📚رمانی کم نظیر برگرفته از زندگی واقعی یک دختر مسلمان آمریکایی
🔻... کمی دیر شده بود باید به انقلاب میرسیدم، کتابی که خانومِ خونه خونده بود رو برداشتم و به سمت ایستگاه مترو حرکت کردم با عجله ماشین رو پارک کردم و وارد ایستگاه شدم.
هنوز روی پلههای برقی بودم که شروع کردم به صفحه ۱۱۵ که رسیدم خانمی از بلندگوهای مترو صدا زد ایستگاه تئاتر شهر! کاغذی پیدا نکردم که به عنوان نشانک وسط کتاب قرار دهم و بهناچار از اسکناس ۵ هزارتومانی استفاده کردم و حالا کتاب ۳۷۶ صفحهایم شده بود هشتادهزار تومان.
به سمت درب خروج حرکت کردم صدایی می آمد، برنامهای در حال اجرا بود و مردم زیادی جمع شدهاند با اینکه دیرم شده، مقداری ایستادم و با خودم گفتم بقیه مسیر را تندتر حرکت میکنم.
۲۵ بهمن بود و #روزجهانیاهدایکتاب شب ولادت امیرالمومنین و روز مرد و همچنین ولنتاین🤔 و مجری مشغول هدایت مردم به سمت قفسه های کتابی که کنار ایستگاه بود و با قدرت اجرایی بالا تشویق میکرد که کتابی بردارید یک صفحه بخوانید و ببرید.
برنامه خوب و جالبی بود یه نگاهی به ستارها کردم هرچند نوشته بود چیدنی نیستند اما حس کردم باید چیده شود. یاد حرف استادم آیت الله مجتهدی افتادم که: دست بده داشته باشید نه دست بگیر! کتاب را بستم و به سمت مجری حرکت کردم، دورش شلوغ شده بود تعداد متقاضیان زیاد بود اما چون عجله داشتم و کارم با بقیه متفاوت بود صدایش کردم....
#معرفی_کتاب
@tollabolkarimeh