شعیب و صالح و یحیی
تو را گریسته اند
چقدر گریه کن
کهنه کار داری تو
پیمبران همگی چشمشان
به دست شماست
ز بس که پیش خدا
اعتبار داری تو
همیشه سنگ مزارت
به گریه می شویم
چرا که بین دو چشمم
مزار داری تو...
#یا_حسین_ع
#استوری
#طلوع🌻
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راه گشایان کربلا را فراموش نکنیم
و حقی که به گردن ما دارند ...
#اربعین
#شهدا
#کلیپ
#طلوع🌻
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
طلوع
#من_زنده_ام #قسمت_پنجاه_و_سه آن قدر شوکه شده بودم که در مقابل رفتار خوب میهمانداران هواپیما هیچ ع
#من_زنده_ام
#قسمت_پنجاه_و_چهار
اصلا حاضر نیستم یک قدم از خودم عقب نشینی کنم حتی اگر دشمن از خاکم عقب نشینی کرده باشد.
به خودم قول دادم هیچوقت درد و رنج خود و لحظه های انتظار طاقت فرسای خانواده بزرگ اسیران درد کشیده را فراموش نکنم.
اگر فراموش کنیم دچار غفلت می شویم دوباره هم گزیده می شویم.
تاریخ کشورمان مملو از خاطراتی است که یک نسل به فراموشی سپرده و تاوان این فرانوشی را نسل دیگری پرداخته است.
رو کردم به خانم کافی و گفتم: البته درد نشانه ی حیات و زندگانی است!
او ناگهان چیزی یادش آمد؛ به سمت کیفش دوید و از توی آن بسته ای بیرون آورد و به سمتمان آمد و در حالی که می خندید گفت:
یک خبر خوب، آخرین نامه هایتان را که قرار بود صلیب سرخ جهانی برایتان بیاورد، با خود آورده ام.
البته خودتان زودتر از جواب نامه هایتان رسیدید.
نامه های هر کدام از ما را با دستمان داد.
من چند نامه داشتم؛ یکی از مادرم. یکی از محمد و حمید و یکی از احمد.
یک نامه هم از نویسنده بی نام و نشان داشتم که نوشته بود:
"فاِنَّ مع العسرِ یُسرا"
یقین داشته باش که رنج و محنت عنصری متعالی است که در آن حلاوتی بی پایان هست.همانطور که بزرگان دین گفته اند مرارت الدنیا حلاوت الاخره. بزرگی هر آدم در میزان رنجی است که می برد و از لا به لای این رنج هاست که گره های زندگی گشوده و دوست داشتن شکوفا می شود و ستاره بخت من در این رنج غلتان است تا شاید در چشم شما دیده شود. من در ارادت به شما جاودانه خواهم ماند.
آخرین عبارتش مرا به یاد همان نامه ای انداخت که چهارسال قبل در ضریح شاهچراغ انداخته بودم. بی اختیار خنده ام گرفت البته فقط از آن باب که صاحب نامه های بی نام و نشان را پیدا کرده بودم.
حلیمه پرسید: به چی میخندی؟
یواشکی توی گوشش گفتم: آخرش فهمیدم صاحب نامه های بی نام و نشان همون عمو سیده که بچه های یتیم خانه عاشقش بودند.
ادامه دارد.....🖋
@Tolou1400
همیشه یادتان باشد که
وضعیت کنونی شما،
سرنوشت نهایی تان نیست.
روزهای خوب خواهند آمد...🌈
#انگیزشی
#طلوع🌻
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عصر عاشورا....😭
🎙#آیت_الله_جوادی_آملی
*لطفا با حال مناسب گوش کنید*
@Tolou1400
طلوع
عصر عاشورا....😭 🎙#آیت_الله_جوادی_آملی *لطفا با حال مناسب گوش کنید* @Tolou1400
عصر عاشورا که شد
گفتند به طرف خیام حسینی حمله کنیم
مظلومیت وجود مبارک حضرت امیر را نگاه کنید
دامن یکی از این بچه ها آتش گرفت
یک عربی، حالا هر چه بود
آمده این آتش را خاموش کرده
این دخترک دید که این نسبت به او محبت کرده
گفت یا شیخ بگو راه نجف کجاست؟
[گفت:] نجف بیابان است
نجف شهر نیست
نمی دانستند که قبر حضرت امیر این جاست که
از ترس
سالیان متمادی قبر علی ع مخفی بود
فقط بچه های ابی عبدالله می دانستند در نجف چه خبر است
گفتند نجف یک بیابان است
نجف میخوای بری چه کنی ؟
گفت که آخر ما که بی صاحب نیستیم
تا آن روز آن مرد نشنیده بود که قبر علی ابن ابیطالب در نجف است
حالا این ها ریختند
و دارند خیمه ها را غارت می کنند
تنها این زینب کبری س چه حالتی دارد
از یک طرف باید این بچه ها را مراقبت کند
از طرفی به حساب ظاهر پرستار رسمی زین العابدین س است
گفت همی ترسم که آتش بر فروزد
میان خیمه بیمارم بسوزد
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
@Tolou1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه چیز از جانب اوست که می رسد
و اینچنین، هر چه باشد نعمت است
#شهید_مرتضی_آوینی
#سالروز_تولد
#استوری
#طلوع🌻
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
من از یک راه طی شده
با شما سخن می گویم....
#سید_مرتضی_آوینی
#سالروز_تولد
#سیر_تحول
#طلوع🌻
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
طلوع
#من_زنده_ام #قسمت_پنجاه_و_چهار اصلا حاضر نیستم یک قدم از خودم عقب نشینی کنم حتی اگر دشمن از خاکم
#من_زنده_ام
#قسمت_پایانی
به مقصد نزدیک و نزدیک تر می شدیم . توی حال خودم بودم که مریم گفت :
- خانم ! حالا چی کار می کنی ؟ از فرودگاه یه راست بریم برات کلاه گیس بگیریم . اگر خانواده ات پرسیدن چی می گی؟
_می گم رفته بودم خدمت سربازی دوساله، سرباز خوبی نبودم، دو سال بهم اضافه خورده، شد چهار سال.
نزدیک غروب بود و آسمان رو به تاریکی می رفت . هواپیما در حال نشستن بود . سرم را محکم به پنجره هواپیما چسبانده بودم و با ولع تمام بیرون را تماشا می کردم تا شاید نشانه ای از ایران ببینم و مطمئن باشم این بار راه را درست آمده ام و کسی در کمین من ننشسته . جز چراغ هایی که لحظه به لحظه بیشتر و بیشتر می شدند ، هیچ چیز پیدا نبود . آرام آرام هواپیما در لابه لای این همه نور و چراغانی به زمین نشست . در باز شد . برادران مجروح با کمک مدد کاران هلال احمر که زیر بغل آنها را گرفته بودند پیاده می شدند .
دقیقا دیروز در همین ساعت در اردوگاه الانبار بارانی سیل آسا آمده بود تا قفس ما را با خود بشوید و ببرد و ما سرمست از باران در حیاط اردوگاه می چرخیدیم . دیشب می ترسیدیم که نکند می خواهند ما را به ارتش آمریکا و اسرائیل تحویل بدهند و امروز کجا هستیم !!! همانقدر که در آغاز اسارت غافلگیر شده بودم که چگونه در خاک میهنم ، در شهر خودم ، جلو چشم همه برادرانم نیروهای بعثی از زیر لوله های نفت مثل قارچ سر بلند کردند و مرا به اسارت بردند ، آزادی هم مثل یک فرود اضطراری سخت مرا غافلگیر کرده بود . یکباره نیروهای بعثی از دور و برم محو شده بودند . همهجا لبخند شده بود . همه به زبان فارسی حرف میزدند ، کسی با قنداق تفنگ به شانههایم نمیکوبید و اگر سرم را میچرخاندم با هیچ ضربهای سرم را جا به جا نمیکرد . همه حرکاتم در اختیار خودم بود . سعی میکردم خودم را با لبخند آنها هماهنگ کنم .
حوادث آن قدر به سرعت از کنار ما عبور میکردند ، که حتی فرصت لحظهای درنگ و تفکر و باور به ما نمیداد . از پشت پنجره هواپیما محو تماشای اسیرانی بودم که از پلههای هواپیما پایین میرفتند و دانههای درشت و سفید برف نرم نرمک بر سر آنان فرومیریخت و سر و تنشان را سفیدپوش میکرد . ذوق میکردم و با صدای بلند میخندیدم . احساس میکردم این دانههای سفید که نرم نرمک میریزند ، خنده خداست که بر سرشان میریزد . تا آنزمان هنوز برف ندیده بودم . با خودم گفتم خدا هم خوشحال است و از خندههای من خندهاش گرفته و با این دانههای سفید به استقبال ما آمده است . همه رفته بودند اما من هنوز آزادی را از پشت پنجره تماشا میکردم . فاطمه گفت :
- بدو بیا پایین یک دفعه دیدی پشیمون شدن و دوباره برت گردوندن!
بقچهام را برداشتم و همراه خواهرها راه افتادم . پایم که به اولین پلهخروجی هواپیما رسید ، یادم افتاد امروز دوازدهم بهمن است . همان روزی که امام بعد از سالها چشمش به آسمان ایران روشن شد . بارش برف شدت گرفته بود . خنده خدا هرلحظه به اوج می رسید و بیشتر میشد . تا آن جا که دستانم قدرت داشت بقچهام را که حاصل رنج چهارسال از جوانیام بود به نشانه سپاس از خدای مهربانم ، به سوی آسمانش پرتاب کردم . نفسم را در سینه حبس کردم تا رخ به رخ خداوند برسانم و روی ماهش را ببوسم . اولین خاطرهام از برف برایم ماندگار شد . اولین جرعه هوای آزادی ، دوای درد ریههای مسلولم شد . دلم نیامد بی نصیب از شادی خدا باشم . دهانم را به سوی آسمان باز کردم تا شیرین کام شوم . چند قدمی از بچهها عقب افتاده بودم . تعدادی با عصا ، چرخ و برخی زیر بغلشان را گرفته بودند اما همگی خوشحال بودیم . یاد نامه سردار بختیاری به رضاخان افتادم که خطاب به او نوشته بود :
- هر عقابی بدون اجازه از بام میهن ما بگذرد باید پرهایش را تربیت شدگان نسل ما باج دهد .
از اینکه توانسته بودم با رنج چهارساله اسارتم یک پر عقاب را بکنم خوشحال بودم .
با صدای بلند فریاد زدم :
سلام ایران سرافراز من.
#پایان
@Tolou1400
_وَهٰذِهِ أَعْبَاءُ ذُنُوبِى دَرَأْتُها بِعَفْوِكَ وَرَحْمَتِكَ
جانان من!
روی دوشم،
یه بار سنگینی رو دارم می کشم،
خیلی سنگین،
دیگه طاقت حملشو ندارم...
بار گناهانمه،
کمرم خم شده از سنگینیش.
جلوی پیشگاه مهربانی تو
گذاشتمش روی زمین
خدایا بارمو سبک می کنی؟!
#دعای_صباح
@Tolou1400
انـسان تمام خـوبـی هـا را بـا
یک بـدی فـرامـوش میکند
و خـدا تـمام بـدی هـا را بـا
یک خـوبـی فـرامـوش میکند
یـاد بـگـیریـم که گـاهـی مـثـل
خـدا بـاشیـم
#انگیزش
#طلوع🌻
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
و سلام بر او که می گفت:
«کربلا! ما را نیز در خیل کربلائیان بپذیر
ما می آییم تا بر خاک تو بوسه زنیم
و آن گاه روانه ی دیار قدس شویم»
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
#و_سلام_بر_او
#طلوع🌻
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
امام باقر «علیه السلام»⇩:
نشانۀ بهشتی بودن، اهل زیارت حسین(ع) بودن است!
کسی که میخواهد بداند آیا اهل بهشت هست یا نه ، پس دوستی ما را بر دلش عرضه کند ، اگر پذیرفت مومن است . و کسی که دوستدار ماست ، باید مشتاق و شیفته زیارت حسین علیهالسلام باشد، پس هرکس اهل زیارت حسین علیهالسلام باشد، او را محب خود میدانیم و از اهل بهشت خواهد بود ، و کسی که اهل زیارت حسین علیهالسلام نباشد ایمانش کاستی و کمی دارد .
📚{کاملالزیارات ص۱۹۳}
#اربعین
@Tolou1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاهی اوقات، اتفاقها و روزهای بدی رو میگذرونی.....🌱
فکر میکنی زندگی عادلانه نیست و داری اذیت میشی . اگه روزهای خیلی تاریکی رو گذروندی، اشکالی نداره.....🦋
به خودت اجازه ناامید شدن رو نده
مهم نیست چقدر توی تاریکی گم شدی....🥀
همیشه راه خروجی هست....🕊
ادامه بده و ایمانت رو به خدا
قوی تر کن....✨🍃
و مطمئن باش که اونطرف دردهات اتفاقای خوبی در انتظارتن....✨🌿
زندگی یعنی همین،
ادامش بده....🌈
#انگیزشی
#استوری
#طلوع🌻
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf