به همه آدمای دنیا نمیشه کمک کرد ولی به یه نفر میشه، یه نفر هم خیلی مهمه.
از همهی حيوونای دنیا نمیشه حمایت کرد ولی به همون یه دونه حیوون جلوی در خونه ميشه آب و غذا داد.
و...
نگذاريم شلوغ بودن دنیا ناامیدمون کنه؛ یه نفر، یه موجود، یه جان، یه زندگی، خیلی خیلی بزرگ و مهمه.
》Hesam Afsari《
🗣 @tootiter
دو تا برادر نابینا اومدن توی اتاقم، یکیشون دست زد به پرونده های روی میز گفت یه کاغذ بهم میدی نقاشی کنم؟ بهشون کاغذ دادم. یه دختر غریبه اومد توی اتاق نگاه خط خطی های نامفهوم روی کاغذ کرد گفت چی کشیدی؟ پسر گفت درخت کشیدم. دختر گفت آفرین چقدر قشنگ کشیدی! :)
کاش آدما همیشه بچه بمونن.
》Sina《
🗣 @tootiter
نشسته بودیم کنار جاده جنگلی، این دوستمون که خانم حساسی هم هست از کنارش یک چیز ۳۰ سانتی برداشت و گفت بچه ها این مار پلاستیکی رو ببینید، چقدر واقعیه. کمی تکونش داد و گذاشتش روی زمین، ماره خزید و رفت، و این دوستمون با یک جیغ بیهوش شد، دوستان دقت کنند امکان اینکه تو جنگل مار پلاستیکی ببینن خیلی کمه و لطفا ریسک نکنن.
》Shex《
🗣 @tootiter
دختر افغانستانی کلاس سومی که به سختی مدرسه ثبت نامش کردیم، دو ساعت تمام گریه می کرد و میگفت از شنبه مدرسه نمیرم و تمام دفتراشو انداخته دور.
زنگ زدم با مدیرش حرف زدم معلوم شد چند بار پول گم شده، ناظم هربار میره بهش میگه میدونم تو برمیداری افغانیا دزدن.
》زهرا کُهرام《
🗣 @tootiter
استادمون میگفت: یبار یه آقایی اومده پیشش از رفتارهای بد زنش گفته و حسابی گریه کرده!
گفت خواستم دلداریش بدم گفتم: اینایی که گفتی چیزی نیست، واسم خبر آوردن هفته پیش داخل حرم حضرت معصومه زن یکی از آقایون جلوی همه محکم تو گوشش زده!
استاد گفت: آقاهه گریهش بیشتر شد و گفت اون من بودم😂
》ساندیس《
🗣 @tootiter
مامانم، جوون که بود آرزو داشت دکتراش رو بگیره. نوزده سالگی بچهی اول به دنیا اومد و بعد هم من و خواهرم. ماها که از خونه رفتیم. یه سال تموم درس خوند. دانشگاه سراسری قبول شد. کار با کامپیوتر رو یاد گرفت. ده تا مقالهی خوب چاپ کرد. و امروز در پنجاه و شش سالگی مدرکش رو گرفت :)
مامانم به آرزوی سیوهفت ساله اش رسید و مثل یه دختر نوزده ساله خوشحاله😍
》همسایهی طبقهی سوم《
🗣 @tootiter