دسترسی سریع به طرح های متنوع سجاده ها😊🌸(طرح های دیگر ان شاءالله بارگذاری خواهد شد)⏳ سجاده طرح جنگل زیبا طرح پاییز و چتر طرح زیبای بهاران طرح قطار سوره ها طرح زیبای شمعدونی طرح ساحل 🌴🛶 سجاده طرح کلبه 🏡 سجاده کودک بر اساس داستان کشتی حضرت نوح علیه السلام پله پله تا ملاقات خدا😍💚 سجاده طرح کندو بر اساس سوره نحل سجاده ام البنین سلام الله علیها سجاده ماه من سجاده سه تکه با ذکر یا اباصالح @torobchekoochooloo

یه مامانی که دلش میخواد قندعسلش تو محیط طیب رشد کنه و با نماز خوندنش مفاهیم دینی و سوره ها رو هم آموزش ببینه!؟؟ یا یه معلم فهم قرآن هستی که برای بچه ها آموزش سوره ها رو در کنار هدایای مربوط به سوره میخوای برای بچه ها اجرا کنی؟؟ میدونستی تربچه کوچولو اولین تولیدکننده سجاده کودک بر اساس مفاهیم قرآنی و دینی بوده؟😍 توفیق طراحی و تولید محصولات از سال ۹۶ بر اساس مفاهیم دینی و اموزش سوره های قرانی با برند تربچه کوچولو شروع به کار کرد و با همراهی شما دوستای خوبم تاالان ایده ها و محصولات متنوعی رو به کارهامون اضافه کردیم😊🌷

در دل ما داغ ابراهیم بود... ناگهان کشتند اسماعیل را...🏴

الحمدلله🥺🥲 رضایت شما برکته برای ما🌷 دلم راهی میشه با هدیه هایی که میرسه به دست بچه ها....

یه سلام گرم و دوستداشتنی از یه جای زیبا و قشنگ به مامانا..

اول بگم که همهههه دوستایی که اینجا و چه تو اینستا به طور مجازی و حضوری همدیگه رو میشناسیم رو دعا کردم تو هوایی که مدت زیادی بود دلم پرمیزد بیام و نفس بکشم

نفس کشیدن زیر این آسمون رو براتون دعا میکنم هر چه زودتر

من که دعاتون کردم اما بازم اگه خواستی مخصوص اسمتو ببرم بگو ان شاءالله انجام وظیفه کنم🥲👇🏻 @tz_torabizadeh

یه اتفاق جالبی برامون افتاد که میخوام براتون تعریف کنم اول یسوال بپرسم.. قبول دارید بچه ها همیشه ی همیشه به حرف مامانا که گوش نمیدن!! درسته😊.. خب ..من یه مامانم. دلم میخواست تربچم یه چیزی همیشه همراهش باشه .و قبول کنه و از خودش جداش نکنه

همیشه برای بچه ها ۴قل بخونید آیت الکرسی بخونید بهشون بدمید البته خودتونم فراموش نکنید برای عزیزانتون هم بخونید تااازه هییییچ اشکالی هم نداره اگه دیدی یه کوچولو از کنارت رد میشه و باهات هیچ نسبتی هم نداره اما چهره شیرینش قند تو دلت اب کرده هم یه ماشاءالله لاحول ولاقوه الا بالله بگی و یه ناس و فلق براش بخونی☺️🌱

حالا اینا خیلی خوبه ها ولی داشتن که حرز که روایت شده و مخصوصا الان تو این شرایط جامعه برای همه نیازه حتتمن همراه داشته باشید بریم سراغ داستان خودمون👇🏻🥰 چقدر قشنگ بود اتفاق امروز..

اینجا آخر داستانه که باعث شد شروعش از همینجا باشه..

میگم براتون.. برمیگردم..

امشب منه رو سیاه رو به آقا التماس کردم...برای همه دلهای شکسته ای که بهم پیام دادید و من آب شدم..از علی کوچولو قهرمان یه مامان دلشکسته که چشمش رو به امید سلامتی میوه دلش هر روز باز میکنه تا بقیه شما دوستای خوبم🥺 زانو زدم تو همین نقطه روی زمین و همه دعاهاتون رو سپردم به شفاعت علی بن موسی الرضا😢

شماهم سلام بدید..میدونید دیگه جواب سلام واجبه.. بی جواب نمیمونید🥲

یکی یکی دارم پیامهاتون رو میخونم🥺🌱 فقط دلم میخواست بهتون بگم اگر شرکت میکنید تو ختم صلوات...برای علی کوچولویی که مامانش بهمون پیام داده .دل این مادرو خوشحال کنیم و با صلوات هایی که هدیه میکنیم برای این سه ساله عزیز طلب سلامتی کنیم .به ادمین پیام بدید من دلم روشنه مامان علی جان..ان شاءالله خبر سلامتیش رو بهمون میگی به همین زودی🥺

سلام به همه دوستای خوبم تا اینجا براتون گفتم. این شد شروع داستان.. از وقتی کوچولوی من اندازه فندق بود براش یه حرز درست کردم که همیشه همراهش باشه میدونید دیگه حرز امام جواد علیه السلام رو اگر برای چشم زخم استفاده میکنید به بازوی راستتون باید ببندید خب این فسقل خیلی کوچیک تر بود منم وصلش‌کردم به لباسش..دیگه همییییشه همراهش بود خلاصه از وقتی تربچه جانم کوچیک ‌بود حرز براش اماده کردم چون واقعا معتقد هستم به این علاوه براینکه تلاش میکنم مداومت کنم روی خوندن ناس و فلق براش . یا سعی کنم تو خونه نه فقط برای بچه ها برای خودمون و اهالی خونه اسپند و کندر دود بدیم. داشتن حرز هم یکی از واجباته برام که همراهمون باشه حالا بچه ها هر چی کوچکترم باشن یکم سخت قبول میکنن چیزی بهشون آویز باشه بزرگتر که شد خیلی دوسش داشت خلاصه دیروز تو حرم تربچه جانم داشت تو رواق ها بازی میکرد.

که بعد متوجه شدم حرزش گم شده😢 راستی میدونید اگه میخواهید حرزتون از حالت عمومی برای هرشخص به اسم خودش باشه طوری که فقط یک نفر ازش استفاده کنه نمازی داره که میخونید در وقت مناسب و بنام شخصی میشه که حرز همراهشه🌱

رواق به رواق به نوبت رفتیم و همه جا رو گشتیم.. دنبال یه جوجه کوچولو .از خادما پرس و جو کردیم.. حالا چی میگفتم ..میگفتم یه جوجه ندیدین تو حرم گمش کردم!!😶‍🌫 خسته شدیم.. ولی من دلم میخواست با حرز خودش‌برگردیم خونه.. دیگه وقت رفتن بود.. سرمو انداختم پایینو رفتیم سمت کالسکه تربچه جان..

جوجه کوچولویی که روی شونه یه تربچه نشسته بود و قرار بود همه جا همراهش باشه حالا جوجه قصه ما تو حرم پر زده بود و ما از اینور به اونور نبود که نبوووود... قبلا براش داستان جوجه کوچولو رو تعریف کرده بودم . که قراره این جوجه دوستت باشه و باهات بیاد اینور اونور. خیلی دوسش داشت دیگه باید برمیگشتیم..

مگه تو حرم چیزی گم میشه؟ جز این دل که رواق به رواق دنبال گمشدش میگرده. صاحب حرم خودش حواسش به دلت هم هست. حتا یه جوجه کوچولوی دوستداشتنی🥲 داشتیم بچه رو سوار کالسکه میکردیم که دیدیم جوجه کوچولو نشسته یه گوشه پنجره در خروجی.. بالای کالسکه بچه🥲 جا خوردیم.. فقط برگشتیم سمت ضریحو نگاه میکردیم.. جوجه تو دستامو مات مونده بودم منی که رج به رج فرش ها رو تو رواق ها دنبالش گشتم و پیداش نکرده بودم🌱 حالا علاوه بر ابن الرضا..خود امام رضا هم حافظ تربچه مون هست ان شاء الله 😍😍