طلوع
#من_زنده_ام📒 #فصل_سوم #قسمت_هفدهم مرگ اگر مرد است گو نزد من آی تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ من از او
#من_زنده_ام📒
#فصل_سوم
#قسمت_هجدهم
یکسال و اندی از انقلاب گذشته بود. بسیاری از ادارات و ساختمانها و رئیس و رؤسای سابق و حتی هواداران رژیم سابق و نیروهای امنیتی ساواک هنوز بر مسند کار بودند و به قصد ایجاد فضای مسموم و ناراضی کردن مردم، کارشکنی میکردند. آبادان شهر کارگری و صنعتی که در معرض هجوم همه نوع فرقه و حزب و گروه بود. شهری نزدیک به همسایه ای که مترصد فرصت بود و انواع سلاحهای مخرب را در اختیار هوادارانش میگذاشت. از سوی دیگر غائله ی خلق عرب و تفرقه بین عرب و غیر عرب، فضای شهر را ناامن کرده بود. هر چند در محله ها هنوز همان یکرنگی و یکدلی و صفا و صمیمیت وجود داشت و مردم فارغ از قومیت، با صلح و صفا در کنار هم زندگی میکردند. با سرکار آمدن استاندار جدید خوزستان و انتصاب آقای مهندس باتمانقلیچ که از فارغالتحصیلان و نیروهای انقلابی دانشکدهی نفت آبادان بود به عنوان فرماندار آبادان، شهر نفسی دوباره کشید. ایشان در یک اقدام انقلابی، نیروهای سپاه پاسداران و دانشجویان دانشکدهی نفت و انجمن اسلامی دبیرستانها را به منظور پاکسازی ادارات و سازمانها و مجموعهی فرمانداری، به عنوان همکار و نمایندهی داوطلب فرماندار منصوب کرد. ولی در آن زمان هیچ سازمان و ادارهای به صورت رسمی و به راحتی ما را نمی پذیرفت. تنها گروهی که خوب از آنها استقبال شد نمایندگان فرماندار در مساجد بودند که از پذیرش و ارتباطشان اظهار رضایت میکردند. هر کداممان حق داشتیم که محل خدمتمان را به عنوان نماینده فرماندار انتخاب کنیم و من از بین تمام مراکز، ادارات و سازمانها به دنبال جایی بودم که به آن علاقهمند باشم . یتیم خانه ی شهر را انتخاب کردم که به آن پرورشگاه میگفتند. پرورشگاه مرا به سوی خود میکشید. نیرویی ناشناخته و مرموز مرا به سوی آن بچه ها می خواند.
انگار به یک میهمانی دعوت میشدم. فراخوانی برای حضور در فضایی که سهم من بود. وقتی به آنجا رفتم خواهر میمنت کریمی که از خواهران متدین و معلم قرآن مسجد مهدی موعود(عج) بود را در آنجا دیدم. خیلی خوشحال شدم. اگرچه او هم به تازگی وارد پرورشگاه شده بود اما محیط و بچهها را خوب شناخته بود و قسمتهای مختلفی را که اجازه داشت به من نشان داد. تنها فردی را که نشان نداد، رئیس پرورشگاه بود. رئیس، مردی عصبانی بود. بچهها از او خیلی حساب برده و میترسیدند. او هم از آمدن ما دل خوشی نداشت. میخواست تمام عقدههای خودش را با نهیب زدن به این بچهها تخلیه کند. دختران و پسران در دو قسمت جداگانه که به یک محوطه ختم میشد در سالنهایی که هر کدام ظرفیت بیست نفر را داشت، نگهداری میشدند. گوشهی یتیم خانه آشپزخانهای بود که نعیم و عبدالحسین و اکبر در آنجا برای صد و بیست بچه ی دو ساله تا چهارده و پانزده ساله، غذا درست میکردند. برادر کریم سلحشور از طرف فرماندار به عنوان مسئول هلال احمر منصوب شد. او از دانشجویان دانشکده ی نفت آبادان بود. چون تعداد پسر بچهها زیاد بود ایشان، برادر سید صفر صالحی را ابتدا به عنوان مربی انتخاب کرد و سپس حکم سرپرستی پرورشگاه را به ایشان داد. سید از همکلاسیهای رحمان و از بچههای مسجد مهدی موعود بود و من همکلاسی خواهرش فاطمهالسادات بودم. از او پرسیدم: از کجا شروع کنیم و با بچهها چطوری دوست شویم تا آنها ما را قبول کنند؟
#ادامه_دارد
@Tolou1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلبرا!
پیش وجودت
همه خوبان
عدم اند......💓
#ولادت_حضرت_عباس_ع
#استوری
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از خدا پرسیدم :عزیزترین بندگانت چه کسانی هستند؟
خدا فرمود: بندگانی که می توانند تلافی کنند، اما به خاطر من می بخشند.❤️
#خدا
#استوری
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر کاشف معدن صبح آمد،
صدا کن مرا و من
در طلوع گل یاسی
از پشت انگشتهای تو
بیدار خواهم شد......
#صبح_شد_خیر_است 🌞
#استوری
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
"آدمی بر دینِ دوست خود است. پس بنگرید با که دوستی می کنید."
#پیامبر_اکرم_ص
#حدیثنوشته
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
ای سروِ دو صد بُستان
آرامِ دلِ مستان......
#ولادت_حضرت_عباس_ع
#روز_جانباز
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در گذشته هرکسی
خطا و لغزشی وجود دارد!
نگران دیروز نباش،
خدا در اکنون است
خدا امروز با توست
پس فقط امروز را دریاب...
#انگیزشی
#استوری
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
🌼🌿🌼🌿🌼
🔸چرا امام(ع) اینقدر ما را مسرور میکند؟
🔸به اندازۀ انرژیِ مثبتی که امام(ع) دارد، میتوانیم از او سرور بگیریم
🌼 راههای رسیدن به حال خوش معنوی و نشاط زندگی (ج۱۵)
🔻 محبت اهلبیت(ع) از مهمترین عوامل معنویِ سرور برانگیز است. اما چرا محضر امام(ع) و ولیّ خدا اینقدر لذتبخش است و حتی اگر از راه دور هم به ایشان سلام بدهی و در قلبت یادش کنی و مدحش را بخوانی، این حسّ خوب را پیدا میکنی؟
🔻 یکی از ویژگیهای امام، علاقۀ شدیدی است که نسبت به ما دارد. چرا امام زمان(ع) هر هفته-یا هر روز- به پروندۀ ما رسیدگی میکند؟ چون ما را دوست دارد و سرنوشت ما برایش مهم است.
🔻 وجود یک پیامبر و امام، سرشار از انرژی مثبت و دلسوزی برای امت است. شما همینکه به سمتش بروی، یا او را صدا بزنی و به او سلام بدهی، از این انرژی مثبت، بهره میبری.
🔻 در روانشناسی میگویند که مثبتبودن آدمها روی همدیگر اثر دارد. شما وقتی به محضر یک آدم خوب بروید، میتوانید انرژی مثبتش را حس کنید. وقتی یک آدم خوب به ما انرژی مثبت میدهد، یک امام(ع) چقدر میتواند انرژی بدهد!
🔻 آدم چقدر میتواند از امام(ع) سرور بگیرد؟ به اندازۀ انرژی مثبتی که امام دارد! امام، بمب انرژی مثبت است، نگاهش به ما مقدرات ما را تغییر میدهد و دعایش برای ما، عالم را به نفع ما زیر و رو میکند!
#استاد_پناهیان
#حال_خوش_معنوی
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دستت اما حکایتی دارد
رَحِمَ اللهُ عَمّی العباس......
#ولادت_حضرت_عباس_ع
#روز_جانباز
#استوری
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf