🏳 مراسم جشن ولادت حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام)
🔹 برگزاری مسابقات طنز با اجرای حجتالاسلام دایی
🔸 مداح: کربلایی یونس سالاروند
🕰 پنجشنبه ۵ بهمن ماه بعد از نماز مغرب و عشاء
🕌 مسکن مهر، انتهای مهر یک، مسجد ریحانة النبی (س)
🎁 همراه با اهدای جوایز مسابقه خانواده فاطمی
✳️ هیئت مکتب الزهراء (س) طرقبه
15.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عیدتون مبارک
تبریک کودکان به آقایون 🌹
تبریک به خانم هایی که قدر همسر خودشون میدونن و عاشقانه زندگی میسازن🌹
#میلاد_امام_علی
6.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#التماس_دعا داریم از همه معتکفین عزیز.
خادمین خودشون رو از دعای خیر بی نصیب نگذارند.
#میلاد_امام_علی
@torsalam1💞🍃🌸
جوان کافری عاشق دختر عمویش شد،عمویش یکی از رؤسای قبایل عرب بود.
جوان کافر رفت پیش عمو و گفت: عموجان من عاشق دخترت شدهام آمدم برای خواستگاری....
عموگفت:حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است...!
جوان کافر گفت:عموجان هرچه باشد من میپذیرم.
عموگفت:در شهر بدیها (مدینه)
دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری آنوقت دختر از آن تو...!!
جوان کافر گفت:عمو جان این دشمن تو اسمش چیست...؟!
عمو گفت :اسم زیاد دارد؛ ولی بیشتر او را به نام علیبن ابیطالب می شناسند...
جوان کافر فوراً اسب را زین کرد با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدیها (مدینه) شد...
به بالای تپّهی شهر که رسید دید در نخلستان جوان عربی در حال باغبانی و بیل زدن است. به نزدیک جوان عرب رفت.
گفت:ای مرد عرب تو علی را میشناسی ...؟!
جوان عرب گفت: تو را با علی چهکار است...؟!
جوان کافر گفت :آمدهام سرش را برای عمویم که رئیس و بزرگ قبیلهمان است ببرم چون مهر دخترش کرده است...!
جوان عرب گفت: تو حریف علی نمیشوی ...!!
جوان کافر گفت :مگر علی را میشناسی ...؟!
جوان عرب گفت :بله من هر روز با او هستم و هر روز او را میبینم..!
جوان کافر گفت : مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او رااز تن جدا کنم...؟!
جوان عرب گفت:قدی دارد به اندازهی قد من هیکلی همهیکل من...!
جوان کافر گفت:خب اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست...!!
مرد عرب گفت:اول باید بتوانی من را شکست بدهی تا علی را به تو نشان بدهم...!!
خب حالا چی برای شکست علی داری...؟!
جوان کافر گفت:شمشیر و تیر و کمان و سنان...!!
جوان عرب گفت:پس آماده باش..
جوان کافر خندهای بلند کرد و گفت: تو با این بیل میخواهی مرا شکست دهی ...؟! پس آماده باش..شمشیر را از نیام کشید.
جوان کافر گفت: اسمت چیست...؟!
مرد جوان عرب جواب داد عبدالله...!!
(بندهی خدا) و
پرسید نام تو چیست...؟!
گفت:فتاح ،و با شمشیر به عبدالله حمله کرد...
عبدالله در یک چشم بههم زدن کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد و به زمین زد وبا خنجر خود جوان کافر خواست تا او را بکشد که دید اشک از چشمهای جوان کافر جاری شد...
جوان عرب گفت: چرا گریه میکنی...؟!
جوان کافر گفت: من عاشق دختر عمویم بودم آمده بودم تا سر علی را ببرم برای عمویم تا دخترش را به من بدهد حالا دارم به دست تو کشته میشوم...
مرد عرب جوان کافر را بلند کرد و گفت: بیا با این شمشیر سر مرا ببُر و برای عمویت ببَر...!!
جوان کافر گفت :مگر تو کی هستی ...؟!
جوان عرب گفت منم (( اسدالله الغالب علیبن ابیطالب )) که اگر بتوانم دل بندهای از بندگان خدا را شاد کنم؛ حاضرم سر من مِهر دخترعمویت شود..!!!
جوان کافر بلند بلند زد زیر گریه و به پای مولای دو عالم افتاد و گفت :من میخواهم از امروز غلام تو شوم یاعلی
پس فتاح شد قنبر غلام علیبن ابیطالب...
یاعلی! تو که برای رسیدن جوانی کافر به آرزویش سر هدیه کردی ...
یا علی! ما دوستداران تو مدتیاست گرفتار انواع بلاها و بیماریها و ...شدهایم ترا به حق همان غلامت قنبر دستهای ما را هم بگیر.. یاعلی مدد
التماس دعا..
#میلاد_امام_علی
@torsalam1🍃💞🌸🪴
.
هنوزطـبـیــب رحـمتـــــی رونمیشناسی😳!!
🆔@tabib_rahmati
☎️09103644852
میدونستی یه برنامه فوق العاده
برای تـــرک اعتیاد ریختـــہ
بدون درد و خماری🖐🏻
دارای تاییدیه غذا و دارو ونشان سیب سلامت🍏ودارای نشان رسمی GMP...
بیا ببین چخــبره👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2794914191C0d450c200d
فقط ببین طب سنتی
چه معجزه ای میکنه😊