فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹دختری که خوابه
ولی ملائکه براش گناه مینویسند 😳❗️
#تلنگر❤️🩹
#پند_اخلاقی_و_آموزنده
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❇️@toobehnasooh
عقربی که پنج نفر را می خورد 🦂
🌹🍃پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
در روز قیامت، از داخل جهنم🔥 عقربی🦂 خارج می شود که سر آن عقرب در آسمان هفتم است و دُمش در ته زمین و دهانش هم از مشرق تا مغرب است.
🔷آن عقرب🦂 مےگوید :
💥«أَینَ مَن حارَبَ اللهَ و رَسُولَه؟» ؛ ← آنهایی که با خدا و پیامبر خدا جنگ داشتند کجا هستند؟
💫 جبرئیل فرود می آید و می پرسد: «چه کسانی را می خواهی؟ مقصودت از کسانی که با خدا و پیامبر خدا در جنگ بودند چه کسانی است؟»
🦂 عقرب می گوید: آنها پنج نفرند و من می خواهم آنها را ببلعم:
❶ اول تارِکُ الصَّلوة:
👌آن کسی که بی نماز از دنیا رفته است، مخصوصاً اگر منکر هم بوده و نماز را قبول نداشته که دیگر هیچ!
*⃣ این عقرب می گوید من ارادۀ تارک الصلوة را دارم. او با خدا و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در جنگ بوده است.
❷ دوم مانِعُ الزَّکاة:
👌کشاورزی که گندم🌾 داشته اما زکاتش را نمی داده، گاو و گوسفندش در حد نصاب بوده زکات نمی داده، طلا به میزان بیست مثقال داشته زکاتش را نمی داده،
*⃣ این عقرب می گوید: من به دنبال کسانی هستم که در دنیا زکات نمی دادند.
❸ سوم آکِلُ الرِّبا:
👌 کسانی که نزول می خوردند. در زمان ما هستند کسانی که پول می دهند و نزولش را سر ماه می گیرند. چه قدر گناه دارد.
❹ چهارم شارِبِ الخَمر:
👌کسانی که شراب می خورند، چهارمین گروهی هستند که آن عقرب به دنبالشان هست.
❺ پنجم قَومٌ یُحَدِّثُونَ فِی المَسجِدِ حَدیثَ الدُّنیا:
👌مردمی که در مسجد می نشینند و به جای اینکه مباحثه کنند، درس بخوانند، دعا بخوانند، حرف آخرت و مسائل شرعی و قرآن و مفاتیح بزنند، از دنیا صحبت می کنند: امروز دلار چند بود؟ طلا مظنه اش چه قدر بود؟ شنیده ام بالا رفته؟! این حرف ها جایش در مسجد نیست.
*⃣ آن عقرب 🦂به دنبال کسانی است که در مسجد از دنیا حرف بزنند.
#آثار_گناه
📚برگرفته از کتاب در محضر مجتهدی
❇️@toobehnasooh
میفرمایند
استغفار کن #غم از دلت میره!
اگر استغفار کردی و غم از دلت نرفت؛
یعنی داری خالی;بندی میکنی :)
بگرد گناهتو پیدا کن و اعتراف کن بهش...!
#استادپناهیان👌🍃
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
❇️@toobehnasooh
🌺🌸🌸🌺
کِی شود حُر شَوَم و توبه ی مردانه کنم؟!
سینه ام را ز چه مَنزلگهِ بیگانه کنم؟!
سینه ویران شده ی توست به ولله حسین
گنج را من طلب از سینه ی ویرانه کنم
ای تو مستانگی من! چه لزومی دارد
عشقِ تو باشد و من باده به پیمانه کنم
میروَم هیئت و در بَدو ورودَم زین پَس
مشکلی نیست اگر نیّت میخانه کنم
خنده ای کُن بوَزَد بویِ خوشِ سیبِ حرم
وَ اناری بده تا با دل و جان دانه کنم
آه اگر شمع تویی تا به اَبد شرمَم باد
خنده بَر حالِ پُراز گریه ی پروانه کنم
ای سَرِ نیزه نشین کاش نسیمی بودم
تا که گیسویِ پریشانِ تو را شانه کنم
بارها توبه شکستَم تو ولی بخشیدی
کِی شَوَد حُر شَوَم و توبه ی مردانه کنم؟!
❇️@toobehnasooh
👈جوانان👱 توبه و عبادت را به دوران پيری👴 موكول نكنند؛ مرگ انسان را مطلع نمیكند!
🔸بعضیها دعا و عبادت و توبه را میگذارند برای دوران پیری؛ این اشتباه بزرگی است.
🔹اولاً معلوم نیست وقت داشته باشیم؛ مرگ انسان را مطلع نمیکند.
🔸ثانیا چنانچه کسی خیال کند که میشود دوران جوانی را با غفلت و غرق شدن در شهوات گذراند، بعد با خیال راحت به سراغ توبه رفت، اشتباه بزرگی مرتکب شده.
🔹حالت دعا و انابه🙏 چیزی نیست که انسان هر وقت اراده کرد، برای او پیش بیاید. گاهی می خواهیم، نمی شود.
📕حضرت امام خامنهای (مدظله العالی) ۸۴/۷/۲۹
❇️@toobehnasooh
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
خواب بودم،خواب دیدم مرده ام
بی نهایت خسته و افسرده ام
تا میان گور رفتم دل گرفت
قبر کن سنگ لحد را گل گرفت
روی من خروارها از خاک بود
وای،قبر من چه وحشتناک بود!
بالش زیر سرم از سنگ بود
غرق ظلمت،سوت و کور تنگ بود
هرکه آمد پیش،حرفی راند و رفت
سورهٔ حمدی برایم خواند و رفت
خسته بودم هیچکس یارم نشد
زان میان یک تن خریدارم نشد
نه رفیقی،نه شفیقی، نه کسی
ترس بود و وحشت و دلواپسی
ناله می کردم ولیکن بی جواب
تشنه بودم،در پی یک جرعه آب
آمدند از راه نزدم دو ملک
تیره شد در پیش چشمانم فلک
یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟
دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟
گرچه پرسش ها به ظاهر ساده بود
لرزه بر اندام من افتاده بود
هرچه کردم سعی تا گویم جواب
سدّ نطقم شد هراس و اضطراب
از سکوتم آن دو گشته خشمگین
رفت بالا گرزهای آتشین
قبر من پر گشته بود از نار و دود
بار دیگر با غضب پرسش نمود:
ای گنه کار سیه دل،بسته پر
نام اربابان خود یک یک ببر
گوئیا لب ها به هم چسبیده بود
گوش گویا نامشان نشنیده بود
نامهای خوبشان از یاد رفت
وای،سعی و زحمتم بر باد رفت
چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد
بار دیگر بر سرم فریاد کرد:
درمیان عمر خود کن جستجو
کارهای نیک و زشتت را بگو
هرچه میکردم به اعمالم نگاه
کوله بارم بود مملو از گناه
کارهای زشت من بسیار بود
بر زبان آوردنش دشوار بود
چاره ای جز لب فرو بستن نبود
گرز آتش بر سرم آمد فرود
عمق جانم از حرارت آب شد
روحم از فرط الم بی تاب شد
چون ملائک نا امید از من شدند
حرف آخر را چنین با من زدند:
عمر خود را ای جوان کردی تباه
نامه اعمال تو باشد سیاه
ما که ماموران حق داوریم
پس تو را سوی جهنم می بریم
دیگر آنجا عذرخواهی دیر بود
دست و پایم بسته در زنجیر بود
نا امید از هرکجا و دل فکار
می کشیدندم به خِفّت سوی نار
ناگهان الطاف حق آغاز شد
از جنان درهای رحمت باز شد
مردی آمد از تبار آسمان
دیگران چون نجم و او چون کهکشان
صورتش خورشید بود و غرق نور
جام چشمانش پر از خمر طهور
چشمهایش زندگانی می سرود
درد را از قلب انسان می زدود
بر سرخود شال سبزی بسته بود
بر دلم مهرش عجب بنشسته بود
کِی به زیبائی او گل می رسید
پیش او یوسف خجالت می کشید
دو ملک سر را به زیر انداختند
بال خود را فرش راهش ساختند
غرق حیرت داشتند این زمزمه
آمده اینجا حسین فاطمه؟!
صاحب روز قیامت آمده
گوئیا بهر شفاعت آمده
سوی من آمد مرا شرمنده کرد
مهربانانه به رویم خنده کرد
گشتم ازخود بی خود ازبوی حسین(ع)
من کجا و دیدن روی حسین(ع)
گفت: آزادش کنید این بنده را
خانه آبادش کنید این بنده را
اینکه اینجا این چنین تنها شده
کام او با تربت من وا شده
مادرش او را به عشقم زاده است
گریه کرده بعد شیرش داده است
خویش را در سوز عشقم آب کرد
عکس من را بردل خود قاب کرد
بارها بر من محبت کرده است
سینه اش را وقف هیئت کرده است
سینه چاک آل زهرا بوده است
چای ریز مجلس ما بوده است
اسم من راز و نیازش بوده است
تربتم مهر نمازش بوده است
پرچم من را به دوشش می کشید
پا برهنه در عزایم می دوید
بهر عباسم به تن کرده کفن
روز تاسوعا شده سقای من
اقتدا بر خواهرم زینب نمود
گاه میشد صورتش بهرم کبود
تا به دنیا بود از من دم زده
او غذای روضه ام را هم زده
قلب او از حب ما لبریز بود
پیش چشمش غیر ما ناچیز بود
با ادب در مجلس ما می نشست
قلب او با روضهٔ من می شکست
حرمت ما را به دنیا پاس داشت
ارتباطی تنگ با عباس داشت
اشک او با نام من می شد روان
گریه در روضه نمی دادش امان
بارها لعن امیه کرده است
خویش را نذر رقیه کرده است
گریه کرده چون برای اکبرم
با خود او را نزد زهرا(س) می برم
هرچه باشد او برایم بنده است
او بسوزد، صاحبش شرمنده است
در مرامم نیست او تنها شود
باعث خوشحالی اعدا شود
گرچه درظاهر گنه کار است و بد
قلب او بوی محبت میدهد
سختی جان کندن و هول جواب
بس بود بهرش به عنوان عقاب
درقیامت عطر و بویش می دهم
پیش مردم آبرویش می دهم
آری آری،هرکه پا بست من است
نامه ی اعمال او دست من است
ناگهان بیدار گردیدم زخواب
از خجالت گشته بودم خیس آب
دارم اربابی به این خوبی ولی
می کنم در طاعت او تنبلی؟
من که قلبم جایگاه عشق اوست
پس چرا با معصیت گردیده دوست؟
من که گِریَم بهر او شام و پگاه
پس خطا کردم چرا کردم گناه؟
❇️@toobehnasooh
💠 • ° •🔸 ◎﷽◎ 🔸• ° • 💠
🔷🔸 هـر شـــ🌙ـــب یـــڪ🔸🔷
⇩⇩⇩ داسـتـــ📚ــــان⇩⇩⇩
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
شخصی بود که چندان مقید به احکام شرعی نبود، ولی هر وقت در مسیرش به بیرق و پرچم مجالس عزاداری امام حسین علیهالسلام برمیخورد، به حضرت سلام میداد.
آن شخص از دنیا رفت و در قیامت پروندهٔ اعمالش را رسیدگی کردند و دیدند جهنمی تمام عیار است!
لذا حکم صادر شد او را به جهنم ببرند
ملائکه پروندهٔ او را گرفتند
و او را به سمت جهنم بردند.
در بین راه آن شخص بیرق امام حسین علیهالسلام را دید، محکم ایستاد و به ملائکهای که او را میبردند گفت من در دنیا هیچ وقت بدون سلام کردن از این بیرقها رد نشدم و الآن هم باید بروم یک سلام بکنم، بعد با شما به جهنم میآیم
ملائکه گفتند نمیشود
کار تو تمام است و باید به جهنم بروی
تا این گفتگو بین آنها در گرفت
حضرت اباعبدالله علیهالسلام که پای آن بیرق ایستاده بودند یک نگاه به آنها کردند و با همین نگاه، آن شخص و ملائکهٔ همراهش، خود را در حضور حضرت مشاهده کردند.
حضرت فرمودند گفتگوی شما بر سر چه بود؟ ملائکه پروندهٔ اعمال آن شخص را تقدیم حضرت کردند.
حضرت نگاهی به آن کردند و به آن شخص فرمودند: این چیه!؟
(یعنی چیز خوبی نیست)
و پرونده را به ملائکه پس دادند
ملائکه هم راه افتادند تا آن شخص را به جهنم ببرند اما در بین راه متوجه شدند که به سمت بهشت میروند خیلی تعجب کردند!
به پروندهٔ آن شخص نگاه کردند، دیدند حضرت با همان نگاهشان زیر نامهٔ اعمال آن شخص نوشتهاند:
《یا مُبَدِّلَ السَّیِئاتِ الحَسَناتِ》
ای کسی ڪه بدیها را به خوبی تبدیل میکنی
ملائکه هم آن شخص را به بهشت بردند
و تحویل دادند.
📗 مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب
❇️@toobehnasooh
💠 #حدیث_روز
🔸پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: إذا ظَهَرَ العِلمُ وَاحتُرِزَ العَمَلُ، وَ ائتَلَفَتِ الأَلسُنُ وَ اختَلَفَتِ القُلوبُ ، و تَقاطَعَتِ الأَرحامُ، هُنالِكَ «لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمَى أَبْصَارَهُمْ» .
🔹هر گاه علم آشكار شود و از عمل، دورى شود و زبانها با هم شوند و دلها از هم جدا گردند و پيوندهاى خويشاوندى بگُسَلند، اين جاست كه «خدا، آنان را لعنت مىكند و ناشنوايشان مىگردانَد و چشمهايشان را نابينا مىسازد» .
📚 ثواب الأعمال : ص ٢٨٩ ح ١
❇️@toobehnasooh
بسمه تعالی
با سلام و احترام
این حکم مأموریت شماست
شخصا مشاهده بفرمایید👇
https://DigiPostal.ir/cupzznm
🟢مواظب زبانت باش
🔰مولا علی عليهالسلام میفرماید؛
🔻سخن در بند توست، تا آن را نگفته باشى، و چون گفتى، تو در بند آنى👌
🔻 پس زبانت را نگهدار چنانكه طلا و نقره خود را نگه مىدارى، زيرا چه بسا سخنى كه نعمتى را طرد يا نعمتى را جلب كرد
✍دربارۀ اهميت سكوت و خطرات سخنگفتن بىرويه، در كلمات پيشين امام عليه السلام مطالب قابل توجهى خوانديد. امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه در ضمن سه جملۀ ديگر بر اين مسأله تأكيد مىكند. نخست مىفرمايد: «سخن، تا نگفتهاى اسير توست اما همين كه گفتى تو اسير او خواهى بود»؛ (الْكَلاَمُ فِي وَثَاقِكَ مَا لَمْ تَتَكَلَّمْ بِهِ؛ فَإِذَا تَكَلَّمْتَ بِهِ صِرْتَ فِي وَثَاقِهِ). چه تشبيه و تعبير جالبى! بهراستى، سخن قبل از آنكه از دهان گويندهاش بيرون آيد همچون اسيرى در نزد اوست ولى همين كه از دهان گوينده بيرون آمد نه تنها قادر بر مهار كردنش نيست بلكه در اسارت آن خواهد بود و تمام مسئوليتهايش را بايد به عهده بگيرد. پس چه بهتر كه انسان كم سخن بگويد و سنجيده بگويد
📘نهج البلاغه حکمت۳۸۱
#نهج_البلاغه
🌸🌼🌸🌼🌸🌼
❇️@toobehnasooh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت الله جوادی آملی:
⭕️ این یک دقیقه را با آب طلا بر تمام دیوارها بنویسید تا اتمام حُجَّت بر همه باشد، خصوصا مسئولان و کسانی که مشغول سیاهنمایی بر علیه نظام اسلامی هستند!
#تضعیف_نظام
#انتخابات