🦋 تفسیر نقاشی پسر گل ۷ ساله🦋
.
۱. به رحمت و مهربانی خدا امیدوار است.🍃
۲. به مادر وابسته است.🍃
۳. از چیزی یا موضوعی ترس زیادی دارد.🍃
۴. از نگاه کودک ارتباط اعضای خانواده با یکدیگر مطلوب نیست.🍃
۵. شخصیت منعطفی دارد.🍃
۶. رشد کردن و پیشرفت کردن را دوست دارد اما مشکلاتی را بر سر راه پیشرفت خود میبیند.🍃
۷. ارتباط کودک با پدر مطلوب نیست و نقش پدر در زندگی کودک کمرنگ است.🍃
۸. از مادر انتظار دارد که در برابر آسیب ها از او حمایت کند.🍃
۹. به توجه و محبت بیشتر مادر نیاز دارد.🍃
۱۰. کودک دچار دوگانگی شده است.🍃
۱۱. ارتباط اجتماعی با محیط بیرون را در تصورات خیالی خود میبیند.🍃
۱۲. به مادر اعتماد کامل دارد.🍃
۱۳. گاهی احساس تنهایی می کند.🍃
۱۴. به هویت جنسی خود آگاه است.🍃
۱۵. به مدرسه رفتن علاقه ندارد.🍃
۱۶. مهارت نه گفتن در کودک نیاز به تقویت دارد.🍃
۱۷. اعتماد به نفس کودک نیاز به تقویت شدن دارد.🍃
۱۸. تنش و اضطراب دارد.🍃
.
20.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 [ کارتون
#سینمای_کله_کدو_یا_نابغه
قسمت " ۶
《 هر روز با یه سینمایی جدید . . . 》
7.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کاردستی
#کارت_پستال
آموزش کاردستی گل لاله
مبصر ما که انقد ضربدر زده بود، آخریا تیک عصبی گرفت! رو هوا ضربدر مشقی میزد😂😂
#نوستالژی
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️ چرا فرزندم سریع از حرفهام عصبانی میشه؟
#تربیت_فرزند
🎤دکتر شاهین فرهنگ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برید هنرمند بشید بچه ها...
امیرالمومنین (ع) برای هنرمندا حساب جداگانه با میکرد...
#استاد_پناهیان
﴿ دخترِ باحجاب ﴾
✨🔸✨🔶✨
یه دخترِ نمونه
نجیب و مهربونه
قدرِحجابِ خودرا
هرجا باشه میدونه
🌸🔸🌸
دختر که با حجابه
مثلِ گل و گلابه
زندگیِ قشنگش
مثلِ بهشتِ نابه
🌸🔸🌸
دختر گلِ بهاره
چادر به سر میذاره
مثلِ فرشتگانه
خدا دوسِش میداره
🌸🌼🍃🌼🌸
💠شاعر: سلمان آتشی
🌷#حجاب
🔴 هیچ کار خداوند بیحکمت نیست ...
پادشاهی هنگام پوست کندن سیبی با یک چاقوی تیز٬ انگشت خود را قطع کرد. وقتی که نالان طبیبان را میطلبید٬ وزیرش گفت: «هیچ کار خداوند بیحکمت نیست.» پادشاه از شنیدن این حرف ناراحتتر شد و فریاد کشید: «در بریده شدن انگشت من چه حکمتی است؟» و دستور داد وزیر را زندانی کنند ...
روزها گذشت تا اینکه پادشاه برای شکار به جنگل رفت و آن جا آن قدر از سربازانش دور شد که ناگهان خود را میان قبیلهای وحشی تنها یافت. آنان پادشاه را دستگیر کرده و به قصد کشتنش به درختی بستند.
اما رسم عجیبی هم داشتند که بدن قربانیانشان باید کاملاً سالم باشد و چون پادشاه یک انگشت نداشت او را رها کردند و او به قصر خود بازگشت. در حالی که به سخن وزیر میاندیشید دستور آزادی وزیر را داد.
وقتی وزیر به خدمت شاه رسید٬ شاه گفت: «درست گفتی، قطع شدن انگشتم برای من حکمتی داشت ولی این زندان رفتن برای تو جز رنج کشیدن چه فایدهای داشته؟»
وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زد و پاسخ داد: «برای من هم پر فایده بود چرا که من همیشه در همه حال با شما بودم و اگر آن روز در زندان نبودم حالا حتماً کشته شده بودم.»