فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#داستان
ماجرای عشقش شبیه به هیچ کدام از ماجراهای عاشقانهای که شنیده بود، نبود.
ماجرای عشقش از یک خواب شروع شد، خورشید را دید، که به سمت خانهاش در حرکت بود. خورشید وقتی به خانهاش رسید پایین آمد و از همان جا به همه عالم نورافشانی کرد.
تعبیرش را که پرسیده بود. عموی دانشمندش گفت: که ملکه آسمانی خواهد شد که از زمان و مکان خواهد گذشت و آسمان های هفتگانه را طی خواهد کرد و از ازل تا ابد همتایی نخواهد داشت.
حالا خوابش تعبیر شده بود و ماجرای عشقش
به سرانجام رسیده بود.
@torraanj
🔶تشرف محمد کاظم کریمی ساروقی
🔻قسمت اول
⚜بدون تردید اگر انسان بخواهد متصف به صفات حضرت #بقیةالله ارواحنا فداه بشود،تا به او نزدیک گردد و تا از شر #شیطان و #نفس_اماره راحت شود،
باید تزکیه نفس کند و خلوص نیت و روح پاک داشته باشد، که شاعر می گوید:
اگر خواهی آری به کف دامن او
برو دامن از هرچه جز اوست برچین
و یا لااقل آنچه را که می داند، برای #خدا عمل کند و در اعمالش اخلاص داشته باشد.
در روایت آمده:
🍃من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم یعلم🍃
اگر کسی به آنچه که می داند عمل کند خدای تعالی علم آنچه را که نمی داند به او مرحمت می فرماید.
📚منبع: بحار الانوار ج 92 ص172
💠 در حقیقت شخص با تقوی کسی است که هرچه را از احکام یاد گرفته، در مرحله اول به فکر عمل کردن به آن باشد و هیچگاه کوچکترین دستور وتکلیفی را فراموش نکند و دقیق به وظایفش عمل نماید.
در مرحله دوم در آن کار اخلاص داشته باشد.
که قطعا در این صورت مورد توجه حضرت بقیةالله روحی فداه قرار می گیرد.
در این زمینه قضیه عجیبی نقل شده که ما در اینجا آن را می آوریم.⬇️⬇️⬇️
🔴در سال 1332 که تازه وارد حوزه علمیه قم شده بودم، به مدت پانزده روز در منزل حجة الاسلام والمسلمین جناب آقای حاج شيخ محمد رازی سکونت داشتم.
در همین مدت مردی به نام کربلایی محمد کاظم کریمی ساروقی مهمان معظم له بود.
من در آن موقع با فداییان اسلام، به خصوص با رهبر آنها سید مجتبی نواب صفوی ارتباط خوبی داشتم.
آنها ، آقای کربلایی محمد کاظم کریمی ساروقی را خیلی احترام می کردند.
نه به خاطر اینکه او مرد با سواد و عالمی باشد،
و نه به خاطر اینکه او مرد قاطع وقدرتمندی باشد ،
ونه به خاطر اینکه او مرد ثروتمند وبا نفوذی باشد ،
🔻بلکه تنها به خاطر اینکه او در اثر عمل کردن به آنچه از احکام اسلام دانسته است مورد توجه حضرت بقیةالله روحی فداه قرار گرفته و بزرگترین ثروت معنوی را به او داده بودند.
یعنی او را در یک لحظه حافظ #قرآن_کریم کرده بودند.
ادامه دارد....
📚برگرفته از کتاب ملاقات با امام زمان علیه السلام
@torraanj
🔶تشرف محمد کاظم کریمی ساروقی
✳️قسمت دوم
...او را در یک لحظه حافظ قرآن کریم کرده بودند!
آن هم نه به طور معمولی، بلکه هر سوره و آیه ای را که به او تعلیم داده بودند،خواص آن و تمام خصوصیات آن آیه را در حافظه او سپرده بودند.
در مدت این پانزده روز که من با او معاشر بودم چند قصه وجریان خودم از او دیدم که برای شما خوانندگان محترم نقل می کنم تا بدانید این حفظ قرآن طبیعی نبوده بلکه عنایت حضرت بقیةالله روحی فداه به ايشان بوده است.
ضمناً تذکر این نکته لازم است که کربلایی محمد کاظم کریمی ساروقی به قدری کم حافظه و ساده لوح و کم استعداد بود که در مدت پانزده روزی که من شب و روز با او بودم با آنکه من اصرار زیادی داشتم که او اسم مرا یاد بگیرد و در حافظه ای که قرآن محفوظ است اسم من هم حفظ شود، او خیلی با زحمت، این اواخر اسم وفامیل مرا یاد گرفته بود.
حتی عرفیات خوبی نداشت.
ای کاش او را می دیدید! که خود این کم حافظه ای و سادگی و کم استعدادیش، بهترین دلیل بر معجزه بودن حفظ قرآن او بود.
علاوه او مگر ساده حافظ قرآن بود، نه بلکه اگر جریانات زیر را که دهها مرتبه در حضور علما و مراجع تقلید اتفاق افتاد، با دقت ملاحظه بفرمایید! باور می کنید که ممکن نیست بطور عادی این عمل انجام شود.
مثلاً یک روز مرحوم حجة الاسلام آقای سید عبدالحسین واحدی ( یکی از سران فداییان اسلام) با زحمت چند روزه از چند سوره قرآن کلماتی را به طوری کنار هم تنظیم کرده بود که وقتی در محضر جمعی از علما آنها را خواند هیچ یک از آنها حتی احتمال هم نداده بودند که آن آيه ای از قرآن نباشد، ولی کربلایی کاظم به او گفت: این کلمه را از فلان سوره و آن کلمه را از فلان سوره ی دیگر و تقریباً بيست کلمه از بیست سوره همه را یک یک نام برد و قبل و بعد آن کلمه را از همان سوره ای که نام می برد تلاوت می کرد.
و گفت: چند واو هم از جیب خودت برای وصل کردن کلمات در بین آنها گذاشته ای و می خواهی مرا امتحان کنی!
این عمل در حضور جمعی از علما بود که همه به او احسنت گفتند و حتی بعضی از بزرگان از جا بر خاستند و دست او را بوسیدند.
ادامه دارد....
📚برگرفته از کتاب ملاقات با امام زمان علیه السلام
@torraanj
مناظرة #علامه_حلي با علماي اهل سنت
سلطان محمد خدابنده يازدهمين پادشاه ايلخانيان بود. روزي بر بانوي حرمسراي خود غضب كرد و او را سه طلاقه كرد اما وقتي خشم او فرو نشست از كار خود پشيمان گشت. علماي اهل سنت را طلب كرد و موضوع كار خود را با آنان در ميان گذاشت. آنها همگي گفتند با توجه به اين كه او را سه طلاقه كردهاي ديگر زن تو نخواهد بود مگر اين كه با فرد ديگري ازدواج كند و با او باشد سپس از او جدا شود و به عقد تو درآيد.
اين نظر علما شاه را ناراحت كرد.
يكي از وزرا براي حل مشكل شاه گفت: فقيهي بلند مرتبه در شهر حله است او را بخواهيد شايد راه حلي داشته باشد.
سلطان با احترام او را طلبيد.
علامه حلّي آمد و در جريان كار سلطان قرار گرفت و گفت: اين طلاق به خاطر نبود شرايط لازم باطل است (و در نتيجه بانوي حرمسرا همسر تو است).
اما وقتي علامه حلّي كه از علماي بزرگ عالم #تشيع است توسط وزير مطرح شد دانشمندان اهل سنت او را مذمت كردند.
روزي كه علامه حلّي به مجلس آنها وارد شد نعلين خود را بدست گرفت و گفت: السلام عليكم و چون جاي خالي جز در كنار سلطان نبود كنار او نشست.
دانشمندان سني گفتند: ما نگفتيم او از عقل بيبهره است؟
سلام و برخوردش را مشاهده كرديد؟
سلطان گفت: از او بپرسيد چرا اين گونه رفتار كرد؟
رو به علامه كردند و گفتند: چرا در برابر سلطان تعظيم نكردي و رعايت ادب ننمودي؟ علامه گفت: پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از سلطان بهتر بود و هر گاه به او ميرسيدند سلام ميكردند.
گفتند: چرا در كنار سلطان نشستي؟
پاسخ داد: در مجلس جاي خالي جز آنجا نبود.
گفتند: چرا نعلين خود را در مجلس آوردي؟
جواب داد: ترسيدم #حنفيها آن را بدزدند همانگونه كه ابو حنيفه نعلين پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ را دزديد!
علماي حنفي مذهب ناراحت شدند و گفتند: ابو حنيفه كه در زمان پيامبر زندگي نميكرد تا نعلين او را بدزدد.
علامه گفت: اشتباه كردم، ترسيدم #شافعيها بدزدند زيرا امام شافعي نعلين رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ را دزديد.
شافعيها برآشفتند كه امام شافعي دويست سال پس از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ به دنيا آمد.
علامه گفت: ترسيدم مالكيها بدزدند همانگونه كه پيشواي آنها مالك كفشهاي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ را دزديد.
#مالكيها نيز اعتراض كردند و گفتند: مالك در آن زمان نبوده است تا اين كه علامه گفت: ترسيدم حنبليها بدزدند زيرا احمد حنبل كفشهاي رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ را دزديد. علماي #حنبلي گفتند: احمد حنبل در زمان پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نبوده است.
در اينجا بود كه علامه حلّي رو به شاه كرد و گفت: هيچ كدام از رهبران مذهب چهارگانه اهل سنت در زمان رسول خدا نبودهاند. اما ما شيعيان پيرو #علي_عليه_السّلام ـ هستيم كه نفس پيامبر و برادر و پسر عمو و وصي آن حضرت بوده است.
وفتي علامه حلّي همه را محكوم كرد شاه در اوايل سال 709 مذهب تشيع را اختيار كرد و دستور داد در خطبهها نام دوازده امام برده شود و اسم آنها بر سكهها و سر در مساجد نوشته شود. و از آن پس علامه از منزلتي خاص در نزد سلطان برخوردار شد.
✅️✅️منتخب التواريخ، ص 410، حكايات علما با سلاطين، ص 69
@torraanj
حتی یک #حبه_انگور هم به ما نرسید ...!
شاید عبرت بگیریم:
اقای #قرائتی نقل کرد:
روزی به مسجدی رفتیم امام مسجد، که دوست پدرم بود گفت
داستان بنا شدن این مسجد در این شهر قصه عجیبی دارد:
روزی شخص ثروتمندی یک من انگور خرید و به خدمتکار خود گفت انگور را به خانه ببر و به همسرم بده و
خود به سر کاری که داشت رفت.
عصر که به خانه برگشت به اهل و عیالش
گفت لطفا انگور را بیاورید تا با بچه ها انگور بخوریم،
همسرش با خنده گفت:
من و فرزندانت همه انگور ها را خوردیم،
خیلی هم خوش مزه و شیرین بود ...!
مرد، با تعجب گفت تمامش را خوردید!؟
زن لبخند دیگری زد و گفت بله تمامش را!
مرد، ناراحت شد و گفت:
یک من انگور خریدم یک حبۀ اون رو هم برای من نگذاشته اید!!!
الان هم داری می خندی، جالب است ...!خیلی ناراحت شد و بعد از اندکی که به فکر فرو رفت ...
ناگهان از جا برخواسته از خانه خارج شد.
همسرش که از رفتار خودش شرمنده شده بود او را صدا زد ولی جوابی نشنید، مرد، ناراحت اما متفکر رفت سراغ کسی که املاک خوبی در آن شهر داشت.
به او گفت: یک قطعه زمین می خواهم در یک جای این شهر که مردمش به مسجد نیاز داشته باشند و آن را نقدا خریداری کرد.
سپس نزد معمار شهر رفته و از او جهت ساخت مسجد دعوت بکار کرد و او را با خود بر سر زمینی که خریده بود برد و به او گفت:
می خواهم مسجدی برای اهل این محل بنا کنید و همین الان هم جلوی چشمانم ساخت آن شروع شود.
معمار هم وقتی عجله مرد را دید تمام وسایل و کارگران را آورده و شروع به کار ساخت و مسجد کرد.
مرد ثروتمند وقتی از شروع کار مطمئن شد به خانه اش برگشت.
همسرش به او گفت: کجا رفتی مرد!؟
چرا بی جواب و بی خبر!؟
مرد در جواب همسرش گفت:
هیچ ... رفته بودم یک حبه انگور از یک من مالی که در این دنیا دارم برای سرای باقی خودم کنار بگذارم و اگر همین الان هم بمیرم دیگر خیالم راحت است که حداقل یک حبه انگور ذخیره دارم.
همسرش گفت چطور؟ مگر چه شده!؟
اگر بابت انگورها ناراحت شدید حق با شما بوده ما کم لطفی کردیم معذرت می خواهم.
در جواب زن، مرد با ناراحتی گفت:
شما حتی با یک دانه از یک من انگور هم به یاد من نبودید و فراموشم کردید
البته این خاصیت این دنیاست و تقصیر شما نیست!
جالب اینست که این اتفاق در صورتی افتاده که من هنوز بین شما زنده ام
چگونه انتظار داشته باشم بعد از مرگم مرا بیاد بیاورید و برایم صدقه دهید!؟
و بعد قصه خرید زمین و ساخت مسجد را برای همسرش تعریف کرد.
امام جماعت تعریف می کرد که طبق این نقل مشهور بین مردم شهر، الان چهارصد سال است که این مسجد بنا شده ...
400 سال است این مسجد صدقه جاریه برای آن مرد می باشد، چون از یک دانه انگور درس و عبرت گرفت.
ای انسان قبل از مرگ برای خود عمل خیر انجام بده و به انتظار کسی منشین که بعد از مرگت کار خیری برایت انجام دهد،
محبوب ترین مردم، تو را فراموش می کنند حتی اگر فرزندانت باشند.
از الان بفکر فردای مان باشیم.
✅️✅️
@torraanj
#پندانه
پروانه به خرس گفت:
دوستت دارم...
خرس گفت:
الان ميخوام بخوابم
باشه بيدار شم حرف ميزنيم...
خرس به خواب زمستاني رفت
و هيچوقت نفهميد که
عمر پروانه فقط 3 روز است
همديگر را دوست داشته باشيم
شايد فردايي نباشد...
آدماي زنده به گل و محبت نياز دارن
ومرده ها به فاتحه
ولي ما گاهي برعکس عمل ميکنيم
به مرده ها سر ميزنيم
و گـل ميبريم بـراشون
ولي راحت فاتحه زندگی
بعضيارو ميخونيم
گاهي فرصت باهم بودن
کمتر از عمر شکوفه هاست
بيائيم ساده ترين چيز رو که محبته
از هم دريغ نکنيم.
@torraanj
#پیامبر_اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
إنَّ الشَّیطانَ اثنانِ: شَیطانُ الجِنِّ وَ یُبَعَّدُ بـ لاحُولَ وَلاقُوَّۀَ إلاّ بِاللهِ العَلِّی العَظِیمِ، وَشِیطانُ الإنْسِ وَیُبَعَّدُ بِالصَّلاۀِ عَلیَ النَّبیِّ وَآلِهِ؛
شیاطین دو گروهاند؛ شیاطین جنّی که با ذکر لاحَولَ وَلاقُوَّهَ إلاّ بِاللهِ العَلِّیِ العَظِیمِ رانده می شوند، و شیاطین انسی که با #صلوات بر #محمّدوآل_محمّد [شر و آزارشان] از شخص دور می شود.
بحار الأنوار ۹۲ : ۱۳۶
@torraanj
#انگیزشی
کسی که واقعا عزت نفس دارد و قوی تراست؛کمتر زور می گوید.
کسی که راحت تر می گوید:" اشتباه کردم "،
اعتماد به نفس بالایی دارد.
کسی که صدایش آرام تر بود، حرفهایش نفوذ بیشتری داشت.
کسی که خودش را واقعا دوست داشت، بقیه را واقعی تر دوست داشت.
و کسی که بیشتر طنز می گفت؛ به زندگی جدی تر نگاه می کرد.
به تعداد آدم های روی کره ی خاکی ، تفاوت فکر و نگرش وجود دارد .
پس این را بپذیر کسی که تفکرش با تو متفاوت است ، دشمنت نیست ؛ انسان دیگری است با دیدگاهى دیگر .
اگر فقط همین یک اصل را بپذيريم ، روابط مان بهتر خواهد شد و زندگى سرشار از آرامش توام با احترام و درك متقابل را تجربه خواهيم كرد .
@torraanj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ حجت الاسلام والمسلمین #دانشمند:
موضوع:👇
❤️ #خداوند عالم، مظلوم تر از #امام_زمان (ارواحنافداه) خلق نکرده
@torraanj
✅ رئیس فرشتگان بهشت
هرکس وارد #بهشت شود باید با اطلاع و اجازه رضوان٬ خازن بهشت باشد مگر گروهی که #خداوند را مخفیانه عبادت کرده اند.
در روایت است:
در روز #قیامت ٬ #رضوان_خازن_بهشت گروهی می بیند که بدون اطلاع او و بدون آمدن پیش او وارد بهشت شده اند ٬ به ایشان می گوید:
شماها چه کسانی هستید و از کجا وارد بهشت شدید؟
آنان در جواب می گویند: ما گروهی هستیم که خداوند را مخفیانه عبادت و پرستش کردیم٬ خداوند نیز ما را مخفیانه و به طور سرّی وارد بهشت کرد.
📚 بحار ٬ ج ۸ ٬ ص۱۴۶
@torraanj
✅ حضور قلب در دعا
#رهبر_انقلاب :
🔹یکی از شرایط استجابت #دعا این است که آن را با توجه مطرح کنیم.
🔹گاهی لقلقه زبان، جملاتی چون «خدایا ما را بیامرز.»، «خدایا به ما سعّه رزق بده» و «خدایا قرض ما را ادا کن» است.
🔹ده سال انسان این گونه دعا میکند، اصلاً مستجاب نمیشود. این فایدهای ندارد.
🔹یکی از شرایط دعا این است که فرمود: « #خداوند متعال، از صاحب دلِ غافل، دلی که متوجه نیست چه خواستهای را مطرح میکند و با که دارد حرف میزند، دعایی را قبول نمیکند.».
🔹باید #تضرّع کنید و جدّی بخواهید. باید از خدای متعال با الحاح بخواهید. باز بخواهید و باز بخواهید.
@torraanj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شعرخوانی زندهیاد «آقاسی» در وصف «حاجاحمد متوسلیان»
📸اعلام رسمی خبر #شهادت سرلشکر #حاج_احمد_متوسلیان پس از ۴١سال!
@torraanj
✅ قاتل شهید #حاج_احمد_متوسلیان این فرد است
👆این فرد روبرت مارون حاتم شخصی است که در ایست بازرسی منطقه برباره در استان جبل در شمال بیروت مستقیما به صورت شهید حاج احمد متوسلیان شلیک کرد و او را به شهادت رسانید .
👈حاتم مدت ها وظیفه محافظت از ایلی حبیقه سیاستمدار مسیحی و فرمانده نیروهای فالانژ را بر عهده داشت.
👈ایست و بازرسی برباره از مخوف ترین مناطق لبنان در جنگ داخلی بین سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰ میلادی بود که صدها تن از مسلمانان در آن نقطه توسط فالانژها به #شهادت رسیدند.
👈واحد امنیتی حزبالله لبنان سال ها پیگیر پرونده #شهید متوسلیان و همراهانش بود.
@torraanj