eitaa logo
طلوع
761 دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
86 فایل
لینک دعوت https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf ناشناس https://harfeto.timefriend.net/16474090467803 هرچی میخواید بگید.👆🌻 @Tolou12 👈 ارتباط با ما🌻 کپی با ذکر صلوات برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان(عج) آزاد است🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"گنج های روزی در گشاده رویی است." @Tolou1400
امید را برای روزهای بد ساخته اند، چراغ را برای تاریکی. انسان اگر با مشقّت و درد و سختی رو به رو نمی شد، نه به چیزی ایمان میاورد، نه به آینده ای دل می بست، و نه از امید سلاحی می ساخت به پایداری کوه.... ✨🦋 🌻 https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«‏ومن أكبر أخطائي أنني كنت أمرّ على لحظات الفرح مروراً عابراً، وأعيش الحزن بكل مشاعري» و از خطاهای بزرگم آن بود، که لحظات دلخوشی را سرسری می‌گذراندم، اما غم و اندوه را با همه‌ی وجود زندگی می‌کردم. @Tolou1400
💠نقش آزادی و انتخاب در تربیت فرزندان   ⬜خداوند انسان را آزاد آفرید و قدرت اراده و انتخاب به او بخشید تا در پرتو آن از میان راه‌های مختلف مسیر صحیح را برگزیند.   ✅آنچه انسان در پرتو شناخت و بدون اکراه و اجبار برگزید، در راه تحقق و دستیابی به آن تا پای جان می‌ایستد. 💠عنصر آزادی به‌جا و انتخاب درست در تربیت، عنصری گران‌بها و کارآمد است، در تربیت فرزندان، اجبار ثمری نمی‌بخشد، والدین و مربیان باید چنان زمینه را آماده کنند که فرزندان خود، راه صحیح را برگزینند تا بر آنچه به‌حق برگزیده‌اند، پایبند و استوار باشند. 🔆 از جلوه‌های تربیتی حادثه عاشورا، صحنه آزادی و انتخاب راه بود. امام حسین(ع) بااینکه در کربلا به‌شدت نیازمند داشتن یاور بودند، باکمال صداقت و راستی، فرزندان و دیگر یاوران خود را در ادامه مسیر آزاد می‌گذارند و بااینکه بر فرزندان خود، حق بزرگ دارد؛ 💠اماهیچگاه راه مبارزه و همراهی خود را بر آنان تحمیل نمی‌کند. ازاین‌روست که می‌بینیم آنان نیز که آگاهانه همراهی پدر و امام خویش را برگزیدند، در راهش تا آخرین نفس ایستاده و جان خویش را فدای راهش نموده‌اند. 🌻 https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طلوع
#من_زنده_ام #فصل_پنجم #قسمت_سی‌‌و‌هشتم گویی همه ی این فریادها طی این یک سال و اندی در گلویمان حب
اما من او را برای دفاع از خودمان و رضای خدا زدم یعنی آنها هم که ما رابه قصد کشتن می زدند برای رضای خدا بود و از عمل خودشان راضی اند. اگر چه همه صداها و ناله هایی که می شنیدم نشانگر این بود که اسیر تنهاانسانی است که مرگ او دلیل و برهان نمی خواهد و هیچ کس برای کشتنش حتی عذرخواهی هم نمی کند. مگر نه این است که ما آدم ها همه از روی یک نسخه تکرار و تکرار شده ایم و نسخه ی آدم ،نسخه ی اصل ماست پس چرا بین نسخه ی اصلی و تکرار این همه اختلاف است. احساس می کردم بعداز کتک خوردن و حتی کتک زدن عزت انسانی ام به بازی گرفته شده،چگونه انسانی بعد از کتک خوردن و حتی کتک زدن عزت انسانی ام به بازی گرفته شده .چگونه انسانی، انسان دیگری را می زند ،تکه پاره می کند و می کشد .این خوی وحشی گری از کجا آمده بود ؟ چرا جنگ می توانست تا به این حد چهره ای خشن و زشت داشته باشد؟ هر کدام با خون خود روی درکرم رنگ سلول شعارهای «الله اکبر و لااله الاالله» را نوشتیم.خونمان برای نوشتن نام خدا مقدس شده بود. این قطره های خون که نام خدا بر دیوار نقش می کرد هدیه ی کوچک ما برای خداست. صورتم از اشک و خون پربود و در دل می گفتم «خدایا این قربانی کوچک را بپذیر » .در کناراین شعارها باتمام خشم ونفرتمان نوشتیم مرگ بر صدام. همه ی اسرا اینقدر عصبانی و ناراحت بودند که برای اعتراض به رفتار وحشیانه ی بعثی ها شام و ناهار نگرفتند وهنوز صدای شعار از جاهای مختلف شنیده می شد.ماطبق معمول همیشه بعداز نماز «شعاروحدت و أمن یجیب »خواندیم. بچه ها حتی یک ضربه هم به دیوار نزدند. البته دست هایمان آنقدر ضربه خورده بود که توان ضربه زدن نداشتیم واقعا آن ها ملاحظه ی ما را می کردند. آخر شب صدای باز شدن تک تک سلول ها حتی سلول دکترها که قدری مسن تر بودند و غیر نظامی بودن آنها محرز بود، شنیده شد.همه را از سلول بیرون بردند، شمس هم که در آسمان نبود پس آنها را کجا بردند؟ در پایان ، در سلول ما هم بازشد . رئیس زندان بعداز مدتی چشم هایش را مالید تا ما را در آن فضای تاریک و بسته پیدا کند پرسید: -لیش اتسون ضجیج؟ انتن ما تدرن إهنا وین؟(چرا سر و صدا می کردید؟شما نمیدانید اینجا کجاست؟ - ما نمیدانیم ! شما گفتید اینجا هتل سرای جنگی است. -تدرن لیش انتن اهنا؟(شما میدانید چرا اینجا هستید؟) _شما گفتید میهمان شما هستیم. -لیش إتکتبتن علی الباب هتافات ،امحن التهافات.(چرا روی در شعار نوشتید،شعارها را پاک کنید) _می خواستیم ، شما ببینید با میهمانتان چطور رفتار می کنند. -امحن الباب (در را سریع پاک کنید) در را محکم کوبیدند و رفتند. اطراف ما خالی شده بود.همه ی برادرها را که بعداز خدا،قوت قلب و تکیه گاه ما بودند بردند.به کجا؟نمی دانستیم.همه جا ساکت بود.تنها صدایی که این سکوت جانفرسا را می شکست ،صدای زوزه های باد و گاهی صدای ضد هوایی ها بود که نشان از تداوم جنگ و مقاومت نیروهای ما داشت.نیمه های شب صدای ناله ها و قدم هایی که به سختی بر زمین کشیده می شدند ،ما را فالگوش زیر در برد. ادامه دارد…✒️ @Tolou1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا