⭕️ حرکت سمتِ نور، باطنِ عفاف
💫 خدا برای نهادینه سازیِ نورِ عفاف، آیاتی روشنگر نازل کرد: "لقد أنزَلنا آیاتٍ مُبیِّناتٍ". این آیات، بیانگرِ مِثلِ نور بودنِ خدا و حرکتِ انسانهای عفیف به سمتِ نور است. تکرارِ کُد "یهدی من یشاء" در آیه شریفه، یادآور این نکته است که همه هستی در ظلِ مشیت الهی است و گرفتاران در سرابِ مفاسد اخلاقی، دچار ظلمتی متراکمند.
📣 هدایتِ خدا به سمتِ نور البته همگانی نیست. صراط و راهِ نورانی، مُجاهدت و صبرِ انسان را می طلبد. بدونِ مقاومت در برابرِ جذابیت هایِ ظاهریِ مفاسد اخلاقی و نیز استقامت در برابرِ مخالفانِ فرهنگِ عفاف، نمیتوان از هدایتِ نورانیِ الهی بهره مند شد: "وَ اللهُ یَهدی مَن یَشاءُ إلی صراطٍ مُستقیمٍ".
➕ تا اینجا توقعِ خدا این است که جامعه، با اطلاع یافتن از باطن و فرجامِ عفت و فحشاء، نسبت به مبارزه با مفاسدِ اخلاقی توجیه شده باشد؛ چون در آیاتِ بعدی مبارزه با منافقانِ مخالفِ عفاف در رکابِ رهبرِ دینی مطرح خواهد شد که این مسئله نیازمند عزمِ همگانیِ مردم است. مردم باید بدانند که اگر دعوت شده اند به مبارزه با مفاسد اخلاقی، بخاطر این است که به نور برسند و از ظلمت نجات پیدا کنند.
👈 آیه 46، در واقع جمعبندیِ بخشِ فلسفه و باطنِ احکام است که با اندکی تفاوت تعبیر، سه بار در سوره با عنوانِ "آیاتِ مبینات" از آن یاد شد. هنوز در فصلِ دومِ سوره نور هستیم و بعد از گامِ "بیانِ باطن احکام" باید دو گام دیگر نیز طی کنیم تا به فصلِ سومِ سوره برسیم.
📍برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید.
#آیه46
#فصل2
@TqNoor
▫️قوانین و بینّات عفاف
✍️ فصل اول از آیاتِ 2 تا 33 به قوانینِ عفاف پرداخت. در فصلِ دوم از آیاتِ 34 تا 57 به بیّناتِ این قوانین میپردازد در سه گام:
1️⃣ گامِ اول: توجیهِ مردم نسبت به باطنِ عفت که همانا حرکت به سمتِ نور است؛ و بیانِ باطنِ مفاسد اخلاقی که عبارت باشد از ظلمت. آیاتِ مُبیناتِ باطنِ احکام از آیه 34 آغاز و در آیه 46 تمام شد.
2️⃣ گامِ دوم: افشاء نقشه منافقانی که مانعِ توسعه نورِ عفاف و نابودیِ مفاسد اخلاقی اند در ضمن آیاتِ 47 تا 50.
3️⃣ گامِ سوم: موعظه متقیان با دعوت به اطاعت از خدا و رسول برای مبارزه با منافقانِ مخالف با نورِ عفاف در آیات 51 تا 57.
📍برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید.
#فصل1
#فصل2
#جمع_بندی
@TqNoor
▫️مومن نمایانِ مخالفِ عفاف
💫 تعبیرِ "أطعنا" ـ بمعنایِ پیروی از خدا و رسول ـ در بینِ آیاتِ سوره نور آمده که این نشان میدهد مصداقِ اطاعت، پیمودنِ مسیر نورانیِ عفاف در رکابِ رسول خدا است.
☝️ رسولِ خدا رهبرِ مبارزه با مظاهرِ بی عفتی است و مردم باید در این زمینه مساعدت کنند. پس دولتِ اسلامی و رهبرِ قرآنی نمیتواند در این مقوله اظهارِ بی مسئولیتی کند و باید در برابرِ حرام اجتماعی بأیستد.
👈 سوره نور در فصل اول، با تمامِ احکامش یک فراخوانِ عمومی است برای مبارزه با فحشاء که از جانبِ خدا با واسطه رسول الله به مردم ابلاغ میشود.
👈 فصل دوم نیز آحادِ جامعه ایمانی را نسبت به باطن و فلسفه این احکام آگاه میکند تا در برابرِ این دستورات موضعگیری نکنند و نافرمانیِ مدنی رُخ ندهد. در واقع وضعِ احکام در فصلِ اول و بیانِ باطنِ آن در طلیعه فصلِ دوم همه مقدمه ای بود برای فراخوانِ مومنان در جهتِ حرکت بسویِ توسعه فرهنگِ نورانیِ عفاف و مبارزه با سرابِ ظلمانیِ مفاسد اخلاقی.
❌ اما از آیه 47 تا 50 میتوان فهمید گویا این فراخوان، توسط گروهی از مردم اجابت نمیشود: " ثُم یتولّی فریقٌ مِنهم مِن بعدِ ذالک". عجیب آنکه، گروهِ مزبور عضوِ جامعه ایمانی هستند و به زبان، شعارِ ایمان و اطاعت از خدا و رسول سر میدهند: "و یقولونَ آمنّا بالله و بالرسول و أطَعنا".
✍️ حال تصور کنید در چنین فضائی رهبرِ دینی عزمش را جزم کند برای پاکسازیِ جامعه ایمانی از مظاهرِ بی عفتی با اجرایِ مقتدرانه احکام و دستوراتِ زیر:
1️⃣ قرار است به اهلِ فحشا علنا و بدونِ تسامح، صد ضربه تازیانه نواخته شود و از ازدواج با پاکان محروم شوند! [آیاتِ 2 و3]
2️⃣ اتهام زنانِ اجتماعی باید هشتاد ضربه شلاق بخورند و اتهام زنان خانوادگی با لعان، از همسرشان جدا میشوند [آیاتِ 4 تا 10]
3️⃣ سود اقتصادی و التذاذاتِ شهوانیِ باندها و مافیایِ عرضه محصولاتِ نامشروع در خطر است. حتی مومنان نیز موردِ عتابِ خدایند اگر در راستای تشکیلاتِ شایعه پراکن گام بردارند. [آیات 11 تا 20]
4️⃣ شیطان در کمین است و خدا ثروتمندانِ مومن را فرمان میدهد به ارتباط گیری و انفاق مال به فقرایِ در معرض فحشا؛ ارتباطی نه چندان صمیمانه و البته با حفظِ کرامتِ آنان [آیاتِ 21 تا 26]
5️⃣ وضعِ قوانینی الزامی برای حریمِ خصوصی و نیز حفظ حجاب و نگاه در حریم عمومی. [آیات 27 تا 31]
6️⃣ الزامِ مومنین ثروتمند به ایجاد زمینه ازدواج برای فقرا و تقید به استعفاف و پاکدامنی برای کسانی که شرایط ازدواج برایشان مهیا نیست. [آیات 32 و 33]
💫 با وجودِ اینکه پس از دستوراتِ فوق در فصلِ اول، خداوند برای قابل پذیرش تر شدنِ احکام، به بیانِ فلسفه و باطنِ آن احکام در فصلِ دوم پرداخت، اما هنوز عده ای که از قضا خود را مومن و پیروِ خط ولایت رسول الله میدانند، از اراده رهبرِ دینی مبنی بر اجرای دستوراتِ نورانیِ سوره نور سرپیچی میکنند و بیانات عوامفریبانه خود را در رسانه هایشان ابراز میکنند:
👈 نه به حجاب اجباری. در دین اجبار نیست! اجبار، موجبِ دلزدگیِ مردم می گردد؛ نمی شود مردم را به زورِ سرنیزه مسلمان نگه داشت. حجاب یک مسئله شخصی است و به حکومت ارتباط ندارد.
👈 تازیانه، سنگسار و اعدام اقدامی غیرِ انسانی، خشونت بار و مخالف حقوق بشر است. وقتی زن و مَرد خودشان راضی به فحشا هستند، به حکومت اسلامی چه ارتباط دارد که تنبیهشان کند؟
👈 خدای ما مهربان تر از آن است که بخاطرِ چند تارِ مو و برقراریِ ارتباطِ دوستی با نامحرم ما را عذاب کند. مردم را آزاد بگذارید هر طور که میخواهند بخورند، بپوشند و زندگی کنند. هر کس را در قبرِ خودش خاک میکنند.
👈 چرا مزاحمِ شادی مردم میشوید؟ چرا نباید سواحلِ دریاهایِ ما مانند کشورهای اروپائی باشد؟ چرا مجوزِ دانسینگ، کاباره و کازینو داده نمیشود؟
👈 صیغه موقت همان فحشا است اما با پوشش اسلامی. تعدد زوجات نیز ظلم آشکار است به زنان جامعه.
🗣 خداوند در پاسخ به سخنانِ زهرآگینِ فوق، در آیه 47 صراحتا خطاب به مومن نمایانی که از فراخوانِ الهیِ مبارزه با فسادهای اخلاقی رویگردانند میگوید: "و ما اولئک بالمؤمنین". مخاطبِ این آیات، آن دختر و پسرِ فریب خورده ی بیگانه از دین نیست. اینکه چهار نفر تحت تاثیرِ جوِ مسمومِ رسانه ای یا با مطامع مادی مثلا کشفِ حجاب کنند، اقدامِ بسیار حقیر و کوچکی است.
⚠️ آنچه موضوع را حساس میکند این است که حرکت هایِ حقیرِ عوامانه، ناگهان مُهر تایید بگیرد از زبانِ یک استاد دانشگاه، روشنفکر، روزنامه نگار یا عمامه به سری که مدعیِ ایمان و جانسپاری در راهِ اسلام است!
📣 به هوش باشید! مومنانی که با وجودِ ادعای ایمان و جانسپاری در خطِ رسولِ خدا، عملا بلندگویِ دشمنانِ عفاف شده اند و به ندایِ رهبری دینی مبنی مبارزه با تهاجمِ ضدفرهنگیِ فحشاء لبیک نمیگوید، در واقع منافقند.
📍برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید.
#آیه47
#فصل2
@TqNoor
▫️مومننمایان و داوری رسول خدا
📣 رسول خدا اکنون طبقِ فرمان خدا، مردم را به مبارزه با مفاسد اخلاقی و نهادینه سازی عفت بر محورِ تعالیمِ سوره نور فراخوانده است. عده ای که تظاهر به ایمان کرده اند به بهانه های مختلف در موردِ این فراخوان نزاع میکنند و با بیانهای گوناگون، با آن مخالفت می نمایند.
✅ خدای متعال برای حلِ نزاع، آحاد جامعه ایمانی را دعوت به تبعیت از حکمِ خدا و رسول میکند: "و إذا دُعوا إلی اللهِ و رسولِه لِیَحکُمَ بَینَهُم". فصل الخطاب بودنِ نظرِ رهبرِ دینی در منازعاتِ جامعه ایمانی، در این آیه ملاکِ تمایزِ منافق از مومن است.
📣 منافق، کسی است که در منازعات:
1️⃣ اگر حکمِ خدا و رسول با سلایق، علایق، منافع و مطامعش منطبق نباشد، اینجا:
👈 یا آشکارا و علناً در برابرِ دستوراتِ نورانیِ سوره نور و فراخوانِ پیامبر صف آرائی میکند: "إذا فریقٌ مِنهُم مُعرِضونَ".
👈 و یا برای حفظِ ظواهر، با تعابیری نظیرِ "برداشتِ شما از آیات غلط است" یا "خدا انسان را آزاد آفریده" یا "حکومت را چه به دینِ مردم؟" و تعابیرِ مشابهِ آن، از تبعیتِ خدا و رسول برای مبارزه با مفاسد اخلاقی، سر باز میزند.
2️⃣ اگر حکمِ خدا و رسول با سلایق، علایق، منافع و مطامعش منطبق باشد، اینجا از کلامِ خدا و رسول بعنوانِ ابزاری برای تاییدِ خود استفاده میکنند و با خضوع نزدِ رسول خدا می آیند: "وَ إن یَکُن لَهُمُ الحقُّ یَأتوا إلیهِ مُذعِنینَ".
➕ مخاطبانِ آیات 48 و 49 کسانی هستند که از خدا و رسول، تبعیتِ "مطلق" و بی چون و چرا ندارند. حتی ممکن است گاه و بیگاه به تفسیرِ غلطی از قرآن و برداشتی ناصحیح از کلامِ رسول خدا متمسک شوند برای خنثی سازیِ فراخوانِ الهیِ مبارزه با مفاسد اخلاقی. اینان قرآن و رسولی را قبول دارند که به حجاب و عفافِ جامعه کاری نداشته باشند.
📍برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید.
#آیه48
#آیه49
#فصل2
@TqNoor
⭕️ ریشه مخالفت با فراخوانِ عفاف
📣 خداوند در آیه 50 از سوره نور دلیلِ تعلل و کوتاهیِ مومن نمایان، با نهادینه سازی فرهنگ عفاف و عدم آمادگیِ آنان برای مبارزه با مفاسدِ اخلاقی را در سه عاملِ مهم جمعبندی میکند:
1️⃣ بیماریِ دل: اجابت نکردنِ فراخوانِ حکومتِ اسلامی برای مقابله با مفاسدِ اخلاقی نشانه بیماری است: "أم فی قلوبِهم مَرَضٌ". نکند خودتان گرفتارِ یکی از بیماری هایِ جنسی هستید که اقدامِ رهبر دینی برای ریشه کنیِ فحشا برایتان سنگین جلوه میکند؟ یا شاید توسعه مفاسد اخلاقی، برایتان منافع و مطامعی دارد؟
2️⃣ تردید: کسی که ادعای ایمان به قرآن و رسول خدا دارد باید نمودِ عملیِ این ایمان در جبهه مبارزه با مفاسد اخلاقی دیده شود. اگر چنین نبود، میتوان گفت هنوز در ایمان خود به درجه یقین نرسیده و در سعادتبخش بودنِ دستوراتِ خدا در سوره نور و خیرخواهیِ رسول خدا بعنوانِ رهبرِ نظام اسلامی، دچار شک و تردید است: "أم ارتابوا".
3️⃣ بی اعتمادی: وقتی شیپورِ مبارزه با مفاسد اخلاقی نواخته شد و رسول خدا عزمِ خود را برای نهادینه سازیِ فرهنگِ عفاف جزم کرد اینجا در جامعه ایمانی نجواهایِ مخالفی از حنجره ها و رسانه ها به گوش میرسد. فصل الخطابِ این منازعات، کلامِ خدا و رسول است. عده ای اما حاکم بودنِ خدا و رسول را نمی پذیرند و بی اعتمادانه تصور میکنند خدا و رسولش در داوری، عادل نیستند: "أم یَخافونَ أن یَحیفَ اللهُ علیهم و رسولُه".
➕ جاماندن از جبهه مبارزه با بی عفتی، مسئله ای است که با "بیماریِ دل" آغاز میشود. دل وقتی به مفاسدِ جنسی آلوده شد و انسان آنگاه که علاقه به شهوترانی پیدا کرد، اینجا نقطه شکلگیریِ "تردید" است که در آیه شریفه بعنوانِ گامِ دومِ انحراف معرفی شده است. انسانِ بیمار دلِ مُردد اکنون گام در سومین مرحله انحراف می نهد و "اعتمادش" را به نجات بخش بودنِ دستورات خدا و رسول از دست میدهد.
📣 البته ریشه همه این انحرافات بر میگردد به "ظلمی" که او با تظاهر به ایمان بر خود کرده است؛ مسئله فقط سه عاملِ پیش گفته نیست! سرِ درازِ قصه مخالفتِ آنها با ریشه کنیِ بی عفتی، ریشه در ستمی دارد که آنها در حقِ خودشان کرده اند: "بل اولئک هم الظالمونَ". کدام ظلم؟ کدام ستم؟ آنان لسانا تظاهر به ایمان کردند اما در دل هیچگاه به دستوراتِ نورانیِ سوره نور و پیروی از رسولِ خدا معتقد نبودند. دُمِ خروسِ بی ایمانیِ این مومن نمایان، در بی رغبتی شان برای مبارزه با مفاسدِ اخلاقی بیرون می زند.
📍برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید.
#آیه50
#فصل2
@TqNoor
▫️ واکنش مومنان در برابر فراخوان عفاف
📣 مومنان، بر خلافِ منافقان با شنیدنِ فراخوانِ سوره مبارکه نور برای مبارزه با مفاسد اخلاقی، آمادگیِ خود را برای حرکت در رکابِ رسولِ خدا اعلام میکنند. ممکن است حتی بینِ مومنان نیز تحزّب و اختلافِ سلائق و علائق وجود داشته باشد؛ اما اینان هنگامِ نزاع، کلامِ رسول خدا را بی چون و چرا فصل الخطاب میدانند و میگویند: "إنما کانَ قولَ المومنینَ إذا دُعوا إلی اللهِ و رَسولِهِ لِیَحکُمَ بینَهُم أن یَقولوا سَمِعنا و أطَعنا". مومنِ واقعی کسی است که:
👈 اولا پیگیر و شنونده رهنمودهایِ قرآنی بیاناتِ رهبرِ دینی است: "أن یَقولوا سَمِعنا...". مومن باید خط و مشیِ خود را از لسانِ قرآن و رهبرِ دینی بشنود. چشم و گوشِ مومنان به رسانه و تریبونِ حاکمِ اسلامی است و از آنجا خط می گیرد.
👈 ثانیا: مطیعِ محضِ دستوراتِ الهی و مهیایِ اجرایِ اوامرِ رهبریِ دینی باشد: "وَ أطَعنا". اگر حاکمِ دینی مبتنی بر اوامرِ قرآنی، مومنان را دعوت به مبارزه با تهاجماتِ اخلاقی کرد، نباید این فراخوان به بهانه هایِ واهی رویِ زمین بماند. اولویتِ همیشگیِ مومنان حرکت در امتدادِ فرمانِ رهبر تا آخرین قطره خون است. فقط و فقط در این صورت است که رستگاری نصیبشان میشود: "و اولئک هُم المُفلِحونَ".
📣 اگر زندگیِ دنیوی را به یک مسابقه تشبیه کنیم، فقط کسانی در این مسابقه بَرنده و پیروزند که اولا فراخوانِ خدا و رسولش را در مبارزه با مفاسدِ اخلاقی لبیک بگویند و ثانیا خدا ترس و اهلِ پرهیزکاری باشند: "وَ مَن یُطِعِ اللهَ و رَسولَه وَ یَخشَ اللهَ و یتَّقِهِ فاولئک هُمُ الفائِزونَ".
✍️ شاخصه "اطاعت پذیری" از خدا و رسول که دو بار در ضمنِ آیات 51 و 52 ذکر شد، شرطِ لازم ایمان است اما کافی نیست. مومنِ واقعی کسی است که به موازاتِ رزم در عرصه مبارزات فرهنگی و اصلاحِ "جامعه"، با خشیت و تقوا، به اصلاحِ "نفس" و خودسازی نیز بپردازند. فقط در این صورت است که در زمره "فائزان" قرار می گیرد. پس مبادا جزء رزمندگانی باشیم که در جهادِ نظامی و فرهنگی پیروزیم اما در جبهه "جهاد با نفس" شکست خورده ایم.
📍برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید.
#آیه51
#آیه52
#فصل2
@TqNoor