▫️ واکنش مومنان در برابر فراخوان عفاف
📣 مومنان، بر خلافِ منافقان با شنیدنِ فراخوانِ سوره مبارکه نور برای مبارزه با مفاسد اخلاقی، آمادگیِ خود را برای حرکت در رکابِ رسولِ خدا اعلام میکنند. ممکن است حتی بینِ مومنان نیز تحزّب و اختلافِ سلائق و علائق وجود داشته باشد؛ اما اینان هنگامِ نزاع، کلامِ رسول خدا را بی چون و چرا فصل الخطاب میدانند و میگویند: "إنما کانَ قولَ المومنینَ إذا دُعوا إلی اللهِ و رَسولِهِ لِیَحکُمَ بینَهُم أن یَقولوا سَمِعنا و أطَعنا". مومنِ واقعی کسی است که:
👈 اولا پیگیر و شنونده رهنمودهایِ قرآنی بیاناتِ رهبرِ دینی است: "أن یَقولوا سَمِعنا...". مومن باید خط و مشیِ خود را از لسانِ قرآن و رهبرِ دینی بشنود. چشم و گوشِ مومنان به رسانه و تریبونِ حاکمِ اسلامی است و از آنجا خط می گیرد.
👈 ثانیا: مطیعِ محضِ دستوراتِ الهی و مهیایِ اجرایِ اوامرِ رهبریِ دینی باشد: "وَ أطَعنا". اگر حاکمِ دینی مبتنی بر اوامرِ قرآنی، مومنان را دعوت به مبارزه با تهاجماتِ اخلاقی کرد، نباید این فراخوان به بهانه هایِ واهی رویِ زمین بماند. اولویتِ همیشگیِ مومنان حرکت در امتدادِ فرمانِ رهبر تا آخرین قطره خون است. فقط و فقط در این صورت است که رستگاری نصیبشان میشود: "و اولئک هُم المُفلِحونَ".
📣 اگر زندگیِ دنیوی را به یک مسابقه تشبیه کنیم، فقط کسانی در این مسابقه بَرنده و پیروزند که اولا فراخوانِ خدا و رسولش را در مبارزه با مفاسدِ اخلاقی لبیک بگویند و ثانیا خدا ترس و اهلِ پرهیزکاری باشند: "وَ مَن یُطِعِ اللهَ و رَسولَه وَ یَخشَ اللهَ و یتَّقِهِ فاولئک هُمُ الفائِزونَ".
✍️ شاخصه "اطاعت پذیری" از خدا و رسول که دو بار در ضمنِ آیات 51 و 52 ذکر شد، شرطِ لازم ایمان است اما کافی نیست. مومنِ واقعی کسی است که به موازاتِ رزم در عرصه مبارزات فرهنگی و اصلاحِ "جامعه"، با خشیت و تقوا، به اصلاحِ "نفس" و خودسازی نیز بپردازند. فقط در این صورت است که در زمره "فائزان" قرار می گیرد. پس مبادا جزء رزمندگانی باشیم که در جهادِ نظامی و فرهنگی پیروزیم اما در جبهه "جهاد با نفس" شکست خورده ایم.
📍برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید.
#آیه51
#آیه52
#فصل2
@TqNoor
▫️ سوگندهای دروغین
⚠️ کسانی هستند که عزمِ جدی شان کارشکنی در مسیرِ مبارزه با مفاسد اخلاقی است و نمیخواهند مردم به نورِ الهی برسند؛ اما همین عده فریبکارانه تظاهر به اطاعت پذیری از خدا و رسول میکنند. تا بدان جا که در تریبون هایِ خود نسبت به رهبریِ دینی اظهارِ ارادت و اطاعت میکنند و سوگندهایِ سفت و سختی میخورند مبنی بر اینکه اگر حاکمِ دینی فرمانِ جهاد با بی بندوباری را صادر کنند، پارکابند: "و أقسَموا باللهِ جَهدَ أیمانِهم لَئِن أمَرتَهُم لَیَخرُجُنَّ".
🔔 دو آیه 53 و 54 در مقامِ افشای چهره واقعیِ مومن نمایانِ منافق میفرماید: "قل لا تُقسموا طاعَةٌ معروفةٌ"؛ یعنی به آنها ابلاغ کن ثباتِ قدمشان را در عملکرد نشان دهند و نه با سوگند. هر کس که بیشتر سوگند میخورد و بیشتر از نام و جایگاهِ رهبری برای اثباتِ خود بهره می برد اما عملا گامی برای مبارزه با مفاسد اخلاقی بر نمیدارد، او منافق است.
✍️ مبارزه با مفاسدِ اخلاقی چیزی است که عقل و شرع به مطلوبیتِ آن حکم میدهند: "طاعةٌ معروفَةٌ"؛ پس اینجا نیازی به سخنرانی هایِ کلیشه ای و سوگند و سمینار نیست؛ همینکه برای اطاعت از رهبری الهی خروج میکنید، اطاعت از خداست و سوگند لازم نیست. مومنان هوشیار باشند که اطاعت پذیری از رهبریِ دینی، فرایندی عملی و رفتاری است و نه صرفا یک ادعایِ زبانی و کلامی. منافقانِ مومن نما به هر اندازه هم که تظاهر به تدین کنند، خدا را نمیتوانند فریب دهند؛ چرا که خدا از روش و منشِ رفتاریِ آنان مطلع و با خبر است: "إنّ اللهَ خبیرٌ بِما تعملونَ".
✅ پس اطاعت از خدا و رسول را در دستورِ کارتان قرار دهید: "قُل أطیعوا اللهَ و أطیعوا الرسول". تنها راهِ ریشه کنیِ بی بندوباری هایِ جنسی اجرایِ قوانینِ نورانیِ سوره نور با مدیریت و رهبریِ حاکمِ الهی و یاریِ مردم است. با این حساب، دو راه در پیشِ رویِ شماست:
1️⃣ سرپیچی: اگر جامعه ایمانی از قوانینِ خدا و فرامینِ رسولِ خدا سرپیچی کند، زیانی به رهبریِ دینی نمیرسد چرا که او به وظیفه و تکلیفش عمل کرده: "فَإن تَوَلَّوا فإنّما علیهِ ما حُمِّلَ و علیکم ما حُمِّلتُم". پس شما هم به تکلیف خود مبنی بر اطاعت از خدا و رسول، عامل باشید.
2️⃣ اطاعت: اگر جامعه ایمانی از قوانینِ خدا و فرامین رسول خدا اطاعت کند، به سویِ نورِ عفاف هدایت خواهد شد: "إن تُطیعوهُ تَهتدوا". خداوند در این آیه شریفه، به نوعی تقسیمِ مسئولیت کرد تا وظایفِ امام و امت مشخص شود؛ اطاعتِ محض از رسول، مسئولیتی است که به دوشِ امت اسلامی نهاده شد؛ روشنگری و ابلاغِ پیامِ خدا نیز وظیفه رهبریِ دینی است: "و ما علی الرسولِ إلا البلاغُ المبین".
📢 پس امامِ جامعه نمیتواند به تنهائی و بی یاور یا با مدریتهایِ قهری و جبری و تا قبل از اینکه خودِ مردم بخواهند، فرهنگِ عفاف و پاکدامنی را در جامعه حاکم کند. هرگاه بیاناتِ نورانیِ به زمین مانده رهبریِ دینی توسط مردم اطاعت شد و نهضتِ لبیکِ عملی به فراخوانِ رهبری برای مبارزه با مفاسد اخلاقی راه افتاد، آنگاه شاهدِ ریشه کنیِ بی بندو باری در جامعه خواهیم بود. پس دست از شِعر و شعارهایِ تو خالی و سوگندهایِ غلاظ و شداد برداریم و عملا حرکت کنیم به سمتِ چشم اندازی که توسطِ خدا و رسول و رهبریِ دینی برای مبارزه با مفاسد جنسی ترسیم شده است.
📍برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید.
#آیه53
#آیه54
#فصل2
@TqNoor
▫️ وعده برپائی جامعه دینی
📣 وقتی مومنان بر خلافِ منافقانِ کارشکن، به فراخوانِ سوره مبارکه نور برای مبارزه با مفاسد اخلاقی در رکابِ رهبرِ دینی، قلباً و عملاً لبیک گفتند اینجا وعده الهی مبنی بر شکلگیریِ تمدنِ اسلامی و یک جامعه ایمانی با چهار شاخصه زیر تحقق می یابد:
1️⃣ لیَستَخلِفَنَّهُِم (برپائیِ حکومت): خداوند زمینه سلطنت، خلافت و فرمانروائیِ مومنان را در زمین فراهم میکند: "لَیَستَخلِفَنَّهُم فی الأرض"؛ واژه ی "ارض" چون با "الف لامِ جنس" همراه شده، بمعنایِ "کلِ زمین" و حکومتِ جهانی است. چنانچه نظیر این خلافت و جانشینی را قبلا برای قومِ نوح، سلیمان و برخی دیگر از امت های گذشته ایجاد کرد: "کَمَا استَخلَفَ الذینَ مِن قَبلِهِم"؛ و در آینده در حکومتِ سبزِ مهدوی رُخ خواهد داد. خلافتِ حقیقی از آنِ کسانی است که خَلف و پُشتِ رهبرِ الهی حرکت میکنند.
2️⃣ لیُمَکِنَنّ لَهُم (استقرار دیانت): حاکمیتِ مومنان بر زمین از نوعِ "حکومتِ دینی" خواهد بود که موردِ خوشنودی و رضایت خدای متعالی است: "لِیُمَکِّن لَهِمُ دینَهُم الذی ارتَضی لَهُم". تمکُنِ دینی در آیه شریفه بمعنایِ بر قراریِ دین و پابرجا شدنِ تعلیماتِ دینی است. خداوند به گونه ای به دینِ مردم ثُبات و استقرار میدهد که هیچگونه زوال، اضطراب و تزلزلی در بینشان دیده نشود.
3️⃣ لیُبُدِّلَنَّهُم ( بر قراری امنیت): تهدیداتِ دشمنانِ خارجی و مزاحمت هایِ داخلی، توسط خدا در حکومتِ دینی مَهار میشود و ترس و اضطراب جایش را به امنیتِ اجتماعی و آرامش میدهد: "و لَیُبَدِّلَنَّهُم مِن بعدِ خَوفِهِم أمناً".
4️⃣ یعبُدُونَنی (اقبال به عبادت): آخرین شاخصه جامعه دینیِ موعود، عبادتِ بی پیرایه و عاری از شرکِ خدای متعالی است: "یَعبدونَنی لایُشرِکونَ بی شیئا". این جمله در آیه 55 نقشِ حال دارد و چون بدونِ حرفِ عطف آمده، بنوعی در صددِ جمع بندیِ سه ویژگیِ پیش گفته است. قرار است جامعه ای شکل بگیرد که افرادِ آن، در حالِ اطاعت و بندگیِ خدا باشند. هر کسی که بعد از تحققِ تشکیلِ حکومتِ دینیِ امن، بدین نعمت کفران ورزد، از زیِّ بندگی خارج شده و در زمره نافرمانان قرار خواهد گرفت: "وَ مَن کَفَرَ بعدَ ذالِک، فأولئِکَ هُمُ الفاسِقونَ".
🔔 شرط شکلگیریِ حکومتِ دینیِ امنِ عبادی، در طلیعه آیه شریفه ذکر شده است: "وَعدَ اللهُ الذینَ آمنوا منکم و عَمِلوا الصالحات...". اگر آحادِ مردم ضمنِ "ایمان" به آموزه هایِ سوره نور "عملا" به توصیه هایِ صالح و سالمِ سوره نور پایبند باشند، جامعه اصلاح میشود. منتظرانِ صلاح و اصلاحات باید خود صالح باشند. مصداقِ عملِ صالح در این آیه، اقدامِ عملی برای اطاعت از فراخوانِ مبارزه با مفاسد اخلاقی در رکابِ رهبرِ الهی است که در آیه 48 بیانش گذشت.
📍برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید.
#آیه55
#فصل2
@TqNoor
▫️ وظایف منتظران برپائی جامعه دینی
🔔 تعبیرِ "منکم" در صدرِ آیه ی 55 و نیز تعابیرِ "أقیموا"، "ءاتوا" و "اطیعوا" در آیه 56 همگی با صیغه ی مخاطب آمده است. اما بینِ این دو آیه تمامِ تعابیر، غایبانه است: "لیستخلفنَّهُم"، "لَیُمکِنَنَّ لهم"، "لَیُبدّلَنَّهُم"، "خوفِهِم"، "یعبدوننی" و "یُشرکونَ". دلیلِ این تغییرِ تعبیر چیست؟!
✅ رویِ سخنِ صیغههایِ غایب به کسانی است که وعده ی الهیِ برپائیِ جامعه دینی برایشان محقق شده است: "وَ مَن کَفَرَ بعدَ ذالک، فاولئک هم الفاسقونَ". کسانی که بعد از تحقق وعده، کافر شوند فاسقند. رویِ سخنِ صیغه ی مخاطب اما به من و شمائی است که اکنون در انتظارِ تحقق وعده هستیم: "وَعَد اللهُ الذینَ آمنوا منکم...".
➕ پس ما اینجا با دو گروه روبرو هستیم. گروه اول کسانی که زیرِ سایه حکومتِ دینیِ امن زندگی میکنند که ویژگیِ بارزِ آنان، عبادتِ بدونِ شرک است: "یَعبُدونَنی لایُشرِکونَ بی شیئاً". گروه دوم مومنانِ اهلِ عملِ صالحند که وعده را شنیده اند و منتظرِ تشکیلِ حکومتِ الهیاند: "وَعَد اللهُ الذینَ آمنوا...".
❗️اما انتظارِ گشایش، گرچه لازم است و مطلوب، ولی کافی نیست. برای ظهورِ حکومتِ الهی، باید مومنان به سه مسئلهی مهم پایبندی عملی داشته باشند:
1️⃣ اقامه نماز: اگر ما دین را یک خیمه بدانیم، ستونِ آن نماز است: "الصلاةُ عَمودُ الدین". روزه، خُمس، زکات، عفاف، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد، اطاعت از امام و... دستوراتی است که در خیمهی دین نهاده شده است.
اقامهی نماز یعنی نصبِ ستونِ خیمه، بپا داشتنِ همه ی دستوراتِ دینی و قرار دادنِ هر یک از مناسک در موضعِ خودش. بعبارتِ دیگر قرار است با نماز، خیمه دین را اقامه کنیم. معنیِ اصطلاحیِ "صلاة" نیز عرضه ی خود بر خدا و دنیاگریزی است.
2️⃣ ایتاء زکات: نمودِ عملیِ نماز و دنیاگریزی در "زکات" متجلی میشود. در واقع زکات و حرکت به سمتِ جدا شدن از دارائی ها، اقدامی است عملی که در پسِ شعارِ نماز و ادعایِ خداگرائی می آید. نماز و ارتباطِ با خدا، آن رویِ سکه اش زکات و جدائی از دلبستگی ها و تزکیه خود از دنیا است.
3️⃣ اطاعت از رسول: این مسیرِ نورانی، بدونِ ولایت و قبولِ تبعیت از رهبریِ دینی طی نمی شود. فراموش نکنیم که بحثِ سوره نور، مبارزه با مفاسد اخلاقی بود. اکنون مردمی که با اقامه نماز و ایتاء زکات، از دنیا و لذت هایش دل کنده اند، پا رکابِ رهبری قرار است مفاسد جنسی را ریشه کَن کنند.
🔔 اگر این سه گام را برداشتیم، اینجا خدای متعالی بر ما رحم میکند: "لعلکُم تُرحَمونَ" و به وعده ی خود مبنی بر تشکیلِ جامعه ایمانی، جامه ی عمل می پوشاند: "وَعَدَ اللهُ الذینَ آمنوا و عملوا الصالحاتِ لَیَستَخلِفَنَّهُم....".
➕ وعده ی خدا صادق است و هیچکس توانائیِ جلوگیری از اراده خدا را ندارد: "لا تحسبنَّ الذینَ کفروا مُعجزینَ فی الأرض". پس گمان نبرید که کافرانِ به فراخوانِ مبارزه با مفاسد اخلاقی، بتوانند خدا را در زمین به عجز و عقب نشینی وا دارند. علاوه بر شکستِ دنیوی، عذابِ آخرت و جایگاهی بد در انتظارشان خواهد بود: "و مأواهم النار و لَبِئسَ المصیر".
📍برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید.
#آیه56
#آیه57
#فصل2
@TqNoor
⭕️ یادآوری
💫 لازم به یادآوری است که سوره مبارکه نور متشکل از سه فصل بود:
👈 فصل 1: احکام و قوانینِ عفاف زا [آیات 2 تا 33]
👈 فصل 2: فلسفه احکامِ مزبور [34 تا 57]
👈 فصل 3: خاتمه [58 تا 62]
🔔 از مجموعِ آیاتِ 2 تا 57 میتوان فهمید که مبارزه با مفاسد اخلاقی، یک نظامِ منسجم است و با فعالیت هایِ سطحی نمیتوان فرهنگِ عفاف را نهادینه کرد؛ نظامی که دارایِ زیر مجموعه هایِ زیر است:
👈 اجرایِ حد تازیانه
👈 سختگیری در مورد تهمت ها
👈 مقابله جدی با باندها، تشکیلات و سرکردگانِ فحشا
👈 هدایت مردم با افشاگری در موردِ جریاناتِ فاسد
👈 فقر زدائی و عفو و صفحِ دارامندان
👈 بیانِ آداب و قوانینِ حریم خصوصی و عمومی
👈 احکام نگاه و پوشش
👈 تسهیل امر ازدواج
👈 استعفاف
👈 توجه به اینکه عفاف، حرکت سمتِ نور است و فحشا، سرابی ظلمانی است
👈 فراخوانِ عمومی برای مبارزه با فحشا پا رکاب رهبر دینی
👈 وعده خدا مبنی بر استخلافِ مومنان و شکستِ موافقانِ فحشا
➕ و اکنون پس از جمعبندیِ دو فصل، واردِ خاتمه سوره (آیات 58 تا 62) میشویم با دو تکمله که اولی ناظر به فصلِ اول و دومی ناظر به فصلِ دوم است:
1️⃣ ادامه احکام و قوانین (آیات 58 تا 61): وقتی خدا در فصلِ اول دستورِ اجتناب از فحشا، اتهام، چشم چرانی، بی حجابی، تعرض به حریم خصوصی و... را داد، یعنی با جامعه ای مواجه هستیم که زیرِ خطِ استاندارد سوره است، حداقل های مدنظرِ خدا محقق نشده و آحادِ جامعه مرتکب معصیت شده اند.
➕ اما در تکمله اولِ فصلِ خاتمه، رویِ سخن با مومنانی است که از آسیب های مذکور مبرا هستند و معصیت نکرده اند؛ اما نیاز است با التفات به یک سری شئوناتِ اخلاقی در بستر خانواده و در بینِ محارم، سطح رعایتشان ارتقاء یابد تا در مسیر تعالی قرار بگیرند. همچنین تبصره ها و استثنائاتِ این بخش، تصورِ خُشکی و سفت و سخت بودنِ احکامِ ابتدایِ سوره را از بین می برد با این هدف که تبیین کند اسلام به دنبال عسر و حرج در جامعه نیست.
2️⃣ ادامه دعوت به تبعیت از رسول (آیات 62 تا 64): تکمله دوم نیز با لحنِ تکمله اول، خطاب به مومنان است و تاکید دوباره بر پیرویِ بی چون و چرا از رهبرِ دینی تا ریشه کنیِ مفاسد اخلاقی.
📍برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید.
#فصل3
@TqNoor