#قصه_های_قرآنی ﷽
····🍃″منطق دوبرادر در برابر آزمایش الهی″🍃····
🟨▪️بعد هابیل دلیل عدم ارتكابش به این گناه عظیم را، به قابیل گوشزد كرده و می گوید:«إِنِّی أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِینَ»«چون از پروردگار جهانیان مى ترسم.» هابیل در ادامه این گفتگو، به حقیقت این نقشه شوم قابیل(تصمیم وی به قتل برادر) اشاره کرده و خطاب به او گفت: «اگر تو مرا ظالمانه بكشى، گناه خودت و گناه من نیز به گردن تو خواهد بود و خواست من این است كه تو مرتكب این جنایت بزرگ شوی و اگر این گناه را عملی کنی، از ستمگران خواهی بود و پاداش ستمگران، آتش جهنم است.»
🟧▪️جواب اهل این است که "هابیل" اراده نکرد که برادرش کار قبیح انجام دهد و او را بکشد؛ بلکه اراده اش این بود که"قابیل"جزاء و عقاب آن کار قبیحی را که خواست اقدام آن را داشت، به دوش بکشد؛ پس قبیح نیست بر اینکه کسی اراده بر نزول عذاب بر شخصی بکند که مستحق آن است؛
🟥▪️لذا مراد از "أن تَبُوأَ بِإثمِی" در آیه شریفه، به دوش کشیدن عقوبت قتل هابیل است که جواز این اراده، مشروط به تحقق و وقوع این امری است که مستحق عقاب بوده و مراد از "إثمِکَ" به دوش کشیدن عقاب معصیتی است که قابیل قبل از این عمل اقدام کرده بود و موجب عدم پذیرش قربانی وی شده بود؛ چون قرآن دارا بودن تقوای الهی را تعلیل بر پذیرش قربانی انسانها از ناحیه خدای تبارک آورد.
🟩▪️در روایتی از امام باقر –علیه السلام- نقل شده که هر کس مؤمنی را به عمد بکشد، خداوند همه گناهان مقتول را به اسم قاتل می نویسد و مقتول از گناهان پاک می شود و این همان قول خدای متعال است(مائده/29)
#قصص_قسمت_پنجم
#قصه_های_قرآنی ﷽
···🍃″داستان جنایت قابیل ″🍃····
🟨▪️سخنان هابیل همان ندای فطرت پاك هر انسانی است؛ اما وقتی این ندای توحیدی تأثیری در قلب قابیل نگذاشت، مرتكب قتل برادر خود شده و نسبت به برادرش حسادت ورزید که ریشه آن پذیرش قربانی هابیل و ردّ قربانی او بود؛ از این رو سه مطلب مهم در این جنایت شوم قابل توجه است.
🟧▪️1. سركشی نفس:
طغیان نفسِ سركشِ قابیل، او را به سوی گناه بزرگ كشاند و موجب شد که اولین جنایت و خونریزی را روی این كره خاكی رقم زند و در زمره زیان كاران قرار بگیرد.
«فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِیهِ فَقَتَلَهُ...»
«نفس سركش تدریجا او را مصمّم به كشتن برادر كرد، و او را كشت...»
🟥▪️كلمه "طوع" به معناى مطیع بودن است؛ یعنی نفس قابیل، او را سرکش و رام کرده و تسلیم خود نمود و مسأله كشتن برادر را برای او زینت داده و حیا را از وی برداشت، در نتیجه مطیع نفس شد
#قصص_قسمت_ششم
#قصه_های_قرآنی ﷽
····🍃″داستان جنایت قابیل ″🍃····
🟨▪️2. جنایت و خسارت:
قابیل با ارتكاب قتل برادر مؤمن خود، موجب خسارت بزرگی شد؛ چون قتل و گناهان مثل آن، سبب زیان در دنیا و آخرت می شود:«...فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرِینَ»«...و از زیانكاران شد»(مائده۳۰)
قابیل که مرتكب اولین قتل روی زمین شد، با این عمل شوم خود، در دنیا و آخرت زیانكار شده و از خیر دنیا و آخرت محروم گشت.
🟧▪️3. سرگردانی بعد از قتل:
وقتی كه قابیل برادر خود را كشت، او را در بیابان رها كرد و نمىدانست با او چه كند؟ تا اینكه حیوانات درنده، قصد دریدن آن را نمودند؛ از این رو مدّتى جسد برادر را بر دوش خود حمل میكرد، تا این كه بوى آن جسد بلند شده و پرندگان و حیوانات درنده اطراف جسد را گرفتند؛ در آن هنگام خداوند دو كلاغ را فرستاد و آنها با یكدیگر جنگیدند، تا این كه یكى از آن دو، دیگرى را كشت؛ آن گاه با منقار و دو پاى خود گودالى را حفر كرد و جسد كلاغ مرده را درون گودال گذاشت و او را پوشاند.
🟥▪️قابیل که ناظر این صحنه بود، درس خوبی از کلاغ گرفته و برادرش را دفن كرد:
«فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً یَبْحَثُ فِی الْأَرْضِ لِیرِیهُ كَیفَ یوارِی سَوْأَةَ أَخِیهِ...»«سپس خداوند زاغى را فرستاد كه در زمین جستجومىكرد تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر خود را دفن كند...»(مائده۳۱)
#قصص_قسمت_هفتم
#قصه_های_قرآنی ﷽
····🍃″ داستان پشیمانی قابیل″🍃····
🟨▪️قابیل بعد از آموزش و تعلیمی كه از كلاغ دید و فهمید كه جسد برادرش را چگونه پنهان كند، به عجز و ناتوانی خود پی برده و درك و شعور خود را ضعیف تر از كلاغ دیده و ناله عجز و ضعفش بلند شد: «قالَ یا وَیلَتى أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هذَا الْغُرابِ فَأُوارِی سَوْأَةَ أَخِی»«او گفت: واى بر من! آیا من نتوانستم، مثل این زاغ باشم و جسد برادرم را دفن كنم؟»(مائده۳۱)
🟧▪️ظلم، بالآخره گریبان ظالم را میگیرد و انسانی كه مرتكب ظلمى شده و نمى خواهد مردم بر عمل او آگاه شوند، پشیمان شده و سرگردان می ماند؛ چون چنین اعمالی طبیعتاً از امورى است كه نظام جاری جامعه آن را نمى پذیرد؛ چرا که اجزاى یك جامعه، به هم پیوسته و مرتبط است و خواه ناخواه اثر چنین كارهایى كه با نظام جامعه بشری منافات دارد، ظاهر مى شود؛ مثل تغذیه طعام سمّى و بروز اثر آن در بدن انسان.
🟥▪️انسانى كه در انجام واجبات الهی و مراقبت آنچه رعایتش لازم است، نقص تدبیر داشته باشد، در موقع خود اثر نقص ظاهر شده و انسان دچار پشیمانى مى گردد و اگر بخواهد آن نقص را جبران كند، خرابى دیگرى پیدا مى شود.
#قصص_قسمت_هشتم