🌱🍭چِ گونه 49🍭🌱
✏چگونه با طرز تفکر 'صفر و یکی' خدا حافظی کنیم؟''1''
🔮تفکر صفر و یک یعنی موضوعات و افراد را دو صورت فقط تصور و تقسیم کردن. همه یا هیچ، سفید یا سیاه، آری یا خیر، خوب یا بد ، همیشه یا هیچ وقت، دائم یا هرگز، خیلی خوب یا خیلی بد و..
1.بدانیم این نوع تفکر موجب محدودسازی و رنجاندن خود، اعضای خانواده و دوستان می شود. مدارای هدفمند کنیم.🌹
2.همیشه راه سومی هم برای مخاطب قرار دهیم. آیا معمولاً از واژه ''یا'' زیاد استفاده می کنیم؟!
-یا باید این لباس را بپوشی یا..❌
-یا میای میهمونی یا هیچ وقت دیگه..❌
3.داوری های صفر و یک در زندگی را شناسایی کنیم و به دنبال رفع آنها باشیم؛
-فلانی خیلی آدم بِدیه❌
🌱فلانی رفتارهای بد داره خوب هم داره👌
-همه ی فلان صنف دزدند❌
🌱در هر صنفی خوب و بد هست👌
🔮✏البته همه ی انتخاب ها باید بر محور مبانی دین عزیز اسلام باشد.
🔰سرآغاز نافرمانی خدا
*✍️رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) فرمودند: سرآغاز نافرمانی خداوند عزوجل شش چیز است:*
1️⃣ دوستی دنیا
2️⃣ دوستی ریاست
3️⃣ دوستی خوراک
4️⃣ دوستی خواب
5️⃣ دوستی راحتی
6️⃣ دوستی زنان
*🔸موارد مذکور در روایت ناظر به دوستی و محبت زیادی است که انسان را از دایره بندگی و فرمانبرداری خارج سازد و الا محبتهای اندک دنیایی که به نافرمانی منجر نشوند از این قاعده مستثنی هستند.*
📚الكافی، جلد ۲، صفحه ۲۸۹
*الَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفرَج*
#قصه_شب
قرار بود جمعه از طرف مدرسه به یک اردوی تفریحی برویم. محلی که برای اردو انتخاب شده بود یکی از کوه های زیبا و معروف بود که رودخانه های زیبا از میان آن عبور می کرد.
بی صبرانه برای رسیدن آن روز لحظه شماری می کردم.
بالاخره جمعه آمد و من تمام وسایلم را جمع کرده بودم. مادرم برای صبحانه و ناهار برایم غذا گذاشته بود و خودم هم بدمینتونم را برداشتم تا آن جا با دوستانم بازی کنم.
در مدرسه همه جمع شدیم و با هم به سمت کوه حرکت کردیم.
مدتی پیاده روی کردیم تا به یک رودخانه رسیدیم می خواستیم آن جا بنشینیم و صبحانه مان را بخوریم که دیدیم بطری ها و باقیمانده ی غذاهایی که اطراف رودخانه ریخته فضایی برای نشستن باقی نگذاشته.
دوست نداشتم آن جا بنشینم به خاطر همین پیشنهاد کردم که از آن جا برویم و جایی بهتر پیدا کنیم. اما دیدم که یکی از دوستانم پلاستیکی بزرگ برداشته و با یک چوب شروع به جمع آوری زباله ها کرده و بقیه ی بچه ها هم به کمک او رفتند. اولش دوست نداشتم به آن ها کمک کنم چون آشغال ها را ما نریخته بودیم، که حالا باید جمع می کردیم ولی بعد دیدم که این کار من به نفع خودم و طبیعت است من هم یک پلاستیک برداشتم و به آن ها کمک کردم.
بعد از تمام شدن کار از دیدن آن منظره ی زیبا واقعاً خوشحال شدم و با بچه ها بساط صبحانه را مهیا کردیم و همانجا نشستیم و از طبیعت زیبا لذت بردیم.
موقع برگشت به خانه با خودم فکر می کردم که اگر هر کسی مواظب رفتار خود باشد و با طبیعت با بی رحمی رفتار نکند چقدر همه چیز و زیبا و دوست داشتنی می شود.
#شعر_کودکانه
🌸 مادر
مامان جونم چه ماهی
فدات بشم الهی
زحمت برام کشیدی
نتیجشو ببینی
مریض نشی تو مادر
اگه گفتی چی پرپر
اخم مامان جونم پر
رنج مامان جونم پر
🍃🌸🍃
مامان جونم چه ماهی
فدات بشم الهی
خیر ببینی ان شاءالله
برام زحمت کشیدی
نتیجه شو ببینی
مریض نشی تو مادر
اگه گفتی چی پرپر
کلاغ پر, گنجشک پر
رنج مامان جونم پر
اخم بابا جونم پر
غصه و غم همش پر
#شعر_کودکانه
💧 قطره
قطره رو کرده خورشید
بخار آب با زحمت
تا برگرده رو زمین
بشه بارون رحمت
یادش میاد یه روزی
قطره ای بود تو دریا
شور شده بود حسابی
باز بخار شد رفت هوا
تا بشه شبنم رو گل،
قطره خدا خدا کرد
یا برسه به خونه
قطره خیلی دعا کرد
قطره ازون بالاها
اومد افتاد تو لجن
می گفت چرا افتادم
اینجا نبود جای من
باز دوباره تلاش کرد
تا بره تو آسمون
قطره بشه بباره
تبدیل بشه به بارون