eitaa logo
طلوع
1هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
2.1هزار ویدیو
86 فایل
لینک دعوت https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf ناشناس https://harfeto.timefriend.net/16474090467803 هرچی میخواید بگید.👆🌻 @Tolou12 👈 ارتباط با ما🌻 کپی با ذکر صلوات برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان(عج) آزاد است🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام صاحب مهربانی های مدام ، مهدی جان سرانجام این رمضان های دلتنگ ، به فطر معطر ظهور ، پیوند می خورد و جان های عطشناک از فراق شما از چشمه ی زلالِ دیدارتان سیراب می شود ... سرانجام شما بازمی آیید و زندگی ، شکرستان می شود و بوی خدا همه جا می پیچد ... به همین زودی ... به همین نزدیکی ... انشالله❤️ 🌻 https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طلوع
#من_زنده_ام #فصل_چهارم #قسمت_سی‌وششم معلوم نبود اینها را از کجا آورده بودند تا فقط آب دهان روی ما ب
علی مصیبی هم تائید کرد و گفت: امام رضا(ع) میفرمایند: اگر علاقه داری در ثواب شهدای کربلا شریک باشی، هرگاه یاد کردی بگو : ای کاش با آنها بودم و آنگاه به سعادت بزرگی نائل خواهی شد. در این محفل روحانی که چهار طلبه ی جوان نشسته بودند و وعظ میکردند، تنها چیزی که حضور نداشت، ترس از عراقی ها و کتک خوردن و مرگ بود. بعضی که احساس ترس و خطر می کردند که اصلا گوششان دنبال حرفهای آنها نیست. طلبه ها را کاملا می شناختم و آنها هم مرا خوب می شناختند. فقط از من پرسیدند: کی به کربلا آمدید؟ گفتم: اینجا که کربلا نیست، تنومه است. گفت: چرا این را و این تقدیر عین کربلاست. عشق به کربلا و سید الشهدا و حضرت زینب شما را به عراق کشانده است. فقط قدم هایتان را برای این راه خالص کنید. ادامه داد: خواهر، اینجا سرزمینی است که حضرت زینب آن را نفرین کرد و بعد از عاشورا گفت: کل یوم عاشورا کل ارض کربلا گفتم: بچه ها دور شما حلقه زده اند. عراقی ها از دور در کمین هستند، مواظب باشید شما را شناسایی نکنند. عبا و عمامه ی ما پیش اینهاست، ما بیست مهر اسیر شدیم، سهم کتکمان را مفصل گرفته ایم. اینها جدید هستند و سهم شان را می گیرند. مریم پرسید: حاج آقا حساب اسارت زن و مرد از هم جداست، ما مضطربیم، می ترسیم، آبرو داریم. حاج آقا در حالی که زیر لب زمزمه می‌کرد، پاسخ داد: «لا حول و لا قوه الا بالله». از چی می‌ترسید، اینها دختر پیغمبر خدا را به اسیری بردند، آبروی شما آبروی خداست. خدا شما را اسیر اینها کرده تا اینها را رسوا کند و آبروی اینها را بریزد. و مرتب می‌گفت: «لا حول و لا قوه الا بالله». هیچ چیز از قدرت خدا خارج نیست. خواهر! بسیار ذکر بگوئید. آن شب به حکم الهی عدو سبب خیر شده بود. در این چند ساعت عراقی‌ها به خواب رفته بودند و ما را به حال خود رها کرده بودند تا توشه‌ی معنوی برای باقیمانده‌ی راه برداریم و بقیه‌ی مسیر را با خلوص و یقین و توکل بیشتری طی کنیم. از یکی از طلبه‌ها که نزدیک‌تر بود پرسیدم: برادران مجروح اینجا نیستند؟ گفت: نه خواهر، اینجا سالم‌ها را مجروح می‌کنند. بچه‌ها را نوبتی و از روی ملاک و معیار خودشان و البته به کمک چند تا از عناصر خودفروخته‌ی خودمان انتخاب می‌کردند. ناجوانمردتر از عراقی‌ها خودی‌هایی بودند که به بها‌ی چند نخ سیگار، چوب حراج به انسانیت و مردانگی و غیرت می‌زدند. آنها انگشت روی بچه‌ها می‌گذاشتند و آنها را به اتاق شکنجه روانه می‌کردند. این افراد ایرانی‌هایی بودند که برای ادامه‌ی زندگی، خون دیگران را می‌ریختند و برای اینکه رنج کمتری را تحمل کنند دیگران را به رنج بیشتر می‌انداختند. این جاسوس‌ها روی هر کس انگشت حرس‌الخمینی (پاسدار) می‌گذاشتند، او را با پای خودش می‌بردند اما روی چهار دست و پا و چهره‌ای خونین و مالین برمی‌گرداندند که اصلاً قابل شناسایی نبود. معیار حرس‌الخمینی (پاسدار) بودن ریش و نماز بود. توی این چند روز هم که ریش همه بلند شده بود. سربازهای عراقی وقتی می‌آمدند داخل که حرس‌الخمینی (پاسدار) انتخاب کنند، جلوی بینی‌شان را به علامت تعفن می‌گرفتند. طبیعی بود! دویست نفر بالغ را در یک اتاق بیست و چهار متری گذاشته بودند و روزی یکبار در را به رویشان باز می‌کردند. بچه‌ها برای اینکه این فضای ظالمانه و دلخراش را قابل تحمل کنند همه چیز را به خنده و شوخی گرفته بودند. می‌نشستند توی صف کتک‌خوری اما اسمش را گذاشته بودند، هواخوری. لباس‌های ضخیم و آستین بلند را چندتایی تن همدیگر می‌کردند که شدت ضربات کابل‌ها را کمتر احساس کنند. بعضی‌ها را از سر غیظ و غضب خارج از نوبت بی‌اندازه شکنجه می‌دادند. یکی از بچه‌ها می‌گفت: آخه اوستا کریم! این هم شد انصاف. تا بچه بودیم زیر شلاق آقامون بودیم، مدرسه رو که شدیم زیر شلاق معلم رفتیم. مدرسه هم که تمام شد افتادیم زیر شلاق این نامسلمون‌ها! یکی دیگه گفت: شانس رو ببین، من فردا، آخرین روز خدمت وظیفه‌ام بود. یکی دیگه گفت: قسمت ما رو ببین که با ویزا و بلیط آمریکا، اسیر عراقی‌ها شدیم. اگه دو روز جنگ دیرتر شروع شده بود من حالا تگزاس بودم. هرکس سرگرم تحلیل شانس و تقدیر خودش بود. هنوز جمله‌اش تمام نشده بود که دوباره احضار شد. بعد از یک وقفه‌ی دو ساعته، به خودشان و به بچه‌ها استراحت دادند اما دوباره شروع کردند. این بار انگشت شومشان را روی عزیز چوپون و چند نفر دیگر گذاشتند. بچه‌هایی که با عزیز به اتاق شکنجه رفتند تعریف کردند: عزیز را از پا آویزان کرده و با شلاق به سر و صورتش می‌کوبیدند. وقتی پاهایش را باز کردند، کلت روی شقیقه‌اش گذاشتند و به او گفتند: عزیز این تیر خلاص است. هر وصیتی داری سریع بگو تا دوستانت به خانواده‌ات برسانند. آنقدر به سر عزیز ضربه زدند که به لکنت افتاد و دیگه نمی‌تونست حرف بزنه. خون از دهان و دل و روده‌اش بیرون می‌ریخت. @Tolou1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😋😍 مواد لازم: آرد گندم یا نشاسته: ۱ پیمانه شکر: ۱ پیمانه روغن یا کره: یک سوم پیمانه زرده تخم مرغ : ۲ عدد درشت هل : به مقدار لازم زعفران : به مقدار لازم گلاب : نصف پیمانه 🌻 https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
مرحله اول برای تهیه حلوای ساده و خوشمزه به روش همدانی در ابتدای کار، آرد را الک کرده و درون یک تابه می ریزیم. سپس تابه را روی حرارت قرار می دهیم و مرتب هم می زنیم تا تفت بخورد. وقتی تفت دادیم و رنگ آن کمی طلایی شد، آن را دو مرتبه الک می کنیم. @Tolou1400
مرحله دوم سپس دوباره به تابه بر می گردانیم. در ادامه روغن حیوانی را به آن اضافه کرده و آرد را با روغن تفت می دهیم تا روغن کامل به خورد آرد برود و شروع به تفت خوردن کند. وقتی رنگ آرد نسکافه ای شد، از روی حرارت بر می داریم. @Tolou1400
مرحله سوم در یک کاسه زرده تخم مرغ را می ریزیم. شکر و گلاب و زعفران دم کرده و پودر هل ساییده شده را به زرده اضافه کرده و با هم مخلوط می کنیم. وقتی مواد یکدست شد، در دو مرحله به آرد و روغن اضافه می کنیم. @Tolou1400
مرحله چهارم سپس خوب مخلوط می کنیم تا یکدست شود. سپس روی حرارت قرار داده و مرتب هم می زنیم تا حلوا جمع شود و حالت گهواره بگیرد. وقتی حلوا کاملا جا افتاد و به روغن افتاد، حلوا آماده است. آن را درون یک ظرف مناسب می ریزیم و با مغز پسته و پودر نارگیل تزیین می کنیم. @Tou1400
حلوا یکی از دسر های قدیمی و سنتی ایرانی است. این دسر بیشتر برای افطار ماه رمضان و در مجالس عزاداری و محرم استفاده می شود. یکی از انواع حلوا ، حلوای زرده همدانی است که در شهر همدان تهیه می شود و از آرد یا نشاسته تهیه می شود. تفاوت آن با حلواهای دیگر زرده تخم مرغ است. از آن جا که در حلوا، آرد تفت می خورد، به عنوان یک دسر مقوی و مفید مورد استفاده قرار می گیرد. با وجود زرده تخم مرغ، خاصیت حلوا بیشتر می شود و نسبت به حلواهای دیگر مقوی تر است. حلوا را می توان به صورت تک نفره و در روی نان بستنی یا نان شیرینی میکادو، سرو نمود. این نکته قابل ذکر است که حلوا پختن نیاز به زمان زیاد و شعله حرارت کم دارد، تا حلوای خوب و یکدست و خوشمزه ای تهیه شود.👌 🌻 https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
🍰🥧🥟🍸🍵🍧🌮🥗🥘 غذا و دسر های سنتی مربوط به محل زندگی تون رو به ما معرفی کنید. 🙏😊 @Tolou1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️وای به جبهه حقی که هیچ کس حاضر نیست دیگری را تایید کند! @Panahian_ir @Tolou1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.mp3
5.65M
چهاردهم حجت‌الاسلام قاسمیان ※ ترجمه صوتی b2n.ir/Joze14GhoranKarim https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
نکات کلیدی جز چهاردهم🔑✨ @Tolou1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه جا هست که خدا در نهایتِ دلبری میگه: «فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا» یعنی:«تو در حفاظت کامل مایی» میخوام بگم اگر فقط خدا رو داری بدون که اون ازت جوری محافظت میکنه و مسیرایی رو بلده که نه کسی محافظت میکنه نه بلدشونه. 🌻 https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf