eitaa logo
شمع
246 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
4.2هزار ویدیو
353 فایل
نكاتي از مهارت هاي زندكي ارتباط با ادمين👇 @Naderiiii
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘ راستگويی اتل متل توتوله بچه خوب  چه جوره؟ بچه خوب می‌دونه دروغ یه کار زشته آدمی که راست میگه جاش  میون بهشته مامان گفته: عزیزم کودک خوب و دلبند راست بگو چون دروغگو دشمنه با خداوند 〰〰〰〰〰〰〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 آتى و تاتی در یک کمد لباس دو لنگه جوراب کنار هم زندگی می کردند. اسم یکی آتی و دیگری تاتی بود. لنگه جوراب ها خیلی همدیگر را دوست داشتند و همیشه با هم بودند. یک روز صاحبشان دمپایی هایش را پوشید و به نانوایی رفت. آتی و تاتی از سوراخهای دمپایی به آدمها ، درختها و ماشینها نگاه می کردند و با هم می خندیدند. وقتی صاحبشان نان خرید، در راه برگشت پایش روی یک پوست موز رفت و زمین خورد. یک پایش شکست. مردم او را به بیمارستان بردند و دکتر پایش را گچ گرفت. از آن موقع به بعد او فقط می توانست یک لنگه جوراب بپوشد. آتی را پوشید و تاتی را زیر تخت انداخت. جورابها از هم دور شدند. دلشان برای همدیگر تنگ می شد. تاتی که زیر تخت افتاده بود از غصه چروک شده بود. آتى هم روزهای سختی را می گذراند. آنقدر تنهایی این طرف و آن طرف می رفت که بالاخره سوراخ شد. صاحب جورابها وقتی دید که شصتش از جوراب بیرون زده، آتى را از پایش در آورد و تاتی را پوشید. حالا آتى زیر تخت تنها بود. تازه فهمید که چقدر تنهایی بد است. چند روز بعد تاتی هم سوراخ شد. صاحبشان تصميم گرفت آنها را دور بياندازد. آتى و تاتی دوست نداشتند به شهر زباله ها بروند. از بوی زباله بدشان می آمد. صاحب جوراب ها نظرش عوض شد. آنها را برداشت و با آنها یک عروسک درست کرد. این طوری آتى و تاتی همیشه در کنار هم بودند. 🐓🐓🐓🐓🐓🐓🐓 〰〰〰〰〰〰〰
مانورفقط این
مادرنمونه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هࢪگاه خداے سبحان نعمتے به بنده اے داد دوست دارد اثرآن را براو ببیند پرسیدند : چگونہ؟ فرمود: لباسش را پاکیزه خودش را خوشبو خانه اش را سفید و آستانہ خانه اش را جاࢪو ڪند . {مڪارم‌الاخلاق ص۴۱}