وی با اشاره به بیانات رهبر انقلاب افزود: زنان اساس ملتاند که هم زودتر میتوانند قیام کنند و هم آن قیام را تغییر دهند.
در ادامه، فاطمه سادات مظلومی درباره تاثیر روایت برای حفظ حافظه تاریخی گفت: وقتی واقعهای را روایت میکنیم باید جزئیات را دقیق بگویم. همین باعث ماندگاری در ذهن میشود. هرچه روایت تصویرسازی بیشتری داشته باشد، ماندگارتر میشود.
برای بیان یک روایت تاریخی باید دگر روایتها را شکل داد آن هم با رسانه حال حاضر. مثلا برویم سراغ بانوانی که در تظاهرات ۱۷ دی ماه بودند.
وی افزود: در روایت اولین حسی که درگیر میشود، حس بینایی است اما در همین مرحله نمیماند و رفته رفته تمام احساسات فرد با آن درگیر میشود و بعد از آن درک اقناع حاصل میشود.
فاطمه مردای نویسنده و پژوهشگر حوزه زنان درباره خلعهای حوزه روایتهای زنانه گفت: معمولا خانمها از خودشان شناخت ندارند اما در قیام ۱۷ دی آنها خودشناسی داشتند. میدانستند که محور و قدرت قیاماند. اما زن عصر حاضر تنها چیزی که روایت نمیکند خودش است و تنها چیزی که برایش مهم نیست خودش است. یعنی ما نیاز به زن به مثابه زن بودن داریم و باید به خود زن به عنوان سوژه نگاه شود.
مرادی درباره مسائل روایتهای زنانه افزود: نکته مهم بعدی این است که ما سوژه ناب داریم اما روایت خوب نداریم. یا مردان روایتهای زنانه را ارائه میدهند که فاقد روح زنانه میشود. خلع بعدی تمرکز بیش از حد بر احساسات زنانه بدون توجه به ابعاد دیگر بانوان است. کسانی که به دنبال روایت از زنان هستند باید حواسشان باشد که براساس چه خطی دارند روایت میکنند و خود زن و تمام ابعاد وی را در نظر بگیرند.
در ادامه آزاده نیاز عضو هییت علمی دانشگاه تهران درباره حماسه ۱۷ دی گفت: آن زنان کاملا از حوزه انفعال خارج شدند، آنان منتظر نبودند کسی شروع کننده باشد بلکه خودشان محرک یک حرکت عظیم بودند و مردان در امتداد حرکتشان به میدان آمدند. حتی حرکتهای دیگر را هم تقویت کردند. این زن تعریف از آگاه شدن را تغییر داد. حتی تعریف جدیدی از نقش و نقش آفرینی تعریف کرد که زن ایرانی توانست از انفعال خارج شود تا جایی که رهبران انقلاب اسلامی او را پیشران میدانند.
زهرا صادقیفر مدیر خانه روایت زن انقلاب اسلامی درباره این جنبش زنانه گفت: حادثه ۱۷ دی اولین حرکت زنانهای بود که نشان از شجاعت بانوان داشت. در شرایطی که تجمع بیش از سه نفر ممنوع بوده است این زنان به میدان آمدند و علنی اعتراض خودشان را فریاد زدند. در صورتی که تا قبل از آن همه چیز مخفیانه بود.
در پایان این مراسم از فصلنامه هفده دی رونمایی شد. این فصلنامه سبک زندگی زن الگوی سوم را به زبان روایت بیان کرده است. زن انقلابی در این فصلنامه هم شنیده میشود و هم دنیا از لنز نگاه او دیده میشود.
گروه اقتصادی خبرگزاری فارس؛ صبح امروز محمدرضا عارف طی یک مصاحبه با بیان انتقال پایتخت، بیان کرد: مکران طبق بررسیهای صورت گرفته محتملترین مکان برای این انتقال است.
به طور کلی مفهوم «انتقال پایتخت» در نگاه اول به جابجایی یا تغییر مکان پایتخت یک کشور از یک شهر به شهر دیگر اشاره دارد. این فرآیند ممکن است به دلایل مختلفی انجام شود که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:
انتقال پایتخت به دلایل امنیتی: در برخی موارد، پایتخت به دلیل تهدیدات امنیتی مانند جنگ، آشوبهای داخلی، یا تهدیدات خارجی به مکان امنتری منتقل میشود. برای مثال، در دوران جنگ جهانی دوم برخی از کشورها پایتخت خود را به نقاط دیگر منتقل کردند تا از آسیبهای احتمالی در امان بمانند.
نمونه آن انتقال پایتخت آلمان از برلین به بُن در دوران جنگ جهانی دوم بود.
انتقال پایتخت به دلیل رشد جمعیت و مشکلات شهری: هنگامی که پایتختها دچار مشکلاتی نظیر تراکم جمعیت، آلودگی هوا، ترافیک شدید یا کمبود منابع زیربنایی میشوند، ممکن است تصمیم به انتقال پایتخت به یک منطقه جدیدتر و با امکانات بهتر گرفته شود.
نمونه آن انتقال پایتخت برزیل از ریو دو ژانیرو به برازیلیا به منظور کاهش تمرکز جمعیت در یک شهر ساحلی و توسعه نواحی داخلی کشور است.
انتقال پایتخت به دلایل جغرافیایی یا استراتژیک: در برخی موارد، انتقال پایتخت به منطقهای مرکزیتر یا استراتژیکتر از نظر جغرافیایی انجام میشود تا بتوان به بهتر مدیریت کشور یا کنترل مناطق مختلف آن پرداخت.
نمونه آن انتقال پایتخت پاکستان از کراچی به اسلامآباد است که موقعیت جغرافیایی بهتری دارد.
انتقال پایتخت برای توسعه متوازن: برخی کشورها به منظور جلوگیری از تمرکز بیش از حد منابع و قدرت در یک منطقه خاص و برای ایجاد توسعه متوازن در مناطق مختلف کشور، پایتخت را به شهری دیگر منتقل میکنند.
نمونه آن انتقال پایتخت میانمار از یانگون به نایپیداو با هدف گسترش و تقویت نواحی مرکزی و دور از ساحل است.
انتقال پایتخت به دلایل سیاسی و حکومتی: گاهی انتقال پایتخت به دلیل تغییرات سیاسی یا حکومتی صورت میگیرد. این تغییر ممکن است به دلایل مانند تجدید ساختار دولت، انتقال قدرت به منطقهای خاص، یا گاهی به دلایل ایدئولوژیک انجام شود.
نمونه آن انتقال پایتخت تایلند از بانکوک به ناحیهای دیگر برای اهداف سیاسی و حکومتی است.
انتقال پایتخت به دلایل زیستمحیطی: اگر پایتخت در منطقهای قرار داشته باشد که با خطرات زیستمحیطی مانند سیلاب، زلزله یا بحرانهای طبیعی دیگر مواجه است، ممکن است تصمیم به انتقال پایتخت گرفته شود.
نمونه آن پایتخت نیکاراگوئه از ماناگوا به شهر جدید برای کاهش خطرات زمینلرزه و سیلاب است.
همچنین مفهوم انتقال پایتخت میتواند از جنبههای مختلفی مانند انتقال پایتخت سیاسی، انتقال پایتخت اقتصادی، انتقال پایتخت فرهنگی یا گردشگری و سایر ابعاد بررسی شود. در اینجا به توضیح برخی از این جنبهها پرداخته میشود:
انتقال پایتخت سیاسی: این نوع انتقال به معنای جابجایی مرکز حکومتی و اداری یک کشور است. در این حالت، تصمیم به انتقال پایتخت به دلایل مختلف سیاسی، امنیتی یا مدیریتی گرفته میشود. پایتخت جدید معمولاً محلی است که بیشتر به نیازهای دولت و مراکز دولتی پاسخ میدهد و برای فعالیتهای حکومتی و اجرایی انتخاب میشود.
دلایل این نوع انتقال نیاز به یک موقعیت جغرافیایی استراتژیکتر و کاهش تمرکز قدرت و منابع در یک مکان خاص و بهبود شرایط امنیتی در صورت تهدیدات خارجی یا داخلی و دسترسی بهتر به سایر بخشهای کشور است.
از نمونههای آن میتوان از انتقال پایتخت پاکستان از کراچی به اسلامآباد برای ایجاد یک مرکز جدید حکومتی و کاهش تمرکز جمعیت و انتقال پایتخت برزیل از ریو دو ژانیرو به برازیلیا برای توزیع بهتر منابع و کاهش فشار بر ریو نام برد.
انتقال پایتخت اقتصادی: این نوع انتقال به جابجایی مرکز اقتصادی و تجاری کشور اشاره دارد. پایتخت اقتصادی به شهری اطلاق میشود که بیشتر در آن فعالیتهای اقتصادی، تجاری و صنعتی متمرکز است. برخی کشورها ممکن است بخواهند پایتخت اقتصادی خود را به شهری با امکانات اقتصادی بهتر یا موقعیت تجاری مناسبتر منتقل کنند.
دلایل این نوع انتقال نیاز به افزایش فعالیتهای اقتصادی در یک منطقه خاص و جذب سرمایهگذاری خارجی و توسعه صنایع و کاهش فشار بر مراکز اقتصادی سنتی و ایجاد تنوع در رشد اقتصادی است.
از نمونههای آن میتوان از هنگکنگ به عنوان یک پایتخت اقتصادی در کنار پایتخت سیاسی پکن در چین نام برد.
انتقال پایتخت گردشری: این نوع انتقال بیشتر بر پایه جذب گردشگران و تبدیل یک منطقه به مقصد اصلی توریستی است. برخی کشورها ممکن است تصمیم بگیرند که پایتخت خود را به شهری با پتانسیل بالاتر در جذب گردشگر منتقل کنند، به ویژه اگر آن شهر دارای تاریخچه غنی، جاذبههای فرهنگی و طبیعی بیشتری باشد.
دلایل این نوع انتقال ایجاد یک مرکز جدید برای جذب توریست و توسعه صنعت گردشگری و استفاده بهینه از منابع طبیعی و تاریخی موجود در یک منطقه خاص و ارتقای موقعیت جهانی کشور به عنوان یک مقصد توریستی است.
به عنوان نمونه کشورها ممکن است تصمیم بگیرند که شهرهایی مانند استانبول یا کیوتو که دارای تاریخ و فرهنگ غنی هستند را به عنوان پایتخت فرهنگی و گردشگری خود معرفی کنند.
انتقال پایتخت فرهنگی: در این حالت، پایتخت کشور از نظر فرهنگی تغییر میکند، بهویژه زمانی که یک شهر به عنوان مرکز فرهنگی، هنری، یا علمی کشور شناخته میشود.
این نوع انتقال ممکن است بر اساس توسعه فعالیتهای هنری، دانشگاهی یا فرهنگی در یک منطقه خاص انجام شود.
دلایل این نوع انتقال تقویت حوزههای فرهنگی و علمی در شهری خاص و جذب نخبگان علمی، هنری و فرهنگی به یک منطقه و تقویت هویت فرهنگی و تاریخ کشور از طریق توسعه مراکز هنری و دانشگاهی است.
از نمونههای آن میتوان از شهر کایرو در مصر که به عنوان پایتخت فرهنگی و هنری جهان عرب شناخته میشود نام برد.
انتقال پایتخت به دلایل زیستمحیطی: در برخی موارد، انتقال پایتخت میتواند به دلایل زیستمحیطی صورت گیرد. به عنوان مثال، ممکن است پایتخت به دلیل بحرانهای زیستمحیطی مانند آلودگی شدید، خطرات طبیعی یا شرایط نامساعد آب و هوایی به مکان دیگری منتقل شود.
دلایل این نوع انتقال کاهش آلودگی و بهبود شرایط زندگی و مقابله با بحرانهای زیستمحیطی مانند سیلاب، خشکسالی یا زلزله است.
از نمونههای آن میتوان از نیکاراگوئه که برای مقابله با مشکلات طبیعی، تصمیم به انتقال پایتخت خود از ماناگوا به شهری جدید گرفت نام برد.
بر همین اساس در ادامه دلایل عدم موفقیت انتقال پایتخت در جهان را با بیان چند نمونه بررسی میکنیم
کمبود زیرساختهای مناسب
انتقال پایتختها زمانی با شکست مواجه میشود که شهر جدید فاقد زیرساختهای کافی برای پذیرش جمعیت و انجام فعالیتهای حکومتی و اداری باشد.
نمونه آن انتقال پایتخت میانمار از یانگون به نایپیداو است که نایپیداو پس از انتقال با مشکلات زیادی از جمله کمبود امکانات زیربنایی، جمعیت کم و عدم توسعه کافی مواجه شد. این باعث شد که بسیاری از دولتها و مردم همچنان از یانگون به عنوان پایتخت اقتصادی و تجاری استفاده کنند.
هزینههای بالای انتقال
انتقال پایتختها به ویژه زمانی که نیاز به ساخت زیرساختهای جدید و جابجایی نهادهای دولتی وجود دارد، میتواند هزینههای زیادی را به دولت تحمیل کند. اگر این هزینهها به درستی مدیریت نشوند، انتقال ممکن است به شکست بینجامد.
نمونه آن انتقال پایتخت نیجریه از لاگوس به ابوجا (1991) است که اگرچه انتقال پایتخت نیجریه با هدف کاهش مشکلات ترافیکی و آلودگی در لاگوس انجام شد، اما هزینههای بالای ساخت زیرساختها و نبود توسعه کافی در ابوجا، باعث شد این انتقال نتواند به طور کامل موفق شود. لاگوس همچنان به عنوان پایتخت اقتصادی و تجاری نیجریه باقی مانده است.
مقاومت فرهنگی و اجتماعی
مردم ممکن است با انتقال پایتختها مخالفت کنند، به خصوص اگر به دلایل فرهنگی یا تاریخی پایتخت قبلی برای آنها مهم باشد. این مقاومت میتواند منجر به ناکامی پروژه شود.