.
🔸آنچه ما از آرمانشهر قصد میکنیم، قاعدتاً همان معنای اول هست. ما از منظر فلسفه اسلامی و فضای ملاصدرا نمیخواهیم صرفاً #تخیّل_پردازی کنیم و رمان علمیتخیلی بنویسیم. میخواهیم یک نگاه آرمانی به جامعه داشته باشیم که جامعه مطلوب از منظر مبانی فلسفه اسلامی چه جامعهای میتواند باشد.
🔸مسأله #آرمانشهر در اندیشه #ملاصدرا قطعاً برآمده از دیدگاههای دیگر اوست و قطعاً مبانی #معرفتشناختی دارد. در جانب مبانی انسانشناختی فردی، دو ساحتی بودن وجود انسان، قطعاً یکی از مبادی است. آرمانشهری که ترسیم میکنید، قطعاً مبتنی بر این است که شما انسان را موجود #فیزیکال و جسمانی صرف بدانید یا نه، برای او بُعد #روحانی هم قائل شوید.
✔️علوم انسانی به ادبیات امروز و به ادبیات سنتی، #حکمت_عملی مبتنی بر مسائلی از #حکمت_نظری است که دستکم سه دسته معرفتشناسی، هستیشناسی و انسانشناسی را میشود برای آن نام برد. دیدگاه آرمانشهر ملاصدرا قطعاً از این سه دسته مبانی خالی نیست و در نتیجه اگر این مبانی تغییر بکند، تصویر صدرایی از آرمانشهر هم قاعدتاً تغییر خواهد کرد.
🔸یکی از مبادی که یک #نظریهپرداز آرمانشهر حتماً باید راجع به آن اظهارنظر کند، این است که این انسان بهمثابه موجود مستکمل و بهمثابه فاعل #مختار، #کمال حقیقیاش در چه چیزی است؟ چون شما میدانید در آرمانشهر باید جامعه مطلوب به تصویر کشیده شود. این مطلوبیت جامعه را شما باید از کجا به دست آورید؟ شما در آرمانشهر میخواهید جامعه انسانی به کجا باید برسد؟ پس باید قبلش این مسأله را حل کرده باشید که انسان به کجا باید برسد؟
مطالعه کامل مطلب در «وبگاه فکرت