eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
2هزار دنبال‌کننده
74.3هزار عکس
77.8هزار ویدیو
2.9هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
پاسخ به شبهات و شرح بیانات رهبر معظم انقلاب .mp3
57.5M
🎙پاسخ به شبهات و شرح بیانات رهبر معظم انقلاب ➖ تحلیلگران نادان چه کسانی هستند؟ ➖آیا ما در سوریه شکست خوردیم؟ ➖ پروژه اسرائیل برای ایران چیه؟ ➖شایعه خطرناک سانسور بیانات رهبری ➖ خوارجی که در حال شکل گیری هست!! ➖ مطالبه گری صحیح چطور باید باشه؟ ➖ آینده جنگ سوریه و شکل گیری مقاومت قدرتمندتر از گذشته: پیش به سوی نابودی اسرائیل ➖➖➖➖
6 قدم بسوی خوشبختی: کمتر شک کن، بیشتر احساس کن کمتر اخم کن، بیشتر لبخند بزن کمتر حرف بزن، بیشتر گوش کن کمتر قضاوت کن، بیشتر بپذیر کمتر شکایت کن، بیشتر قدردانی کن کمتر بترس، بیشتر عشق بورز...
✍ پریدن، باور پرنده ای است که به پرواز می اندیشد وگرنه دلیل پرواز پر نیست...!!!
📚پادشاه و سه وزیرش در يكي از روزها پادشاه سه وزيرش را فراخواند و از آنها درخواست كرد كار عجيبي انجام دهند . از هر وزير خواست تا كيسه اي برداشته و به باغ قصر بروند و كيسه ها را با ميوه ها و محصولات تازه پر كنند . همچنين از آنها خواست كه در اين كار از هيچ كس كمك نگيرند. وزرا از دستور پادشاه تعجب كرده و هر كدام كيسه اي برداشته و به سوي باغ راه افتادند . وزير اول كه به فكر راضي كردن شاه بود بهترين ميوه ها و با كيفيت ترين محصولات را جمع آوري كرده و پيوسته بهترين را انتخاب مي كرد تا اينكه كيسه اش پر شد . اما وزير دوم میدانست كه شاه اين ميوه ها را براي خود نمي خواهد، پس با تنبلي و شروع به جمع كردن نمود و خوب و بد را از هم جدا نمي كرد تا اينكه كيسه ها را با ميوه پر كرد . وزير سوم كه مطمئن بود شاه درون کیسه را نگاه نمی کند كيسه را با تنبلی به سرعت با علف و برگ درخت و خاشاك پر نمود . روز بعد پادشاه دستور داد كه وزيران را به همراه كيسه هاي كه پر كردند بياورند . وقتي وزيران نزد شاه آمدند به سربازانش دستور داد سه وزير را گرفته و هر كدام را جدا به زنداني دور كه هيچ كس دستش به آنجا نرسد و هيچ آب و غذايي هم به آنها نرسانند همراه با کیسه هایشان به مدت 3ماه زنداني كنند . وزير اول بدون سختی و رنج پيوسته از ميوه هاي خوبي كه جمع آوري كرده بود مي خورد تا اينكه سه ماه به پايان رسيد . اما وزير دوم اين سه ماه را با سختي و گرسنگي و مقدار ميوه هاي تازه اي كه جمع آوري كرده بود سر كرد . و وزير سوم قبل از اينكه روز اول به پايان رسد از گرسنگي مرد . مصداق این دنیاست... حال از خود این سؤال را بپرسیم ، ما از کدام گروه هستیم ؟ زیرا ما الآن در باغ دنیا بوده و آزادیم تا اعمال خوب یا اعمال بد و فاسد را جمع آوری کنیم ، اما فردا زمانی که به ملک الموت امر می شود تا ما را در قبرمان زندانی کند, در آن زندان تنگ و تاریک و در تنهایی.. آنجاست که اعمال خوب و پاکیزه ای که در زندگی دنیا جمع کرده ایم به ما سود می رساند. پس کمی بایستیم و با خود بیاندیشیم.فردا در زندانمان چه خواهیم کرد...؟
از قورباغه ای که ته چاهی زندگی می کرد، پرسیدند: آسمان چیست؟ گفت: دایرۀ کوچکی به رنگ آبی جایگاهتان را تغییر دهید تا دیدگاهتان تغییر کند.
✍ پس از مرگِ انسان قلب: ۵ دقیقه مغز: ۲۰ دقیقه پوست: ۲ روز و استخوان تنها ۳۰ روز سالم می مانند اما کردار نیک تا ابد باقی می ماند!
تنها راهزنی كه دار و ندار آدمی را به تاراج می برد انديشه های منفی خود اوست !!🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روانشناسی میگه : هیچوقت؛ عشق زیاد ... مهربونی زیاد و اهمیت بیش از حد به کسی نشون نده ! چون این عادت انسانه که هرچیزی رو بدون هزینه باشه دست کم بگیره ...!
🍃🌸🍃🌸🍃🌸 📝 و ✍کریم خان زند هر روز صبح علی الطلوع تا شامگاه برای دادخواهی ستمدیدگان، رفع ستم و احقاق حقوق مردم در ارک شاهی می نشست و به امور مردم رسیدگی می کرد. یک روز مردک حقه باز و چاپلوسی پیش آمد و همین که چشمش به کریم خان افتاد، شروع به های و های گریستن کرده و سیلاب اشک از دیدگان فرو ریخت. او طوری گریه می کرد که هق و هق هایش اجازه سخن گفتن به او نمی داد. 🔹شاه که خود را وکیل الرعایا می نامید؛ دستور داد او را به گوشه ای برده، آرام کنند زان پس به حضور برسد. مردک حقه باز را بردند و آرام کردند و در فرصت مناسب دیگری به حضور کریم خان آوردند. کریم خان قبل از آنکه رسیدگی به کار او را آغاز کند نوازش و دلجویی فراوانی از وی به عمل آورد و آنگاه از خواسته اش جویا شد. 🔸آن مرد گفت : من از مادر کور و نابینا متولد شدم و سالها با وضع اسف باری زندگی کرده و نعمت بینایی و دیدن اطراف و اکناف خود محروم بودم. تا اینکه روزی افتان خیزان و کورمال خود را روی زمین کشیدم و به سختی به زیارت آرامگاه پدر شما رفته و برای کسب سلامتی خود، متوسل به مرقد مطهر ابوی مرحوم شما شدم. در آن مزار متبرک آنقدر گریه کردم که از فرط خستگی ضعف،‌ بیهوش شده ، به خواب عمیقی فرو رفتم! 🔹در عالم خواب و رویا، مردی جلیل القدر و نورانی را دیدم که سراغ من آمد و گفت : ابوالوکیل پدر کریم خان هستم. آنگاه دستی به چشمان من کشید و گفت برخیز که تو را شفا دادم! از خواب که بیدار شدم،‌ خود را بینا دیدم و جهان تاریک پیش چشمانم روشن شد! این همه گریه و زاری امروز من از باب تشکر و قدر دانی و سپاسگذاری از والد ماجد شما بود!. 🔸مردک حقه باز که با ادای این جملات و انجام این صحنه سازی مطمئن بود کریم خان را خام کرده است. منتظر دریافت صله و هدیه و مرحمتی بود که مشاهده کرد کریم خان برافروخته شده، دنبال د‍ژخیم می گردد! موقعی که دژخیم حاضر گردید کریم خان دستور داد چشمان مرد حقه باز را از حدقه بیرون بکشد! 🔹درباریان و بزرگان قوم زندیه به دست و پای کریم خان افتادند و شفاعت مرد متملق و چاپلوس را کرده و از وکیل الرعایا خواستند از گناه او در گذرد. کریم خان که ذاتا آدم رقیق القلبی بود، خواهش درباریان و اطرافیان را پذیرفت، ولی دستور داد مرد متملق را به فلک بسته، چوب بزنند! هنگامی که نوکران شاه مشغول سیاست کردن مرد حقه باز بودند کریم خان خطاب به او گفت : 🔸مردک پدر سوخته! پدر من تا وقتی زنده بود در گردنه بید سرخ، خر دزدی می کرد من که مقام و مسند شاهی رسیدم عده ای متملق برای خوشایند من و از باب چاپلوسی برایش آرامگاهی ساختند و مقبره ای برپا کردند. و آنجا را عنیان ابوالوکیل نامیدند. اکنون تو چاپلوس دروغگو آمده ای و پدر خر دزد مرا صاحب کرامت و معجزه معرفی می کنی؟! 🔹اگر بزرگان مجلس اجازه داده بودند دوباره چشمانت را در می آوردم تا بروی برای بار دوم از او چشمان تازه و پر فروغ بگیری!. مردک سرافکنده و شرمسار به سرعت از پیش او رفت و ناپدید شد.
📝! ✍هنگام آمدن سفیران انگلیسی به دربار کریم خان زند، وقتی وزرا گفتند که آنان برای ایجاد روابط دوستانه آمده اند؛ او لبخندی زد و گفت: هدف آنها را بنده فهمیدم، ما ریشخند فرنگی را به ریش خود نمی پذیریم؛ 🔸پنبه و پشم و کرک و ابریشم ایران بسیار زیاد است و مردم هرچه بخواهند با آن بافته و می پوشند؛ اگر شکر لاهوری نباشد ، شکر مازندرانی و شیره انگور و عسل و خرمای ایران برای ما کافی است!
‌‎ سفارت ترکیه در دمشق فردا افتتاح می‌شود 🔹شبکۀ تی‌آرتی به نقل از وزیر خارجۀ ترکیه نوشت که سفارت این کشور در دمشق شنبه افتتاح خواهد شد. @Farsna
🔻 این 5 ویدئو را با دقت ببینید؛ 🔻 ویدئو اول: هیئتی از خاخام های صهیونیست با همراهی فرزندان خود به مناطق تازه اشغال شده سوریه یورش برده و مراسم یهودی را در آنجا انجام می دهند و قصد دارند به سرعت یک پایگاه استقرار مذهبی ایجاد کنند. 🔻 ویدئو دوم: ویدئوهای منتشر شده، حاکی از تیراندازی نیروهای کرد قسد در شهرهای رقه و حسکه برای متفرق کردن تجمعات مردم است. ویدئوی اول تجمع مردم شهر حسکه و ویدئوی دوم مربوط به شهر رقه است. 🔻 ویدئو سوم: شش روستای دروزی نشین در جنوب سوریه خواستار پیوستن به خاک اسرائیل و زندگی تحت حاکمیت اسرائیل شدند. 🔻 ویدئو چهارم: یک دروزی سوری خطاب به اسرائیل: ما اجازه ورود تروریست جولانی به سویدا را نخواهیم داد. او مردم ما را کشت و ما با او حساب داریم. ما از نتانیاهو می خواهیم که سویدا را به منطقه ای تحت کنترل اسرائیل تبدیل کند. 🔻 ویدئو پنجم: تروریست‌ها نه تنها علیه حملات اسرائیل موضع نگرفتند بلکه حالا دروزی ها تصمیم دارند به رژیم صهیونیستی بپیوندند دروزی ها در جنوب سوریه آشکارا خواستار پیوستن به رژیم صهیونیستی هستند/ در سوریه ۷۰۰ هزار نفر دروزی ساکن است!
آقای پزشکیان! یادتان هست در آمریکا گفتید اسرائیل اسلحه‌اش را زمین بگذارد ما هم اسلحه را زمین می‌گذاریم! 🌀 سوریه تسلیم شد و اسلحه را زمین گذاشت! چه شد؟ اسرائیل بعد از سقوط دولت سوریه در حال شخم زدن زیرساخت‌های سوریه است! 🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔
1_14066691690.mp3
22.2M
🎤سخنرانی استاد راجی در رابطه با حوادث منطقه 👌 بسیار مهم 🔊🔊🔊 لطفا با دقت گوش بدید در لحظات، ساعات و روزهای بسیار حساسی به‌سر می‌بریم اگر غفلت کنیم در دنیا و آخرت متضرر و پشیمان خواهیم بود.
‌ سکوت شورشیان سوری صدای وبگاه صهیونیستی را درآورد 🔹جنگنده‌های رژیم صهیونیستی در ادامۀحملات خود به مراکز نظامی سوریه، منطقۀ «جبل قاسیون» در اطراف دمشق و منطقۀ «مصیاف» در استان حماه را بمباران کردند. 🔹شماری از مراکز تحقیقاتی و کارخانه‌های صنایع دفاعی سوریه در مصیاف قرار دادند. 🔹وبگاه صهیونیستی «واللا» هم ضمن ابراز تعجب از سکوت شورشیان سوری در قبال این تجاوزات نوشت: چیزی که تا الان جای تعجب دارد این است که دولت جدید سوریه به حمله در اراضی سوریه و حملات زمینی در آن هیچ واکنشی نشان نمی‌دهد.
🗓| شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ @Farsna
خار و میخك - قسمت ۲۲.mp3
12.03M
🎙| از سنگ تا گلوله 🔸با تشدید ظلم و ستم رژیم اشغالگر، جوانان فلسطینی دست به اسلحه می‌برند... 🖼قسمت بیست‌ودوم کتاب خار و میخک، نوشتۀ شهید یحیی سنوار @Farsna
یکی از جملات پر تکرار این روزها: تصور میشد در سوریه قصد دارند مثلا حلب را بگیرند یا چند شهر مشابه اما اینکه دمشق سقوط کند تصورش سخت بود.... بر خلاف رهبری و چند فرمانده خاص که اشراف دقیق داشتند عمده افراد تصور بالا را داشته اند یعنی فکر میکرده اند: یک ضربه ای هست اما نه تلاش برای ساقط کردن یک حکومت... ممکن است با خود ما هم چنین رو به رویی داشته باشند؟ مثلا : چیزی در ذهن ما تعریف شود حال آنکه ببینیم حد بسیار بالاتری از آن را برایمان در نظر گرفته اند؟ دشمنان در لیبی پرواز ممنوع اعلام کردند اما در سوریه همان هم اعلام نشد. بلند شدند (آمریکا و ترکیه و اسرائیل) صد ها هدف را زدند و تمام.... اینها را نوشتم تا کمی فکر کنید. در شبنامه امشب مفصل توضیح خواهم داد. درباره ی رو به رویی با چنین چیزی هم نکاتی دارم که عرض خواهم کرد...