طلوع
#من_زنده_ام #فصل_پنجم #قسمت_سیونهم اما من او را برای دفاع از خودمان و رضای خدا زدم یعنی آنها
#من_زنده_ام
#فصل_پنجم
#قسمت_چهلم
صدای کابل سربازها را بر تن و بدن برادرانمان می شنیدیم.آنها را حتی جلوی در سلول هایشان با ضربات کابل بدرقه می کردند.صدای ناله ی دکترها که همگی مسن بودند جگرمان را پاره پاره می کرد.به هیچ کس رحم نکرده بودند.هر چه آن ها فشار و شکنجه را بیشتر می کردند، نفرت ما را نسبت به خودشان بیشتر و ما را در عزم و تصمیم خودمان راسخ تر می کردند.آنها ناخواسته روح مقاومت را در ما پرورش می دادند.در این همه درد جسمانی ،این روح ما بود که بارور و بالنده می شد تا بتواند رنج بیشتری را تحمل کند.
روز بعد تقاضای ملاقات با رئیس زندان را کردیم.هر روز وعده ی سرخرمن می دادند.هر روز یک اتفاق جدید برای رئیس زندان رخ می داد و وعده ی ملاقات به یک روز دیگر موکول می شد.اسفندماه را با وعده و وعید آنها و ماساژ دست و بدنمان که سخت کوفته و زخمی شده بودند گذراندیم.در آخرین چهارشنبه ی سال حلیمه زیر در فالگوش نشسته و برایمان هرجمله ای را که می شنید تفسیر می کرد و امید می داد.
بهار 1361یواشکی از راه رسیده بود.ما هم در گوشی بهم تبریک گفتیم.زمستان 1360 خیلی سخت و دلگیر بود.بعدا از شنیدن آن همه خبر ناگوار،شلاق و شکنجه در غربت طاقت فرسای اسارت ،بغض مان شکست تا با گریه و عزاداری اندکی از اندوهمان بکاهیم.با این حال همچنان برای خلاص شدن دست و وپا می زدیم و مدام ملاقات با داوود (رئیس زندان) را تقاضا می کردیم.هنوز اولین هفته ی بهار را پشت سرنگذاشته بودیم که یک روز
صبح ،حسن در سلول را باز کرد و صدا زد:فاطمه ابراهیم،معصومه طالب!
ابتدا فکر کردم می خواهند ما را از هم جدا کنند .با نگاه نگران و مضطرب از هم خداحافظی کردیم.
بعد از گذراندن چند راهروی طولانی وارد اتاق شدیم که اتاق رئیس زندان(داوود ) بود،نزدیک ،به جایی که اولین شب برای بازجویی ما را به آنجا برده بودند.
در بدو ورود خانمی میانسال با ظاهری ساده و چارقدی به رنگ فیروزه با گل های ریز بنفش و کت و دامن رنگ و رو رفته ای که باکفش هایش هیچ تناسبی نداشت ،در برابر ما به نشانه ی ادب و احترام بلند شد و نشست .او قرار بود مترجم ما و رئیس زندان باشد اما متاسفانه بیشتر از اینکه رئیس زندان حرف بزند و او ترجمه کند ،خودش سخنرانی می کرد و بعد حرف های خودش را برای ما توضیح می داد.جالب این بود که نه به ما اجازه ی صحبت می داد و نه به رئیس زندان ،با لهجه عربی و فارسی دست و پا شکسته یک ریز و پشت هم نطق می کرد و حرف هایی از جنس نصیحت می زد.
در پایان سخنرانی اش گفتیم ما تقاضای ملاقات کردیم و می خواستیم صحبت کنیم.
گفت: هنوز هم حرف دارید؟
با تعجب گفتیم :ما که تا حالا حرفی نزدیم.این شما بودید که حرف می زدید.
ادامه دارد
@Tolou1400
"خوش ترین زندگی،
زندگیِ با قناعت است"
#امام_على_عليه_السلام
#حدیثنوشته
#طلوع🌻
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
خدايا اگر ما بد كنيم،
تو را بنده های خوب
بسيار است،
اما اگر تو ما را مدارا نكنی...
ما را خدای ديگری نيست
پس برایم خدایی کن.....🤲💙🍃
#مناجات
#خدا
#طلوع🌻
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
بر فرش حرم گرد و غباریم و نشستیم
ما را نتکانی، نتکانی، نتکانی.......
#چهارشنبه_زیارت_امام_رضا_ع
#دهه_کرامت
#طلوع🌻
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
أَنت كهفي
پنـاه میبرم از غم، به پنـاهِ دل...
#یا_ضامن_آهو
#استوری
#طلوع🌻
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و سلام بر
نگاه هایی که
تا ابد به ما دوخته شده.....
#و_سلام_بر
#استوری
#شهید
#طلوع🌻
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
👤 #آدم_باشیم
تحلیل های آدمیزادی
وقتی تازه میفهمی دوستت توی یه ویلای لاکچری زندگی میکنه و یه ماشین لوکس خریده؛
حرفهایی از این قبیل توی ذهنت میاد ↓
- اگه نون حلال خورده بود که وضعش این نبود!
- یه حس بدی میده بهم، از اولشم از این خوشم نمیومد!
- آخه اینهمه پول رو از کجا آورده؟! بهجز دزدی، اونم از جیب ما فقیر بیچارهها!؟
💥این فکرها یه نشونۀ خطرناکه و باید بدونی که «نظام درونی» ت خیلی به هم ریخته است!!!
▪️«نظام درونی» چیه؟
و چطور ما رو میرسونه به زندگیِ آدمیزادی؟
#آدم_باشیم
#طلوع🌻
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
🔸انسان متواضع، چه کسی است؟🔸
متواضع بودن به معنای سر به زیر گرفتن نیست. انصاف، اساس تواضع است. تواضع حقیقی این است که انسان منصف باشد؛ اگر بدی از خودش سر زده، آن را «قبول» کند و اگر خوبی از دیگران سر زده، آن را «باور» کند. انسان باید به گونهای بار بیاید که وقتی احسان میبیند، آن را تصدیق کند و اگر از خودش بدی سر میزند، اشتباه خودش را بپذیرد.
اگر شما این صفت را به فرزندت ارث بدهی، از هر چیز دیگری که به او بدهی، قیمتش بیشتر است. اگر دیدی بچهات بعد از بدی کردن، اعتراف به بدی میکند و میگوید: تقصیر من بود، سجدة شکر کن. بزرگترین نعمتی که خدا در تربیت اولاد به انسان میدهد، این است که وقتی خدمتی به او شد، آن را تصدیق کند و اگر لطمهای به کسی زد، به آن اعتراف کند و با تصدیق این امور، تربیت شود.
انسان منصف وقتی به جامعه بیاید، خودش اصلاح میشود؛ چون اگر بدی کرد، جامعه هم به او بدی میکند و میگوید: «من» بدی کردم که جامعه به من بدی کرد. بعد خودش را اصلاح میکند و در حقیقت زنده میشود. هنر دستگاه جوجهکشی به بخاری یا جای تخم مرغش نیست؛ بلکه تمام ارزشش به یک دستگاه کوچک چند گرمی به نام رگلاتور است که تنظیمکننده است. این دستگاه از تمام دستگاهها کوچکتر، اما مهمتر است. اگر این دستگاه کوچک از کار افتاد، دستگاه جوجهکشی یا دئوترم داغ میکند و خاموش نمیشود. انصاف در انسان همان تنظیمکنندهای است که اگر از بین رفت، دیگر انسان نمیماند.
#آیت_الله_حائری_شیرازی
#فرزند_پروری
#تواضع
#طلوع🌻
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf