فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مدیریت شجاعانه ...! مدیریت جهادی...!مدیریت خلاق...! نسخه ای هست که برای ساختن تمدن جهانی نوین اسلامی در ایران زمین به آن محتاجیم...! .ع.د. ۱۴۰۰٫۱۰٫۲۷
@the_second_step
🔸پدرم نهصد تومان به بانک تعاون روستایی بدهکار بود . تصمیم گرفتم من به شهر بروم و به هر قیمتی قرض پدر را ادا کنم، اما پدر و مادرم مخالفت کردند.
خلاصه اینکه با احمد و تاجعلی برای کار به کرمان رفتم. اولین بار بود که شهر و ماشین را می دیدم. احساس غریبی می کردم.
درِ هر مغازه و کافه و رستوران و کارگاهی را می زدم و می گفتم:« کارگر نمی خواهید؟» و همه یک نگاهی به قد کوچک و جثه نحیفم می کردند و جواب رد می دادند.
به یک خانه در حال ساخت وارد شدم. استادکار به من نگاهی کرد و گفت:« اسمت چیه؟» گفتم:« قاسم» گفت:«چند سالته؟» گفتم:« سیزده سال» گفت:« مگه درس نمی خونی!؟» گفتم:« ول کردم.» گفت:« چرا؟!» گفتم:« پدرم قرض دارد.» وقتی این را گفتم اشک در چشمانم جمع شد. منظره دستبند زدن به دست پدرم جلوی چشمم آمد و اشک بر گونه هایم روان شد و دلم برای مادرم هم تنگ شده بود. گفتم:« آقا، تو رو خدا به من کار بدید.» اوستا که دلش به رحم آمده بود، گفت:« می تونی آجر بیاری؟» گفتم:« بله.» گفت:« روزی دو تومان بهت میدم، به شرطی که کار کنی.» خوشحال شدم که کار پیدا کرده ام. به مدت شش روز بعد از طلوع آفتاب تا نزدیک غروب در ساختمان نیمه ساز خیابان خواجو مشغول کار بودم. جثه نحیف و سن کم من طاقت چنین کاری را نداشت. از دستهای کوچکم خون می آمد. اوستا بیست تومان اضافه مزد بهم داد و گفت:« این هم مزد این هفته ات.»
حالا حدود سی تومان پول داشتم. با دو ریال بیسکویت خریدم و پنج ریال دادم و چهار عدد موز خریدم. خیلی کیف کردم، همه خستگی از تنم بیرون رفت. اولین بار بود که موز می خوردم.
شب در خانه عبدالله تخم مرغ گوجه درست کردیم و خوردیم. عبدالله معتقد بود من نمی توانم این کار را ادامه بدهم، باید دنبال کار دیگری باشم.
پولهایم را شمردم.، تا نهصد تومان هنوز خیلی فاصله داشت. یاد مادر و خواهر و برادرانم افتادم. سرم را زیر لحاف کردم و گریه کردم و با حالت گریه به خواب رفتم. صبح با صدای اذان از خواب بیدار شدم. از دوران کودکی نماز می خواندم. نمازم را که خواندم به یاد امامزاده سیدِ خوشنام، پیر خوشنام در روستا افتادم. ازش طلب کردم و نذر کردم اگر کار خوبی پیدا کردم یک کله قند داخل امامزاده بگذارم.
صبح به اتفاق تاجعلی و عبدالله راه افتادیم. به هر مغازه، کافه، کبابی و هر درِ بازی که می رسیدیم سرک می کشیدیم و می گفتیم: «آقا، کارگر نمی خوای؟» همه یک نگاهی به جثه ضعیف ما می کردند و می گفتند:« نه.» تا اینکه یک کبابی گفت که یک نفرتان را می خواهم با روزی چهار تومان. تاجعلی رفت و من ماندم. جدا شدنم از او در این شهر سخت بود. هر دو مثل طفلان مسلم به هم نگاه می کردیم، گریه ام گرفته بود. عبدالله دستم را کشید و من هم راه افتادم، تا آخر خیابان به پشت سرم نگاه می کردم.
حالا سه روز بود که از صبح تا شب به هر درِ بازی سر می زدم. رسیدیم داخل یک خیابان که تعدادی هتل و مسافرخانه در آن بود. به آخر خیابان رسیدیم و از پله های ساختمانی بالا رفتم. مردی پشت میز نشسته بود و پول می شمرد. محو تماشای پولها شده بودم و شامه ام مست از بوی غذا. آن مرد با قدری تندی گفت:« چکار داری؟!» با صدای زار گفتم:« آقا، کارگر نمی خوای؟» آن قدر زار بودم که خودم هم گریه ام گرفت. چهره مرد عوض شد و گفت:« بیا بالا.» بعد یکی را صدا زد و گفت:« یک پرس غذا بیار.» چند دقیقه بعد یک دیس برنج با خورشت آوردند. اولین بار بود که آن خورشت را می دیدم. بعداً فهمیدم به آن چلوخورشت سبزی می گویند. به خاطر مناعت طبعی که پدرم یادم داده بود با وجود گرسنگی زیاد و خستگی زیاد گفتم:« نه، ببخشید، من سیرم.» آن شخص که بعداً فهمیدم نامش حاج محمد است، با محبت خاصی گفت:« پسرم، بخور.» غذا را تا ته خوردم. حاج محمد گفت:« از امروز تو می تونی این جا کار کنی و همین جا هم بخوابی و غذا هم بخوری. روزی پنج تومان هم بهت می دهم.» برق از چشمانم پرید و از امامزاده سید خوشنام، پیر خوشنام تشکر کردم که مشکلم را حل کرد.
پس از پنج ماه کار کردن شبی آهسته پولهایم را شمردم. سرجمع هزار و دویست و پنجاه تومان شد. از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم، هزار تومان برای پدرم پول فرستادم تا قرضش را ادا کند.
♦️برگرفته از کتاب «از چیزی نمی ترسیدم»
خاطرات خود نوشت شهید حاج قاسم سلیمانی
@the_second_step
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاکمیت دوگانه مصیبت عظمای جمهوری اسلامی ایران در چهل سال گذشته بوده است بر اساس نظریه اسلام ناب حکومت الله فقط وفقط به دست عالمان پاک ،صالح وشجاع قابل پیاده سازی هست و مردم در این میان نقش حامی وپشتیبان مختار را دارند یعنی در پذیرش یا عدم پذیرش این نوع حکومت آزادند اماتغییر ساختار منوط به انتخاب مردم نیست ...! .ع.د.۱۴۰۰٫۱۰٫۲۷
@the_second_step
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اخیراً و در سال جاری میلادی، تشکیلات بهائیت با انتشار پیامی از سال 2010 م خود، سکوت معنادار بهائیت در قبال حکم ازدواج با محارم را شکست؛ همچنان که در متن این پیام آمده است: «نامهی الکترونیکی موّرخ 11 اکتبر 2009 آن برادر عزیز دربارهی قانون بهائی راجع به ازدواج با خویشاوندان به بیت العدل اعظم واصل گشت. مقّرر فرمودند در جواب به شرح ذیل مرقوم گردد. بیت العدل اعظم به وضوح بیان داشتهاند که یک بهائی مجاز نیست با مادر و یا پدر خود و با خواهر و برادر آنان و اجدادشان، و با برادر و یا خواهر خود و فرزند و فرزندزادگان آنان و با پسر و یا دختر خود و فرزند و فرزندزادگان آنان ازدواج کند. همچنین ازدواج با طبقات مشابهی از خویشاوندان که به سبب پیوند ازدواج به وجود آمده مانند نامادری، ناپدری، نادختری و ناپسری، یا عروس، داماد، مادر زن یا پدر زن و مادر شوهر یا پدر شوهر و یا موارد دیگری که با پیوندهای قانونی و اجتماعی مانند فرزندخواندگی که موجب تشکیل یک خانوادهی مشترک میشود، جایز نیست. بهائیان، علاوه بر این ممنوعیتها، باید مراقب باشند که بر خلاف رسوم و قوانین کشور محل اقامتشان عقد ازدواجی نبندند. اگرچه بیت العدل اعظم در حال حاضر از تعیین سایر خویشاوندان ممنوع الازدواج خودداری نمودهاند، ولی مهم است که احبّای عزیز در همۀ نقاط جهان این بیان روشن حضرت عبدالبهاء را مدّ نظر داشته باشند که میفرمایند: در اقتران هرچه دورتر موافقتر زیرا بُعد نسبت و خویشی بین زوج و زوجه مدار صحّت بنیهی بشر و اسباب الفت بین نوع انسانیست».[1]
اما تا پیش از انتشار این پیام، آنچه در ابتدا سبب گمان به جواز ازدواج با محارم بهائیت میشد، حکم کتاب اقدس پیامبرخواندهی بهائی بود که بهائیان را تنها از ازدواج با زن پدر منع کرده بود.[2] ولی این گمان از آنجا قویتر میشد که عبدالبهاء، اصلی را در بهائیت مطرح نمود و تا حدود زیادی ابهامات در این مسئله را برطرف ساخت: «عدم ذکر در الواح الهی، نفس جواز است؛ زیرا منهی از نصوص استنباط میشود».[3]
اما پیامبرخواندهی بهائیت که گویا با صدور چنین حکمی تحت فشار اذهان عمومی قرار گرفت، بازهم صراحت کافی را در خصوص تحریم ازدواج با سایر محارم، به خرج نداد و نهایتاً حکم ازدواج با محارم را به بیت العدل مراجعه داد: «کلیه مسائل مربوط به ازدواج با أقارب (محارم) به بیتالعدل راجع است».[4]
بعد از این همه کش و قوسها، بیت العدل نیز بلاخره در 15 ژانویه 1981 م، تصمیمگیری در مورد ارتکاب ازدواج با محارم را به عهدهی بهائیان واگذار نمود: «ازدواج با أقارب به عهده خود نفوس (واگذار) شده است و آن معهد أعلی، هنوز موقعیت را برای صدور قوانین تکمیلی راجع به ازدواج با أقارب، مقتضی نمیداند».[5]
اما سؤال اساسی اینست که اگر واقعاً ازدواج با محارم در بهائیت حرام بوده، پس چرا پیامبرخواندهی بهائی و تشکیلات بهائیت حدود 160 سال در قبال اولین وظیفهی خود که بیان احکام باشد سکوت کرده و در مواردی حکم به جواز آن دادهاند؟! از طرفی، تکلیف بهائیانی که با واگذاری تصمیمگیری در خصوص ازدواج با محارم به آنان، مرتکب این عمل شدهاند چیست؟! اگر واقعا نظر بهائیت بر حرمت ازدواج با محارم بوده، پس چرا تا کنون حتی محدودهی محارم یا به قول بهائیان اقارب را مشخص نکرده بود؟! اگر واقعاً نظر بهائیت بر حرمت ازدواج با محارم بوده، پس چرا در طول این همه مدت مبلّغان تشکیلات بهائیت، با انواع مغالطات سعی در توجیه جواز ازدواج با محارم توسط پیشوایانشان (نظیر توصیههای پزشکی به بُعد در ازدواج) داشتهاند؟!
از طرفی آیا واقعاً نامهای که در خصوص حرمت ازدواج با محارم، تشکیلات بهائیت تاریخ آن را سال 2010 م معرفی نمود، متعلق به همان سال میباشد یا تاریخ آن به سال 2010 م تغییر داده شده است؟! اگر متعلق به سال 2010 م هست، پس چرا تشکیلات بهائیت برای رفع اتهام از خود و بهائیان و پاسخگویی به مقلّدینش، پیش از این آن را منتشر نکرده است؟! اصلاً چه شد که پس از 29 سال از حکم به جواز ضمنی ازدواج با محارم توسط بیت العدل، این نهاد حکم به ممنوعیت چنین ازدواجی صادر کرد؟! آیا فشار افکار عمومی بالاخره توانست بیت العدل را برای صدور حکم ممنوعیت ازدواج با محارم تحت فشار قرار دهد؟!
از طرفی، چرا بیت العدل حتی در همین پیام هم از بیان سایر طبقات محارم برای ازدواج خودداری کرده و گفته است: «بیت العدل اعظم در حال حاضر از تعیین سایر خویشاوندان ممنوع الازدواج خودداری نمودهاند»؟! به راستی چند دههی دیگر بهائیان باید منتظر بمانند تا نهاد بیت العدل مصلحت ببیند و سایر طبقات محارم را تعیین کند؟!
پینوشت:
[1]. دارالانشاء بیت العدل، رونوشت: محفل روحانی ملّی کانادا، ترجمهای از نامهی دارالانشاء بیت العدل خطاب به یکی از احبّاء، مورخ: 15 ژانویه، 2010 م.
[2]. «قَد حُرّمَت عَلیکُم أزواجَ آبائکُم إنَّا ن
َستَحییَ أن نَذکُر حُکم الغِلمان؛ زنهای پدرانتان بر شما حرام است و ما حیا میکنیم که حکم پسرها (همجنس بازی) را ذکر کنیم»: حسینعلی نوری، اقدس، نسخهی الکترونیکی، ص 104، بند: 107.
[3]. اشراق خاوری، مائده آسمانی، بیجا: مؤسسهی ملی مطبوعات امری، 129 بدیع، ج 2، ص 42.
[4]. حسینعلی نوری، اقدس (ملحقات)، نسخهی الکترونیکی، ص 194.
[5]. هلن باست هورنبی، انوار هدایت، ص 488، شماره: 1289.
شاهكار ارث در بهائيت!
از شاهكارهاي اقدس در احكام تشريعي جديد به مناسبت قرن بيست و يكم و تناسب با هزاره جديد، بحث ارث مي باشد.
اين آئين با منسوخ دانستن اسلام، به روش باب عمل كرده و ارث بران را به هفت طبقه تقسيم كرده و با روش ابجدي، براي هر طبقه سهمي تعيين نموده است. شاهكار اين تقسيم و سهم بندي در اين شاخص هاست:
سهم برادر بزرگتر از برادران ديگر و خواهران بيشتر است.
سهم برادران متوفي از خواهران بيشتر است.
سهم پدر متوفي از سهم مادر بيشتر است.
سهم همسر از سهم ذريه كمتر است.
معلم متوفي اگر بهائي نباشد از سهم محروم است.
در افراد بدون فرزند، سهم فرزندان به بيت العدل داده مي شود.
هر يك از طبقات وراث كه نباشند سهمشان به بيت العدل داده مي شود.
(بعبارت ديگر بيت العدل هم به نوعي از متوفي ارث مي برد)
اما تقسيم اوليه ارث را ميرزا در اقدس اين چنين مقرر مي دارد:
فرزندان: 540 سهم از 2520 سهم
همسران: 480 سهم از 2520 سهم
پدران: 420 سهم از 2520 سهم
مادران: 360 سهم از 2520 سهم
برادران: 300 سهم از 2520 سهم
خواهران: 240 سهم از 2520 سهم
معلمان: 180 سهم از 2520 سهم
متن اقدس به اين قرار است: (دقت كنيد نحوه بيان را به رمز و رموز عربي و ابجد!)
قد قسمنا المواريث علي عددالزاء منها قدر لذرياتكم من كتاب الطاء علي عددالمقت!
مواريث را به عدد 7 تقسيم كرديم. براي فرزندانتان از مضرب 9 (درعدد 60) ميشود 540
و للازواج من كتاب الحاء علي عدد التاء و الفاء! (براي همسران از مضرب 8 مي شود480)
و للآباء من كتاب الزاءعلي عدد التاء و الكاف! (براي پدران از مضرب 7 ميشود 420)
و للامهات من كتاب الواو علي عدد الرفيع! (براي مادران از مضرب 6 مي شود 360)
و للاخوان من كتاب الهاء عددالشين! (براي برادران از مضرب 5 مي شود 300)
و للاخوات من كتاب الدال عددالراء و الميم! (براي خواهران از مضرب 4 مي شود 240)
وللمعلمين من كتاب الجيم عددالقاف و الفاء! (براي معلمان از مضرب3 ميشود 180)
كذلك حكم مبشري الذي يذكرني في الليالي و الاسحار!
بعد يك اتفاق جالبي مي افتد: ميرزا گريه و زاري و ضجه فرزندان را در صلب پدران و مادران مي شنود كه از سهم كم خود ناراضي هستند. دل او به رحم مي آيد و تصميم مي گيرد كه سهم آنها را زيادتر كند تا به گريه و زاري خاتمه دهند!
اين مي شود كه سهم فرزندان را دو برابر مي كند و 540 سهم را مي كند 1080 سهم!
بعد مي بيند سهم بقيه به هم مي خورد و آنچه قبلا تشريع كرده و گفته (قد قسمناالمواريث...يعني ما اينگونه مواريث را تقسيم نموديم...) بايد عوض شود
تصميم مي گيرد كه عدد اضافه شده به سهم فرزندان را سر شكن كند روي بقيه و از هر كدام از هفت طبقه ياد شده يكي نود سهم كم نمايد تا نسبت 2520 سهم عوض نشود!
لذا تشريع قبلي در چند سطر قبل به عدد هاي زير تغيير مي يابد:
سهم فرزندان: 1080سهم
سهم همسران: 390 سهم
سهم پدران: 330 سهم
سهم مادران: 270 سهم
سهم برادران: 210 سهم
سهم خواهران: 150 سهم
سهم معلمين: 90 سهم
بعد هم مي گويد در نبود فرزندان و هريك از طبقات، سهام بايد به بيت العدل داده شود
بعد هم مي گويد در نبود فرزندان و هريك از طبقات، سهام بايد به بيت العدل داده شود
(كه تفصيل آن بسيار جالب است...)
ضمنا خانه مسكوني و البسه مخصوصه متوفي هم مال پسر بزرگ است و پسران بعدي و خواهران سهمي در خانه مسكوني و البسه مخصوصه ندارند!
حال كه با اين شاهكار قرن حاضر در هزاره سوم (با ادعاهاي وحدت انسان ها و تساوي رجال و نساء و...) آشنا شديد پرسش هاي خود را مطرح نمائيد كه:
چرا بين فرزندان در سهم بردن از خانه مسكوني تبعيض قائل شده ايد؟!
چرا بين زن و مرد و خواهر و برادر و معلم بهائي از غير بهائي و... تفاوت و تبعيض روا داشته ايد؟!
چرا از اول ضجيج و ناله فرزندان را نشنيديد كه تشريعتان را عوض نكنيد؟!
چرا شما كه خدائيد در اديان قبلي ناله فرزندان و غير فرزندان را نشنيديد و ترتيب اثر نداديد؟!
چرا تشكيلات بيت العدل در اسرائيل در ارث هر كسي وجود دارد (جزو ورثه هر بهائي است) و اين پول ها را بيت العدل براي چه مي خواهد و چه مي كند و به چه كسي حساب پس مي دهد (از ماليات هم كه در اسرائيل معاف است)؟!
چرا و چرا...؟!
اضافه مي كنم:
اين محاسبات توسط چه كسي انجام مي شود؟! لابد نماينده بيت العدل!
زيرا بايد حضور داشته باشد تا ببيند از اين 7 طبقه كداميك هستند و كداميك نيستند تا سهم غائبان را براي بيت العدل مصادره كند!
يعني اين تشكيلات در همه جا زمام بهائيان را با نظم حزبي از حيات تا ممات در دست دارد و هيچ كس هم حق تخلف ندارد: نظام سجلي اش در دست آنهاست، جريمه فسادش را بايد به آنها بپردازد با هر گونه مخالفت با آنها، به مجازات طرد محكوم مي شود و نوزده درصد سود كسب و كار را هم بايد به آنها بدهد و در ارث هم آنها شريكند و به ازاي هر عضو غائب در 7 گروه ورثه، سهمشان را مصادره مي كند... لابد سهم معلمان راهم آنها برمي دارند زيرا در طول دوره كودكي تا جواني آنها معلمين بهائي را براي افراد مي گمارند! معلمين هم اگر بخواهند ارث ببرند بايد حرف آنها را گوش دهند تا محكوم به طرد نشوند كه از ارث محروم گردند...!!
شاهكار ارث در بهائيت!
از شاهكارهاي اقدس در احكام تشريعي جديد به مناسبت قرن بيست و يكم و تناسب با هزاره جديد، بحث ارث مي باشد.
اين آئين با منسوخ دانستن اسلام، به روش باب عمل كرده و ارث بران را به هفت طبقه تقسيم كرده و با روش ابجدي، براي هر طبقه سهمي تعيين نموده است. شاهكار اين تقسيم و سهم بندي در اين شاخص هاست:
سهم برادر بزرگتر از برادران ديگر و خواهران بيشتر است.
سهم برادران متوفي از خواهران بيشتر است.
سهم پدر متوفي از سهم مادر بيشتر است.
سهم همسر از سهم ذريه كمتر است.
معلم متوفي اگر بهائي نباشد از سهم محروم است.
در افراد بدون فرزند، سهم فرزندان به بيت العدل داده مي شود.
هر يك از طبقات وراث كه نباشند سهمشان به بيت العدل داده مي شود.
(بعبارت ديگر بيت العدل هم به نوعي از متوفي ارث مي برد)
اما تقسيم اوليه ارث را ميرزا در اقدس اين چنين مقرر مي دارد:
فرزندان: 540 سهم از 2520 سهم
همسران: 480 سهم از 2520 سهم
پدران: 420 سهم از 2520 سهم
مادران: 360 سهم از 2520 سهم
برادران: 300 سهم از 2520 سهم
خواهران: 240 سهم از 2520 سهم
معلمان: 180 سهم از 2520 سهم
متن اقدس به اين قرار است: (دقت كنيد نحوه بيان را به رمز و رموز عربي و ابجد!)
قد قسمنا المواريث علي عددالزاء منها قدر لذرياتكم من كتاب الطاء علي عددالمقت!
مواريث را به عدد 7 تقسيم كرديم. براي فرزندانتان از مضرب 9 (درعدد 60) ميشود 540
و للازواج من كتاب الحاء علي عدد التاء و الفاء! (براي همسران از مضرب 8 مي شود480)
و للآباء من كتاب الزاءعلي عدد التاء و الكاف! (براي پدران از مضرب 7 ميشود 420)
و للامهات من كتاب الواو علي عدد الرفيع! (براي مادران از مضرب 6 مي شود 360)
و للاخوان من كتاب الهاء عددالشين! (براي برادران از مضرب 5 مي شود 300)
و للاخوات من كتاب الدال عددالراء و الميم! (براي خواهران از مضرب 4 مي شود 240)
وللمعلمين من كتاب الجيم عددالقاف و الفاء! (براي معلمان از مضرب3 ميشود 180)
كذلك حكم مبشري الذي يذكرني في الليالي و الاسحار!
بعد يك اتفاق جالبي مي افتد: ميرزا گريه و زاري و ضجه فرزندان را در صلب پدران و مادران مي شنود كه از سهم كم خود ناراضي هستند. دل او به رحم مي آيد و تصميم مي گيرد كه سهم آنها را زيادتر كند تا به گريه و زاري خاتمه دهند!
اين مي شود كه سهم فرزندان را دو برابر مي كند و 540 سهم را مي كند 1080 سهم!
بعد مي بيند سهم بقيه به هم مي خورد و آنچه قبلا تشريع كرده و گفته (قد قسمناالمواريث...يعني ما اينگونه مواريث را تقسيم نموديم...) بايد عوض شود
تصميم مي گيرد كه عدد اضافه شده به سهم فرزندان را سر شكن كند روي بقيه و از هر كدام از هفت طبقه ياد شده يكي نود سهم كم نمايد تا نسبت 2520 سهم عوض نشود!
لذا تشريع قبلي در چند سطر قبل به عدد هاي زير تغيير مي يابد:
سهم فرزندان: 1080سهم
سهم همسران: 390 سهم
سهم پدران: 330 سهم
سهم مادران: 270 سهم
سهم برادران: 210 سهم
سهم خواهران: 150 سهم
سهم معلمين: 90 سهم
بعد هم مي گويد در نبود فرزندان و هريك از طبقات، سهام بايد به بيت العدل داده شود
(كه تفصيل آن بسيار جالب است...)
ضمنا خانه مسكوني و البسه مخصوصه متوفي هم مال پسر بزرگ است و پسران بعدي و خواهران سهمي در خانه مسكوني و البسه مخصوصه ندارند!
حال كه با اين شاهكار قرن حاضر در هزاره سوم (با ادعاهاي وحدت انسان ها و تساوي رجال و نساء و...) آشنا شديد پرسش هاي خود را مطرح نمائيد كه:
چرا بين فرزندان در سهم بردن از خانه مسكوني تبعيض قائل شده ايد؟!
چرا بين زن و مرد و خواهر و برادر و معلم بهائي از غير بهائي و... تفاوت و تبعيض روا داشته ايد؟!
چرا از اول ضجيج و ناله فرزندان را نشنيديد كه تشريعتان را عوض نكنيد؟!
چرا شما كه خدائيد در اديان قبلي ناله فرزندان و غير فرزندان را نشنيديد و ترتيب اثر نداديد؟!
چرا تشكيلات بيت العدل در اسرائيل در ارث هر كسي وجود دارد (جزو ورثه هر بهائي است) و اين پول ها را بيت العدل براي چه مي خواهد و چه مي كند و به چه كسي حساب پس مي دهد (از ماليات هم كه در اسرائيل معاف است)؟!
چرا و چرا...؟!
اضافه مي كنم:
اين محاسبات توسط چه كسي انجام مي شود؟! لابد نماينده بيت العدل!
زيرا بايد حضور داشته باشد تا ببيند از اين 7 طبقه كداميك هستند و كداميك نيستند تا سهم غائبان را براي بيت العدل مصادره كند!
يعني اين تشكيلات در همه جا زمام بهائيان را با نظم حزبي از حيات تا ممات در دست دارد و هيچ كس هم حق تخلف ندارد: نظام سجلي اش در دست آنهاست، جريمه فسادش را بايد به آنها بپردازد با هر گونه مخالفت با آنها، به مجازات طرد محكوم مي شود و نوزده درصد سود كسب و كار را هم بايد به آنها بدهد و در ارث هم آنها شريكند و به ازاي هر عضو غائب در 7 گروه ورثه، سهمشان را مصادره مي كند... لابد سهم معلمان راهم آنها برمي دارند زيرا در طول دوره كودكي تا جواني آنها معلمين بهائي را براي افراد مي گمارند! معلمين هم اگر بخواهند
ارث ببرند بايد حرف آنها را گوش دهند تا محكوم به طرد نشوند كه از ارث محروم گردند...!!
مخاطبین محترم ضمن عرض سلام وادب محضر شما : جلسه هفتادم از شرح وتفصیل بیانیه گام دوم انقلاب با موضوع «ساختارمدیریت در رسانه اسلامی ۲» برگزار شده اما فایل صوتی نیاز به ویرایش واصلاح دارد که در اسرع وقت انجام شده ودر همین کانال منتشر خواهد شد 🤚🤚🌹
دستخط سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی سردار امت اسلام، خطاب به همسر مکرمهاش منتشر شده است.
در بخشی از متن این دستخط سردار رشید امت اسلام تصریح کردهاند: همسرم من جای قبرم را در مزار شهدای کرمان مشخص کردهام ...قبر من ساده باشد مثل دوستان شهیدم. بر آن کلمه سرباز قاسم سلیمانی بنویسید نه عبارتهای عنواندار.
@the_second_step
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هاشمی رفسنجانی که بود وچه کرد؟؟؟
@the_second_step
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌🎥 اجرای زیبا و خنده دار شرکت کننده خندوانه
💢یک حزباللهی تو تلویزیونهای روسیه و چین برنامه ندارد، ولی رفقای اصلاح طلب شما خاک بیبیسی و صدای آمریکا را خورده اند.
♦️یک حزباللهی تا حالا نگفته امضای فلان مقام روس تضمین است، ولی رفقای شما کارت پستال تبریک کریسمس برای غربیها میفرستادند.
♦فرق است بین تعامل و وادادگی، سعی کنید بفهمید.
✍امین موسوی
@the_second_step
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢اولین جملهای که پوتین در دیدار با سید ابراهیم رئیسی گفت؛ آرزوی سلامتی برای رهبر معظم انقلاب است...
انقلاب اسلامی ایران بعد از چهل سال نه تنها تحت تاثیر شرق یا غرب ادبیات خود را عوض نکرده بلکه ادبیات بسیاری از کشورهای توسعه یافته آزاد ومقتدر را با خود هم سو کرده است به نظر شما ادبیات سیاسی روسیه نسبت به ادبیات سیاسی شوروی کمونیستی چهل سال پیش چقدر تغییر کرده است ؟؟
@the_second_step
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دراین تابوت جنازه نیست...!
@the_second_step
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سیاوشان وطن ....
سالروز حادثه تلخ آتش سوزی پلاسکو...
@the_second_step
20M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گمان ما این است که کم کاری وخیانت امثال اکبر طبری وحسین فریدون در ریخته شدن این خونهای پاک بر خاک تفته ایران زمین نقش مهمی را ایفا کرده ریاست محترم قوه قضاییه اگر امثال وحید مظلومین وبابک زنجانی به یک بار اعدام محکوم می شوند حسین فریدون واکبر طبری به جرم افساد فی الارض باید به ده بار اعدام محکوم بشوند خیانتکاران را با چند سال حبس نصفه نیمه نمایشی ، رها نکنید...!
الملک یبقی بالکفر ولا یبقی بالظلم
@the_second_step
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماز جمعه علوی.... یا نماز جمعه اموی...!
@the_second_step
بسم الله الرحمن الرحیم
ای کاش مردم بیست وچهار سال از سی ودو سال گذشته را به تفکر منفعل غربزدگی رای نمی دادند اگر چنین می شد به نظر من الان ده برابر جلوتر بودیم...
البته گمان می کنم رای دادن به تفکرفاسد غربگرا از روی آگاهی نبوده ...!!
درواقع تفکر فاسد وبه احتمال زیاد خیانتکار...! به مردم دروغ می گوید وبا شعار هایی از قبیل «کشف حجاب»،«دیوار کشی در پیاده رو» و اینطور حرفها مردم را می فریبد...! در حالیکه مشکل اصلی واساسی مملکت ما مدیران ومسوولین نالایق ودزد هستند که باید گردنشان را شکست ... !
مردم باید این خواسته را داشته باشند نه اینکه در هزار توی حاشیه های بی خاصیت سیاست بازی گم بشوند ...!
من فکر می کنم مردم در هر دوره وهر زمان با صدای بلند ویکپارچه ویک نفس باید خواستار مبارزه با فساد بازیگران عرصه قدرت در جامعه باشند ...اگر سیاست بازان فاسد نباشند همه چیز به مرور زمان درست خواهد شد ...یعنی اگر ما امثال قاسم سلیمانی را سرکار بیاوریم ان وقت خیالمان راحت است ... نه اینکه آنها هیچ اشتباه نمی کنند خیر...! آنها هم اشتباه دارند ...اما اگر فساد در دنیای سیاست جمع بشود نود وپنج درصد مشکلات مرتفع می شود پنج درصد باقیمانده هم با فضای صمیمیت واعتماد بین مردم ومسوولین حل خواهد شد اینکه می گوییم موعود ومنجی خواهد آمد و کارها درست خواهد شد منظورمان همین است چون با آمدن حضرتش رؤوس گناه،نافرمانی،دزدی وفساد ریشه کن خواهد شد آن وقت مردم خواهند دید حذف ونابودی فساد چه تاثیراتی بر سرنوشت جهان خواهد داشت ...انشاءالله...
می توانم بگویم که تبعات عملی وبیرونی انتظار فرج ... مبارزه با فساد قدرتمندان است..!
الهم عجل لولیک الفرج
.ع.د.۱۴۰۰۱۱٫۱
ایتا،سروش،بله؛
@the_second_step