نامه ۶۳.m4a
3.62M
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم
📣 مرحله سوم ختم نهج البلاغه
🔸 سهم روز شصت و یکم
✍ نامه ۶۳
📣 صوت نهج البلاغه
📜🌿🌹﷽🌹🌿📜
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم
📚 مرحله سوم ختم نهج البلاغه
🔸 سهم روز شصت و یکم
📩 نامه ۶۳
📜 نامه به ابوموسی اشعری ،در آستانه جنگ جمل،سال٣٦ هجری خبر رسید که ابوموسی اشعری،فرماندار کوفه،مردم را برای پیوستن به امام (علیه السلام) باز می دارد،حضرت این نامه را نوشت:
🔹بازداشتن ابوموسی از فتنه انگيزی
♦️از بنده خدا علي امير مومنان به عبدالله بن قيس (ابوموسی اشعری)پس از ستايش پروردگار!
سخنی از تو به من رسيد كه هم به سود، و هم به زيان تو است، چون فرستاده من پيش تو آيد، دامن همت به كمر زن، كمرت را برای جنگ محكم ببند، و از سوراخ خود بيرون آی، و مردم را برای جنگ بسيج كن، اگر حق را در من ديدی بپذير، و اگر دودل ماندی كناره گير، به خدا سوگند! هر جا كه باشی تو را بياورند و به حال خويش رها نكنند، تا گوشت و استخوان و تر و خشكت درهم ريزد، و در كنار زدنت از حكومت شتاب كنند، چنانكه از پيش روی خود همانگونه بترسی كه از پشت سرت هراسناكی. حوادث جاری كشور آنچنان آسان نيست كه تو فكر می كنی، بلكه حادثه بسيار بزرگی است كه بايد بر مركبش سوار شد، و سختی های آن را هموار كرد، و پيمودن راه های سخت و كوهستانی آن را آسان نمود، پس فكرت را به كار گير، و مالك كار خويش باش، و سهم و بهره ات را بردار، اگر همراهی با ما را خوش نداری كناره گير، بی آنكه مورد ستايش قرارگيری يا رستگار شوی، كه سزاوار است تو در خواب باشی و ديگران مسووليت های تو را برآورند، و از تو نپرسند كه كجا هستی؟ و به كجا رفته ای؟ به خدا سوگند! اين راه حق است و به دست مرد حق انجام می گيرد، و باكی ندارم كه خدانشناسان چه می كنند؟ با درود.
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
صحیفه دعای بیستم بند ۱۰ و ۱۱.m4a
5.98M
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم
📣 مرحله دوم ختم صحیفه سجادیه
🔸سهم روز پنجاه و یکم
📔 دعای بیستم از بند ۱۰ تا ۱۱
📣 صوت صحیفه سجادیه
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم
📣 مرحله دوم ختم صحیفه سجادیه
🔸 سهم روز پنجاه و یکم
📔ادامه دعای بیستم بند ۱۰ و ۱۱
۱۰) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَلِّنِي بِحِلْيَةِ الصَّالِحِينَ، وَ أَلْبِسْنِي زِينَةَ الْمُتَّقِينَ، فِي بَسْطِ الْعَدْلِ، وَ كَظْمِ الغَيْظِ، وَ إِطْفَاءِ النَّائِرَةِ، وَ ضَمِّ أَهْلِ الْفُرْقَةِ، وَ إِصْلَاحِ ذَاتِ الْبَيْنِ، وَ إِفْشَاءِ الْعَارِفَةِ، وَ سَتْرِ الْعَائِبَةِ، وَ لِينِ الْعَرِيكَةِ، وَ خَفْضِ الْجَنَاحِ، وَ حُسْنِ السِّيرَةِ، وَ سُكُونِ الرِّيحِ، وَ طِيبِ الْمُخَالَقَةِ، وَ السَّبْقِ إِلَى الْفَضِيلَةِ، وَ إِيثَارِ التَّفَضُّلِ، وَ تَرْكِ التَّعْيِيرِ، وَ الْإِفْضَالِ عَلَى غَيْرِ الْمُسْتَحِقِّ، وَ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ وَ إِنْ عَزَّ، وَ اسْتِقْلَالِ الْخَيْرِ وَ إِنْ كَثُرَ مِنْ قَوْلِي وَ فِعْلِي، وَ اسْتِكْثَارِ الشَّرِّ وَ إِنْ قَلَّ مِنْ قَوْلِي وَ فِعْلِي، وَ أَكْمِلْ ذَلِكَ لِي بِدَوَامِ الطَّاعَةِ، وَ لُزُومِ الْجَمَاعَةِ، وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ، وَ مُسْتَعْمِلِ الرَّأْيِ الْمُخْتَرَعِ.
🍀پروردگارا! بر محمد و خاندانش درود بفرست و مرا به زیور صالحان و شایستگان بیارای و زینت پرهیزگاران را در خصلت های زیر بر من بپوشان: گسترش عدل، فرو خوردن خشم، فرو نشاندن آتش فتنه و دشمنی، به هم پیوستن تفرقه جویان و ایجاد دوستی و محبت در بین مردم، آشکار کردن نیکی، پوشاندن عیب، نرمخویی، فروتنی، خوشرفتاری، سنگینی و وقار، حسن معاشرت، پیشی گرفتن در فضایل و خوبیها، ایثار در بخشش، ترک عیب جویی، بخشش به کسی که استحقاق آن را ندارد، گفتن حق هرچند سخت باشد، کم شمردن خیر و نیکی خودم در گفتار و کردار هر چند زیاد باشد و زیاد شمردن شر و بدی خودم در گفتار و کردار هرچند بسیار کم باشد، پس همه آنچه را که خواسته ام، به سبب تداوم در عبادت و همراه بودن با جماعت مسلمانان و دوری کردن از بدعت گذاران و پیروان رأی ساختگی و ابتکاری در دین، برایم کامل کن.
۱۱) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ أَوْسَعَ رِزْقِكَ عَلَيَّ إِذَا كَبِرْتُ، وَ أَقْوَى قُوَّتِكَ فِيَّ إِذَا نَصِبْتُ، وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكَسَلِ عَنْ عِبَادَتِكَ، وَ لَا الْعَمَى عَنْ سَبِيلِكَ، وَ لَا بِالتَّعَرُّضِ لِخِلَافِ مَحَبَّتِكَ، وَ لَا مُجَامَعَةِ مَنْ تَفَرَّقَ عَنْكَ، وَ لَا مُفَارَقَةِ مَنِ اجْتَمَعَ إِلَيْكَ.
🍀 پروردگارا! بر محمد و خاندانش درود بفرست و گسترده ترین روزی هایت را هنگامی که پیر شدم و نیرومندترین نیروهایت را آن زمان که درمانده شدم نصیبم کن و مرا به کاهلی و سستی در عبادتت، و گمراهی از راهت و به گام برداشتن بر خلاف محبت و خوشنودی ات آزمایش مکن و نه با پیوستن به کسی که از تو جدا شده و نه با جدا شدن از کسی که به تو پیوسته.
🌹🌸🌺🌷🌺🌸🌹
🌴 *شرح نامه ۶۳ نهجالبلاغه (شرح آیت الله مکارم شیرازی) 🌴*
🔰 *نکوهش ابوموسی اشعری*
✉️ از نامه هاى امام(عليه السلام) است که به ابوموسى اشعرى فرماندار آن حضرت در کوفه نگاشت هنگامى که به آن حضرت خبر رسيد که ابو موسى اهل کوفه را از حرکت براى همراهى آن حضرت در جنگ جمل (به سوى بصره) باز داشته است.
📝 *نامه در یک نگاه:*
📜 ماجراى نامه چنین است که وقتى امام امیر المؤمنین(علیه السلام) با لشکر خود به سوى بصره آمد و آتش جنگى را که طلحه و زبیر و عایشه برافروخته بودند خاموش کند دو نفر از یاران خود به نام محمد بن جعفر و محمد بن ابى بکر را براى بسیج مردم کوفه فرستاد.
💠 گروهى از مردم کوفه بعد از شنیدن پیام على(علیه السلام) شبانه به سراغ ابوموسى اشعرى رفتند تا با او در این زمینه مشورت کنند که آیا همراه این دو نفر به سوى على(علیه السلام) حرکت کنند یا نه.
🔷 ابو موسى (با لحن شیطنت آمیزى) گفت:
اگر راه آخرت را مى خواهید در خانه هاى خود بنشینید و تکان نخورید و اگر راه دنیا را مى خواهید همراه این دو نفر حرکت کنید و به این ترتیب مانع از خروج اهل کوفه شد.
🔷 این سخن به نمایندگان على(علیه السلام)رسید. آنها شدیدا به ابو موسى اعتراض کردند.
🔶 او در پاسخ گفت: بیعت عثمان بر گردن على و بر گردن من و گردن هاى شماست.
🔷 این مرد لجوج و بى خرد فراموش کرده بود که بیعت اگر بیعت راستین هم باشد با مرگ از بین مى رود وگرنه همه آنها باید به بیعت خلیفه اوّل وفادار باشند و با کس دیگرى بیعت نکنند، زیرا بیعت با دو نفر به عنوان رئیس جمعیت معنا ندارد.
↩️💠 به هرحال هنگامى که سخنان نابخردانه ابوموسى به على(علیه السلام) رسید، امام نامه فوق را براى او نوشت.
↩️💠 خلاصه نامه توبیخ شدید ابوموسى و دعوت به حرکت کردن با مردم کوفه به سوى امام و عزل او از فرماندارى کوفه در صورت عدم شرکت و نکوهش او به سبب موضع گیرى هاى نابخردانه اوست.
❇️ تعبير نخست امام ظاهراً اشاره به مطلبى است که ابو موسى به مردم کوفه گفت: ياران پيامبر از شما به مسائل آشناترند.
▪️اين از يک نظر به نفع خود او بود. ولى از نظر ديگر به زيان او،
▪️زيرا مصاحبت و همنشينى على(عليه السلام) از همه اصحاب بيشتر و عميق تر بود; از روز آغاز بعثت پيغمبر اسلام تا لحظات وفات و دفنش در کنار حضرت بود.
❇️ احتمال ديگرى نيز دارد که اشاره به سخن ديگر ابوموسى باشد که گفته بود:
❇️ «على امام هدايت و بيعتش صحيح است ولى نبايد با اهل قبله جنگيد»
↩️ زيرا اگر قبول دارد على امام هدايت و بيعتش صحيح است بايد هر چه فرمان مى دهد اجرا گردد و به فرمان او آتش فتنه را فرو نشاند زيرا قرآن دستور مى دهد که در برابر فتنه انگيزان بايد جهاد کرد.
*🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤*
📲 *جهت عضویت* 👇
خادمین امیرالمومنین(ع)( ٧ )👇 https://chat.whatsapp.com/DVaORLxzZt72LqBBdQMI0H
💠🔸🔹🔸💠
خادمین امیرالمومنین(ع) در ایتا 👇
http://eitaa.com/khademineAmiralmomenin
*🌴در ادامه.... 👈 شرح نامه ۶۳ نهجالبلاغه* (شرح آیت الله مکارم شیرازی) 🌴
🔰 *نکوهش ابوموسی اشعری*
💎🍃 در ادامه امام(عليه السلام) اين دستور مؤکد را به ابو موسى اشعرى مى دهد
❇️ تعبير به «حُجر»; (لانه و سوراخ) کنايه از اين که تو همچون شيرى نيستى که در بيشه ها زندگى کند، بلکه همچون روباهى که در سوراخ و لانه خود مى خزد.
↩️🔸اين سخن در ضمن حکم عزل مشروط ابو موسى را در بر دارد و در تواريخ آمده است کسى که اين نامه را براى ابو موسى برد «قرظة بن کعب انصارى» بود.
💎🍃 سپس امام(عليه السلام) سوگند مى خورد و با کلماتى شديد او را تهديد مى کند
❇️ 🔸❇️اين تعبيرات که از فصاحت و بلاغت خاصى برخوردار و دقيقاً مطابق مقتضاى حال است مشتمل بر کناياتى «اَبْلَغُ مِنَ التَّصْريح» مى باشد.
🔰 معناى تحت اللفظى «حَتَّى يُخْلَطَ زُبْدُکَ بِخَاثِرِکَ» اين است که کره تو با دوغ تو مخلوط شود. مى دانيم هنگامى که ماست را کاملا مى زنند کره روى آن جمع مى شود و بقيه که دوغ است در زير قرار مى گيرد.
🔶 حال اگر آن را گرم و داغ کنند دوباره چربى کره با دوغ مخلوط مى گردد و اين تعبير کنايه از فشار شديدى است که بر شخصى وارد کنند که همه چيز او درهم آميزد.
❇️ تعبير به «ذَائِبُکَ بِجَامِدِکَ; تر و خشکت به هم درآميزد» نيز کنايه اى شبيه آن است و جمله «حَتَّى تُعْجَلَ عَنْ قِعْدَتِکَ» گاه نيز اين گونه تفسير شده که حتى به تو اجازه نمى دهند که بر زمين بنشينى و تو را از قصر فرماندارى بيرون مى اندازند و گاه گفته شده که معناى آن اين است که در بازنشستگى و برکناريت تعجيل خواهد شد.
🔶 جمله «تَحْذَرَ مِنْ أَمَامِکَ کَحَذَرِکَ مِنْ خَلْفِکَ» اشاره به اين است که تو را محاصره خواهند کرد که راه پس و پيش نداشته باشى.
↩️🔸ولى ابوموسى که لجوج و منافق بود دست از کار خود برنمى داشت و همچنان به جلوگيرى مردم از قيام براى جهاد در رکاب على(عليه السلام) و خاموش کردن آتش فتنه شورشيان در بصره ادامه مى داد،
↩️ از اين رو در تاريخ آمده است که مالک اشتر خدمت اميرمؤمنان عرض کرد: اگر مصلحت بدانيد مأموريت رفتن به کوفه را به من عطا کنيد که مردم شهر با من آشنا هستند و از من اطاعت خواهند کرد و اميد دارم اگر وارد شهر شوم احدى با من مخالفت نکند. (و آنها که پيش از من به کوفه رفتند نتوانستند از عهده ابو موسى برآيند).
💎🍃اميرمؤمنان(عليه السلام) فرمود: به آنها ملحق شو. مالک اشتر وارد کوفه شد در حالى که مردم در مسجد بزرگ کوفه اجتماع کرده بودند (و ابو موسى به تبليغ بر ضد جهاد دعوت مى کرد).
🔶 مالک اشتر از کنار هر قبيله اى از قبائل کوفه که مى گذشت و جماعتى را در آنجا گرد هم مى ديد صدا مى زد:
🔶 «با من به سوى قصر دار الاماره بياييد» تا با جماعتى به قصر رسيد و به زور وارد قصر شد.
🔶 و اين در حالى بود که ابو موسى در مسجد در خطابه خود مى گفت:
اى مردم! اين فتنه کور و کرى است که هر کس در آن در خواب باشد بهتر از اين است که نشسته باشد و نشسته بهتر از ايستاده و ايستاده بهتر از راه رونده و راه رونده بهتر از دونده و دونده بهتر از سواره است.
👌(يعنى هر چه کمتر در آن دخالت کنيد بهتر است) ...
💠 ما ياران محمد فتنه ها را بهتر مى شناسيم;
آنها به هنگامى که روى مى آوردند ناشناسند و هنگامى که پشت مى کنند ضعفشان آشکار مى شود.
🔷 اين در حالى بود که عمار و امام حسن پيوسته به او مى گفتند:
از فرماندارى شهر ما دور شو و از منبر ما کنار رو! (ولى او دست بردار نبود) ناگهان غلامانش سراسيمه از قصر دار الاماره وارد مسجد شدند و جريان ورود اشتر به قصر را به او خبر دارند و گفتند: او ما را زد و از قصر بيرون کرد.
🔷 ابوموسى وحشت زده از منبر پايين آمد، داخل قصر شد و اشتر به او فرياد زد:
💠 « اى بى مادر از قصر ما بيرون شو! خدا جانت را بيرون آورد به خدا تو از قديم از منافقان بودى!»
🔷 ابو موسى ترسيد و گفت: يک امشب را به من مهلت بده!
💠 اشتر گفت: مانعى ندارد; ولى تنها حق دارى وسايل خود را با خود ببرى و نمى توانى امشب را در قصر بخوابى.
↩️🔸مردم نيز وارد قصر شدند که وسايل ابوموسى را غارت کنند. مالک اشتر آنها را از قصر خارج کرد وگفت: من ابوموسى را از قصر بيرون کردم (نياز به دخالت شما ندارم) مردم از او دست برداشتند.
*🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤*
📲 *جهت عضویت* 👇
خادمین امیرالمومنین(ع)( ٧ )👇 https://chat.whatsapp.com/DVaORLxzZt72LqBBdQMI0H
💠🔸🔹🔸💠
خادمین امیرالمومنین(ع) در ایتا 👇
http://eitaa.com/khademineAmiralmomenin
❇️ *ادامه شرح دعای بیستم صحیفه سجادیه*
📝 *حجت الاسلام والمسلمین حسین انصاریان*
🔸 *شرح فراز ۱۰ از دعای ۲۰*
💠 حضرت سجّاد (عليه السلام)، از پيشگاه مبارك خالق يكتا درخواست مىكند: ⬇️
💠 « *الهى مرا به زيور شايستگان بياراى، و زينت پرهيزكاران را به من بپوشان، زيور صالحان، و زينت اهل تقوى* عبارت است از: 🔻
1- گسترش عدالت
2- فرونشاندن خشم
3- خاموش كردن فتنه
4- پيوستن پراكندگان
5- اصلاح بين مردم
6- فاش نمودن خوبىها
7- پنهان كردن زشتىها 8- نرم خوئى
9- تواضع و فروتنى
10- نيك سيرتى
11- سنگينى و وقار
12- حسن معاشرت
13- سبقت در فضيلت
14- برگزيدن احسان بدون توقع تلافى
15- ترك سرزنش
16- دستگيرى از غير مستحق
17- پاى بندى به گفتن حق هر چند گران آيد
18- اندك شمردن خوبىهاى خود
19- بسيار ديدن زشتىهاى خويش
20- ادامه طاعت
21- همراهى با مسلمانان
22- بيزارى از اهل بدعت».
✴️1- *گسترش عدالت*
✅ عظمت و ارزش عدالت در نظام هستى، و در تمام شؤون حيات انسان، و آثار و فوائد و منافعش چيزى نيست كه بر كسى پوشيده باشد. *عدل و عدالت در پيكره هستى به منزله روح، و در جسم و بدن حيات انسان به مانند جان است.*
✅اگر نور عدالت در كشور هستى نبود، چيزى بر جاى خود برقرار نمىماند، و جز فساد و افساد از عناصر حيات توقع نمىرفت. اگر تكيه گاه هستى عدالت نبود، از نظام آفرينش هم خبرى نبود.
🛑 *ظلمى كه در تمام شؤون زندگى بر انسان مىرود، به خاطر اين است كه جاى عدل خالى است.*
✅ اگر عدالت در زندگى بشر حكم فرما بود، حيات و شؤونش جز گل و گلستان و سرسبزى و خرمى و شور و نشاط، و آرامش و امنيّت، چيزى نبود.
⛔ غارت غارتگران، ستم ستمكاران، ظلم ظالمان، جهل جاهلان، زورگوئى زورگويان، جنايت بى خبران، اطوار بىخردان همه و همه معلول بى عدالتى است.
💠 *قرآن كريم در مسائل اجتماعى و خانوادگى و فردى، وحتى به هنگام سخن گفتن كه چيزى به نظر مردم نمىآيد، و در برنامههاى سياسى و حكومتى، تمام مردم را امر به عدالت مىنمايد.*
🔰 *قسط و عدالت اگر در امور ظاهرى و باطنى رعايت نگردد، دنيا و آخرت مردم رو به ويرانى خواهد رفت.*
🔰 گفتار حق، و عمل به حق، و حركت بر اساس نظام شريعت، و اجراى حدود الهى، و عدم ملاحظه دوستى و رفاقت و خويشاوندى و نزديكى چيزى جز عدل و عدالت نيست.
🔰 *انسان عادل در پيشگاه حضرت حق از چنان ارزشى برخوردار است که خداوند شهادت و حكميّت او را در امور مالى و خانوادگى و اجتماعى پذيرفته است!!*
⛔ *ظالم مورد نفرت، و مستحق لعنت تمام لعنت كنندگان است.*
✴️ *عدل و عدالت در روايات*
💠 رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مىفرمايد:⬇️
💎 *يك ساعت عدالت از هفتاد سال عبادت كه تمام شبهايش نماز و روزهايش روزه باشد بهتر است، و يك ساعت ستم ورزيدن در حكومت، از شصت سال ستمگرى در نزد خداوند شديدتر است.*
💎 *كسى كه در رفتار با مردم ظلم نورزد، و در گفتار با مردم دروغ نگويد، و در وعده به مردم تخلّف نكند، مروتش كامل و عدالتش ظاهر و اخوتش واجب و غيبتش حرام است.*
💎 *از شديدترين مردم در جهت عذاب در روز قيامت، ابليس و فرعون و قاتل و چهارمى آنها حاكم ستمگر است.*
💠حضرت مولى الموحدين على (عليه السلام) مىفرمايد:⬇️
💎 *عدل بنيانى است كه بر پائى جهان به آن است.*
💎 *عدل ترازوى خداوند است كه آن را براى انسان و جهت بپاداشتن حق قرار داده و نصب فرموده، پس خدا را در ميزانش مخالفت مكن، و با حضرت او در قدرت و سلطنتش به معارضه برمخيز.*
💎 *عدل سرچشمه و آغاز ايمان و همه خوبىها، و برترين درجات ايمان است.*
💠از حضرت صادق (عليه السلام) از چگونگى عدالت مرد پرسيدند؛ فرمود: 🔻
*چون ديده از محارم بپوشد، و زبان از گفتارى كه گناه است ببندد، و دست از ستم بازدارد عادل است.*
🌴💎🌴💎🌴💎
📲 *جهت عضویت* 👇
خادمین امیرالمومنین(ع)( ٧ )👇 https://chat.whatsapp.com/DVaORLxzZt72LqBBdQMI0H
💠🔸🔹🔸💠
خادمین امیرالمومنین(ع) در ایتا 👇
http://eitaa.com/khademineAmiralmomenin
❇️ *ادامه شرح دعای بیستم صحیفه سجادیه*
📝 *حجت الاسلام والمسلمین حسین انصاریان*
🔸 *شرح فراز ۱۱ از دعای ۲۰*
✴️ *وسعت رزق در پيرى*
✅ « *رزق* در لغت: به معنى *بخشش مستمر و متداوم است اعم از اين كه مادى باشد يا معنوى،*
بنابراين هر گونه بهرهاى را كه خداوند نصيب بندگان مىكند از مواد غذايى و مسكن و پوشاك و يا علم و عقل و فهم و ايمان و اخلاص، به همه اينها رزق گفته مىشود.
🔰 *طرز روزى رساندن خداوند به موجودات مختلف* ، راستى حيرتانگيز است، از جنينى كه در شكم مادر قرار گرفته و هيچ كس به هيچ وجه در آن ظلمتكده اسرارآميز به او دسترسى ندارد تا حشرات گوناگونى كه در اعماق تاريك زمين و لانههاى پرپيچ و خم و در لابهلاى درختان و بر فراز كوهها و در قعر درهها زندگى دارند، از ديدگاه علم او هرگز مخفى و پنهان نيستند و همان گونه كه قرآن مىگويد:🔻
💠 *خداوند هم جايگاه و «آدرس اصلى» آنها را مىداند و هم محل سيار آنان را و هر جا باشند روزى آنان را به آنان حواله مىكند.*
🌴جالب اين كه در بعضى آيات به هنگام بحث از *روزى خواران* تعبير به « *دابه و جنبده* » شده است و اين اشاره لطيفى به مسأله رابطه 🔻
« *انرژى و حركت* » است و مىدانيم *هر جا حركتى وجود دارد نيازمند به ماده انرژىزا است يعنى مادهاى كه منشأ حركت گردد.*
قرآن نيز در آن آيات مىفرمايد: ⬇️
*خداوند به تمام موجودات متحرك روزى مىبخشد.*
🌴اكنون با توجه به توضيحى كه راجع رزق و روزى بيان شد ممكن است به ذهن بعضىها اينطور بيايد كه چرا امام زين العابدين (عليه السلام) فرمودند: «أَوْسَعَ رِزْقِكَ عَلَيَّ إِذَا كَبِرْتُ» مگر خداوند روزى هر كسى را از آغاز تا پايان عمر معين نكرده، مگر گفته نمىشود كه رزق و روزى از قبل براى انسان مقدر شده و به موقع لزوم به او خواهد رسيد، پس فرقى نمىكند از دوران جنينى تا پايان عمر روزى تضمين شده است، از اين رو بعضى استدلال مىآورند كه قرآن در سوره هود مىفرمايد:
🔻
*و هيچ جنبدهاى در زمين نيست مگر اين كه روزىِ او بر خداست.*
✅ راستى، آيا واقعاً روزى از قبل مقدر شده و نيازى به حركت و تلاش ما نمىباشد يا نه بايد به دنبال روزى حركت كرد اگر چه خداوند اين روزى را تضمين كرده، به عبارت ديگر: از تو حركت، از خدا بركت.
✅از اين رو بايد گفت: *افرادى كه سخن از خوردن روزى بدون حركت و تلاش را مطرح مىكنند و گاهى به آيات يا روايات استدلال مىكنند افرادى سست و بىحال بوده و اطلاعى از شناخت واقعى دين و مذهب و قرآن و روايات نداشته و افرادى نادان و تنبل هستند در حالى كه دين ما مخالف تنبلى و سستى بوده و موافق رشد اقتصادى و فعاليتهاى مثبت در زندگى است.*
💎و حال آن كه اگر كسى اهل مطالعه و تحقيق باشد و با اندك آشنايى كه به قرآن و احاديث پيدا كند، متوجه اين آيه خواهد شد كه قرآن مىفرمايد:🔻
﴿وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ﴾
*و اين كه براى انسان جز آنچه تلاش كرده [هيچ نصيب و بهرهاى] نيست.*
🔰پس *هر گونه بهرهگيرى مادى و معنوى انسان ميسر نمىشود مگر به سعى و تلاش خود شخص.*
🔰پس اين را قبول داريم كه روزى را خدا مىرساند و روزى تمام موجودات نزد خداوند تضمين شده است كه با تلاش و كوشش و فعاليت خود شخص ميسر خواهد بود.
🔰در اين قانونِ تلاش و حركت و به دست آوردن روزى، احدى مستثنى نيست حتى پيامبران و امامان و اولياى الهى هم، هميشه در تلاش و كوشش بودند و در واقع *اسلام با تنبلى و سستى مخالف است.* از اين رو پيامبران يا چوپانى مىكردند يا خياطى يا زره بافى يا كشاورزى ... اگر روزى به خودى خود مىرسد پس نبايد پيامبران و امامان و اولياى خدا كه از همه آشناتر به مفاهيم دينى و دستورهاى الهى بودند اين همه براى روزى تلاش و کوشش كنند.
🌴💎🌴💎🌴💎
📲 *جهت عضویت* 👇
خادمین امیرالمومنین(ع)( ٧ )👇 https://chat.whatsapp.com/DVaORLxzZt72LqBBdQMI0H
💠🔸🔹🔸💠
خادمین امیرالمومنین(ع) در ایتا 👇
http://eitaa.com/khademineAmiralmomenin
#یا_صاحب_الزمان_عجل_الله💚
تو بيا عزيز زهرا که تو سيد جهاني
که تو هم بهار مردم که تو هم بهار جاني
تو بيا که چشم مردم به ره عنايت توست
که تو هم طبيب دلها که تو نور دیدگانی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅══✼ *✨﷽✨*✼══┅┄
دست ادب بر روی سینه می گذاریم
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْقائِمُ...✋🏻
سلام بر تو ای مولایی که تمام حق های بر زمین مانده، قیام تو را انتظار می کشند...
و دلهای غمدیده به امید قیام تو میتپند.
تمام اهل بیت شهید همان کوچهاند !!
علی در کوچه حسن در کوچه حسین در کوچه زینب در کوچه تاریخ گواه است که تمام اهل بیت شهید همان کوچهی بنی هاشماند ...
و حالا در این روزها تمام کوچه یک صدا آمدن تو را صدا می زنند مهدی جان💙
أللَّھُـمَ عَجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج وَ فَرَجَنا بِهِ 🕊
#اربعین
#امامزمان
#امامحسین
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
🌹روبه شش گوشه ترین قبله ی عالم هر صبح
🌹بردن نام حسین بن علی میچسبد
اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان عجوبابالحوائج🌼
🍃🌸السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان🌸🍃
🍃🌺السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.🌺🍃
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن
#زیارتنامه_شهدا
بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزّمعکم
hozooralhazer-01.mp3
1.98M
نام پخش کلیپاجرا
1روز دوم عمليات، در كنار آن جادهاي كه محورهاي عملياتي را به يكديگر ميپيوست، بسيجيهاي تازهنفس ميرفتند تا خود را به خط برسانند و جانشين مجاهداني شوند كه شب گذشته عمل كرده بودند... بسيجيها، با اينكه اكثراً چهرههاي خود را سياه كرده بودند، اما نور محمدي، همان نوري كه اولين و مقربترين مخلوق خداست، از صورتهاي شاداب و پرنشاطشان ساطع بود، و بهراستي شيرينتر از اين لحظات را كجا ميتوان سراغ كرد؟
بگذار اغيار هرگز در نيابند كه اين قلبهاي ما از چه اشتياق و شور و نشاطي مالامال است و روح ما در چه ملكوتي شادمانه سر ميكند و سر ما در هواي كدامين يار خود را از پا نميشناسد. بگذار اغيار هرگز در نيابند.
چه روزگار شگفتي! تاريخ آيندهي كرهي ارض بارور حوادثي بس شگفت است، حوادثي كه مجد و عظمت جهانگير اسلام را در پي خواهد داشت. و اينهمه را تنها كسي در مييابد كهمنتظر است و بوي يار را از فاصلهاي نه چندان دور ميشنود و هر لحظه انتظار ميكشد تا صداي «انا المهدي» از جانب قبله بلند شود و او را به سوي خويش فرا خواند. راهيان كربلا را بنگر كه چگونه به مقتضاي انتظار عمل كردهاند و به جبههها شتافتهاند. آري، اين مقتضاي انتظار است.
قرنهاست كه فرياد «هل من ناصر» سيدالشهدا(ع) پهنهي زمان را پيموده است و چون نفخات حياتبخش روح القدس بر هر زمين مردهاي كه گذشته است آن را به حيات عشق بارور ساخته و اينچنين، همهي تاريخ تو گويي روزي بيش نيست و آن روز عاشوراست. راهيان كربلا را بنگر و به ياد آر ورقپارههاي تقويم تاريخ را كه ميگويد هزار و سيصد و چهل و پنج سال است كه از عاشورا ميگذرد.
نام پخش کلیپاجرا
1روز دوم عمليات، در كنار آن جادهاي كه محورهاي عملياتي را به يكديگر ميپيوست، بسيجيهاي تازهنفس ميرفتند تا خود را به خط برسانند و جانشين مجاهداني شوند كه شب گذشته عمل كرده بودند... بسيجيها، با اينكه اكثراً چهرههاي خود را سياه كرده بودند، اما نور محمدي، همان نوري كه اولين و مقربترين مخلوق خداست، از صورتهاي شاداب و پرنشاطشان ساطع بود، و بهراستي شيرينتر از اين لحظات را كجا ميتوان سراغ كرد؟
بگذار اغيار هرگز در نيابند كه اين قلبهاي ما از چه اشتياق و شور و نشاطي مالامال است و روح ما در چه ملكوتي شادمانه سر ميكند و سر ما در هواي كدامين يار خود را از پا نميشناسد. بگذار اغيار هرگز در نيابند.
چه روزگار شگفتي! تاريخ آيندهي كرهي ارض بارور حوادثي بس شگفت است، حوادثي كه مجد و عظمت جهانگير اسلام را در پي خواهد داشت. و اينهمه را تنها كسي در مييابد كهمنتظر است و بوي يار را از فاصلهاي نه چندان دور ميشنود و هر لحظه انتظار ميكشد تا صداي «انا المهدي» از جانب قبله بلند شود و او را به سوي خويش فرا خواند. راهيان كربلا را بنگر كه چگونه به مقتضاي انتظار عمل كردهاند و به جبههها شتافتهاند. آري، اين مقتضاي انتظار است.
قرنهاست كه فرياد «هل من ناصر» سيدالشهدا(ع) پهنهي زمان را پيموده است و چون نفخات حياتبخش روح القدس بر هر زمين مردهاي كه گذشته است آن را به حيات عشق بارور ساخته و اينچنين، همهي تاريخ تو گويي روزي بيش نيست و آن روز عاشوراست. راهيان كربلا را بنگر و به ياد آر ورقپارههاي تقويم تاريخ را كه ميگويد هزار و سيصد و چهل و پنج سال است كه از عاشورا ميگذرد. و تو از خود ميپرسي: پس اينهمه شور و اشتياق و اينهمه شتاب در اين راهيان شيدايي كربلا از چيست؟ اينان آنچنان مشتاقانه به جبههها ميپيوندند كه تو گويي هنوز كاروان سال ٦١ هجري قمري به بيابان پردرد و بلاي كربلا نرسيده است. مگر آنان سر مبارك امام شهيد را بر فراز نيزه نديدهاند؟ اما نه، از عاشوراي سال ٦١ هجري قمري، ديگر زمان از عاشورا نگذشته است و همهي روزها عاشوراست. زمان بر امتحان من و تو ميگردد تا ببينند كه چون صداي «هل من ناصر» امام عشق برخيزد چه ميكنيم...
آن ديگري هم بر فراز كوهي از آهن نشسته بود و خاكريز ميزد و با خود زمزمه ميكرد: «رزمندگان تا كربلا راهي نمانده.» و همه جا جلوههاي شگفتآور حضور تجلي داشت؛ حضور امت را ميگويم.
چه روزگار شگفتي! همهي تاريخ در اينجا حاضر است.
كربلا ما را به سوي خود فرا ميخواند و ارواح مشتاق ما بيتابانه، همچون كبوتران حرم، به سوي كربلا بال ميگشايند. بار ديگر صداي «هل من ناصر» امام عشق در دل تاريخ بلند است و اين بار حضور امت بهراستي شگفتآور است. هر آنكس در هر زمان و در هر جا به اين صلا لبيك گويد كربلايي است و كربلا ميزان عشق است و اهل ا را از اغيار جدا ميكند.
كربلا، آغوشت را بگشا، حزب الله به سوي تو ميآيد.
از كه بايد سخن گفت؟ از آن جوان كارگر بلورسازي و يا از آن پيرمرد هفتاد سالهاي كه حسين را و آن فوز عظيم را يافته است و خود را چهارده ساله ميپندارد؟ نه، اينجا سخن از من و ما نيست، سخن از حضور است، حضور امتي كه عاشورا را باز يافته و دعايش كه «يا ليتنا كنا معكم»، به استجابت رسيده است.
راهيان كربلا را بنگر. آنان خوب دريافتهاند كه زندگي به خون وابسته است و پيكر تاريخ، بيخون خدا _ ثار الله _ مردهاي بيش نيست و سر مبارك امام شهيد بر فراز ني، رمزي است بين خدا و عشاق، يعني كه اين است بهاي ديدار.
به ياد آر فرمودهي صاحب الزمان را كه ما را به اعمالي فرا خواندهاند كه به محبتشان نزديكتر است: «فليعمل كل امرء منكم ما يقرب به من محبتِنا.»(١) و بهراستي مگر محبت آنان در چيست؟ در محبت حسين. محب حسين محبوب خداست و كدام راه از اين نزديكتر؟
جلوههاي شگفتآور حضور امت، همه حكايت از اين دارد كه آنان حضور تاريخي خود را ميشناسند و سر آنچه عاشورا را جاودانه ساخته است دريافتهاند. كدام چشمي است كه از شوق به گريه نيفتد؟ مردان سخن از كربلا ميگويند و زنان از حجاب عفتي كه پاسدار حرمت خون كربلاييان است.
چه روزگار شگفتي! بگذار اغيار هرگز در نيابند كه اينهمه در كام ما چه شيرين است. بگذار اغيار هرگز در نيابند كه اين قلبهاي ما از چه اشتياق و شور و نشاطي مالامال است و سر ما در هواي كدامين يار خود را از پا نميشناسد.
بگذار اغيار در نيابند. آينده در كف اين بچههايي است كه از پشت ميلههاي مهد كودك، همراه با راهيان كربلا، شعار «جنگ جنگ تا پيروزي» سر ميدهند.
بگذار اغيار هرگز در نيابند و فرداي روشن ما را در حضور امروز بچههاي ما نبينند. بچههاي ما امروز در تظاهرات و هيئتها و روضهخوانيها بزرگ ميشوند و شير مادر را مخلوط با اشكهاي حسيني ميمكند و عشق حسين (ع) با جانشان آميخته ميگردد و آيندهي انقلاب را تا فرداهاي دو
ر و حكومت جهاني عدل در سراسر كرهي زمين استمرار ميبخشند.
بگذار دشمن خود را بفريبد و از پيوند تاريخي ما با عاشورا غافل بماند. اگر امام تنها نماند اسلام هم پيروز خواهد شد، و ما اهل كوفه نيستيم كه امام را تنها بگذاريم.
بگذار دشمن هرگز در نيابد آينده در كف آن حزباللهي كوچكي است كه كفن «هيهات منا الذله» در بر كرده است و قلك پساندازش را چون نارنجكي به قلب دشمن ميكوبد.
بگذار دشمن خود را بفريبد و در انتظار از پا نشستن ما باشد. آينده از آنِ فرزندان ماست
2,270 برگرفته از فیلم "پاتک روز چهارم"ردیفنامپخش کلیپاجرا
امروز منتها الیه حاشیهی اروند مركز تاریخ است. از اینجاست كه عاقبت زمین معین ميگردد. اگرنه، به من بگو كه در كدامین نقطهی كرهی زمین حادثهای از این عظیمتر در جریان است. آیا قرن پانزدهم هجری قمری قرنی است كه در آن كشتی طوفانزدهی تاریخ به ساحل آرام عدالت ميرسد؟
آنها با اشتیاق از میان گل و لایی كه حاصل جزر و مد آب خور است خود را به قایقها ميرسانند و ساحل را به سوی جبهههای فتح ترك ميكنند.
طلبهی جوانی با یك بلندگوی دستی، همچون وجدان جمع، فضای نفوس را با یاد خدا مطهر ميكند. او مأموری است كه از جانب خدا در جان جنود او روح ميدمد و اجازه نميدهد كه ثقل غفلت، آنان را از آن اوج عرفانی كه در آن هستند پایین بیاورد.
چه كسی ميتوانست بداند كه تاریخ روزهایی اینچنین را به خود خواهد دید؟
در كنار آب، به برادر فروزش بر خوردیم؛ مسئول جنگ در شورای مركزی جهاد سازندگی. از ناصیهاش پیداست كه در آن سوی رود چه ميگذرد.
دشمن در برابر ایمان جنود خدا، متكی به ماشین پیچیدهی جنگ است. از همان نخستین ساعات فتح، هواپیماهای دشمن مظهر پندارهای باطل او هستند، حال آنكه در معركهی قلوب مجاهدان راه خدا، آرامشی كه حاصل ایمان است حكومت دارد. و بهراستی دشمن حیرتزده است: چگونه ممكن است كه كسی از مرگ نهراسد؟
كجا از مرگ ميهراسد آنكس كه به جاودانگی روح در جوار رحمت حق آگاه است؟ و اینچنین، اگر یك دست تو نیز هدیهی راه خدا شود، باز هم با آن دست دیگری كه باقی است به جبههها ميشتابی. وقتی كه اسوهی تو آن تمثیل مطلق وفاداری، عباس بن علی (ع) باشد، چه باك اگر هر دو دست تو نیز هدیهی راه خدا شود؟
رزمندهای كه آستین دست چپش خالی است تفنگ دوربینداری بر دوش دارد.
تفنگ دوربیندارش نشان ميداد كه تكتیرانداز است. آن آستین خالی كه با باد این سوی و آن سوی ميشود، نشانهی مردانگی است و اینكه تو به عهدی كه با ابوالفضل بستهای وفاداری. چیست آن عهد؟ «مبادا امام را تنها بگذاری!»
دشمن بردهی ماشین است و تو ماشین را در خدمت ایمان كشیدهای. در زیر آن آتش شدید، بولدوزرچی خاكریز ميزند؛ بر كوهی از آهن نشسته است و كوهی از خاك را جا به جا ميكند و معنای خاكریز هم آنگاه تفهیم ميشود كه در میان یك دشت باز، گرفتار آتش دشمن باشی.
رزمندهای پشت خاكریز، با بیلچه خاكها را كنار ميزند تا سنگر انفرادی حفر كند.
در خط، درگیری با دشمن ادامه دارد. آنها چه انسی با خاك گرفتهاند! و خاك، مظهر فقر مخلوق در برابر غنای خالق است. معنای آنكه در نماز پیشانی بر خاك ميگذاری همین است: تا با خاك انس نگیری، راهی به مراتب قرب نداری.
برو به آنها سلام كن، دستشان را بفشار و بر شانههای پهنشان بوسه بزن. آنها مجاهدان راه خدا هستند و علمدارانِ آن تحول عظیمی كه انسانِ امروز را از بنیان تغییر ميدهد. آنها تاریخ آیندهی بشریت را ميسازند و آیندهی بشریت آیندهای الهی است و همه چیز حكایت از همین نوید خوش دارد.
یكی از حوزه آمده است و دیگری در مشهد لبنیاتفروشی دارد و این سومی كشاورز است. و اینهمه، تو گویی همان حماسههای صدر اسلام است كه با وسعتی بیشتر تكرار ميشود.
گروه فیلمبرداری از كیسههای یكبارمصرف آب ميخورند.
ميخواهی بگویی سلامالله علی الحسین، كه خمپارهای فرود ميآید و تو ميدانی كه هیچ چیز از مشیت خدا بیرون نیست. دو تا از بچههای گروه فیلمبرداری زخم بر ميدارند و این زخمها نشانهی این است كه تو هم در جهاد فی سبیل الله شركت داشتهای. و وای بر آنكس كه در صحرای محشر سر از خاك بر دارد و نشانهای از معركهی جهاد در بدن نداشته باشد!
***
روز چهارم، جادههای شهر «فاو» را به سوی خط درگیری با دشمن پشت سر گذاشتیم. دشمن وابسته به ماشین جهنمی جنگ است و هر چه آتش دارد بر سر شهر و اطراف آن فرو ميریزد. اما چه باك! بچههای ما از جانب خدا مأموریت دارند تا جهان را از عصر ظلمات خارج كنند. چه باك، بگذار دشمن هر چه آتش دارد فرو بریزد!
hozooralhazer-02.mp3
2.33M
كربلا ما را به سوي خود فرا ميخواند و ارواح مشتاق ما بيتابانه، همچون كبوتران حرم، به سوي كربلا بال ميگشايند. بار ديگر صداي «هل من ناصر» امام عشق در دل تاريخ بلند است و اين بار حضور امت بهراستي شگفتآور است. هر آنكس در هر زمان و در هر جا به اين صلا لبيك گويد كربلايي است و كربلا ميزان عشق است و اهل ا را از اغيار جدا ميكند.
كربلا، آغوشت را بگشا، حزب الله به سوي تو ميآيد.
از كه بايد سخن گفت؟ از آن جوان كارگر بلورسازي و يا از آن پيرمرد هفتاد سالهاي كه حسين را و آن فوز عظيم را يافته است و خود را چهارده ساله ميپندارد؟ نه، اينجا سخن از من و ما نيست، سخن از حضور است، حضور امتي كه عاشورا را باز يافته و دعايش كه «يا ليتنا كنا معكم»، به استجابت رسيده است.
راهيان كربلا را بنگر. آنان خوب دريافتهاند كه زندگي به خون وابسته است و پيكر تاريخ، بيخون خدا _ ثار الله _ مردهاي بيش نيست و سر مبارك امام شهيد بر فراز ني، رمزي است بين خدا و عشاق، يعني كه اين است بهاي ديدار.
به ياد آر فرمودهي صاحب الزمان را كه ما را به اعمالي فرا خواندهاند كه به محبتشان نزديكتر است: «فليعمل كل امرء منكم ما يقرب به من محبتِنا.»(١) و بهراستي مگر محبت آنان در چيست؟ در محبت حسين. محب حسين محبوب خداست و كدام راه از اين نزديكتر؟
جلوههاي شگفتآور حضور امت، همه حكايت از اين دارد كه آنان حضور تاريخي خود را ميشناسند و سر آنچه عاشورا را جاودانه ساخته است دريافتهاند. كدام چشمي است كه از شوق به گريه نيفتد؟ مردان سخن از كربلا ميگويند و زنان از حجاب عفتي كه پاسدار حرمت خون كربلاييان است.
كربلا ما را به سوي خود فرا ميخواند و ارواح مشتاق ما بيتابانه، همچون كبوتران حرم، به سوي كربلا بال ميگشايند. بار ديگر صداي «هل من ناصر» امام عشق در دل تاريخ بلند است و اين بار حضور امت بهراستي شگفتآور است. هر آنكس در هر زمان و در هر جا به اين صلا لبيك گويد كربلايي است و كربلا ميزان عشق است و اهل ا را از اغيار جدا ميكند.
كربلا، آغوشت را بگشا، حزب الله به سوي تو ميآيد.
از كه بايد سخن گفت؟ از آن جوان كارگر بلورسازي و يا از آن پيرمرد هفتاد سالهاي كه حسين را و آن فوز عظيم را يافته است و خود را چهارده ساله ميپندارد؟ نه، اينجا سخن از من و ما نيست، سخن از حضور است، حضور امتي كه عاشورا را باز يافته و دعايش كه «يا ليتنا كنا معكم»، به استجابت رسيده است.
راهيان كربلا را بنگر. آنان خوب دريافتهاند كه زندگي به خون وابسته است و پيكر تاريخ، بيخون خدا _ ثار الله _ مردهاي بيش نيست و سر مبارك امام شهيد بر فراز ني، رمزي است بين خدا و عشاق، يعني كه اين است بهاي ديدار.
به ياد آر فرمودهي صاحب الزمان را كه ما را به اعمالي فرا خواندهاند كه به محبتشان نزديكتر است: «فليعمل كل امرء منكم ما يقرب به من محبتِنا.»(١) و بهراستي مگر محبت آنان در چيست؟ در محبت حسين. محب حسين محبوب خداست و كدام راه از اين نزديكتر؟
جلوههاي شگفتآور حضور امت، همه حكايت از اين دارد كه آنان حضور تاريخي خود را ميشناسند و سر آنچه عاشورا را جاودانه ساخته است دريافتهاند. كدام چشمي است كه از شوق به گريه نيفتد؟ مردان سخن از كربلا ميگويند و زنان از حجاب عفتي كه پاسدار حرمت خون كربلاييان است.
چه روزگار شگفتي! بگذار اغيار هرگز در نيابند كه اينهمه در كام ما چه شيرين است. بگذار اغيار هرگز در نيابند كه اين قلبهاي ما از چه اشتياق و شور و نشاطي مالامال است و سر ما در هواي كدامين يار خود را از پا نميشناسد.
بگذار اغيار در نيابند. آينده در كف اين بچههايي است كه از پشت ميلههاي مهد كودك، همراه با راهيان كربلا، شعار «جنگ جنگ تا پيروزي» سر ميدهند.
بگذار اغيار هرگز در نيابند و فرداي روشن ما را در حضور امروز بچههاي ما نبينند. بچههاي ما امروز در تظاهرات و هيئتها و روضهخوانيها بزرگ ميشوند و شير مادر را مخلوط با اشكهاي حسيني ميمكند و عشق حسين (ع) با جانشان آميخته ميگردد و آيندهي انقلاب را تا فرداهاي دور و حكومت جهاني عدل در سراسر كرهي زمين استمرار ميبخشند.
بگذار دشمن خود را بفريبد و از پيوند تاريخي ما با عاشورا غافل بماند. اگر امام تنها نماند اسلام هم پيروز خواهد شد، و ما اهل كوفه نيستيم كه امام را تنها بگذاريم.
بگذار دشمن هرگز در نيابد آينده در كف آن حزباللهي كوچكي است كه كفن «هيهات منا الذله» در بر كرده است و قلك پساندازش را چون نارنجكي به قلب دشمن ميكوبد.
بگذار دشمن خود را بفريبد و در انتظار از پا نشستن ما باشد. آينده از آنِ فرزندان ماست
13991124000563_Test_PhotoN.jpg
76.4K
امام صادق (ع) میفرمایند: سه گروه نزد خدا شکایت میبرند: مسجد ویرانی که مردم در آن نماز نخوانند، عالمی که بین جاهلان تنها بماند و قرآن رها شده و غبار گرفتهای که خوانده نمیشود.