در نظر دارم در این متن جریانشناسیِ خاستگاه کانونهای تخریب علیه شهید رییسی عزیز را قدری تبیین کنم. لطفا در صورت تمایل همراه شوید:
هرچه زمان میگذرد کانونهای تخریب و توهین به شهید جمهور فعالتر و حجم دشمنیها با شهید مظلوم افزونتر و ابعاد جدیدی مییابد گویی حتی خون پاک و مظلومانه آن شهید عزیز که در مسیر مجاهدت و خدمت به این مرز و بوم غریبانه بر زمین ریخته شد هم مانع از توهینها و تهمتها نشد. محل سئوال است؛ او که امروز در بین ما نیست اما میلیونها دل داغدار و چشم گریان آن جسم سوخته در آتش کینه را بدرقه و به نیکی، اخلاص و مجاهدت او شهادت دادند، چگونه آماج تهمت و توهین میشود؟ آیا قرار است مظلومیتی که در دوره حیات او تجربه شد بعد از شهادت هم ادامه یابد؟ آیا قرار است دلها برای بیعملی نهادهای متولی همچنان برای رییسی بسوزد؟ کانون و انگیزه این دشمنیها کجاست و در برابر کینهورزان چه باید کرد؟
بدیهی است آیت الله رییسی مانند هر شخصیت دیگر برخوردار از نقاط قوت و کاستیهایی بود، اما آنچه این روزها بر شهید جمهور تخریب و توهین روا میشود نه از باب کاستیها که عقدهگشایی علیه روحیه جهادی و مشی مدیریت انقلابی اوست.
البته فعالیت کانونهای تخریب علیه شهید رییسی تازگی ندارد و به دلیل بیمسئولیتی و بعضاً قصور نهادهای متولی که بهرغم بارها تذکر از سوی مقامات عالی برای مقابله با کانونهای دروغ و برهم زننده امنیت روانی، با برخوردهای گزینشی و نمایشی، گام موثری برای انجام وظیفه برنداشتند، این مظلومیت ادامه یافت و همچنان ادامه دارد
گونهشناسیِ خاستگاه و جریانشناسیِ انگیزه کانونهای تخریب علیه شهید رییسی و دولت او زوایایی از این جریان بیاخلاق و لشکر رسانهای هتاک و وابسته را نشان میدهد.
بیگمان بخشی از این تخریبها ناشی از کانونهایی است که در انتخابات ۹۶ شکل گرفت و در ۱۴۰۰ به روز شد
طبیعی است که هر انتخابات با رقابت همراه است و قطبی شدن فضا ویژگی این رویداد است اما انتخابات ۹۶ و ۴۰۰ از حیث باز کردن کینهتوزانه فضای توهین و تخریب بر علیه نماد اخلاق و ادب کمنظیر بود و انتخابات محملی شد برای عقدهگشایی نسبت به شخصیتی که با پرچم انقلاب و با اتکاء به اخلاق به عنوان جدیترین رقیب انتخابات ورود کرده بود، روندی که بعدها در اَشکال دیگر بازتولید شد.
بخش دیگری از تخریبها به دلیل تغییر ریل مدیریت اجرایی کشور از مسیر تسلیم و سازش به ایستادگی و اقتدار و تبدیل تریبون رییس جمهور به صدای انقلاب بود. او شأن رییس جمهوری را به رییس جمهوری انقلاب اسلامی تبدیل کرد. طبیعی است که این تغییرِ مسیر بدخواهان و مخالفان جدی در داخل و خارج داشته و دارد، جریانی که به دلیل سالها نفوذ در لایههای مدیریت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور با مدیریت انقلابی و جریان مومن و حزباللهی سرناسازگاری دارند
بهگونهای که حتی این روزها از بیان نفرت و مخالفت با عنوان حزبالله در بالاترین سطح و در تریبون رسمی نیز ابایی ندارند و آنچه در درون دارند را رسما بیرون میریزند.
بخش دیگری از تخریبها علیه شهید جمهور ناشی از احیاء گفتمان مقابله با فساد بود
اژدهای هفتسری که سالهاست در تار و پود سیستم به اتکاء پولهای ناشی از رانت و فساد نفوذ کرده و هر پرچمی که در جهت مقابله با فساد برافراشته شود را نشانه گرفته و لجنمال میکنند.
بخشی از دشمنیها با رییسی خستگیناپذیری او در برافراشتن پرچم حمایت از محرومان و مستضعفان و تلاش اعتقادی او برای احیاء شعارهای بر زمین مانده و به حاشیه رفتهی انقلاب بود. تلاش او برای سهیم کردن ولی نعمتان این نظام در امکانات کشور و محدود کردن سفره مفتخواران و ویژه خواران به نفع طبقه محروم. همان گمشده مدیریتی کشور که به دلیل حداقل سه دهه تسلط جریان غربگرا و تکنوکراتهای وسطباز به آرزویی برای مردم عادی و بیپناه تبدیل شده بود. همان جریانی که سالهاست با تسلط بر شریانهای اقتصاد شرکتی در استضعاف قاطبه جمهور شراکت راهبردی و نفع جمعی داشته است.
بخشی از پروژه تخریب و توهین به رییسی عزیز نیز تلاشی است هدفمند برای پوشش دادن ضعفها ناکارآمدیهای و بیعملیها. باید غیریتی ساخته شود تا با حمله به او مردم متوجه افزایش ۴۰ درصدی قیمت ارز، ۳۸ درصدی قیمت برق، بیبرقی، بیگازی و دهها گرفتاری عمومی نباشند و یقه مسببان وضع موجود را نگیرند. باید تصویری موهوم از مقصر شرایط فعلی ساخته شود
تا در پس توهین و حمله به او، بر بیعرضگی و بیبرنامگیها سرپوش گذاشته شود.
البته علاقمندان و دلدادگان شهید رییسی عزیز همچون آن وجود شرافتمند، نجیب و پایند به اخلاقند که بهرغم این همه توهین و تخریب به دلیل ملاحظهی شرایط جاری کشور هنوز لب نگشوده و زبان در کام گرفتهاند و کماکان امید دارند متولیان امر به خود آیند و به وظیفه در شناسایی و برخورد با توهینکنندگان و لشکر رسانهای هتاک نسبت به یکی از بهترینها زیر این آسمان، عمل کنند. انشاءالله
نکته ای را آسید احمدخاتمی در نماز جمعه تهران درباره آیت الله مصباح یزدی فرمودند که به نظرم میتواند منشا برداشتهای خطایی در جامعه ولایی و ایمانی ما باشد. ایشان در خطبه هایشان این جمله را از آیت الله مصباح نقل کردند که: "من وظیفهام را انجام میدهم. هر جا هم آقا دید من دارم تند میروم میگویند، استوپ، متوقف کن."
🔺متاسفانه این برداشت در بین بخشی از جوانان انقلابی وجود دارد که رهبری را در حد استوپ و ترمز میبینند، گویا رهبری نقشی در تشخیص تکلیف ما ندارد خودمان هر چه فهمیدیم عمل میکنیم، بعد ایشان اگر مخالف بود بیاید مانع شود. خیال میکنند اندیشیدن زیر سایه ایشان و پیش بردن منویات و راهبرد ایشان خلاف آزادفکری است.
🔺چه بسا برخی اساسا فهمشان از کنشهای سیاسی آقای مصباح هم همین باشد که ایشان کار خود را میکرد ولو در جامعه هزینه درست کند تا رهبر مانع شود، مهدور الدم بودن فلان جوان خطاکار را اعلام میکرد بعد که رهبری علنا این کار را تقبیح مینمود ایشان میفرمود قبول، جایی کنش سیاسی اش اختلاف میساخت تا اینکه رهبری توضیح میداد که نتیجه را در تشخیص تکلیف لحاظ کنید، جایی امری را در عرصه سیاسی بسیار جدی و اصلی میدید تا رهبری توضیح میداد اصل و فرع چیز دیگری است و غیره. امثال این کنشها را عده ای دال بر همین منش میبینند که ایشان کار خود را میکرد تا رهبری به قول آقای خاتمی بگوید استوپ.
🔺لکن چند نکته مهم را لحاظ کنیم:
☘️اولا انسان ولایی تلاش میکند با رهبرش در افق فکری واحد قرار بگیرد. نظام فکری و همینطور راهبرد او و حتی مذاق او را بفهمد و پیش ببرد نه اینکه او را "صرفا " ترمز ببیند.
ثانیا استاد بزرگوار ما آیت الله مصباح نیز چنین نبود، بله چه بسا ایشان در مواردی در مواضع سیاسی اجتماعی اش خطاهایی داشته باشد معصوم که نبوده ایشان، لکن نگاه کنید به خاطره سیدحسن نصرالله از ایشان که ملاک ولایی بودن را عمل به منویات و راهبرد رهبری میداند قبل از اینکه حتی نوبت به بیان برسد.
"به ایشان گفتم ما اینگونه اعتقاد داریم که اگر ولی امر دستوری داد باید آن را اطاعت کنیم و از او پیروی می کنیم. اگر از کاری نهی کرد نباید آن کار را انجام دهیم و آن کار را انجام نمی دهیم. تا اینجا متیقن و مسلم است.اما بر اساس شناختی که از مبانی، اصول و مزاج ایشان داریم، یعنی اینکه چگونه می اندیشد و چه چیزی باعث خوشحالی یا ناراحتی ایشان می شود، در این مواقع مثلا هنگامی که مسئله ای را بررسی می کنیم و احتمال بدهیم کافی است. احتمال بدهیم که این کار مورد رضایت ایشان است آن کا را انجام می دهیم. و به صرف آنکه احتمال بدهیم که یک کار باعث رنجش خاطر یا ناراحتی یا غضب ایشان می شود از انجام آن کار پرهیز می کنیم.آیت الله مصباح فرمودند این همان ولایت حقیقی است."
آری ایشان اتصال عمیق فکری با اندیشه امام و رهبری دارد، اختلافات فکری هم اگر بوده طبیعی است. لکن اشتراکات اندیشه های ایشان با اندیشه های رهبران انقلاب بسیار زیاد است. مواضع سیاسیشان هم مقابل جریان غربگرا حقیقتا راهگشا و مدد کننده رهبری بوده و انصافا نام عمار انقلاب برازنده این استاد وارسته و دانشمند بود که آبروی حوزه های علمیه شد.
☘️ثالثا بیان سید احمد آقای خاتمی هم البته قطعا نفی کننده، نکته فوق نیست. ایشان در مقام بیان نکته دیگری بودند. اما چاره ای نیست و باید توضیح داد و تکمیل کرد چون برخی از ما، نوع تعاملمان با رهبری بر اساس چنان نگاه خطایی است که بیان کردم، و این باعث شده به نام ولایت پذیری برای انقلاب هزینه تراشی کنیم و با نیندیشیدن درباره کنشها و بیانات رهبری، هم به خودمان و هم به ایشان و هم دیگران خواسته و ناخواسته جفا کنیم.
۱۰ توصیه صریح به رئیس جمهور در تاسیس سازمان بهینهسازی و مدیریت راهبردی انرژی
پیرو دستور ریاست محترم جمهور در جلسه کارگروه بهبود ناترازی انرژی و ناظر بر تجربیات گذشته کشور در حل مسئله ناترازی انرژی و همچنین بهرهوری انرژی و در شرایطی که اساسنامه این سازمان توسط سازمان برنامهوبودجه تدوین شده و در آستان طرح در هیئت وزیران قرار دارد، مناسب است که ملاحظات ناظر بر تاسیس این سازمان مورد مداقه قرار گیرد.
1. به طور قطع میتوان گفت که راه حل اصلی و نهایی حل مسئله ناترازی انرژی نهادسازی نیست و علیرغم تاکید برنامه هفتم و أراده جنابعالی و سران قوا، هیچ امید و انتظاری از کارآمدی راهکار مبتنی بر ساختار در این مسئله مهم نمیرود. شاهد مثال هم ارزیابی اثربخشی فعالیت دهها ساله نهادهای موجود حوزه بهرهوری و خاصه بهرهوری انرژی در سازمان اداری و استخدامی به عنوان نهاد فرابخش و وزارت خانه های تخصصی نفت و نیرو است. آقای رئیس جمهور! تصمیم سخت و کارگشا را در اصلاح سازوکار قیمت گذاری انرژی جستجو کنید.
2. تاسیس این سازمان تا بخواهد از هفت خوان تولد و استقرار بگذرد، در خوش بینانهترین حالت لااقل یک سال زمان خواهد برد. لذا همزمان با مسیر تاسیس سازمان، مسیرهای موازی را برای بهبود ناترازی، خصوصا در تابستان پیش رو که وزیر محترم نیرو آن را تابستان سخت نامیده است، تدبیر کنید.
3. مهمترین مانع گذشته، حال و آینده در استقرار و کارآمدی سازمان بهینهسازی و مدیریت راهبردی انرژی همین دو وزارتخانه نفت و نیرو هستند. سالهاست که مسائل مختلف بخش انرژی کشور در قیل و قال این دو ابرقدرت فقط دست به دست می شود!
منازعات بین این دو وزارت خانه هم قصه دیروز و امروز نیست. بنابراین در کنار ارائه راه کار سیاستی (تدوین و تصویب اساسنامه) ناظر بر موضوع، راه کارهای سیاسی مرتبط با موضوع را از هم اکنون اعمال کنید، یادتان باشد که بخشی از این راهکارهای سیاسی اعمالی است و نه اعلامی.
4. طبق فرمایش دقیق و عالمانه حضرتعالی، نخستین گام در حل هر مسئله سیاستی، مشاهدهپذیر کردن صحنه اجراست. سیاستگذاری مبتنی بر شواهد اولین گام در تبیین درست و دقیق مسئله ناترازی انرژی است.
تا زمانی که حفرههایی مانند قاچاق سازماندهی شده سوخت، طرح رزاق، انحصار دادههای فروش سوخت توسط شرکت پخش و پالایش، علل توقف طرح بازار متشکل تجربه شده در جزیره کیش در دولت سیزدهم، امنیتی سازی بیش از حد هر نوع مداخله در اصلاح قیمت انرژی و امثالهم دیده و شناسایی نشود، امیدی به حل مسئله نیست. از طریق ارتباط با کارشناسان دلسوز و همیشه دورمانده در لایههای صف دستگاهها و دعوت از اندیشکدههای مستقل و مرتبط با موضوع، پاسخ به این سوالات یافتنی است.
5. حقیقت پنهانی که عموما در پس تبیین مفهوم ناترازی انرژی از آن غفلت میشود، توجه همزمان به اتخاذ سیاستهایی برای حل معضلات طرفین عرضه و تقاضای انرژي است. در کنار همه سخت گیریها و مشوقها و محدودسازیهای بخش مصرف، اتخاذ تدابیری برای توسعه ظرفیت بخش تولید به ویژه تولید انرژیهای تجدیدپذیر باید مورد توجه قرار گیرد. ما باید عقبماندگی ناشی از غفلت لوکسپنداری انرژيیهای تجدیدپذیر با راهکارهای جهشی و سرمایه گذاری بخش خصوصی و همچنین توسعه نیروگاههای کوچک مقیاس پراکنده توسط مردم را به سرعت جبران کنیم.
6.بررسی تنها تجربه قابل تامل اصلاح و هدفمندسازی انرژي در دولتهای گذشته نشان داده است که دو پیش نیاز جدی موفقیت بهبود و حرکت به سمت اصلاح ناترازی انرژی عبارتند از:
اولا اشراف دقیق و با تمام جزئیات توسط رئیس جمهور محترم (به گونهای که شخص جنابعالی بتوانید تمام سوالات، ابهامات، سناریوها و انتقادات ناظر بر سناریوهای پیشنهادی را بشناسید و به جمع بندی مناسب برسید).
ثانیا انتخاب رئیس سازمانی شایسته، کهنه کار در راهبری طرح در پیچ و خم های بروکراتیک به همراه اعطای اختیارات ویژه ريس جمهور در اصل ۱۲۷ قانون اساسی. این فرد باید بداند که در اجرا و راهبری طرح به هیچ کس جز شما پاسخگو نیست و از حمایت تمام قد شخص شما برخوردار است.
تجربه نشان داده است که بروکراتهای کهنه کار وزارت خانههای نفت و نیرو بلدند با ملاحظات کاملا قانونی و به اسم تجربههای گذشته! مانع از حرکت هر نوع اقدام اصلاحی شوند. بر این أساس عرض میکنم که راهبری پروژه ناترازی انرژی فقط و فقط در شخص رئیس جمهور محترم متعین است و به هیچ وجه قابل تفویض به هیچ فرد و یا سازمانی نیست. این پروژه آنقدر قدرتمند است که میتواند به تنهایی سرنوشت دولت را تحت تاثیر قرار دهد.
7. در باب انتخاب رئیس این سازمان هم دقت بفرمایید که راه کار حل مسئله ناترازی انرژی نه اقتصادی است و نه فنی! نکند در پیچ و خم محاسبات پیچیده یارانه پنهان و آشکار اقتصادی و دوگانه های ناکارآمد لیبرالیستی – سوسیالیتی اقتصاددانها و نیز آمار و ارقام واقعی – غیرواقعی و قضاوتهای فنی شدن – نشدن کارشناسان گرفتار شوید. همانگونه جنابعالی بهتر می دانید چهل و چند سال است این دعواها بین خودشان هم حل نشده است.
آغاز این راه از شنیدن تمام این ملاحظات و کنار گذاشتن همه اینها از دور میز تصمیم گیری در مورد این مسئله می گذرد. حقیقت آن است که مسئله ناترازی ذاتا یک مسيله اجتماعی – فناورانه است که متاسفانه همیشه در پس تاویل ها و تفسیرهای غلط اقتصادی و فنی نادیده گرفته شده است. امکان گفتگوی باورپذیر با مردم، ایجاد آرامش در جامعه و به میدان آوردن آن ها در کنار ارائه راهکارهای مبتنی بر فناوری در بخش های مختلف تولید و مصرف انرژی، تنها و تنها راهکار حل مسيله است. لذا از توان لشکر توانمند و قدرتمند دانش بنیانها غفلت نکنید. شما چه در زمان رقابتهای انتخاباتی و چه در تجربه هرچند کم توفیق کمپین دو درجه کمتر، نشان داده اید که این بعد پنهان و در عین حال مهم از حل مسئله را خوب می دانید.
8. اولین رئیس سازمان جدید التاسیس باید دو پروژه را همزمان راهبری کند: پروژه اول راهبری سازوکار پیچیده به زمین نشاندن سازمان و تفاهم (بخوانید جنگیدن) با دو ذی نفع جدی وزارتین نفت و نیرو تا سایر مسائل به ظاهر جزیی و در عین حال بسیار مهم ساختمان و ساختار و سازمان و نیروی انسانی و بودجه که دست کمی از اصل مسئله ندارد. پروژه دوم، راهبری سازوکارهای بسته بهره وری انرژی.
غفلت از هر یک، منجر به شکست دیگری خواهد شد. پس در انتخاب اولین رئیس این سازمان باید توجه داشت که أولا از عهده هر دو ماموریت برآید و بر این أساس از تجربه کافی در شناخت مناسبات درون دولت و راهکارهای غیرآشکار غلبه بر غول هفت سر بروکراسی برآید. ثانیا بداند که آبروی دولت را به دست گرفته است و لذا باید از هر حیث معتمد و آشنا با مشی کاری و رفتاری جنابعالی باشد.
9. جناب آقای دکتر پزشکیان! ماهیت پروژههای سختی همچون ناترازی انرژی به گونهای است که در ابتدای کار شما با دو دسته ذی نفع سر و کار دارید: «سیاسیونِ باید بشود گو» و «کارشناسان ملاحظه کار»! مدیریت رفتاری این دو جریان مهم است. گروه اول میخواهند بدون آن که بیلشان را گلی کنند، همیشه در موضع مطالبه گر. گروه دوم از تجربه های تحول و تصیم گیری های رادیکال همیشه پرهیز دارند و از عاقبت امنیتی و نظارتی امضاهای خود نگرانند و زمان خریدن را بهترین راهکار حل مسئله می دانند. اما بدانید که در صورت موفقیت جنابعالی، همین دو گروه سینه زنان صف اول خواهند بود و شما باید صبورانه و بزرگمنشانه همه گروهها را افسران این عملیات موفق بدانید. لذا از هم اکنون مدیریت رفتاری تعامل با این گروهها مبتنی بر چنین رویکردی را تدبیر بفرمایید که صد البته از طبع متواضع برخواسته از آشنایی با سیره امیر مومنان (ع) و هوش فردی و تجربه جنابعالی جز این انتظار نیست.
10. قدرت و ظرفیت رسانه در موفقیت این پروژه بسیار تاثیر گزار خواهد بود. حتی اگر این رسانه ها، منتقد و غیر همسو با دولت باشند. تصویر موفقیت و یا شکست این پروژه بیش از آن که توسط أراده سیاسی مدیران و معادلات فنی کارشناسان ترسیم شود، با جوهر قلم و لنز دوربین رسانه برای جامعه ترسیم می شود. تدبیری اتخاذ فرمایید که بخش رسانهای کشور خود را همراه در این پروژه بداند. رسانه باید در این طرح برای خود ماموریت ملی پیدا کند که در غیر این صورت، شما گرفتار جنگ بی حاصل رسانه ای خواهید شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 کاروان کمکهای معیشتی عربستان سعودی در راه سوریه
🔴#حدیث_روز
🔹امام هادی علیه السلام
🔹إِنَّ اَلْحَرَامَ لاَ يَنْمِي وَ إِنْ نَمَى لاَ يُبَارَكُ لَهُ فِيهِ وَ مَا أَنْفَقَهُ لَمْ يُؤْجَرْ عَلَيْهِ وَ مَا خَلَّفَهُ كَانَ زَادَهُ إِلَى اَلنَّارِ.
همانا حرام رشد نمى كند و اگر هم رشد كند، بركت ندارد، و اگر آن را انفاق كند، پاداشى نمى برد، و آنچه بر جاى مى گذارد، توشه اش به سوى آتش خواهد بود.
🔹الكافي ج5 ص125