اظهارات اخیر «آیال زیسر»، یکی از برجستهترین مؤرخان و کارشناسان اسرائیلی مسائل خاورمیانه (اسرائیل الیوم 8 ژانویه 2025) مؤید این گفته است. وی به رهبران اسرائیل توصیه میکند، هیچگاه توانمندیهای نظامی حزبالله را کوچک نشمارند و عملیات علیه حزب را حتی اگر منجر به نقض توافق آتشبس شود، ادامه دهند.
زیسر با تأکید بر اینکه «هنوز هم در لبنان کسی یارای ایستادن در برابر حزبالله نیست»، میافزاید: «در زمانی که همه شما فکر میکنید، اوضاع خوب است و آرامش تثبیت شده، حزبالله درحال بازسازی توانمندیهای نظامی خویش است، بدانید، تنها راه رویارویی با حزب استفاده از زور و قدرت است، نه تفاهمات و توافق آتشبس.»
همچنین، «تایمز اسرائیل» در مقالهای تحت عنوان «حزبالله همچنان خطرناک است» (7 ژانویه 2025) روی خطراتی که حزب همچنان برای اسرائیل دارد، تمرکز و تأکید میکند که این خطرات در آینده نزدیک با ترمیم و بازسازی زرادخانه نظامی حزب میتوانند، برای اسرائیل به تهدیدی جدیتر از قبل تبدیل شوند و این موضوعی است که «شیخ نعیم قاسم»، دبیرکل حزبالله در سخنرانیهای خود به آن اشاره داشته و تأکید کرده که مقاومت اسلامی قدرت خود را بازیافته است.👇👇
همین باورهاست که موجب میشود، رئیس شهرک صهیونیستنشین «المطله» هشدارهای خود را تکرار کند و از ساکنین این شهرک و دیگر شهرکهای شمالی بخواهد، به خانههای خود بازنگردند تا مبادا دو یا سه سال بعد شاهد تکرار رخدادهای 7 اکتبر باشند(7 ژانویه 2025).
این سخنان نشان میدهد، اسرائیلیها باور دارند، حزبالله توانسته شکافهای ایجاد شده طی جنگ را پر کند و با بازسازی و ترمیم توانمندیهای خویش، همچنان خطر بزرگی برای اسرائیلی تشکیل میدهد که از لحاظ فناوری برتر از آن است.
یکی از اشتباهات ساختاری در تحلیلهای صهیونیستی، شیوه این تحلیلهاست که بر مقایسه قدرت بین دو طرف رویارویی مبتنی است. درحالی که هیچگونه تشابه و توازنی بین قدرت اسرائیل به عنوان یک «دولت-کشور» [که البته ما آن را به رسمیت نمیشناسیم و در اینجا منظور شکل و ساختار قدرت به ویژه قدرت نظامی در آن مد نظر است] با حزبالله به عنوان یک نیروی نامنظم وجود ندارد.
اگرچه مقاومت دارای قابلیتهای نظامی و رزمی است که در انحصار دولتهاست و کمتر در اختیار تشکلهای «غیر دولتی» است، اما مقاومت سناریوهای رویارویی خود با رژیم صهیونیستی از یکسو، بر تاکتیکهای «جنگ نامتقارن» بنا نهاد و از سوی دیگر، برخی از تاکتیکهای جنگهای منظم را نیز به دلیل در اختیار داشتن تسلیحات و قابلیتهای ارتشها پیاده کرد.
سرانجام اینکه برای برآورد نتایج این جنگ، نمیتوان به یک شاخص از جمله شاخص برتری فناوری اسرائیل بسنده کرد. برتری فناوری هرقدر هم بر میدان حاکم باشد، باز نمیتواند سرنوشت جنگها را رقم بزند، عامل بشری توان یافتن، راههای مهار فناوری را بیابد و این موضوعی است که مقاومت آن را در عرصه میدانی با اتخاذ تاکتیکهای مناسب پیاده کرد.
«پدافند غیرعامل» یکی از کارآمدترین تاکتیکها برای مقابله با برتری فناوری نظامی اسرائیل و یا کاهش تأثیرات آن به حداقل ممکن بود که مقاومت طی جنگ آن را پیاده کرد.
اولین چالشی که مقاومت توانست به سرعت با آن مقابله کند، تغییر رویههای حفاظت از کادرهای جدید سیاسی و نظامی حزب از بالاترین نقطه هرم تا پایینترین آن بود.
این به حزبالله اجازه داد، حضور اثرگذار را خود را با وجود از دست دادن بسیاری از فرماندهان ارشد و در رأس آنها دبیرکل فقید خود «سید حسن نصرالله» حفظ کند و به حملات موشکی و راکتی خود ادامه دهد و حتی آنها را تشدید کند.
مدیریت تسلیحات باقیمانده و به کار بردن مؤثر آن در میدان و در کنار ایجاد یک شبکه ارتباطی جدید بین کادرهای فرماندهی و میدان، برتری فناوری رژیم را نه تنها به چالش کشید، بلکه خنثی کرد و اسرائیل را وادار کرد، علیرغم کسب همه «دستاوردهایی» که مدعی تحقق آنها بود، خواستار آتشبس شود.
تعامل حزب با برتری فناوری اسرائیل نمونهای عملی نحوه مهار برتری فناوری اسرائیل و امکان ادامه حضور میدانی با وجود عملیات گسترده جاسوسی و شناسایی رژیم بود.
نمونه دیگر این مهار را میتوان در رویارویی زمینی ملاحظه کرد که به طور معمول باید فرصتهای بهتری برای اسرائیل جهت شناسایی و کنترل میدان را فراهم میکرد.
اما نتایج همه تلاشهای اسرائیل برای نفوذ زمینی به جنوب لبنان در مقایسه با تعداد نیروهای به کار گرفته شده (بین 50 تا 70 هزار نظامی اسرائیلی) و شدت آتش و ویرانی به کار رفته بسیار محدود بود و رزمندگان مقاومت توانستند، نظامیان اسرائیلی را از پیشروی زمینی بازدارند و کنترل آتش خود بر نیروهای زرهی از جمله تانکهای مرکاوای اسرائیل تحمیل کنند و خیلی زود اسرائیل را از بیم از دست دادن بیش از پیش تسلیحات زرهی، سلاح تانک را از میدان خارج کند.
تعداد تانکهای منهدم شده توسط مقاومت که در مدت 57 روز رویارویی 59 تانک بود، مؤید این است که اسرائیل علیرغم همه تلاشها، توانمندیها و دانش فنی در اختیار نتوانست، به نتایج مورد نظرش دست یابد و تحرکات رزمندگان مقاومت در روستای خط مقدم رویارویی را متوقف کند.
حزبالله چگونه فناوری نظامی اسرائیل را بیاثر کرد؟
اگرچه رژیم صهیونیستی در ابتدای رویاروییهایش با حزبالله با استفاده از فناوری نظامی دستاوردهایی را برای خود رقم زد، اما خیلی زود این برتری رنگ باخت و به سلاحی بیاثر در میدان تبدیل شد.
گروه فارس پلاس: در ارزیابی روند و نتایج تجاوز اسرائیل به لبنان، نقش «فناوری» در دستیابی به نتایج مهم در میدان مورد تاکید قرار گرفت؛ به ویژه «هوش مصنوعی» به عنوان ابزار جدیدی که کارآمدی خود را در ترور رهبران و از بین بردن بخشی از توانمندیهای نظامی حزبالله نشان داد.
اگرچه عملیات شناسایی هوایی اسرائیل با استفاده از فناوریهای جدید موضوع جدیدی نیست، منتها در این جنگ، این رژیم از انواع پیشرفتهتر آن در دوربینهای نظارت، ابزارهای ردیابی و شناسایی حرارتی و الکترونیکی استفاده کرد.
پیشرفت برنامههای تجزیه و تحلیل دادهها مبتنی بر هوش مصنوعی منجر به کاهش زمان حملات شد، طوریکه به اسرائیل اجازه داد، به سرعت ماهیت و مکان اهداف را تعیین کند، آنها را تشخیص دهد و متغیرها را مشخص کند و با افزایش سریع «دستاوردهای» میدانی خود، عرصه را بر حزبالله تنگ کند.
اما این برتری بیسابقه در حوزه فناوری، اسرائیل را قادر نساخت تا علیرغم همه امتیازات بزرگی که به دست آورده، نبرد را به نفع خود رقم بزند؛ همچنان که نتوانست به اهداف اصلی جنگ دست یابد؛ علاوه بر اینکه نتوانست، مانع مهار سریع این برتری توسط حزبالله شود.
اشتباه محاسباتی اختلال موازنه قوا
دستاوردهای اسرائیل، به لطف مزدوری رسانههای عربی و غربی و به راه انداختن جنگ روانی، نه تنها روی افکار عمومی، بلکه روی برخی شخصیتهای سیاسی نیز تأثیر گذاشت، به عنوان مثال «ولید جنبلاط»، سیاستمدار لبنانی مدعی شد که «مقاومت زمانی بزرگانی داشت، اما این دوره به خاطر فناوریهای پیشرفته بسر آمده است» و اینکه «درست است که ایران به مقاومت پشت نکرد، اما فناوری در اختیار ایران توان رقابت با فناوری آمریکا را ندارد» (برنامه بیست 30 مؤرخ 6 ژانویه 2025).
همچنین اظهارات مشابهی که همگی بر برتری اسرائیل در حوزه فناوری و عدم امکان رویارویی با آن در این حوزه و سرانجام ورود به مرحلهای جدید از رویاروییها سخن گفتند که با مراحل پیشین تفاوت بسیار دارد و مقاومت توان مقابله به رژیم صهیونیستی و شکست دادن این رژیم را ندارد.
این ادعاها درحالی مطرح میشد که رژیم صهیونیستی با وجود اینکه به دستاوردهایش در جنگ اخیر میبالید، اما هنوز نتوانسته بر خطر راهبردی حزبالله غلبه کند.
آنچه اکنون خواسته اسرائیل است و تلاش میکند، آن را محقق کند، ممانعت حزبالله از بازسازی توانمندیهای خویش است. برآوردهای صهیونیستی و غربی تأکید میکند، حزبالله همچنان از قابلیتهای بسیار بالایی برخوردار است که آن را قادر میسازد، وارد نبردی مشابه نبرد اخیر و حتی سختتر و طولانیتر از آن شود.
اظهارات اخیر «آیال زیسر»، یکی از برجستهترین مؤرخان و کارشناسان اسرائیلی مسائل خاورمیانه (اسرائیل الیوم 8 ژانویه 2025) مؤید این گفته است. وی به رهبران اسرائیل توصیه میکند، هیچگاه توانمندیهای نظامی حزبالله را کوچک نشمارند و عملیات علیه حزب را حتی اگر منجر به نقض توافق آتشبس شود، ادامه دهند.
زیسر با تأکید بر اینکه «هنوز هم در لبنان کسی یارای ایستادن در برابر حزبالله نیست»، میافزاید: «در زمانی که همه شما فکر میکنید، اوضاع خوب است و آرامش تثبیت شده، حزبالله درحال بازسازی توانمندیهای نظامی خویش است، بدانید، تنها راه رویارویی با حزب استفاده از زور و قدرت است، نه تفاهمات و توافق آتشبس.»
همچنین، «تایمز اسرائیل» در مقالهای تحت عنوان «حزبالله همچنان خطرناک است» (7 ژانویه 2025) روی خطراتی که حزب همچنان برای اسرائیل دارد، تمرکز و تأکید میکند که این خطرات در آینده نزدیک با ترمیم و بازسازی زرادخانه نظامی حزب میتوانند، برای اسرائیل به تهدیدی جدیتر از قبل تبدیل شوند و این موضوعی است که «شیخ نعیم قاسم»، دبیرکل حزبالله در سخنرانیهای خود به آن اشاره داشته و تأکید کرده که مقاومت اسلامی قدرت خود را بازیافته است.
همین باورهاست که موجب میشود، رئیس شهرک صهیونیستنشین «المطله» هشدارهای خود را تکرار کند و از ساکنین این شهرک و دیگر شهرکهای شمالی بخواهد، به خانههای خود بازنگردند تا مبادا دو یا سه سال بعد شاهد تکرار رخدادهای 7 اکتبر باشند(7 ژانویه 2025).
این سخنان نشان میدهد، اسرائیلیها باور دارند، حزبالله توانسته شکافهای ایجاد شده طی جنگ را پر کند و با بازسازی و ترمیم توانمندیهای خویش، همچنان خطر بزرگی برای اسرائیلی تشکیل میدهد که از لحاظ فناوری برتر از آن است.👇👇
یکی از اشتباهات ساختاری در تحلیلهای صهیونیستی، شیوه این تحلیلهاست که بر مقایسه قدرت بین دو طرف رویارویی مبتنی است. درحالی که هیچگونه تشابه و توازنی بین قدرت اسرائیل به عنوان یک «دولت-کشور» [که البته ما آن را به رسمیت نمیشناسیم و در اینجا منظور شکل و ساختار قدرت به ویژه قدرت نظامی در آن مد نظر است] با حزبالله به عنوان یک نیروی نامنظم وجود ندارد.
اگرچه مقاومت دارای قابلیتهای نظامی و رزمی است که در انحصار دولتهاست و کمتر در اختیار تشکلهای «غیر دولتی» است، اما مقاومت سناریوهای رویارویی خود با رژیم صهیونیستی از یکسو، بر تاکتیکهای «جنگ نامتقارن» بنا نهاد و از سوی دیگر، برخی از تاکتیکهای جنگهای منظم را نیز به دلیل در اختیار داشتن تسلیحات و قابلیتهای ارتشها پیاده کرد.
سرانجام اینکه برای برآورد نتایج این جنگ، نمیتوان به یک شاخص از جمله شاخص برتری فناوری اسرائیل بسنده کرد. برتری فناوری هرقدر هم بر میدان حاکم باشد، باز نمیتواند سرنوشت جنگها را رقم بزند، عامل بشری توان یافتن، راههای مهار فناوری را بیابد و این موضوعی است که مقاومت آن را در عرصه میدانی با اتخاذ تاکتیکهای مناسب پیاده کرد.
«پدافند غیرعامل» یکی از کارآمدترین تاکتیکها برای مقابله با برتری فناوری نظامی اسرائیل و یا کاهش تأثیرات آن به حداقل ممکن بود که مقاومت طی جنگ آن را پیاده کرد.
اولین چالشی که مقاومت توانست به سرعت با آن مقابله کند، تغییر رویههای حفاظت از کادرهای جدید سیاسی و نظامی حزب از بالاترین نقطه هرم تا پایینترین آن بود.
این به حزبالله اجازه داد، حضور اثرگذار را خود را با وجود از دست دادن بسیاری از فرماندهان ارشد و در رأس آنها دبیرکل فقید خود «سید حسن نصرالله» حفظ کند و به حملات موشکی و راکتی خود ادامه دهد و حتی آنها را تشدید کند.
مدیریت تسلیحات باقیمانده و به کار بردن مؤثر آن در میدان و در کنار ایجاد یک شبکه ارتباطی جدید بین کادرهای فرماندهی و میدان، برتری فناوری رژیم را نه تنها به چالش کشید، بلکه خنثی کرد و اسرائیل را وادار کرد، علیرغم کسب همه «دستاوردهایی» که مدعی تحقق آنها بود، خواستار آتشبس شود.
تعامل حزب با برتری فناوری اسرائیل نمونهای عملی نحوه مهار برتری فناوری اسرائیل و امکان ادامه حضور میدانی با وجود عملیات گسترده جاسوسی و شناسایی رژیم بود.
نمونه دیگر این مهار را میتوان در رویارویی زمینی ملاحظه کرد که به طور معمول باید فرصتهای بهتری برای اسرائیل جهت شناسایی و کنترل میدان را فراهم میکرد.
اما نتایج همه تلاشهای اسرائیل برای نفوذ زمینی به جنوب لبنان در مقایسه با تعداد نیروهای به کار گرفته شده (بین 50 تا 70 هزار نظامی اسرائیلی) و شدت آتش و ویرانی به کار رفته بسیار محدود بود و رزمندگان مقاومت توانستند، نظامیان اسرائیلی را از پیشروی زمینی بازدارند و کنترل آتش خود بر نیروهای زرهی از جمله تانکهای مرکاوای اسرائیل تحمیل کنند و خیلی زود اسرائیل را از بیم از دست دادن بیش از پیش تسلیحات زرهی، سلاح تانک را از میدان خارج کند.
تعداد تانکهای منهدم شده توسط مقاومت که در مدت 57 روز رویارویی 59 تانک بود، مؤید این است که اسرائیل علیرغم همه تلاشها، توانمندیها و دانش فنی در اختیار نتوانست، به نتایج مورد نظرش دست یابد و تحرکات رزمندگان مقاومت در روستای خط مقدم رویارویی را متوقف کند.
اینها بزرگنمایی مقاومت رزمندگان حزبالله نیست، بلکه واقعیتهای میدانی حاکم بر جنوب لبنان است، جایی که اسرائیلیها علیرغم همه برتریهای نظامی خود نتوانستند، واقعیتهای حاکم بر میدان نبرد را به سود خود تغییر دهند و پس از 59 روز نبرد بدون نتیجه تن به آتشبس دهند.
نماینده سابق پارلمان عراق همچنین با ابراز نگرانی از شرایط جدید منطقه افزود: حضور گروههای تروریستی در عراق و تحرکات جدید آنها، موجب نگرانی دولت و ملت عراق شده است.
تاریخچه تشکیل و تکامل حشدالشعبی:
حشدالشعبی که به معنای «حشد الشعبی» یا «نیروهای مردمی» است، یک سازمان شبهنظامی عراقی است که در سال ۲۰۱۴ و در واکنش به تهدید گروه تروریستی داعش تشکیل شد. این نیروها شامل گروههای مختلفی از جمله شیعه، سنی، کرد، مسیحی و ایزدی بودند که با هدف مقابله با تهدیدات داعش و دفاع از امنیت عراق تشکیل شدند.
در پی پیشروی داعش در عراق و تسخیر مناطقی از جمله موصل و تکریت، دولت عراق از گروههای مختلف مردمی درخواست کرد تا برای مقابله با داعش وارد میدان شوند.
این درخواست منجر به تشکیل حشدالشعبی در قالب یک ائتلاف از نیروهای مردمی و شبهنظامی شد. آیتالله سیستانی، مرجع عالیقدر شیعیان عراق، فتوای جهاد علیه داعش صادر کرد و این موضوع موجب پیوستن بسیاری از مردم به حشدالشعبی شد.
با شکست داعش و آزادسازی بیشتر مناطق عراق از چنگال این گروه، حشدالشعبی به یکی از نیروهای تأثیرگذار در عراق تبدیل شد. این نیروها نقش اساسی در شکست داعش ایفا کردند و بسیاری از آنها تحت حمایت دولت عراق قرار گرفتند.
پس از پایان نبردهای عمده با داعش، حشدالشعبی به یک نیروی رسمی در ساختار امنیتی عراق تبدیل شد. در این سال، پارلمان عراق قانونی را تصویب کرد که حشدالشعبی را به یک نهاد قانونی و رسمی در کنار ارتش و پلیس عراق قرار میدهد.