eitaa logo
🌸 ABINAA 🌸
285 دنبال‌کننده
114 عکس
29 ویدیو
2 فایل
سلام من تُکتَم هستم 🏕تصویرساز و طراح کاراکتر🥰 تو این کانال گوشه ای از کارهامو براتون قرار میدم🤓✍🏻 . آیدی ارتباط با من و ثبت سفارش 👇 @abinoo .insta: abinooart 🚫 کپی و استفاده تجاری بدون اجازه ممنوع می باشد⛔️, برای خرید طرح مورد نظر پیام بدین
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰نرگس و نگار کنار هم پشت یک میز میشینن 🫴 . نرگس یکی از اون همکلاسی های پر شرو شیطون بود و همیشههه هم خوراکی داشت ! مخصوصا خوراکی های ممنوعه! یعنی تا زنگ اخررررر این جیبش و کیفش پر بود تموم نمیشد که 😒! . همیشه هم وسط درس ریاضی گرسنش میشد و از تو جیباش بادوم و پسته و شکلات در میاورد میخورد 😂 مبادا از دست بره یا افت فشار کنه هوفففف🥴...در دادن خوراکی حتی اندازه یه نخود هم خساست به خرج میداد😒💔 . جدا از اون در طول هفته چند وعده پلو و خورشت مامانش باهاش می‌فرستاد 🫢 یه جوری هم جلوی ما قیمه نوش‌جان میکرد انگار تا حالا تو عمرش نخورده بود ما هم با بغض ساندویچ نون پنیر و حلوامون رو گاز میزدیم🤧 تا ظهر هم باید یه جوری خودمون رو حفظ میکردیم که تا آخر زنگ شهید نشیم .😂 . نگار هم همینطور که میبینید استرس و نگرانی ازش میباره 😄 این همیشه خدا نگران بود هر بار که معلممون میخواست سوالی بپرسه این تا مرز سکته میرفت اکثر اوقات هم خوراکی هاشو فراموش میکرد بیاره 🥲 یا شایدم به خاطر وجود نرگس نمیاورد😂😂 من که همیشه چهرشو اینجوری تو یاد دارم غمگین و مضطرب ...🙄و رو اعصاب هممون بود بس که غر میزد👈😵‍💫 👉 . میگم شما هم از این همکلاسی ها داشتید؟؟؟یا فقط من داشتم😂😁👇 @abinoo . . @toktam_ch_illust
۲۰ آبان ۱۴۰۳
ثمین و مریم 🥰 . دو عدد هم میزی و همکلاسی مهربون و دوست داشتنی این دو تا خیلی باهم رفیق بودن و جزو بچه های مودب و کوچولوی کلاس بودن که همیشه هم میز جلو میشستن. ثمین اینقدر ریزه پیزه بود که نصفش فقط از پشت میز پیدا بود 😂 . مریم هم حافظ قرآن بود 🥲یه صوت زیبایی داشت ... بعضی روزا صبحگاه برامون قرآن میخوند 🥹❤️ . @toktam_ch_illust
۲۳ آبان ۱۴۰۳
مهناز و سلنا تا جایی که یادم میاد این دو نفر مدام با هم جرو بحث داشتن . سلنا یه جورایی شاخ کلاس بود😂 تلاش میکرد با لهجه تهرانی صحبت کنه انگار که از ناف تهران متولد شده بود، از سفرهای خارج از کشوری که تا حالا رنگشم ندیده بود یه جوری تعریف میکرد که بعضی از بچه های کلاس باور میکردن واقعا رفته!😒. . از اون دخترا بود که لوازم تحریرای قرتی میاورد مدرسه و اینقدر رو وسایلش حساس بود ، نمیذاشت کسی بهشون نزدیک بشه .یک بارم یک پاکن عطری آورد و اینقدر باهاش پز داد که از قضا گم شد و تا زنگ آخر از تک تک بچه های کلاس بازجویی میکرد 🤧😐. اگر کسی از وسایل اون بهترش رو میاورد و برای اینکه کم نیاره روز بعد مامان باباش رو مجبور میکرد براش بخرن😂! . خیلی وقتا مخصوصا زنگای ورزش در حال جوییدن یه آدامس خرسی بود🐻 ، یک بار یک بادکنک بزرگ با آدامس درست کرد که مثل یک بالن شده بود مهناز هم خواست سر به سرش بذاره با نوک مداد زد بهشو بوممممم اون بادکنک ادماسی به طرز وحشتناکی روی صورت و مقنعش ترکید 😂😂با این کارش فکر کنم انتقام کل کلاس رو ازش گرفت . مهناز هم جزو بچه های پر جنب و جوش کلاس بود همیشه نمک می‌ریخت و باعث خنده کل کلاس میشد بچه ها هم خیلی دوسش داشتن، انگار وقتی نبود یه چیزی از کلاس کم بود ! همیشه هم میز آخر با یه فاصله از میز من می‌شست 😂 فکر کنم سندروم دست بی قرار داشت آخه دستش مدام بالا بود دلش می‌خواست زودتر از همه به سوالا جواب بده یا هر کاری خانم معلم میگفت اون میخواست انجامش بده. سلنا هم برای اینکه اذیتش کنه هر بار مسخرش میکرد ...🤣 . @toktam_ch_illust
۶ آذر ۱۴۰۳
تا الان کدوم از این کارکترها شبیه به همکلاسی هاتون بودن؟ اینجا بهم بگید ☺️ @abinoo
۶ آذر ۱۴۰۳
38.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روز باباهای قهرمان و دوست داشتنی مبارک😍🌸🥳 . منتظر ورژن رنگیش باشید ✨😉 . . 🔰@toktam_ch_illust
۲۶ دی
14.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تایم لپس مراحل طراحی پست قبل😁 . باباهای بهمن ماهی تولدتون مبارک✨🥳 . اینجا بابای ماهی داریم؟🤔 @abinoo . 🔰@toktam_ch_illust
۵ بهمن
بابا با سبیل یا بی سبیل👨🏻😁؟؟ . @abinoo 👈اینجا بگید . خدایی وقتی باباها ریش و سیبیل ندارن چند سال سنشون میاد پایین‌تر 😂😂 . این پست رو بفرستید برای * باباهای بهمن ماهی* و تولدشون رو بهشون تبریک بگید😁😍 .@toktam_ch_illust
۵ بهمن
انگار پست بابای سیبیلو رو خیلی دوست داشتید 😂😍😁 دو سه نفری هم یا داداششون متولد بهمن بود یا باباشون.. . دیدم دوستمون آدرس پیجم رو میخواستن اگر شما هم دوست داشتید میتونید پیج اینستاگرامم رو فالو کنید .👇 https://www.instagram.com/abinooart?igsh=MXUyOXBqMmJhaXUyOA== . یا اگه این آدرس براتون باز نشد میتونید این آیدی رو تو اینستا سرچ کنید .👇 Abinooart
۶ بهمن