eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
2.1هزار دنبال‌کننده
77.1هزار عکس
81.3هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋 تفسیر نقاشی پسر گل ۷ ساله🦋 . ۱. به رحمت و مهربانی خدا امیدوار است.🍃 ۲. به مادر وابسته است.🍃 ۳. از چیزی یا موضوعی ترس زیادی دارد.🍃 ۴. از نگاه کودک ارتباط اعضای خانواده با یکدیگر مطلوب نیست.🍃 ۵. شخصیت منعطفی دارد.🍃 ۶. رشد کردن و پیشرفت کردن را دوست دارد اما مشکلاتی را بر سر راه پیشرفت خود میبیند.🍃 ۷. ارتباط کودک با پدر مطلوب نیست و نقش پدر در زندگی کودک کمرنگ است.🍃 ۸. از مادر انتظار دارد که در برابر آسیب ها از او حمایت کند.🍃 ۹. به توجه و محبت بیشتر مادر نیاز دارد.🍃 ۱۰. کودک دچار دوگانگی شده است.🍃 ۱۱. ارتباط اجتماعی با محیط بیرون را در تصورات خیالی خود میبیند.🍃 ۱۲. به مادر اعتماد کامل دارد.🍃 ۱۳. گاهی احساس تنهایی می کند.🍃 ۱۴. به هویت جنسی خود آگاه است.🍃 ۱۵. به مدرسه رفتن علاقه ندارد.🍃 ۱۶. مهارت نه گفتن در کودک نیاز به تقویت دارد.🍃 ۱۷. اعتماد به نفس کودک نیاز به تقویت شدن دارد.🍃 ۱۸. تنش و اضطراب دارد.🍃 .
20.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 [ کارتون قسمت " ۶ 《 هر روز با یه سینمایی جدید . . . 》
🧩عزیزای دلم بگین ببینم چند اختلاف در دو تصویر وجود داره؟!
مبصر ما که انقد ضربدر زده بود، آخریا تیک عصبی گرفت! رو هوا ضربدر مشقی میزد😂😂
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️ چرا فرزندم سریع از حرف‌هام عصبانی میشه؟ 🎤دکتر شاهین فرهنگ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برید هنرمند بشید بچه ها... امیرالمومنین (ع) برای هنرمندا حساب جداگانه با میکرد...
﴿ دخترِ باحجاب ﴾ ✨🔸✨🔶✨ یه دخترِ نمونه نجیب و مهربونه قدرِحجابِ خودرا هرجا باشه می‌دونه 🌸🔸🌸 دختر که با حجابه مثلِ گل و گلابه زندگیِ‌ قشنگش مثلِ بهشتِ نابه 🌸🔸🌸 دختر گلِ بهاره چادر به سر میذاره مثلِ فرشتگانه خدا دوسِش میداره 🌸🌼🍃🌼🌸 💠شاعر: سلمان آتشی 🌷
. کاربرگ رنگ آمیزی شهدایی
🔴 هیچ کار خداوند بی‌حکمت نیست ... پادشاهی هنگام پوست کندن سیبی با یک چاقوی تیز٬ انگشت خود را قطع کرد. وقتی که نالان طبیبان را می‌طلبید٬ وزیرش گفت: «هیچ کار خداوند بی‌حکمت نیست.» پادشاه از شنیدن این حرف ناراحت‌تر شد و فریاد کشید: «در بریده شدن انگشت من چه حکمتی است؟» و دستور داد وزیر را زندانی کنند ... روزها گذشت تا اینکه پادشاه برای شکار به جنگل رفت و آن جا آن قدر از سربازانش دور شد که ناگهان خود را میان قبیله‌ای وحشی تنها یافت. آنان پادشاه را دستگیر کرده و به قصد کشتنش به درختی بستند. اما رسم عجیبی هم داشتند که بدن قربانیانشان باید کاملاً سالم باشد و چون پادشاه یک انگشت نداشت او را رها کردند و او به قصر خود بازگشت. در حالی که به سخن وزیر می‌اندیشید دستور آزادی وزیر را داد. وقتی وزیر به خدمت شاه رسید٬ شاه گفت: «درست گفتی، قطع شدن انگشتم برای من حکمتی داشت ولی این زندان رفتن برای تو جز رنج کشیدن چه فایده‌ای داشته؟» وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زد و پاسخ داد: «برای من هم پر فایده بود چرا که من همیشه در همه حال با شما بودم و اگر آن روز در زندان نبودم حالا حتماً کشته شده بودم.»