eitaa logo
شمع
247 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
4.2هزار ویدیو
353 فایل
نكاتي از مهارت هاي زندكي ارتباط با ادمين👇 @Naderiiii
مشاهده در ایتا
دانلود
حسن صنوبری کشتند تو را آه، در آغوش دماوند سخت است در آغوش پدر، کشتن فرزند کشتند تو را ای دژ مستحکم ایران تا باز بر این خاک ستم‌دیده بتازند تو روح دماوندی و زین‌روست تو را کشت ضحاکِ کمین‌کردۀ در کوه دماوند تو زادۀ فخری و یقین فخر فروشد ایران به تو و عشق تو، بر نام تو سوگند داغ تو گران است، ولی گریه از آن است با قاتل تو از چه نشستیم به لبخند؟ با قاتل تو از چه نشستیم و نکشتیم او را که دگرباره برون‌کرده سر از بند ای داغ تو یادآور داغ همه خوبان وی خون تو آمیخته با خون خداوند آه ای گل گم‌نام! سرانجام شهادت عطر تو در این دشت سیه‌پوش پراکند ما زنده به عشقیم، اگرچند حسودان گویند چنینیم و چنانیم به‌ترفند بگذار بمیریم و بمیریم و بمیریم بگذار بگویند و بگویند و بگویند آنگاه ببین روید از این ریشه خونین صد ساقۀ سرزنده و صد شاخ برومند ایران من! امروز تو را صبر روا نیست این وازدگی تاکی و این حوصله تا چند؟ برخیز و ببین دخترکان تو چو یاقوت زین خون مقدس به گلو بسته گلوبند برخیز و ببین رزم‌کنان تو صفاصف خنجر به کمر بسته و بر سر زده سربند من بغض یتیمانم و هم گرز دلیران بگذار مرا بر سر ضحاک بکوبند!
🔴 این غذا خوردن نداشت! به خاطر دارم كه در معیت جناب شیخ جعفر مجتهدی –ره ، ناهار را میهمان یكی از دوستان بودیم. صاحب خانه بر خلاف قولی كه داده بود سفره نسبتاً رنگینی را تدارك دیده و سرگرم كشیدن غذا بود. جناب مجتهدی كه در كنار سفره نشسته بودند غذا صرف نمی‌كردند ولی چشم از سفره هم بر نمی‌داشتند! اصرار صاحب خانه به ایشان برای صرف غذا سودی نداشت و می‌فرمودند: شما راحت باشید! من چندان میلی به غذا ندارم. دوستان می‌دانستند كه باید به ایشان اصرار نكنند و راحت شان بگذارند، شاید صاحب خانه تصور می‌كرد كه جناب مجتهدی نوع غذا را نپسندیده‌اند واز آن خوش‌شان نمی‌آید! به هر حال سفره بر چیده شد و تمامی دوستان به دنبال یافتن پاسخی برای این سئوال بودند كه: چرا ایشان گرسنه از سر سفره برخاستند و حتی لقمه‌ای از غذا تناول نكردند؟! فردای آن روز به خدمت شان شرفیاب شدم. تنی چند از دوستان نیز حضور داشتند. مرحوم مصطفوی از ایشان پرسید: دیروز ظهر، چرا غذا میل نفرمودید؟! گفتند: آقاجان! من در آن سفره غیر از خون نمی‌دیدم! این غذا از پول نزول تهیه شده بود و خوردن نداشت! ( بعداً معلوم شد که صاحب خانه برای تهیه غذا از یک شخص بازاری پول قرض گرفته بود که آن شخص ربا خوار بوده است.) منبع : کتاب لاله ای از ملکوت
حضرت پيامبر صلى‏ الله‏ عليه ‏و ‏آله لا تَزولُ قَدَما عَبدٍ يَومَ القيامَةِ حَتّى يُساَ لَ عَن اَربَعٍ عَن عُمُرِهِ فيما اَفناهُ وَ عَن شَبابِهِ فيما اَبلاهُ وَ عَن مالِهِ مِن اَينَ اَ كتَسَبَهُ وَ فيما اَ نفَقَهُ وَ عَن حُبِّنا اَهلَ البَيتِ ؛   انسان، در روز قيامت، قدم از قدم برنمى ‏دارد، مگر آن كه از چهار چيز پرسيده مى‏ شود: از عمرش كه چگونه گذرانده است، از جوانى‏ اش كه چگونه سپرى كرده، از ثروتش كه از كجا به دست آورده و چگونه خرج كرده است و از دوستى ما اهل بيت [پيامبر صلى‏ الله ‏عليه ‏و ‏آله]. امالی(صدوق) ص39 - خصال ج1 ، ص 253، ح 1
🍀 قال الحسین علیه السلام: اَوْ سَمِعْتُم بِغَـــــریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی. وهنگامی که ازغریبی یا شهیدی خبری شنیدید، برمن ندبه کنید. السلام علی الغریب الشهید السلام علی الحسین
گرفته از سخنرانی استاد شهید مرتضی (ره) 🔵👈 با موضوع بزرگی و بزرگواری روح 👈 اگر کسی روح بزرگی داشته باشد کم کم سختی ها و عذابش شروع می گردد . کوچکی روح با آرامش و طول عمر همراه است اما روح بزرگ با بیماری و کوتاهی عمر روبرو خواهد شد. 👈 هر بزرگی ظاهری بزرگواری نیست بلکه کسانی که دارای همت عالی هستند به جای بالا خواهند رسید. همت بزرگ در روح بزرگ است و برخی به خاطر کم بودن همت دیگران را مسخره می کنند و آنها را به دنیا پرستی محکوم می کنند. امام علی (ع) نمونه ی روشن یک انسان بزرگ است که با همت بزرگی که دارد به نیازمندان کمک می نماید. 👈 در مقابل می توان اسکندر را انسانی با روح بزرگ نامید اما روح بزرگوار با روح بزرگ تفاوت های بسیاری دارد. روح بزرگ اسکندر مانند شاخه ای بی ثمر است .   👈 انسانی با روح بزرگ، فقط در یک جنبه می تواند روح خود را رشد دهد اما روح علی (ع) چند بعدی بوده و او همزمان می توانست در هر زمینه ای روح خود را گسترش دهد. در بزرگی خودپرستی وجود دارد اما در بزرگواری انسان به انسانیت خود برمی گردد و روحش احساس شرافت می کند. بزرگواری نقطه ی مقابل پستی است. 👈 انسان بزرگوار دوست دارد همه ی مردم در مقام شیر بوده و قدرتمند باشند. از نگاه او نباید هیچ انسان ضعیفی وجود داشته باشد تا توسط شیر نابود شود. او خواهان احساس کرامت نفس است که هم برای او باشد و هم برای دیگران.   🌹امام علی (ع) به فرزندش امام حسن (ع) می فرماید : «پسرم روح خود را گرامی بدار از هر کار پستی که وجود دارد. روح تو بزرگ تر از هر چیز دیگر است.»  👈التماس به دیگران از بزرگی و ارزشمندی می کاهد.  امام علی (ع) در جای دیگر می فرمایند : «اگر بمیرید و پیروز باشید زنده اید اما اگر زنده باشید و مغلوب دشمن شوید مرده اید.»  👈 ایشان ریشه ی بد را دنائت می دانند و برای مثال در باب غیبت می فرمایند که انسان های ضعیف النفس دست به این کار می زنند و این منتهای همت عاجزان است. احساس شرافت موجب می شود تا انسان غیبت نکند
─═ঊ ❥❥🍃🌼🍃❥❥ঊ═─ امام علی(علیه السلام): هرگاه خداوند زیادی به کسی بدهد، وظیفه‌ی او در برآوردن نیازهای مردم نیز می‌شود. 🔹پس هر کسی که بار مردم را به دوش نکشد و از آنچه خداوند به او داده، مردم را بهره‌مند نکند، بی‌تردید نعمت خداوند را در نابودی قرار داده است. 📚مستدرک‌ ج ۲۳، ص ۲۵۷ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
انسان مسجود ملایکه 💠 داستان ابلیس را قران کریم در چندین جا مطرح می کند و فلسفه این توجه این است که سبب سقوط و تنزل یک مخلوق را تبیین نماید. این خط سیر در تمام قران هست که ظاهر داستان های کوتاه و بلند قرآن داستان است اما باطن آن هدایت گری و اصلاح گری است. 🔸در مساله دستور سجده همه ملایکه مخاطب به دستور سجده بودند و لذا قلنا که با ضمیر متکلم مع الغیر امده به معنای بیان دخالت ملایکه در رساندن دستور نیست چرا که تمام ملایکه مامور به سجده شدند کما اینکه در ایات دیگر سجده مانند سوره ص و طه با قال به صورت مفرد اوره است. از همین روی قلنا را به جهت تعظیم اورده برای نشان دادن عظمت دستور سجده برای انسان است. 🔸کلمه ابلیس را برخی از ماده ابلاس باب افعال به معنای نامیدی می دانند چنانچه فرمود: وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ (روم١٢) و اطلاق ابلیس به شخص سرکشی کننده از سجده بر ادم به دلیل نا امیدی او از خیر و رحمت حق است. برخی ابلیس را واژه ای عجمی می دانند که از لاتین وارد شده است لکن برخی ایراد می کنند که در قرآن نباید واژه عجمی باشد زیرا قران به عربی مبین نازل شده و تحدی قران نیز به اوردن مثل قران با عربی بودن سازگار است زیرا اگر واژه عجمی داشته باشد عرب نمی تواند مثل ان را بیاورد و لذا خواستن اوردن مثل قران از عرب صحیح نخواهد بود. جواب این شبهه این است که این الفاظ عجمی در قران، قبل از نزول قران در میان عرب راه یافته بود و قران اگر از الفاظ عجمی استفاده کرده از زبان خود عرب اخذ نموده است و عربی مبین بودن قران معنایش این است که همان عربی رایج را به شیوا ترین بیان اورده است و هیچ منافاتی با وجود الفاظ عجمی در قرآن ندارد. 💠 فلسفه سجده وخضوع ملک بر ادم مهم است. چرا و چه زمانی دستور سجده به ادم صادر شده است. از گفتگوی خداوند با ملایکه و صدور دستور سجده این حقیقت اشکار می شود. در سوره مبارکه ص ابتدا اصل خلقت را مطرح می کند: إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن طِين ص ٧١ مجرد خلقت بشر از خاک سجده ندارد فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ ﭘﺲ ﺯﻣﺎنی ﻛﻪ ﺍﻧﺪﺍﻣﺶ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﻧﻴﻜﻮ ﻧﻤﻮﺩم ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﺡ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺍﻭ ﺩﻣﻴﺪم، ﺑﺮﺍی ﺍﻭ ﺳﺠﺪﻩ ﻛﻨﻴﺪ .(ص٧٢) هر چه انسان عظمت دارد از دمیده شدن روح در اوست اینکه فرمود روح خودم روح هم مخلوق خداست نه اینکه خدا روحی دارد و جزیی از ان کم شده ودر انسان دمیده شده است. این همان روح و نفس انسان است مه مانند جسمش مخلوق خداست و اینکه فرمود روحم برای تعظیم است مانند "ان طهرا بیتی" یا مانند فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْيَاها ناقه و بیت به خدا اضاقه شده که از باب تشریف و تعطیم است. حال انسان تا روح ندارد فرشی و خاکی است با دمیده شدن این روح این انسان از فرش تا عرش واز عالم خاک تا فوق افلاک پرواز می کند و اوج می گیرد ان هم با آن همه دست انداز و موانع و سنگلاخ های فراوان. انسان از درون وسوسه ها را دارد و از بیرون ابلیس را با ان همه اعوان و انصاری که دارد و قسم به گمراه کردن این انسان خورده است. این چنین موجودی شایسته خضوع ملایکه و به طریق اولی تمام موجودات افرینش چه انها که ما علم داریم و چه انها که در خزینه حق مکنون اند. 🔸دونوع سجده در قران مطرح است یکی سجده غیر ارادی است مانند: وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَان( الرحمن٦) یک نوع هم ارادی است مانند لَيْسُوا سَوَاءً مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ(آل عمران١١٣) سجده ملایکه ارادی و به سجده افتادن است نه غیر ارادی اگر چه هر دو معنی برتری ادم را اثبات می کند اما در ارادی اعتراف به برتری نیز وجود دارد. شاهد ارادی بودن سجده این است که ابلیس سجده نکرد و از سجده امتناع ورزید و این نشانه اراده و اختیار در سجده است.