امروز روز عرفه است. امروز باید برای مراسم روز عرفه آماده شوم. دیروز مراسم برائت از مشرکین را نشان میداد. حاجیان دستان خود را بلند میکردند و مرگ بری نثار مشرکین میکردند. دختری جوان حاجی شده بود. به حالش غبطه خوردم و دلم خواست من هم حاجی بشوم. با خودم گفتم: اگر حاجی بشوم صدایم میکنند حاج خانوم سمیرا! خنده ام گرفت. حاجیه خانم فعلا برازندهی روح من نیست. برازندهی اسمم هم نیست. هنوز اسیر نفسم هستم. هنوز نفس سرکش و طغیانگرم را سر نبریده ام. هنوز درگیر هواهای نفسانیم. هنوز پا روی خواسته های نفسانیم نگذاشته ام. چقدر اسیر و بیچاره ام. چقدر بی پناه و خودآزارم. چقدر دلم گریه میخواهد. اشک میخواهد.
صدای احسان یاسینی توی گوشم پلی میشود: "گفتی نترس گفتی... یا الهی یا ربی من لی غیرک یا الهی یا ربی من لی غیرک " دلم میخواهد با این آهنگش ساعت ها اشک بریزم. ساعت ها روضه بگیرم. اسیر دنیا شده ام و دنیا من را اسیر کرده است. دلم عرفات میخواهد، بست بنشیم آنجا و زار بزنم که خدایا غل و زنجیر شیاطین جنی و انسی را از روح و روانم جدا کن. اسیرشان شده ام و راه فراری ندارم. به جای آنکه من آنها را ذبح کنم آنها دارند ذبحم میکنند یا شاید هم ذبح شده ام و خودم باخبر نیستم.
خدای من ای خدای مشعر و منا و عرفات خودت به داد من برس. نیاز به بیتوته دارم. دلم میخواهد امشب شبیه حاجیان در مشعر الحرام تا صبح بیتوته کنم و آه و ناله سر دهم تا شاید توبه ام را بپذیری. دلم میخواهد شبیه حاجیان فردا نفسم را ذبح کنم شبیه گوسفند قربانی که سرش جدا میشود و خونش ریخته میشود، خون نفسم هم ریخته شود و هوای روحم تازه شود بعد اکسیژن نورانی برسد به رگ هایم، نور شود و لکه های تاریک وجودیم پاک شود. خدایا در این روز مبارک دستم را بگیر که کسی جز تو از حالم باخبر نیست.
صدای یاسینی باز پلی میشود:
"گفتم بُریدم گفتی به تو باشه امیدم"
✍️سمیرا مختاری
@tolabolkarimeh
17185157731_11980832384.pdf
1.82M
متن و ترجمه روان دعای عرفه
#عرفه
@tolabolkarimeh