یه اوقاتی هست، بعد از اینکه یه تصمیمی رو گرفتی و تا جایی از مسیر رو رفتی، برمیگردی که پشت سرت رو نگاه کنی و انگار تازه متوجه میشی تموم احتمالات دیگه رو از دست دادی. دنیاهای موازیای که هرجایی ممکن بود به سمتشون راه کج کنی و شعبهی تازهای از واقعیت رو از اون طریق رقم بزنی، همهشون خیلی دور و دست نیافتی بهنظر میرسن. حس میکنی چیزهایی که ممکن بود باشند رو قربانی چیزهایی که هستند کردی و الان مطمئن نیستی که کارت صحیح بوده یا نه. حالا فقط باید به سمت افقی که نمیتونی بهدقت ببینیش ادامهبدی و منتظر بمونی که زمان حقیقت رو ثابت کنه.
📨 #پیام_جدید
📝 متن پیام : https://eitaa.com/theLake/4521
ولی جهان، جهان امکانه. تو همون جایی که ایستادی همون طور که هزاران امکان دیگه میتونستن رقم بخورن، هزاران امکان هم هستن که الان میتونن ایجاد بشن اینطور نیست؟
~ دنیایی که ما توش زندگی میکنیم محدود به زمان و مکانه، یه وقتی تو دیگه اون امکان زمانی یا مکانی که قبلاً داشتی رو نمیتونی تبدیل به وجود کنی مگر اینکه به همین اندازه که پیشرفتی هزینه کنی و برگردی. البته هنوز هم چیزی از عدم محدودیت ممکنات کم نمیشه ولی خب اون مجموعهی بیانتهای قبلی با مجموعهی بیانتهای کنونی یکی نیستن.
📨 #پیام_جدید
📝 متن پیام : https://eitaa.com/theLake/4524 منم همینطور پرتقالی که جدا از بقیه افتادی تو صفحه بعد، منم همینطور.