#بازی
برای کودکان و نوجوانان چه نوع بازیهایی مفید است؟
🎈بازی انواعی دارد که کودکان و نوجوانان در سنین گوناگون میتوانند از آنها استفاده کنند:
1⃣ 🎈 #بازی_فعال : نشستن، سینه خیز رفتن، ایستادن، دویدن، بالا رفتن، پریدن، پرتاب کردن، الا کلنگ، سرسره، تاب، طناب، دوچرخه، توپ و....
در صورت استفاده ی کودکان از بازی فعال، متوجه باشید که با خشونت همراه نشود و خطرساز نباشد.
2⃣ 🎈 #بازی_تقلیدی : خاله بازی، دکتر بازی، حمام کردن عروسک، مهمانی رفتن، جنگ، پلیس بازی، آتش نشانی و....
3⃣🎈 #بازی_سازنده : خانه سازی با گل و گچ و خمیر، خاک و ماسه، اسباب بازیهای چند تکه و....
به کودکان خود اجازه دهید با خاک و گل تمیز بازی کنند.
4⃣🎈 #بازی_قاعده_مند : گرگم به هوا، قایم باشک، بالا بلندی و....
5⃣🎈 #بازی_فکری : نخ کردن مهره ها، جورچین (پازل) ، کیت، نقاشی و....
6⃣🎈 #بازی_الکترونیکی : سگا، پلی استیشن، رایانه و....
توجه داشته باشید که زیاده روی در این نوع بازی، آثار سویی دارد.
7⃣🎈 #بازی_با_بزرگترها : اسب سواری، دوچرخه، تنیس و....
✍منبع : کتاب نسیم مهر1 ؛ پرسش و پاسخ تربیت کودک و نوجوان
حسین دهنوی.
#قصه_شب
موش کوچولو
یه موش کوچولو به اسم موش قزی با پدرش زندگی می کرد. بابا موشه از صبح تا شب کار میکرد و شب که به خونه می رسید خسته بود و می خواست استراحت کنه. اما موش قزی شروع می کرد به سر و صدا و بالا و پائین پریدن، تا اینکه بابا موشی سرش درد می گرفت و داد می زد: موش قزی چقد سر و صدا میکنی؟
موش قزی هم گوشه ای کز میکرد و با بابا موشی قهر می کرد. یکبار پیش خودش گفت: فردا از اینجا می رم تا یه بابای خوب برای خودم پیدا کنم. فردای آن روز موش قزی از خانه بیرون آمد و رفت و رفت تا به یک قصابی رسید. داخل شد. سلام کرد و به آقای قصاب گفت: اینجا و اونجا می کنم بابائی پیدا بکنم. آیا تو بابا می شوی؟ در دل من جا می شوی! اما نباید اخم کنی قلب منو زخم کنی.
آقا قصاب خندید و گفت: برو سوخته سیاه، دختر دارم چو قرص ماه، موشه قزی می خوام چیکار؟
موش قزی ناراحت شد و رفت و رفت تا دم بزازی رسید. سلام کرد و شعرش را دوباره برای بزاز خواند. آقای بزاز با عصبانیت نیم متر فلزی خودش را به زمین کوبید و گفت: برو سوخته سیاه، دختر دارم چو قرص ماه، موشه قزی می خوام چیکار؟
موش قزی ترسید و تندی طرف خونه دوید. وقتی به خانه برگشت دید بابا موشی با غصه داد می زنه: موش قزی؟ کجایی که دلم برای شیطونیات تنگ شده؟😢
موش قزی به بغل پدرش دوید و با خوشحالی گفت: موشی بابای نازنین، لنگه نداره رو زمین
قربون بابای خودم، دوباره دخترش شدم.
#شعر_کودکانه
🌸 حضرت زهرا سلام الله علیها
فاطمه عزیز ما
دختر پیامبر بود
او فقط نه یک دختر
بلکه مثل مادر بود
صبح یواش یواش
می رفت خانه و دَمِ در را
مثل دسته گل می کرد
خانه ی پیامبر را
می نشست و وا می کرد
جانماز بابا را
توی سفره هم می چید
نان و شیر و خرما را
آسیای دستی را
می نشست و می چرخاند
روی لب گل خنده
زیر لب دعا می خواند
همواره پدر می گفت:
یاور پدر هستی
دختر عزیز من
مادر پدر هستی
#قصه_شب
عروسک بهانه گیر
مهسا یه عروسک جدید خریده بود که هر وقت دکمه ی روی شکمش رو فشار می داد می گفت :”مامان .
مهسا یه عروسک جدید خریده بود که هر وقت دکمه ی روی شکمش رو فشار می داد می گفت :”مامان … مامان من به به می خوام”
بعد مهسا یه شیشه شیر اسباب بازی بهش می داد .عروسکش شیرشو می خورد و با لبخند از مهسا تشکر می کرد.
مهسا چند روز با خوشحالی با عروسکش بازی می کرد و از خوش اخلاقی عروسکش لذت می برد..اما یواش یواش عروسک مهسا بداخلاق شد .یه روز صبح وقتی مهسا دکمه ی عروسکشو زد عروسکش حرف نزد اخم کرد.
مهسا دوباره دکمشو زد باز عروسکش حرف نزد. بار سوم که مهسا می خواست دکمه ی عروسکشو بزنه عروسکش جیغ زد!
مهسا می خواست شیشه ی شیرشو بهش بده اما عروسک دلش نمی خواست بخوره .می خواست بهانه بگیره که اینو نمی خوام اونو دوست ندارم …
مهسا خیلی ناراحت شده بود .عروسکشو بغل کرد و برد دکتر .
آقای دکتر از مهسا پرسید عروسکتون چی شده برای چی آوردینش دکتر؟
مهسا گفت خیلی بداخلاق شده می ترسم مریض شده باشه!
دکتر ، عروسک مهسا رو معاینه کرد و گفت فکر کنم مریضی بهانه گیری رو از کسی گرفته . شاید یه نفر تو خونه ی شما خیلی بهانه می گیره و عروسک شما ازش یاد گرفته.
مهسا خجالت کشید و هیچی نگفت .
بعد دکتر گفت دوای درد عروسک شما اینه که دیگه کسی توی خونه غر نزنه .همه باید خوش اخلاق و مهربون باشن تا عروسکتون دوباره حالش خوب بشه و خوش اخلاقی و مهربونی دوباره بهش برگرده.
مهسا برگشت خونه و سعی کرد خودش عروسکشو درمان کنه. شب که نشست سر سفره ی شام عروسکش رو هم کنار خودش گذاشت تا عروسکش کارهای مهسا رو ببینه و یاد بگیره.
مامان یه بشقاب غذا برای مهسا کشید. مهسا از مامان تشکر کرد و همه ی غذاشو خورد .
بعد با آب و صابون دست و صورتشو شست و توی جمع کردن سفره به مامان کمک کرد.
عروسک مهسا هیچی نمی گفت ولی داشت همه ی کارهای خوب رو از مهسا یاد می گرفت. بعد از چند روز که دیگه مهسا توی خونه بد اخلاقی و بهانه گیری نمی کرد ،عروسکش دوباره خوش اخلاق و مهربون شد .حالا دوباره می گفت :مامّان …. مامّان …. من به به می خوام .
مهسا با خوشحالی شیشه ی شیرش رو بهش می داد .عروسکش همه ی شیرشو می خورد و خیلی زیبا لبخند می زد و تو بغل مهسا آروم آروم به خواب می رفت.
♦️ قلب مؤمن مانند آینه است
✍ شیخ محمد بهاری فرموده است:
روزی در صفه حجره برای پخش ناهار برنج پاک می کردم. در بین، متذکر و حدانیت باری تعالی شدم، ناگهان استاد برای من وحدت عددی را توضیح داد.
برخاستم و از استاد پرسیدم که چگونه بر اسرار من آگاه شدید، فرمود خداوند قلب مؤمن را آیینه جهان نمام قرار داده. اکنون نیاز تو در قلب من منعکس شد.
📔 شمه ای از خاطرات ملا قلی همدانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر بسیار زیبایی که مورد توجه #رهبر_انقلاب قرار گرفت
بدترین کار در هنگام تشنگی چیست؟🍺
~ مصرف نوشابه در هنگام تشنگی اشتباهترین گزینه ممکن برای جبران آب از دست رفته بدن است. این کار آسیب فراوانی به کلیهها میزند، باعث ایجاد سنگ کلیه و به مرور از کار افتادگی کلیهها میشود.
+ نوشابه قد کودکتان را کوتاه ، استخوان او را پوک و او را خشن، کمحرف و حواس پرت میکند !
عسل به کمک دیاستازهایش چربیهای اطراف قلب را آب میکند به همین دلیل مصرف آن به سالخوردگان و بیماران قلبی توصیه می شود.
سیر بین دکترها به سنگ کلیه شکن شهرت دارد چون سنگ کلیه رو نابود میکنه ! سیر ، پنسیلین طبیعیه و آنفولانزا ، انگل و سرماخوردگی رو به راحتی درمان میکنه !