📚 محرمانه با فرزندم
🔹سوالات کودکان در #مسائل_جنسی یکی از مشکلات بزرگ والدین است. در گذشتههای دور این غریزه در کودکان به شدت سرکوب میشد ولی در سبک زندگی مدرن این غریزه به گونهای تحریک شده که به ولنگاری جنسی و بلوغ زودرس منجر میشود، هر دو روش به شدت آسیبزا و مانع رشد کودکان میشود.
📚این کتاب در نه فصل تدوین شده است:
فصل اول: کلیات تربیت جنسی
فصل دوم: هویت جنسی
فصل سوم: والدین چطور به کنجکاویهای جنسی
در فصلهای بعدی به تقسیمبندی سنی در فرزندان پرداخته و برای هر کدام روشی صحیح و تجربه شده در تربیت فرزند ارائه میدهد.
در فصل هشتم پیشگیری از سوء استفاده جنسی از کودکان مورد بحث قرار میگیرد.
فصل نهم هم به مسأله مهم خودارضایی میپردازد.
📖 تعداد صفحات: 272
✅مناسب برای #والدین
#بزرگسال
#تربیت_فرزند
🔴قیمت پشت جلد: 40.000 تومان
🌸🍃
🍃
😴 هفت گام برای رفع #مشکلات_خواب_کودک:
1️⃣ کودک را عادت دهید هر روز در ساعت معینی بخوابد و از خواب بیدار شود.
2️⃣ در صورت امکان بهتر است کودک در طول روز نخوابد.
3️⃣ کودک را از فعالیت های پرتحرک و بازی های رایانه ای پرهیجان در شب منع کنید.
4️⃣ سعی کنید کودک در طی روز #فعالیت_جسمانی متعادل داشته باشد.
5️⃣ دمای #محل_خواب مناسب باشد، نه خیلی گرم و نه خیلی سرد.
6️⃣ در سنین پایین، خواندن لالایی و تکان ملایم #گهواره بسیار کمک کننده است.
7️⃣ استشمام بعضی بوها مانند #گل_سرخ در به خواب رفتن کودک موثر است.
✅ در صورت ادامه مشکل به پزشک مراجعه کنید.
🍃
🌸🍃
🌸🍃
🍃
🔖قلب (تپش اول)
🔴مزاج قلب گرم و خشک است.
👈اصول کلی حفظ سلامت قلب:
⚠️پرهیز از غم ها و امور ناخوشایند و دل آزار
⚠️دوری از هم صحبتی با افراد مورد اکراه
⚠️پرهیز از مداومت بر غذاهای غلیظ مثل گوشت گاو و بز
💠مشغولیت به شادی معتدل
💠استعمال بوهای خوش متناسب مزاج (مقوی قلب)
💠خوردن غذاهای مولد خون لطیف (گوشت بره، کبک، جوجه خروس، تخم مرغ عسلی)
🍃
🌸🍃
🌸🍃
🍃
🔖قلب (تپش دوم)
⬅️علائم قلب گرم:
🔴فراخی سینه
🔴زیادی رشد مو بر روی قفسه سینه
🔴دارا بودن نبض قوی
🔴معمولا افرادی شجاع هستند
🔴شتاب زیاد در کارها
🔴 زود خشمی و پایین بودن آستانه تحمل
🔴پر نشاط و خستگی ناپذیری
🍃
🌸🍃
🌸🍃
🍃
🔖قلب (تپش سوم)
⬅️توصیه هایی برای سوء مزاج گرم قلب:
🍏استفاده از خنکی ها و پرهیز از گرمی ها
🍏اجتناب از تندی ها، زنجبیل، زعفران ،سرخ کردنی ها
🍏دوری از گرما و تابش مستقیم آفتاب
🍏خواب کافی
🍏مصرف کاهو، آب خنک
🍏ماساژ روغن بنفشه و کدو
🍃
🌸🍃
#قصه_شب
تقصیر من بود
موشی می دانست که نباید در خانه توپ بازی کند اما او و برادر کوچکش موش موشی می خواستند بدانند آیا توپ پلاستیکی نوی آن ها می تواند آنقدر از زمین بالا بپرد که به سقف برسد یا نه. موشی به موش موشی گفت: « باید حتما آن را امتحان کنیم! البته فقط یک بار. سه ، دو ، یک ، جانمی ... !» توپ کوچولو هوا رفت و به سقف هم رسید! اما وقتی به زمین خورد دوباره هوا رفت و این بار درست به طرف گلدان نازنین مامان موشی رفت؛ همان گلدان زردی که خال های قرمز داشت. جرینگ! رنگ از روی موشی پرید و فریاد زد: « وای، نه!» موشی به موش موشی گفت: « زود باش باید قبل از برگشتن مامان شیشه خرده ها را جمع کنیم.» اما موش موشی نمی توانست از جایش تکان بخورد. توی حوضچه بزرگی از آب گیر افتاده بود. موشی دست دراز کرد و موش موشی را از آب بیرون کشید. زیر لب غر می زد: « من هم عجب شانسی دارم! چرا همه بلاها سر من می آید؟» موشی حوله آورد و موش موشی را خوب خشک کرد. بعد گل ها را توی پارچ گذاشت و شروع کرد به جمع کردن شیشه خرده ها. موشی خاک انداز پر از شیشه خرده را زیر تختش مخفی کرد. «گلدان لعنتی! وقتی مامان بفهمد خیلی عصبانی می شود! شاید دیگر به ما پنیر خوشمزه ندهد. اگر اجازه ندهد تلویزیون تماشا کنیم چی؟ یا ... یا ... » اما تنبیهی سخت تر از این هرگز به فکر موشی نمی رسید. با خودش گفت: «اصلا به مامان نمی گوییم! اما اگر از ما پرسید گلدان کجاست چه بگوییم؟» هر دو به فکر فرو رفتند. ناگهان موشی گفت: «فهمیدم! به مامان می گوییم دزد آمد و گلدان را دزدید!» اما تا حرف دزد و دزدی به میان آمد موهای تن هر دو از ترس سیخ شد. موشی گفت: «به نظرم این هم راه حل خوبی نیست باید کلک بهتری بزنیم» مامان موشی داشت چیزهایی را که خریده بود جابه جا می کرد که در آشپزخانه باز شد موش موشی یواشکی وارد آشپزخانه شد و با صدای نازکش گفت: «مامان می خواهم خبری بدی بهت بدم اما باید به من قول بدهی که خیلی از دستم عصبانی نشوی.» مامان موشی گفت: تو خیلی کوچک تر از آن هستی که من از دستت عصبانی شوم.» موش موشی ماجرا را تعریف کرد اما پای موشی را وسط نکشید. مامان موشی گفت: «خیلی بد شد. آیا گلدان نازنینم فقط ترک خورده یا کاملا شکسته است؟» موش موشی گفت: «می روم آن را بیاورم» و ناپدید شد. چیزی نگذشت که موشی و موش موشی با تکه های شکسته گلدان برگشتند. موشی که از این کار موش موشی کلی تعجب کرده و ناراحت شده بود به مامان موشی گفت: «موش موشی همه چیز را نگفته! من آن را توپ به گلدان زدم. آیا از دست من خیلی عصبانی هستی؟»
مامان موشی جواب داد : «نه فقط ناراحتم چون بهتر بود از اول خودت ماجرا را می گفتی. من آن گلدان را دوست داشتم.» موشی گفت: «شاید بتوانیم با چسب تکه های آن را به هم بچسبانیم.» آن ها تکه های گلدان را به هم چسباندند اما گلدان مثل اولش نشد. موشی با ناامیدی گفت: «دیگر نمی توانیم در آن گل بگذاریم چون آب در آن نمی ماند اما شاید بتوان برای کار دیگری از آن استفاده کرد.» او با کلی شکلات برگشت و گفت: «این می تواند از این به بعد شکلات خوری نازنینت شود!» مامان موشی هم خندید و گفت: «فکر بسیار خوبی است!»
🔹میوه های وجود انسان🔹
📣 متفکر شهید استاد مرتضی
مطهری
کارهای انسان، آنچه از انسان بروز
می کند، چه تلخ و چه شیرین، ناشی
از طرز تفکر و خلق و خوی انسان
است.
آن کسی که فکرش پاک است،
اخلاقش پاک است، فکرش شیرین
است، اخلاقش شیرین است، عمل و
رفتار او شیرین است، غذای مطبوع
و مفید برای مردم دیگر است؛ و آن
کسی که کارها و سخنش همه تلخی
و سمومات است، سخنش به هر کس
که برسد مثل یک غذای سمّی است
که به افراد برسد، تا در روح او خباثت
نباشد، تا اخلاقش مسموم و فاسد
نباشد، تا افکار و عقایدش این طور
نباشد حرفش به این صورت در نمی آید.
مردی هست که سابقاً - یعنی در دوره
های خیلی قبل از ما - طلبه بوده،
من چند جلسه ای بیشتر او را ندیدم؛
یکی از اقوامش گفت: من این را هیچ
وقت درخانه ام راه نمی دهم {بعد من
تجربه کردم، دیدم همین طور است}
برای اینکه بربچه هایم ازاین می ترسم
{چون قوم و خویش نزدیک او بود}
زیرا این را تجربه کرده ام، او با هر
کسی که روبرومی شودکاوش می کند
ببیند که او به چه اعتقاد دارد، یک
تکیه گاه روحی یا فکری برای او پیدا
می کند، ببیند او به چه اعتقاد دارد،
به چه پایبند است، همین قدر که آن
را کشف کرد کوشش می کند او را در
همان جهت خراب کند. این دیگر جنس
و طبیعتش این طور شده، و خودش
یک آدم متزلزل و مردّدالذات است،
دستش به هیچ جا بند نیست، هر کسی
را که ببیند به جایی بند است کأنّه
ناراحت می شود و می خواهد دستش
را از آنجا بکند.
پس اعمال انسان میوه های وجود
انسان است، اخلاق انسان شاخه های
وجود انسان است، عقاید انسان ریشه
های درخت وجود انسان است و اساساً
روح انسان نیست جز یک درخت،
یک درخت پر ریشه و پر شاخه و پرمیوه
و پر برگ، درختی که در این دنیا انسان
باید خودش را پیوند بزند و در این
دنیاست که این درخت، درخت طوبی
یا زقّوم می شود با دو تفاوت: یکی
این که در دنیا ثمره این درخت را انسان
تنها خودش نمی چیند، احیاناً به دیگران
هم می دهد، دیگران هم از میوه های
این درخت می خورند، اگر شیرین
باشد شیرین و اگر تلخ باشد تلخ؛
تفاوت دوم این است که انسان واقعیت
خودش را در دنیا درک نمی کند. حکما
ثابت کرده اند که روح انسان در دنیا
مادامی که با این بدن هست حالت
موجودی را دارد که عضوش را بی
حس کرده اند، حالت تخدیر شده
دارد، یعنی آنچه را که از درون خودش
باید درک کند درک نمی کند، مثل
آدمی است که موجبات درد در او
هست ولی فعلًا یک آمپول به عضو
زده اند و آن را تخدیر کرده اند و چیزی
احساس نمی کند. ولی این مخدر برای
همیشه باقی نخواهد ماند، روزی خواهد
آمد که از بین برود، وقتی از بین رفت
انسان واقعیت را درک می کند.
📚 آشنایی با قرآن، ج ۵، ص ۱۴۱
#شهید_مطهری
تنها 4 نفر در دنيا به كتابخانه سرى واتيكان دسترسى كامل دارند!
گفته ميشود 85كيلومتر قفسه شامل كتابهاى ارزشمند و اسناد فوق سرى در آن بايگانى شده است...
🗓 یاد ایام (۱۸ مهر ماه ۱۳۳۸؛ سالروز ولادت فرماندهی قلبها سردار سرلشکر پاسدار شهید مهدی زینالدین مبارکباد)
🌹فرماندهی عزیزم آقامهدی❗️ تولدت مبارک❗️🌹
دنیای آقامهدی
مختصاتی دارد
که میتوان این را از خاطراتش فهمید.
دنیای آقامهدی
مثل یک دایره است.
همه هستند.
همهی آدمها
در این دایره جا دارند.
در دایره
تنها یک نقطه است
که با بقیه متفاوت است؛
و آن نقطه پرگار دایره است.
در دایرهی وجودی آقامهدی،
نقطهی پرگار حسین(علیهالسلام) است.
همین.
🌷نثار ارواح مطهر سرداران شهید "مهدی و مجید زینالدین " و پدر آسمانیشان صلوات🌷
🌺🍃🌺🍃🌺