همونجا که شمس لنگرودی میگه :
دلم میخواهد چنان بنوشمت ، که در استخوانم حل شوی.
باشه؟
هر چیزی یک بهایی داره ، به قول مولانا :
اگر ابرها گریه نمیکردن ، جنگلها نمیخندیدن !
اونجا که شمس لنگرودی میگه :
دستهای تو ،
انگار پرچمهای صلحاند
بر خرابه روزهای من ..
اونجا که صائب تبریزی میگه :
گر قسمتِ ما باده و گر خون جگر شد
ما نوبت خود را گذراندیم و گذشتیم
اونجا که فردوسی میگه :
میاز
و
مناز
و
متاز
و
مرنج
چه
تازی
به
کین
و
چه
نازی
به
گنج.