eitaa logo
طلاب الکریمه
12.3هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
3.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
«هر آنچه که یک بانوی طلبه لازم است بداند را در طلاب الکریمه بخوانید»🧕 📌 منبع: جزوات و نمونه سوالات طلبگی و اخبار روز ارتباط با ادمین: @talabetooba
مشاهده در ایتا
دانلود
طیّ این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی بزرگان حوزه و علمای وارسته به خوبی می‌دانستند که اگر طلبه به خودسازی و تهذیب نفس نپردازد بدون تردید نخواهد توانست به درستی به تبلیغ دین بپردازد و خدای ناکرده امکان این که به دین ضربه بزند کم نخواهد بود از این رو شرکت در درس‌های اخلاق و داشتن استاد اخلاق همیشه از سفارش‌های علما به طلاب بوده است. حالا هم به میزان افزایش هنر، مهارت و سابقه‌ی فعالیت در فضای مجازی، نیاز به بهره‌مندی از نفس استاد اخلاق نیز بیشتر نمود پیدا کرده است. تا در ظلمات بی همرهی خضر مسیر طی نشود. از این رو اداره آموزش و فرهنگسازی فضای مجازی شنبه 1401/10/3 ساعت13 نشست آموزشی آنلاین اخلاق در فضای مجازی را برگزار خواهد کرد. با حضور استاد بزرگوار @اکرم السادات موسوی لینک ورود به جلسه https://vcm.whc.ir/kowsarnet-school @tollabolkarimeh
گاهی بعضی چیزها باعث می‌شوند که سری به صندوقچه‌ی خاطراتت بزنی و درش را باز کنی. از میان خاطراتی که کمی غبار فراموشی بر چهره‌شان نشسته یکی چند تا را برداری؛ غبار رویش را با یک فوت پاک کنی، دستی به سر و رویش بکشی و دلت را راهی گذشته کنی. مثل این عکس که مرا کشاند میان کوچه پس کوچه‌های قدیمی و با تمام سادگی‌اش، دلم را سپرد به دست دوران کودکی‌ام. ساده اما خوشمزه! به خوشمزگی لبخندی که با مرور خاطرات شیرین بر لبمان می‌نشیند. ساده اما رنگی! رنگهایی زیبا از شیطنتهای دوران کودکی که با مرورشان آه حسرتی می‌کشیم و می‌گوییم: «یادش بخیر کودکی!». یادش بخیر آن روزهایی که سر و صدایمان حیاط خانه و کوچه‌ها را پر می‌کرد. بازیهایمان پر از شور و نشاط و هیاهو بود. آنقدر می‌دویدیم و بازی می‌کردیم که شب با شامی خورده و نخورده، از فرط خستگی به خواب می‌رفتیم. از هیچی برای خودمان بازی می‌ساختیم؛ از سنگ، خاک، چوب، کاغذ ...  دلمان خوش بود به یک توپ و هفت تا سنگ و نشانه‌گیری دقیق برای زدن سنگها؛ دلمان خوش بود به عمو زنجیرباف و تحفه‌ای که برایمان می‌آورد آنهم با صدای چی؟ دلمان خوش بود به سنگهای یک قل دو قل، به لِی لِی و قایم باشک، به یک کاغذ خودکار و بازی اسم و فامیل، به خاله بازی و غذا درست کردن توی قابلمه‌‌ی پلاستیکی و... وقتی با دست و پا و لباس خاکی، گاه با سر و صورت زخمی از شیطنتهای کودکی به خانه می‌آمدیم و می‌خواستیم یواشکی به دور از چشم مامان خودمان را تر و تمیز کنیم. وقتی که لابلای بشقاب و قابلمه‌های پلاستیکی حس مادر بودن داشتیم و گاهی آروز می‌کردیم که ایکاش زودتر بزرگ شویم و با بشقاب و قابلمه‌ی ”راس راسکی“ بازی کنیم... بزرگ شدیم و کودکیمان را به دست گذشته سپردیم. امروز دیگر خبری از آن شور و نشاطهای کودکی نیست. دیگر از توی کوچه‌ها و حیاط خانه‌‌ها صدای بازی بچه‌ها نمی‌آید. تمام بازی بچه‌ها خلاصه شده در یک تبلت و لم دادن روی مبل. خبری از سر و صورت و لباسهای خاکی هم نیست. بازیهای دسته جمعیشان هم منحصر شده است در همین ”چهار گوشه‌ی جادویی“ و فرستادن بازیهای جدید! انگار خودمان هم اینگونه می‌پسندیم! بچه‌ای تر و تمیز که گوشه‌ای آرام بنشیند؛ صدایش درنیاید تا ما قدری به روزمرگی‌ها و استراحتمان بپردازیم. نمی‌دانم که آیا بچه‌های امروزی که غرق در بازیهای دنیای تکنولوژی‌اند، لذتی از کودکیشان می‌برند؟ وقتی که بزرگ شدند برایشان این دوران و مرور کودکیشان خاطره‌انگیز هست؟ اصلا هیجانی برایشان دارد؟ فکر می‌کنم گاهی خوب است برای کودکمان فضایی فراهم کنیم که از هیچی برای خودشان بازی بسازند و لذت ببرند. مثل همین بچه‌های توی عکس که از هیچی برای خودشان بازی ساختند. بازی‌ای که در بزرگیشان می‌شود یکی از خاطرات رنگی رنگی! ✍مریم اسحاقیان @tollabolkarimeh
1.mp3
46.07M
🎙صوت "اخلاق طلبگی" 🍃 مدرس: حجت الاسلام والمسلمین امیررضا صفاریان 📆۱۴۰۱/۰۹/۳۰ @tollabolkarimeh
دعوت امام حسین علیه السلام.mp3
11.65M
🎙 استاد عالی چه کسی می تواند دعوت امام حسین علیه السلام را اجابت کند؟ @tollabolkarimeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 اشتباهی که بچه‌ها را نسبت به والدین بی اعتماد می‌کند! 🔻 ما باورمان نشده است که دنیای جدید، دنیای متفاتی است. در این دنیا، ضرورت دارد، پدرها و مادرها یک بار دیگر چیزهایی را یاد بگیرند. ♨️ الان متوسط سواد رسانه‌ای بچه‌ها از پدران و مادران بیشتر است و بچه‌ها داناتر از والدین خود هستند. این وضعیت با وضعیت نسل قبل متفاوت است. 🔹 یک بچه ‌۱۰ ساله چیزی بیشتر از پدر و مادر خود بلد نبود و حرف‌های پدر و مادر برای بچه‌ها حجت بود! اما الان بچه‌ها وقتی چیزی را نمی‌دانند سریع در اینترنت جست و جو می‌کنند و بعد از آن پدر و مادر خود را هم مسخره می‌کنند که پاسخ اشتباه به ما داده بودید! یا چرا شما بلد نیستید برای خودتان ایمیل درست کنید یا خودتان اسنپ بگیرید؟! ☑️ نتیجه این تفاوت آگاهی این می‌شود که بچه‌ها به پدر و مادر خود بی اعتماد می‌شوند. در چنین فضایی بزرگسالان بر خلاف بچه‌ها که عاشق رسانه‌ها هستند، برای یادگیری رسانه‌ها نه حوصله دارند و نه زمان می‌گذارند! اما لازم است آنها نیز یاد بگیرند. "دکتر سید بشیر حسینی" ⚠️ ما در کرامت، برایتان از اندیشه های مختلف تربیتی می گوییم، چراکه نگاه نقادانه ی شما ارزشمند است. ⚠️ @tollabolkarimeh
📌 دزد و روضه ✍️ ساعت از دو نیم نصف شب گذشته بود. برادر کوچکتر پرسید: - آخه محله فقیرنشین دزدی داره؟ داداش؟! - راه بیا! حواست به زیرپات باشه نیفتی پایین! همین دیگه حالیت نی! بعضی پولدارا از ترسِ پولاشون، میان این ورا!! برادر بزرگتر، روی یکی از دیوارهای خانه‌ای نشست، در همین زمان شیخ هادی آستین بالا زده، وارد حیاط شد و تا نگاهش به دیوار خانه افتاد، دزد دست و پایش را گم کرد و داخل باغچه افتاد! شیخ با عجله به سمتش رفت، پایش را نگاه کرد و با لحنی مهربان گفت: - چیزی نشده، بیا بریم رو تخت بشین! من الان بر می‌گردم! شیخ با سینی چایی و چند تکه نان برگشت و دزد دوم را دید، لبخندی زد و گفت: - فکر کردم تنهایی! اما همکارت پشت بامه، بگو بیاد پایین! برادر کوچکتر با ترس و لرز از راه پله پایین آمد. - سلام! خوش اومدی! تا من نماز می خونم از خودتون پذیرایی کنید! دو برادر فقط با تعجب به هم نگاه می‌کردند، این عجیب‌ترین شب زندگی آنها بود... . نمازِ شیخ تمام شد. رو به دو برادر کرد و گفت: - اگه اجازه بدین میخام براتون روضه بخونم! آنها به علامت رضایت سری تکان دادند... . ظهر روز بعد دو برادر که توبه کرده بودند، برای شرکت در نماز جماعت شیخ هادی نجم آبادی، راهی مسجد بزرگ شهر شدند. 📚 سیمای بزرگان، ص268 🖊عشق آبادی @tollabolkarimeh
همه ی زندگیش، پسرانش بودند. این «زن» «زندگی»اش را داد، تا ما «آزادی» داشته باشیم. @tollabolkarimeh
زندگی با دو نگاه 1⃣ صبح با صدای رسا و دل انگیز خروسمان  از خواب بیدار میشوم خنکای صبحگاهی به صورتم میخورد تنم را مورمور خوشایندی میکند بوی نم باران روحم را جلا میبخشد و از عمق وجود نفس میکشم.  راه می افتم سمت مرغدانی و از دیدن تخم مرغ ها خوشحال میشوم، باز هم خدا از نعمت بی نصیبمان نگذاشت. تخم مرغ هارا برمیدارم و میروم تا نان را به تنور بزنم. بوی نان که خانه را بر میدارد بچه ها با هول و ولا از خواب بیدار میشوند تا از سهم کاکلی های کنجدی شان جا نمانند. صبح را باعطر تخم مرغ و کره محلی شروع میکنیم و هر کدام به سویی میرویم. شوهرم برای دراوردن نان حلال به صحرا، بچه ها برای تحصیل به مدرسه و من برای گرم نگه داشتن این کانون پر مهر به مطبخ. 2⃣ صبح علی الطلوع با صدای انکرالاصوات خروس بیدار میشوم آن قدر از دستش کلافه هستم که دلم میخواهد سرش را ببرم و برای ناهار ظهر بارش بگذارم .از اتاق که خارج میشوم سرما به استخوانم رسوخ میکند و تمام تنم میلرزد. بارا امده و همه جا گل و شل است، از راه رفتن در گل متنفرم. باز هم باید برای آوردن تخم مرغ ها راهی مرغدانی بو گندویی شوم که حالم را بهم میزند. خمیر نان را برمیدارم و تنور را آماده میکنم هنوز نان ها آماده نشده اند که سر وکله قد و نیم قدشان پیدا میشود و باز غر به جانم میزنند که کاکلی کنجندی بدهم. صبحانه را که درگلو میکنیم هر کدام به دنبال یک بدبختی می رویم شوهرم برای کارگری و حمالی به صحرا بچه ها برای درس زور خواندن به مدرسه و من هم برای پختن و کلفتی به مطبخ. این ها حقایق زندگی اند مهم این است چگونه نگاه کنیم! گاهی رسانه ها حقایق را آن طور که دوست دارند به مانشان می دهند! ✍نرجس خرمی @tollabolkarimeh
استاد رنجبر-Mp3Cutter.m4a
13.77M
🔰 سلسله نشست های «زن و خانواده» 💢نشست سوم: «نقش زنان در فریضه جهاد تبیین» 🔸با ارائه:«حجت الاسلام دکتر رنجبر» 📅 در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۱ @tollabolkarimeh
📣📣📣 🔻 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه خواهران با همکاری معاونت تبلیغ حوزه‌های علمیه برادران از کلیه اساتید و دانش آموختگان و طلاب حوزه های علمیه خواهران جهت اعزام در ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دعوت به عمل می آورد 🗓شروع اعزام: چهارشنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۱ 🗓پایان اعزام: جمعه ۲۳ دی ۱۴۰۱ 🔻شرایط اعزام: ▪️داشتن حداقل مدرک سطح۲حوزوی ▪️ثبت نام از طریق سامانه نجم است 📲 جهت ثبت نام و تشکیل پرونده به نشانی ذیل مراجعه فرمایید: https://najm.whc.ir 🗓 مهلت ثبت نام: تا ۵ دی تمدید شد @tollabolkarimeh
30.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 : حضرت زهرا(س) الگوی خدمت بی‌منت به نیازمندان است @tollabolkarimeh
پسر ها سرگرم ساخت دومینو هستند. چند بار می‌چینند و یکی یکی جلو می‌روند؛ اما با یک اشتباه کوچک تمام تلاششان به هدر می‌رود و به اجبار دوباره ساختن را شروع می‌کنند. حکایت ماست؛ ذره ذره توشه راه جمع می‌کنیم اما با یک گناه کوچک باید در نقطه‌ی ابتدایی راه بایستیم و شروع کنیم. ✍مریم نوری امامزاده‌ئی @tollabolkarimeh
🔻باید و نباید 🔸کار من و دوستم که در بازار رو به روی هم، حجره پارچه فروشی داشتیم، کساد شده بود. نمی دانستیم مشکل کار کجاست! پارچه های مرغوب، برخورد خوب و حتی دفتر نسیه هم داشتیم. یکی از دوستان که از مشکل ما باخبر بود پیشنهاد داد به منزل حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی برویم... چند روز بعد به منزل شیخ رفتیم، جمعیت زیادی آمده بودند. پس از مدتی شیخ وارد شد و اشاره کرد... نزدیک شدیم و نشستیم. نگاهش را به ما دوخت و بی مقدمه گفت: - یکی از شما باید کاری کند که نمی کند! دیگری کاری می کند که نباید بکند! بروید به وظیفه خود عمل کنید تا وضع شما اصلاح شود! خداحافظی کردیم و بیرون آمدیم. غرق در صحبت های او بودیم که گفتم: - راستش، چند ماه است خواندن نماز را ترک کرده ام! - من هم مدتهاست شراب می خورم! هیچ کس خبر ندارد حتی زن و بچه ام! سعی می کنم ترک کنم... - سعی می کنی؟ باید ترک کنی! از همین امروز... - پس تو هم نمازت را بخوان از همین امروز.... خدا خواست آستین همت بالا زدیم... پس از مدتی حسابی سرمان شلوغ شد و... هر روز ظهر برای شرکت در نماز جماعت حجره‌هایمان را می بستیم... 📔نشان از بی نشان ها، ص۵۷. ✍️عشق آبادی @tollabolkarimeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی فَاطِمَةَ و اَبِیهَا وَ بَعلِهَا وَ بَنِیهَا وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فِیهَا بِعَدَدِ مَا اَحاطَ بِهِ عِلمُک @tollabolkarimeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ بسیار زیبا ⭕️ از خدا طلب فرزند کنید! فرزند را نذر امام زمان کنید! 💠 @tollabolkarimeh
4_5809783805824733989.mp3
10.72M
تو دوم بیشتر مراقب اعمال‌مان باشیم @tollabolkarimeh
داخل اتوبوس که می نشینم دلم میخواهد از آن دستگاه های اختراع نشده داشتم به طرف هرکسی میگرفتم ذهنش را میخواندم . از دختر جوانی که افسرده سرش را به شیشه اتوبوس تکیه داده تا مادر نگرانی که چشم به گوشی منتظر است از خانمی که با هیجان با تلفن صحبت میکند از پسرکی که یکجا نمیشیند و مدام درحال بازیگوشی است تا حتی همین راننده.. نشستن در اتوبوس و طی کردن راه با او را دوست دارم یادآور خاطرات نوجوانی ام است. آن وقت ها که دل خوشی هایمان، صبح ها سوارشدن بر اتوبوسی رنگ و رو رفته و پیمودن راه مدرسه بود. وقتی سوار میشدیم و صندلی خالی ای پیدا میکردیم فتح الفتوح عالم نصیبمان میشد و البته انبوهی از کیف های دوستانمان که برایشان نگه داریم. خیلی شلوغ بود آن هم بخاطر وجود دانش آموزان و برد با کسی بود که اولین ایستگاه سوار میشد و صندلی ای را مانند شاهی در ممالک خود ثبت میکرد. گاهی هم بچه ها در بین راه صندلی هایی را شکار میکردند و آن وقت دعوا بود که چه کسی باید بنشیند!  این روزها وقتی هر بچه ای را جدا در یک اتومبیل میبینم، دلم هم برای آن بچه ی محروم شده از این دلخوشی ها میسوزد و هم برای هوای شهرمان که هر روز بدتر از دیروز میشود. ✍نرجس خرمی @tollabolkarimeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬نماآوا|◾️سه آیه آه... 🥀به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🎧همخوانی استدیویی: 💠گروه تواشیح تسنیم اصفهان💠 ⭕️اشعار فارسی در مدح سیدة النساء العالمین و صلوات خاصه حضرت زهرا(س) 📺مشاهده و دریافت نسخه باکیفیت: 🌐 aparat.com/v/I37lr 📲 @tasnim_esf @tollabolkarimeh
-غذایی هست بیاری؟ +به خدا قسم دو روزه خودم و حسن و حسین غذا نخوردیم. -چرا نگفتی تا براتون غذایی تهیه کنم؟ +از خدا شرم می‌کنم چیزی ازت بخوام که توانایی‌شو نداری. از خانه بیرون رفت و دیناری قرض گرفت. مقداد را دید که پریشان و ناراحت نشسته. +مقداد! چی شده تو این هوای داغ و سوزان از خونه اومدی بیرون؟ - برادر! به خاطر خدا، از حالم جویا نشو! + غیرممکنه تا از حالت خبردار نشم رهات کنم برم. -خونوادم از گرسنگی به خودشون می‌پیچن. طاقت دیدن گریه و بی‌تابی‌شونو نداشتم، از خونه زدم بیرون. اشک از چشمان امام علی علیه السلام بر محاسنش جاری شد و گفت: به خدا قسم همون چیزی که تو رو نگران از خونه بیرون آورده، منو هم از خونه بیرون آورد. دیناری قرض کردم ولی تو رو بر خودم مقدّم می‌کنم. دینار را به مقداد داد و خودش به مسجد رفت.... 📜امالی طوسی، ج 2، ص 230 تا 228. 📜مناقب ابن شهر آشوب، ج 2، ص 77 @tollabolkarimeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دکمه قرمز روی کنترل را می‌زند و مثل همیشه روی شبکه پویا روشن می شود. روی مبل لم می دهد و مشغول دیدن انیمیشن "اتوبوس های کوچولو" می شود. من هم با خیال راحت به سراغ آشپزخانه می روم تا سر و سامانی به اوضاعش بدهم. کمی بعد با خواسته‌ی جدیدش می آید و فریاد می‌زند:" مامان! مامان! من اتوبوس می خواهم آبی باشد مثل سانی" شاید اگر پدرش بود عصبانی می‌شد و از خواسته های زیادش گِله می‌کرد؛ اما من فقط "چشم به آن فکر می‌کنم" می‌گویم. چهره اش در هم می شود؛ معلوم است از این جواب تکراری خسته شده ولی چیزی نمی‌گوید و می رود. لیست خرید را آماده می کنم؛ که فکری به ذهنم می رسد. مهدی را صدا می‌زنم. شروع می‌کنیم به لیست کردن خواسته‌هایش و همین برایش کافیست. در دنیای کودکان شاید اشیا برایشان ارزشی نداشته باشد و فقط دوست دارند؛ پدر و مادر خواسته هایشان را درک کنند. ✍مریم نوری امامزاده‌ئی @tollabolkarimeh
السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللَّهِ‏ تاریخ لب گشوده و صاحب قلم شده تنها مدینه نیست، جهان محتشم شده پهلوی شعر ناب ولایت شکسته شد دیوان آل فاطمه نا منتظَم شده تنها نه شعر محسن(ع)و زهرای مرضیه(س) یک سوم از چکامه ی سادات کم شده لولاک...آفرینش هستی برای چیست؟! ام المدار عالم و افلاک خم شده! "هر جا نگاه می کنم آنجا مزار اوست" این بیت های خسته ی ما هم حرم شده! ✍مارال افشون @tollabolkarimeh
چاه هم فهمید کسی همچو علی (ع) تنها نیست ....🖤 @tollabolkarimeh
🚩 توسل به چادر وصله‎دارِ مادر 🎙آیت الله مصباح یزدی(ره) 🔳[این نکته را] ما بارها در جلسات مذهبی تجربه كرديم: 🔹اول توبه در درگاه خدا از گناهان گذشته، 🔹بعد تمسك به دامن اهل بيت‎علیهم‎السلام 🔹و در اين ايام [] به چادر وصله دار فاطمه زهراسلام‎الله‎علیها 🔹و با توسل به وجود مقدس ولى‎عصر‎عجل‎الله‎تعالی‏‌فرجه، مطمئن باشيد كه هر مشكلى قابل حل خواهد بود. ⚠️اگر امروز بعضى مشكلات لاينحل داريم براى اين است كه توسلاتمان ضعيف شده است. ۱۳۸۱/۰۵/۰۹ @tollabolkarimeh
بصیرت سیاسی و اجتماعی [قسمت دوم] دشمن‌شناسی 🔶 لازمه دیگر بصیرت سیاسی_اجتماعی، شناخت دشمن و اهداف و برنامه‌های او و مطلع ساختن شاگردان است. از این‌رو مقام معظم رهبری دام ظله مکرر به روشنگری در مورد اهداف و برنامه‌های دشمنان بیرونی می‌پردازند و غفلت از آن‌ها را خطای راهبردی بزرگی می‌شمرند که به خسارت‌های سنگینی منجر خواهد شد: 🔺مطمئناً انگیزه‌هایی وجود دارد در جبهه‌ی دشمنان ما برای متوقف کردن حرکت علمی کشور. حالا بعضی‌ها روی کلمه‌ی دشمن حساسیت دارند. به ما اعتراض می‌کنند که چرا مدام می‌گویید دشمن، دشمن؛ در حالی که شما قران [ را] ملاحظه کنید، می بینید اول تا آخر قرآن چه‌قدر تکرار شده عنوان «شیطان»، عنوان «ابلیس»؛ مکرر گفته شده، مکرر تکرار شده. از دشمن که نباید غفلت کرد. دشمن دانستن دشمن که عیب نیست. این که ما روی دشمن مدام تکیه می کنیم، معنایش این نیست که از عیوب خودمان و مشکلات درونی خودمان غافلیم؛... اما غفلت از دشمن بیرونی، خطای راهبردی عظیمی است که ما را دچار خسارت خواهد کرد. خب، باید دشمن را شناخت، دید...دشمنی او را باید فهمید، نقشه‌ی او را باید تشخیص داد. یکی از نقشه‌های مهم دشمن، متوقف کردن حرکت علمی در کشور است. 📚 برشی از کتاب نقش تربیتی اساتید در مدارس علمیه، ص۱۲۵ @tollabolkarimeh
باز در من شهید آوردند انقلابی پدید آوردند خسته بودم از این همه ظلمت در دل شب نوید آوردند بین ابیات روسیاه من شعرهای سپید آوردند قفل دل باز شد زمانی که اشک هایم کلید آوردند سرد بودم، خدا به من تابید آفتاب امید آوردند شهرِ مُرده شکوفه باران شد عطر دلچسب عید آوردند شاه بیت کتاب عمرم را با لباسی سفید آوردند باز امروز استخوانی از سروهای رشید آوردند ✍مارال افشون @tollabolkarimeh