طلاب الکریمه
#روایت_زنان_گمنام_کربلا
احتمالا همه ما تا به حال برای یک بار هم که شده وقتی مسالهای شرعی را پرسیدهایم یا در کتابی خواندهایم، دنبال یک راهدررو گشتهایم برای خودمان. مثلا سوالمان را طور دیگری پرسیدهایم بلکه پاسخ تغیر کند یا گفتهایم حالا اگر فلانطور باشد چه، بلکه راه فراری پیدا شود و یا توضیح المسائل و استفتائات را بالا و پایین کردهایم بلکه تبصرهای به نفع چیزی که می خواهیم به چشممان بیاید.
بعضی اما آش را قدری شورتر هم کردهاند.
توی ذهنشان آن حرف یا دستور یا فتوا را تحلیل کردهاند، بعد تفسیری از منظور گوینده برای خودشان ساختهاند که مطابق باشد بر خواسته دلشان.
ما، همهی ماهایی که این کارها را کردهایم، آدم بدی نیستیم، خدا و پیغمبر حالیمان میشود، اما گاهی شرایط طوری بوده که می خواستیم اوضاع برایمان سخت نشود، برای همین ذهنمان دست به کار شده و حقهای سوار کرده و خیلی نرم، تلاش کرده تا ورق را برگرداند. ما آدم های خوبی هستیم اما شاید بعضیهایمان کمی چاشنی خرده شیشه هم داشته باشیم، مثل خیلیهای دیگر.
گاهی وقتها اما همه چیز برعکس است، یعنی همان کسی که حکم داده بلافاصله تبصره را هم نشان داده و گفته شما کاملا اهل این تبصرهاید، بروید و راحت باشید.
این جا صورت آدمهاست که عیارشان را نشان میدهد. چشمی که از خوشحالی تنگ شود، لبهایی که کش بیایند و سرخی که زیر پوست بدود همه نشان می دهند ما از اولش هم حکم را نمیخواستیم، ما مرد استثتا شدن بودیم.
چشمها اما اگر حیران شود، لب ها به حرفی ناگفته باز بمانند و رنگ از صورت اگر برود یعنی ما اصلا دلمان را بسته بودیم و به آن حکم و برای انجام دادنش مشتاق بودیم.
می بینید چقدر ساده می شود، خالصها را از خرده شیشهدارها جدا کرد؟
در کربلا زنی هست به نام ام خلف، حدس میزنم نامش را نشنیده باشید.
دهم محرم، روز تازه شروع، هنوز کسی شهید نشده بود شاید در دل کسی از اهل خیمهها حتی امیدی هم به صلح بود. کمی بعد اما جمعی از سپاه عمر سعد حمله کردند و کسانی برای دفاع از سپاه امام رفتند.
اولین یار امام روی زمین همین جا روی زمین افتاد: مسلم بن عوسجه. اولین شهید کربلا همسر ام خلف بود. اولین داغ عاشورا به دل او نشست. رو به رو از دشمن سیاه بود، مرگ بیش از هر وقت دیگر به همه کاروان امام نزدیک بود. حالا که مسلم بن عوسجه شهید شده بود، همه دار و ندار ام خلف یک پسر بود. حس مادر به فرزندش را در نظر بگیرید، این پسر یادگار پدرش بود، حیف بود برای مردن هنوز خیلی جوان بود ولی ام خلف زره تنش کرد و فرستادش سمت امام که اجازه بگیرد و برود برای جنگ.
امام خلف را دید، گفت لازم نیست به میدان بروی، پیش مادرت بمان، حالا که پدرت نیست باید مراقب مادرت باشی.
ام خلف چندان دور نایستاده بود، حرفهای امام را میشنید.
این لحضه همان لحظه تاریخی است، همان لحظهای که تبصرهای آمده تا به داد آدم برسد. امام خودشان گفتند لازم نیست بجنگی، همین یک جمله کافی بود تا ام خلف دست پسرش را بگیرد و تا آخر عمر دلش را به یادگار همسرش خوش کند.
هیچ کس در طول تاریخ هم حق نداشت تخطئهاش کند، امام زمان که تعارف با کسی ندارد، توی رودربایستی که گیر نکرده بود، زیر بند جهاد تبصرهای برای خانواده مسلم بن عوسجه باز کرده.
این برای هر کسی که در طول زندگی جانش به خرده شیشه آغشته شده باشد، طلایی ترین فرصت است. هم یار امام بوده، هم جانش را حفظ کرده. ام خلف اما بصیرتر از این حرفا بود.
دلش به تبصره ها خوش نبود، اصل ماجرا را می خواست. اوضاع زمانه خودش را خوب شناخته بود، شرایط امام زمانش را خوب درک کرده بود، معنای جهاد را میدانست، میدانست چرا این جاست، میدانست کشته شدن پایان زندگی نیست.
ام خلف همان جا به پسرش گفت اگر بخواهی سلامتی را به قیمت تنها گذاشتن امام بخری هیچ وقت از تو نمیگذرم. همانجا ایستاد، پسرش را بعد از اجازه امام به جنگ فرستاد و از همان دور مژده میداد که دور نیست تا شهید راه امامش بشود.
ام خلف ایستاد تا افتادن پسرش را ببیند،
ایستاد و وقتی خانواده اش دیگر مردی نداشت به خیمه برگشت.
من نمی دانم ام خلف در پیچ و خم زندگیاش چطور روزها را میگذرانده، به چه چیزهایی فکر میکرده و سر کلاس کدام استاد رفته بود اما میدانم این قدر پاک بودن و دل را به حق گره زدن، چیزی طبیعی نیست حاصل یک احساس در لحظه جوشیده نیست، این نتیجه یک روح بلند و یک جان تربیت شده است. چیزی که در آن زمانه و شاید حتی امروز گوهر نایابی در میان آدمها باشد.
✍حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا جوان آراسته
@tollabolkarimeh
🔴 نماز جمعه
تریبون اصیل عدالتخواهی
.
.
🔸️نماز جمعه و تریبونش و امامش میتوانست یکی از متعالیترین نهادهایی باشد که جمهوری اسلامی به خودش میبیند
.
🔸️یک میعادگاه انقلابی تمامعیار که در جایگاه پاسداری از نهضت میایستد و نماد حلقه وصل مردم با حکومت میشود، هم به رشد سیاسی و معرفتی مردم کمک کند و هم تریبون آنها برای بلند شدن صدایشان باشد، صدای اعتراض و گلایهای که امام جمعه به عنوان معتمد مردم و منصوب انقلاب آن را نمایندگی میکند.
.
🔸️نماز جمعه جایی بود که میتوانست پاتوق کارگران بیکار شده باشد، محل قرار محرومین باشد، آنجایی که اگر شخصی از اداره و ارگان و دستگاهی شاکی بود اول برود آنجا، حتی محل قرار دانشجویان باشد برای مطالبات محلی و ملی
.
🔸️ اصلا همین نماز جمعه و امام جمعهای که پناه مردم و رابط آنها با نهاد حاکمیت باشد میتواند در رشد و تربیت مردم هم اثرگذار باشد.
.
🔸️اما حالا بعد از چهل سال آیا نهاد نماز جمعه به صورت سیستماتیک چنین کارکردی را داراست؟
آیا دوستان در شورای سیاستگذاری ائمه جمعه اصلا چنین کارکردی برای این نهاد قائل هستند؟
.
🔴
.
.
🔸️پینوشت:توضیح عکس اینکه: نمایندگان ولیفقیه در استانهای خوزستان، بوشهر، آذربایجان شرقی، البرز،اردبیل و قزوین که تاجایی که شناخت دارم پای کار مردم و مطالبهگری و مبارزه با فساد بودهاند
و ائمه جمعه جوان شهرستانهای سرپلذهاب و شوش هم که اولی پناه مردم در زلزله و دومی پشتیبان کارگران هفتتپه بود.
✍امین سلیمی
@tollabolkarimeh
مجموعه ی امین باران 🌈🌈🌈
برگزار کننده پیش دبستانی مجازی با پذیرش نوآموز از سراسر کشور⭐️⭐️⭐️
برگزار کننده کارگاه های تخصصی کودک👇👇
⚡️ رباتیک
⚡️ اسکرچ
⚡️ ژیمناستیک
⚡️ زبان
⚡️ نقاشی
⚡️ طراحی
✅ برگزار کننده دوره های تربیت مربی و تربیت معلم
برگزار کننده کارگاه های آگاهی افزایی والدین
👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2841378842C7c6c359f49
آیت الله جوادی آملی حفظه الله:
《تا نفَس میكشید باید درس بخوانید، آدم میگوید که من فارغ التحصیل شدم؟! همین كه انسان گفت بَس است، این در روایات و كلمات بزرگان دینی ماست كه «أُصِیبَتْ مَقَاتِلُه»؛[1] همین كه گفت من فارغالتحصیلم، این مرگگاه او گلوله رسید، او مُرده است! ما تا نَفَس میكشیم با قلم و كتاب باید باشیم، یا درس بخوانیم یا درس بگوییم یا بحث بكنیم یا پژوهش انجام بدهیم، وگرنه آنچه خواندیم، از یادمان می رود》
[1]. نهج البلاغه(للصبحی صالح)، حکمت85؛ «مَنْ تَرَكَ قَوْلَ لَا أَدْرِی أُصِیبَتْ مَقَاتِلُه».
📚 سخنرانی در جمع طلاب ورامین
تاریخ: 1395/06/13
@tollabolkarimeh
✨﷽✨
💔قلب هایمان به ده دلیل مرده است!
اول : خدا را شناختیم ولیکن حقش را ادا نکردیم.
دوم : گمان بردیم که پیامبر خدا رو دوست داریم سپس سنتش را ترک نمودیم.
سوم : قرأن را قرائت کردیم ولی بدان عمل نکردیم.
چهارم : نعمت خدا را خوردیم ولی شکرش را بجا نیاوردیم.
پنجم : گفتیم شیطان دشمن ماست ولی با او در امور توافق کردیم.
ششم : گفتیم بهشت حق است ولی برای رسیدن به آن کوشش نکردیم.
هفتم : گفتیم جهنم حق است ولی از آن نگریختیم.
هشتم : دانستیم مرگ حق است اما برای آن آماده نشدیم.
نهم : به عیب مردم مشغول گشتیم و عیب خویش را فراموش کردیم
دهم : مردگانمان را دفن کردیم ولی عبرت نگرفتیم
@tollabolkarimeh
#المراقبه
#حجرات ۱
خدا ما را از سوء ظن نهی کرده ، چون گناه است!
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ ( حجرات/12)
چون سوءظن، در اندیشه و تفکرات انسان اثر گذاشته و رفتار انسان را نسبت به آن شخص تغییر می دهد و موجب سلب اعتماد و سردی روابط می شود و آن شخص از معاشرت نیکوی ما محروم شده و در بنیان جامعه، اختلال ایجاد می شود !
تازه این نهی از سوءظن در مورد انسانهای جایز الخطاست، در مورد سوءظن به خدا که وامصیبت است !!
مراقب باشیم سختی ها ، مشکلات، فقر، بدهکاری ، بیماری ، کرونا، موجب سوءظن ما به خدا نشود که این اولین نقطه جدایی از خداست !
براستی در قلب انسان چه اتفاقی می افتد که زمینه سوءظن فراهم می شود؟!
دنبال زمینه سازی سوءظن باشیم ، علت را جستجو کنیم !
#طرید
منبع: کانال #شمیم_ملکوت
@tollabolkarimeh
#المراقبه
#حجرات ۲
اطبای طبع شناس، می گویند غذا در روحیات و معنویات انسان خیلی مؤثر است چنانکه در آموزه های دینی آمده افراط در خوردن گوشت ، انسان را سنگدل می کند!
حالا چه برسد که این گوشت ، گوشت مردار باشد !!!
« وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ» ( حجرات/ 12)
#طرید
منبع: کانال #شمیم_ملکوت
@tollabolkarimeh
آدم خوب، هیچوقت عوض نشو...
رفتم توی مغازه تعمیرات کامپیوتر و گفتم:
ببخشید این تبلت من صفحهش یهویی تاریک شد.
مغازهدار گفت :
-بله حتما یه نگاهی بهش میندازم ممکنه ال سی دیش سوخته باشه اگر سوخته بود عوضش کنم...؟
بله لطفاً، خیلی بهش احتیاج دارم
-فردا بعد از ظهر بیایید تحویل بگیرین
روز بعدش رفتم و تبلت را سالم بهم تحویل داد.
هزینهش را پرسیدم گفت :
هیچی، چیز مهمی نبود، فقط کابل فلشش شل شده بود، سفت کردم همین.
تشکر کردم و اومدم بیرون...
نشستم تو ماشین ولی دلم طاقت نیاورد ...
میتونست هر هزینهای را به من اعلام کنه....
خودم را آماده کرده بودم...
کنار پاساژ یک شیرینی فروشی بود.
یک بسته شکلات گرفتم و دوباره رفتم پیشش،
گذاشتم رو پیشخون و بهش گفتم: دنیا به آدمهایی مثل شما نیاز داره... هیچوقت عوض نشو
از بالای عینکش یه نگاهی بهم انداخت و متوجه موضوع شد...
لبخندی زد و گفت: عین جمله پدرم را تکرار کردید...حیف که ماه پیش بخاطر کرونا از دنیا رفت...
تسلیت گفتم و ازش خداحافظی کردم...
در راه برگشت به این فکر میکردم که تغییر در آدمها به تدریج اتفاق میافته، تنها چیزی که میتونه ما را در مسیر درستکاری و امانتداری حفظ کنه یک جمله ساده از عزیزترین آدم زندگیمونه...
آدم خوب، هیچوقت عوض نشو...
@tollabolkarimeh
هدایت شده از مجمع فعالان فضای مجازی
📣 اولین جلسه از سلسله نشستهای تخصصی مهارتهای زیست مجازی
✅عنوان نشست: فضای مجازی و تولید محتوای دینی و اخلاقی
با حضور سرکار خانم اکرم السادات موسوی (استاد حوزه و فعال فضای مجازی)
📆 زمان: چهارشنبه 24 شهریور
نحوه شرکت در جلسه: سامانه سیما – فضای مجازی و تولید محتوای دینی و اخلاقی را ثبت نام کنید.
📌لینک ثبت نام: http://poll.whc.ir/393568
عضویت در کانال مجمع: https://eitaa.com/joinchat/42401929C76c0cf68b8
@Toobaawhc
#پاراگراف
شاید تصور کنی تنها چیزهایی که میشود گرفت، وسایل هستند.
مثل وقتی که یک توپ را میگیری؛ یا شاید هم بیماریهای مُسری که از دیگران میگیری، مثل سرماخوردگی.
اما مهربانی هم میتواند مُسری و گرفتنی باشد.
اگر خواهر کوچکت ببیند که تو حیوانات را میزنی و اذیتشان میکنی، او هم به احتمال زیاد آنها را اذیت میکند.
اگر برادر کوچکت ببیندتو با مهربانی و محبت رفتار میکنی، او هم از تو یاد گرفته و با دیگران خوشرفتاری میکند.
اگر آدمهای زیادی دست به کارهای قشنگ بزنند و افراد بیشتری از آنها تقلید کنند، دنیا به محلی دوست داشتنیتر و زیباتر تبدیل میشود.
📚کودکمهربان
کتابی دربارهی تو و معجزهی مهربانیات
نویسنده: مایکلین ماندی
مترجم: برزو سریزدی
تصویرگر: آر.دبلیو.اَلِی
گروه سنی: ب، ج: سال های آغاز و پایان دبستان
@tollabolkarimeh 🌷