شاید مسخره باشه ولی من با کوچکترین چیزهایی ناراحت میشم
اما اصلا به طرف نمیگم ، مثلا الان تو دلم با این دوستم قهرم. اما خودش نمیدونه و باهم حرف میزنیم.
ولی حس صمیمیت که من احساس میکردم دیگه مثل قبل نیست
اونجوری هم نیست که تنهای تنها باشم ، آدما هستن. ولی آدم به یه نفر نیاز داره که بهش گوش بده ، قضاوتش نکنه ، وقتی آدمای جدید میبینه اونو فراموش نکنه ، وفادار باشه...
و خب اطراف ما که نیست از این فرشته ها من باید باهاش کنار بیام
وقتی از مدرسه برمیگردم انگار با تبر زدن وسط کمر و از وسط نصف شده💘
تو این سن این همه کمر درد و گردن درد دارم وقتی بزرگ شدم فلج میشم پس😔🤣
وای وای دیشب جز بهترین شبهای زندگیم بود)))))
با بچه ها رفته بودیم حسینیه ، شهادت حضرت معصومه بود ، بچه هه نزاشتن من اصلا گوش بدم به مداح انقد چرت و پرت گفتن که (خداببخشه) کل حسینیه پر شده بود از قهقه های ما😔🤣