#قصه_شب
رشد دانه
سالها پیش، کشاورزی، یک کیسه ی بزرگ بذر را برای فروش به شهر می برد. ناگهان چرخ گاری به یک سنگ بزرگ برخورد کرد، و یکی از دانه های توی کیسه روی زمین خشک و گرم افتاد.
دانه ترسید و پیش خودش گفت: من فقط زیر خاک در امان هستم.
گاوی که از آنجا عبور می کرد پایش را روی دانه گذاشت و آن را به داخل خاک فرو برد.
دانه گفت: من تشنه هستم، من به کمی آب برای رشد و بزرگ شدن احتیاج دارم. کم کم باران شروع به باریدن کرد.
صبح روز بعد دانه یک جوانه کوچولوی سبز درآورد. جوانه تمام روز زیر نور خورشید نشست و قدش بلند و بلندتر شد.
روز بعد اولین برگش درآمد. این برگ کمک کرد تا نور خورشید بیشتری را بگیرد و بزرگتر شود.
یک روز غروب، پرنده ای گرسنه خواست آن را بخورد . اما ریشه های دانه آن را محکم در خاک نگه داشتند.
سالها گذشت و دانه آب باران زیادی خورد و مدتهای زیادی در زیر نور خورشید نشست تا اینکه در ابتدا تبدیل به یک درخت کوچک شد و بعد به درخت بزرگی تبدیل شد.
حالا وقتی شما به کوه و دشت می روید. درخت قوی و بزرگی را می بینید که خودش دانه های بسیاری دارد.
❤💚❤💚❤💚❤💚❤💚❤💚❤💚
#شعر_کودکانه
عجله نکن!
عجله نکن تو کارا
عجله بده! یواش یواش
توی تموم لحظه ها
صبور و پر حوصله باش
وقتی میخوای جایی بری
یا رد شدی از خیابون
یا یه چیزی تو دستته
عجله نکن آی بچه جون
خوب می دونی که این روزا
هر کسی خیلی عاقله
کار میکنه تو زندگی
با فکر و صبر و حوصله
اگر صبور هستی حالا
برو مدادت رو بیار
برای این کارهای خوب
تو کارنامه ات یه بیست بذار
〰〰〰〰〰〰〰
✨🌹پیامبر اڪرم (ص) فرمودند:
ڪسی ڪه یڪ شبانه روز
ازبیماری پرستاری ڪند
خداوند او را با
ابراهیم ؏
محشور خواهد ڪرد
و او همانند برق خیره ڪننده
ودرخشان ازصراط عبور می ڪند.✨
آیاتی برای هدیه به پدر و مادر
👈آيات زير برای رفع مشکلات،
آسان شدن امور دنيا،
در امان ماندن از ستمگران
و ادای قرض توصيه شده.
نيز اهل حقيقت می گويند اسرار و معنای پوشيده ای در اين آيات است. درکتاب جواهرالقرآن از حضرت رضا (ع) نقل است:
🍃 «هرکس که اين آيات را بخواند و ثواب آنها را به روح پدر و مادر خود هديه نمايد، ايشان را هيچ حقی درگردن آن فرزندان نماند.»🍃
🔺بسم الله الرّحمن الرّحيم
«فِللهِ اَلحمدُ رَبِّ السَّمواتِ وَ رَبِّ الارضِ َرَبِّ العالَمينَ وَ لَهُ الکبرياءُ فی السَّمواتِ وَالارضِ وَ هُوَ العَزیزُ الحَکیم. فَللّهُ الحَمدُ رَبِّ السَّمواتِ وَ رَبِّ الاَرضِ رَبِّ العالَمين وَ لَهُ العَظَمةُ فی السّمواتِ وَ الارضِ وَهُوَ العَزيزُ الحَکيم فَللّه الحمدُ رَبِّ السّموات وَ رَبِّ الارضِ رَبِّ العالَمين وَ لَهُ الفَضلُ فی السّموات والارض وَ هُوَ العَزيزُالحَکيم فَللّه الحمدُ رَبِّ السّموات وَ رَبِّ الارض رَبِّ العالمين وَلَهُ المُلکُ في السّموات وَ الارضِ وَ هُوَ العزيزُالحَکيم.»🔺
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
#ترک_اعتیاد
🍀دستورالعمل برای ترک مشروب خواری، اعتیاد و…
یکی از مشکلاتی که اعضای کانال کراراً مورد درخواست وسوال دارند، دعایی جهت ترک اعتیاد به مشروب مواد مخدر و قمار و رفیق بازی و کبوتر و حیوان بازی و … است….
این آیه شریفه را؛
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الأَنْصابُ وَ الأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ
ابتدا هفت مرتبه سوره حمد را بخوانید و به آب بدمید وآن گاه هفتاد مرتبه آیه ی شریفه ی را بخوانید و به آب بدمید، و سپس بصورت شربت و…به شخص مبتلا به موارد مذکور بخورانید،و هنگام خواب نیز بر سرش بخوانید که صدا را بشنود ولی بیدار نشود. به اذن الهی رفته رفته آثارش هویدا شود.
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
🌼🌱🌼🌱
شکرگزاری 🙏
قوی ترین داروی ضد افسردگی
تحقیقات نشان داده حس شکرگزاری باعث تولید
چشم گیر هورمونهای دوپامین و سروتونین دربدن میشود که هر دوکلید مبارزه با افسردگی هستند
🌻🌾🌻
🌹💔 #ختم_سور_یس_برای_حاجات_بزرگ :
✅از مرحوم میرداماد نقل است هر کس سوره یس را در هفت روز و روزی سه مرتبه بخواند و بعد از قرائت دعای زیر
را نیز یک مرتبه بخواند سریعا دعایش به اجابت خواهد رسید .
🌀اما شروع ختم بستگی به نوع درخواست آن شخص دارد .
👈روز #یکشنبه برای #طلب_عزت_و_مقام .
👈روز #دوشنبه برای #پیروزی و #ظفر ( بر مشکلات و دشمن )
👈روز #سه_شنبه برای #دفع_شر کسی که قصد او را کرده است و دفع شر دشمن .
👈روز #پنجشنبه برای #طلب_رزق_و_روزی و وسعت در آن . 👈روز #جمعه برای #ازدواج . ( روز شنبه و چهارشنبه ذکر نشده است )
✅اما دعا :
🌛يَا مَنْ تُحَلُ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ، وَ يَا مَنْ يَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ. ذَلَّتْ
لِقُدْرَتِكَ الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَى بِقُدرَتِكَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِكَ الْأَشْيَاءُ. فَهِيَ بِمَشِيَّتِكَ
دُونَ قَوْلِكَ مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِكَ دُونَ نَهْيِكَ مُنْزَجِرَةٌ. أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِي الْمُلِمَّاتِ، لَا يَنْدَفِعُ مِنْهَا
إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا يَنْكَشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا كَشَفْتَ وَ قَدْ نَزَلَ بِي يَا رَبِّ مَا قَدْ تَكَأَّدَنِي ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بِي مَا قَدْ بَهَظَنِي
حَمْلُهُ. وَ بِقُدْرَتِكَ أَوْرَدْتَهُ عَلَيَّ وَ بِسُلْطَانِكَ وَجَّهْتَهُ إِلَيَّ. فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا
أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُيَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِي
يَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِكَ، وَ اكْسِرْ عَنِّي سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِكَ، وَ أَنِلْنِي حُسْنَ النَّظَرِ فِيمَا شَكَوْتُ، وَ أَذِقْنِي حَلَاوَةَ ا
لصُّنْعِ فِيمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِيئاً، وَ اجْعَلْ لِي مِنْ عِنْدِكَ مَخْرَجاً وَحِيّاً. وَ لَا تَشْغَلْنِي
بِالاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِكَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِكَ. فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِي يَا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ
عَلَيَّ هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى كَشْفِ مَا مُنِيتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِيهِ، فَافْعَلْ بِي ذَلِكَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْكَ،
يَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِيمِ.🌜
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
#قصه_شب
احمد و محمود دو دوست صمیمی بودند که در دهکدهای دور از شهر زندگی میکردند. این دو پسربچه همسایه دیواربهدیوار و خانوادهشان به کشاورزی مشغول بودند. پدر احمد آرزو داشت که پسرش دکتر شود تا به مردم ده خدمت کند و مادر محمود دعا میکرد که پسرش مهندس شود تا خانههای ده را محکم و قشنگ بسازد.
وقتی روز اول مهر شد و قرار شد که این دو دوست صمیمی به مدرسه بروند خیلی خوشحال شدند. هردو کتابهایشان را جلد کردند و قلم و دفترچه فراهم نمودند تا درس معلم را خوب یاد بگیرند و قبول بشوند. و اتفاقاً هر سال جزو شاگردان اول و نمونه بودند.
احمد که پدرش از بیماری مرموزی رنج میبرد، دلش میخواست زودتر بزرگ شود و به آرزوی پدرش جامه عمل بپوشاند، و به مردم به خدمت کند. زیرا دهی که احمد و محمود در آنجا زندگی میکردند دکتر نداشت و آنها اگر کوچکترین ناراحتی پیدا میکردند باید يك فاصله طولانی تا ده دیگر را که دکتر داشت طی کنند.
هنوز چند ماهی از رفتن احمد و محمود به مدرسه نگذشته بود، که بیماری پدر احمد رو به وخامت نهاد و متأسفانه یک روز صبح که احمد آماده رفتن به مدرسه شده بود متوجه شد که پدرش مرده است.
احمد پس از مرگ پدرش بسیار گریه کرد. از طرفی دیگر او نمیتوانست روزها به مدرسه برود و درس بخواند، چونکه با همان سن کم باید در کشاورزی به مادرش كمك میکرد تا بتواند خواهر و مادر خود را تأمین نماید.
محمود که دوست خوبی برای احمد بود وقتی متوجه جریان شد با معلم او صحبت کرد و معلم هم ماجرا را برای مدیر مدرسه تعریف کرد و قرار شد که معلم مهربان شبها به احمد درس بدهد تا او بتواند هم کار کند و هم درس بخواند.
بله بچههای خوب. احمد روزها کار میکرد و شبها درس میخواند و هر سال هم قبول میشد و در این راه محمود به احمد كمك میکرد و هر چه ياد گرفته بود به او میآموخت.
بچههای خوب! خلاصه ماجرای احمد و محمود به اینجا ختم میشود که پس از طی سالیان دراز، احمد بر اثر تلاش و کوشش دکتر شد و به خدمت مردم ده پرداخت و محمود هم همانطور که آرزو میکرد مهندس شد و به آباد کردن ده کوچکشان پرداخت.
شما هم یادتان باشد که در سایه تلاش و کوشش میشود هم درس خواند و هم کار کرد تا بتوانید در آینده به همنوعان خود خدمت کنید، همانطور که احمد و محمود خدمت کردند و حالا خوشبخت هستند.
#شعر_کودکانه
❤️ سردار دلها
🌷 #شهید حاج قاسم سلیمانی
سلام سلام بچه ها
گلهای ناز و زیبا
میخوام بگم براتون
از سردار مهربون
سردار که با خدا بود
به فکر بچه ها بود
جنگید با آدم بدا
دشمنو دور کرد از ما
اما بگم بچه ها
یه روزی از این روزا
سردار ما شد شهید
به آسمون پر کشید
بیایید قرار بذاریم
رو بدی پا بذاریم
پیرو رهبر باشیم
سرباز کشور باشیم
ما هم سلیمانی شیم
یه شیر ایرانی شیم
#حاج_قاسم
#عزیز_ملت
#سردار_دلها