"یک همکلاسی چگونه همکلاسی هایش را بیچاره کرد/ داستان غم انگیز 7 دانش آموز کنکوری در قروه
https://www.khabaronline.ir/news/1474673/%DB%8C%DA%A9-%D9%87%D9%85%DA%A9%D9%84%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D9%87%D9%85%DA%A9%D9%84%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%DB%8C%DA%86%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%BA%D9%85-%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B2
مأمور اجرای حکم قتل امیرکبیر، شخصی به اسم حاجعلیخان است. پسر او، محمدحسنخان اعتمادالسلطنه وزیر انطباعات (فرهنگ و انتشارات) ناصرالدینشاه بود.
اعتماد السلطنه هرروز برای شاه روزنامههای اروپا را میخواند و ترجمه میکرد و تقریباً هرروز با شاه دیدار میکرد. کتابی به اسم «روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه» از او به یادگار مانده است که سند بسیار مهمی در فهم دربار ناصرالدینشاه است. حالا فقط چند خط از یک بخش از این کتاب چندهزارصفحهای را ملاحظه کنید. همه از سال 1313 قمری (1275 شمسی، 125 سال پیش).
بخش کوتاهی از کتاب روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه وزیر فرهنگ و انتشارات ناصرالدین شاه:
1- جمعه چهارده ذیقعده: امین همایون آمد. پنج هزارتومان داد، [شاه] حکم وزارت تجارت را از مشیرالدوله گرفتند و به او دادند.
2- شنبه 22 ذیقعده: [شاه] شصتهزارتومان از خانباباجان گرفتند و حکومت قوچان را به او دادند.
3- جمعه 28 ذیقعده: حکومت دو منطقه از فارس، یکی قیر و یکی نزدیک جهرم است، به مبلغ بیست هزارتومان به ایلخانی قشقایی که تابع انگلیس هم هست فروختند.
در همین روز حکومت رامهرمز و اهواز را به مبلغ بیست هزارتومان به حسینقلیخان مافی فروختند.
4- جمعه پنج محرم: حکومت خراسان را به مبلغ یکصدهزارتومان به شهابالملک فروختند، البته بدون تولیت آستان قدس !
5- دوشنبه 6 صفر: امروز روز تولد شاه است. حاجبالدوله از اسب به زیر افتاد. به شاه عرض شد که ممکن است تلف شود. شاه فرمودند: به جهنم که بمیرد. هرکس بعد از او پول بیشتر بدهد شغل و مقامش را به او میدهم.
6- یکشنبه 12 صفر: میخواهند جنگلهای مازندران را به دویست هزار تومان بفروشند. به شاه عرض شد که در این صورت زغال در تهران گران میشود. فرمودند: به ما چه؟ گران شد که شد.
7- چهارشنبه 27 جمادیالثانی: عبداللهخان امروز سه هزار تومان داد برای خودش لقب کشیکچیباشی خرید.
8- دوشنبه 11 جمادیالثانی: خبر آمد طفل دوسالهای از شاهنشاه فوت شد. اعلیحضرت اظهار شعف فرمودند که خوب شد مُرد، وگرنه بزرگ میشد خرج ما را زیاد میکرد...
9- شنبه 3 محرم: شاه زالو انداختند. بعد از صرف شام چهار بطری شراب نوشیدند. صبح از گیجی نمیتوانستند از رختخواب بیرون بیایند.
10- دوشنبه 28 ذیحجه: امیناقدس (یکی از همسران محبوب ناصرالدینشاه) مُرد. شاه قدری متألم (اندوهگین) بود. در سر شام گفتند: امروز در سر راه که میآمدم دختر محمدعلی باغبان نایبالسلطنه را دیدم. خوشم آمد. برایم خواستگاری کنید.
11- جمعه 26 ذیقعده: امروز ختنهسوران ملیجک است. هفده ساله شده اما از شدت محبتشاه به این بچه، تا به حال شاه طاقت ختنهشدن او را نداشت. حالا که دخترش را میخواهد به او بدهد، به ناچار ملیجک را ختنه میکنند. خبر به شاه رسید که ختنه به خوبی و سلامتی تمام شد. شاه از ذوق انگشتر مروارید دستش را درآورد برای ملیجک فرستاد. همۀ درباریان چاپلوسی کردند و هدیه دادند. نزدیک به 45 هزار تومان هدیه جمع شد.
⚡در قطعی برق دیشب در واتیکان پاپ به دلیل ۸۰ مورد اتهام از جمله قاچاق کودک و انسان، پورنوگرافی، قاچاق مواد مخدر و تقلب بازداشت شده است.
صدای تیراندازی دیشب هم مربوط شلیک سازمان اطلاعات ایتالیا و ورود به ساختمان اصلی واتیکان بوده است.
دستگیری ها را از معروف ها شروع کرده اند. بازهم خبرهای جذابتری در راه است.
● یادتان هست سعدی در گلستان میگفت:
" دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند :
یکی آن که اندوخت و نخورد،
و دیگر آن که آموخت و نکرد".
حالا یونسکو هم در جدیدترین تعریفش از سواد همان حرف سعدی را زده است.
● شاید برایتان جالب باشد که بدانید مفهوم سواد در قرن گذشته، تغییرات بسیاری کرده است و این چهارمین تعریف سواد است که توسط یونسکو به صورت رسمی اعلام میشود. به طور خلاصه و طبق این تعریف، باسواد کسی است که بتواند از خواندهها و دانستههای خود تغییری در زندگی خود ایجاد کند.
با تعریف جدیدی که یونسکو ارایه داده باسوادی ، توانایی #«تغییر»
(Change)
است و باسواد کسی است که بتواند با آموختههایش، تغییری در زندگی خود ایجاد کند.
در ادامه و بعد از مروری کوتاه بر تعاریف سواد از ابتدا تا امروز، نکاتی درباره ایجاد تغییر در زندگی بر اساس دانستهها و راهکارهای دستیابی به این مهم، مطرح خواهیم کرد.
●اولین تعریف
○ توانایی خواندن و نوشتن
اولین تعریفی که از سواد در اوایل قرن بیستم ارائه شد، صرفا به توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری معطوف بود. طبق این تعریف، فردی با سواد محسوب میشد که توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری خود را داشته باشد.
●دومین تعریف
○ اضافه شدن یاد گرفتن رایانه و یک زبان خارجی
در اواخر قرن بیستم، سازمان ملل تعریف دومی از سواد را ارائه کرد. در این تعریف جدید، علاوه بر توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری، توانایی استفاده از رایانه و دانستن یک زبان خارجی هم اضافه شد. بدین ترتیب به افرادی که توان خواندن و نوشتن، استفاده از رایانه و صحبت و درک مطلب به یک زبان خارجی را داشتند، باسواد گفته شد. قاعدتا طبق این تعریف بسیاری از دانشجویان و دانشآموختگان دانشگاهی کشور ما بیسواد محسوب میشوند چون دانش زبان خارجی بیشتر افراد کم است.
●سومین تعریف
○ اضافه شدن ۱۲ نوع سواد
سازمان ملل در دهه دوم قرن ۲۱، باز هم در مفهوم سواد تغییر ایجاد کرد. در این تعریف سوم کلا ماهیت سواد تغییر یافت. مهارتهایی اعلام شد که داشتن این تواناییها و مهارتها مصداق باسواد بودن قرار گرفت. بدین ترتیب شخصی که در یک رشته دانشگاهی موفق به دریافت مدرک دکترا می شود، حدود ۵ درصد با سواد است. این مهارتها عبارت اند از:
۱- سواد عاطفی : توانایی برقراری روابط عاطفی با خانواده و دوستان
۲- سواد ارتباطی: توانایی برقراری ارتباط مناسب با دیگران و دانستن آداب اجتماعی
۳- سواد مالی: توانایی مدیریت مالی خانواده، دانستن روشهای پسانداز و توازن دخل و خرج
۴- سواد رسانهای: این که فرد بداند کدام رسانه معتبر و کدام نامعتبر است
۵- سواد تربیتی: توانایی تربیت فرزندان به نحو شایسته
۶- سواد رایانهای: دانستن مهارتهای راهبری رایانه
۷- سواد سلامتی: دانستن اطلاعات مهم درباره تغذیه سالم و کنترل بیماریها.
۸- سواد نژادی و قومی: شناخت نژادها و قومیتها بر اساس احترام و تبعیض نگذاشتن.
۹- سواد بوم شناختی: دانستن راههای حفاظت از محیط زیست.
۱۱- *سواد تحلیلی* : توانایی شناخت، ارزیابی و تحلیل نظریههای مختلف و ایجاد استدلالهای منطقی بدون تعصب و پیش فرض.
۱۱- *سواد انرژی* : توانایی مدیریت مصرف انرژی.
۱۲- *سواد علمی* : علاوه بر سواد دانشگاهی، توانایی بحث یا حل و فصل مسائل با راهکارهای علمی و عقلانی مناسب.
از آن جا که با سواد بودن به یادگیری این مهارتها وابسته شد، قاعدتا سیستم آموزشی کشورها هم باید متناسب با این مهارتها تغییر رویه میداد که متاسفانه فعلا سیستم آموزشی کشور ما، هنوز هیچ تغییری در زمینه آموزش مهارتهای فوق نکرده است.
●چهارمین و جدیدترین تعریف
○ *علم با عمل معنا میشود*
با این حال و به تازگی «یونسکو» یک بار دیگر در تعریف سواد تغییر ایجاد کرد. در این تعریف جدید، توانایی ایجاد تغییر، ملاک با سوادی قرار گرفته است، یعنی *شخصی با سواد تلقی میشود که بتواند با استفاده از خواندهها و آموختههای خود، تغییری در زندگی خود ایجاد کند.*
در واقع، این تعریف مکمل تعریف قبلی است؛ چراکه، صرفا دانستن یک موضوع به معنای عمل به آن نیست. در صورتی که مهارتها و دانش آموخته شده باعث ایجاد تغییر معنادار در زندگی شود، آن گاه میتوان گفت این فرد، انسانی با سواد است.
هدایت شده از حرمان و وصال
#آمریکایی_شدن (۱)
بعد از دیدن اتفاقات آمریکا و سخنرانی رهبر عزیز پس از این حوادث و اشاره ی ایشان به یک کتاب بسیار مهم توجهم بیش از قبل به یکی از درس هایی که خواندم جلب شد.
یکی از سر فصل هایی که در دانشگاه فرانسه میخوانم، آمریکایی شدن ـ américanisation ـ نام دارد. که عموماً در طول ترم به موارد تاثیر گذاری آمریکا بر سبک زندگی مردم دنیا و به صورت ویژه به کشور فرانسه اشاره دارد که حدوداً از اوایل قرن ۱۹ شروع شد و تا امروز ادامه دارد. تا به امروز...
شروع درس ما با شعار انتخاباتی ترامپ بود. (آمریکا را دوباره با عظــمت میکنیم)، که نقش مهمی در پیروز شدنش در انتخابات داشت و البته اشاره به افــول آمریکا.
این مسئله در سال ۱۹۴۱ به عنوان قـرن آمریکایی توسط فردی به نام (هنری لوس) در مجله لایف مطرح شد.
در آستانه ی جنگ جهانی دوم، هدف او از این مقاله ترغیب و تهییج جامعه برای پذیرش ورود به جنگ با آلمان و همپیمان شدن با بریتانا بود و آغاز یک پروژهی بلند مدت در سیاست خارجی.
این کار به خروج آمریکا از انزوا کمک میکرد. لوس معتقد بود که آمریکا توانایی رهبری دنیا را دارد و نتیجه ی این نظریه، ابر قدرت شدن آمریکا در نیمه ی دوم قرن بیست و ایدهی رهبری بر جهان شد.
اما این اتفاق به همین سادگی و فقط با مطرح کردن یک نظریه و پیروزی در جنگ نبود.
_________
@Herman_vesal
هدایت شده از حرمان و وصال
#آمریکایی_شدن (۲)
در دانشگاه فرانسه، در همین جزوه ها و از منابعی که به ما درس میدهند، میگویند که در زمان جنگ سرد مبارزه اصلی بر سر تصرف قلبها و ذهن ها بود. برای این کار آمریکا به وسیله ی سازمان سیا برنامه تبادلات فرهنگی را شروع کرد.
برای رسانه بودجه های سنگینی را اختصاص داد تا برنامه های متنوع و جذابی تولید کنند، بروشور های رنگی با تیراژ بالا با موضوعات پر زرق و برق چاپ کنند. در واقع این اتفاق توضیح میدهد که در جنگ سرد، سازمان سیا بخش فرهنگی را تاسیس کرده و بودجهٔ کلانی را اختصاص داده تا در ظاهر نشان بدهد که آمریکا و مردمش در رفاه کامل به سر میبرند و زندگی پر زرق و برقی دارند. چیزی که در فیلم ها و مجلات به ما نشان دادند، اما در حقیقت و از نزدیک چیز دیگری بود.
و آمریکا توانست بیشتر از اینکه در واقعیت به ابر قدرت و رهبر دنیا تبدیل شود، در ذهن افراد تبدیل بشه.
به ویژه از طریق سینما.
این در حالی بود که به گفته ی نویسنده، زمانی که بودجه های کلان برای زیبا و قوی بودن آمریکا اختصاص پیدا میکرد، سطح فقر و ناتوانی مردم آمریکا برای زندگیشان بیش از تصور و چیزی بود که رسانه ها نشان میدادند.
بیکاری، تورم و فشار زندگی بر مردم حاکم بود اما اجازه ی نمایش برای دنیا داده نمیشد.
عبارت جمله این است: «این کشور فراتر از توان خود زندگی میکند. به هر قیمتی وام میگیرد. طبقه ی متوسط جامعه احساس میکنند که از سمت دولت فراموش شده اند. همچنین ترس از گرفتاری، از نظر اقتصادی توسط ژاپن، و از نظر استراتژیک توسط اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی وجود دارد...»
و مسايل دیگر که بسیار وسیع و تخصصی میشود.
هدایت شده از حرمان و وصال
#آمریکایی_شدن (۳)
و در انتهای متن هم هرچند نویسنده به صورت مستقیم به پایان قرن آمریکایی در قرن بیست اشاره نمیکند اما به صراحت این را میگوید که:
«قرن ۲۱ دیگر قرن آمریکایی نیست بلکه یک قرن جهانی است و شاید فقط برخی قوانین از طرف کاخ سفید دیکته خواهد شد.»
با تمام این مسائل به نظرم رسید که مطرح کردن افول آمریکا تنها یک موضوع ساده از سر احساس نبود...
سالهاست که این موضوع مورد بررسی قرار گرفته است.
اما فقط یک «عالِم» توانست آن را با صدای بلند به گوش جهان برساند.
https://farsi.khamenei.ir/usa-decline/
#تایتانیک
_
@Herman_vesal
یورگن تودنهوفر نویسنده معروف اثر "ده روز در میان #داعش" و سیاستمدار سابق حزب دموکرات #مسیحی آلمان که قبلآ به همراه پسر خود به ایران سفر کرده بود و با برخی از مقامات ایرانی نیز دیدار داشت. در صفحه اینستاگرام خود نوشته بود:
درود از تهران! ما حتی توانستیم #کلیساها، صومعهها و مساجد را ببینیم. ایران از آنچه خیلی ها فکر می کنند، متفاوت تر است.
صمیمیتی که دیروز #یهودیان، #مسیحیان و مسلمانان در اماکن خود نشان دادند، (ما را) تحت تاثیر قرار داد. کشوری بی نظیر!
ژان شاردن (Jean Chardin) جواهرفروش و جهانگرد فرانسوی بود که کتاب ۱۰ جلدی او سفرهای سِر ژان شاردن؛ به عنوان یکی از بهترینِ کارهای پژوهشگران غربی دربارهٔ ایران و خاور نزدیک برشمرده میشود.
وی سه مسافرت طولانی مدت به ایران داشت و لقب «تاجرشاه» را از شاه عباس دوّم دریافت کرد.
او در سفرنامه اش می نویسد:
«تمایل شدیدی که به شناختن ایران و به نوشتن سفرنامههای دقیق و صحیح راجع به آن داشتم مرا واداشت تا در این مدت به اندازهی امکان و با کمال جدیت به تحصیل زبان فارسی و به شناسایی دقیق آداب و رسوم مردم این کشور بپردازم، از این رو مرتباً به دربار و دیوانخانه مراجعه کردم، با بزرگان و دانشمندان به گفتوگو پرداختم و خلاصه در کشوری مانند ایران که هم از لحاظ بعد مکانی و هم از نظر عادات و رسوم برای ما دنیای جدیدی است آنچه را ممکن بود حس کنجکاوی ما اروپاییان را برانگیزد به دقت بررسی کردم و برای شناسایی آنچه مربوط به ایران است به قدری دقت کردم و به اندازهای رنج بردم که بدون اغراق میتوانم ادعا نمایم که مثلاً شهر اصفهان را بیش از لندن میشناسم در صورتی که بیش از 26 سال در شهر اخیر به سر بردهام و همچنین زبان فارسی را درست مانند زبان انگلیسی و تقریباً مانند فرانسه صحبت میکنم.» (سفرنامه شاردن، ص 2-3)
ایرانیان در خرج کردن دارایی خویش از همه جهانیان پیشی گرفته اند؛ در اندیشه فردای خود نیستند، هرچه پول از هر راه به دستشان بیفتد در مدتی کوتاه مصرف می کنند و اصولا طرز اندوختن مال و فوایدش را نمی دانند، فی المثل اگر پادشاه پنجاه هزار یا صد هزار لیور به کسی ببخشد یا از جایی دیگر چنین مبلغ گزافی حاصلش شود، در مدتی کمتر از پانزده روز همه آن پول ها ر ا صرف تهیه لوازم تجمل و لذت جویی، خریدن کنیز و غلام، اثاثه گرانبها، لباس های سنگین قیمت و امثال آن می کند. هرگز به عواقب سوء کار نادرست و زیانبارش نمی اندیشد و این خیال در خاطرش نمی گذرد که اگر از نو چنین پول گزاف و بادآورده به دستش نرسد پایان کارش چه خواهد بود.
از این رو بی گمان پس از سپری شدن دو یا سه ماه دیده می شود که همان شخص ناچار می شود تمام آنچه را که از سر هوس خریده بر اثر استیصال و شدت نیازمندی یکان یکان بفروشد؛ ابتدا اسب ها، سپس غلامانش را می فروشد، بعد نوکرانش را رها می کند و در آخر حتی لباس هایش را به معرض فروش می گذارد و من هزار بار نظایر این اتفاقات را به چشم خود دیده ام و شگفت انگیزترین این وقایع اینکه خواجه ای بود که ۱۰ سال فراش باشی خلوت پادشاه و از جمله مقربان و صاحب اعتبار و قدرت بود. همه بزرگان به فرمانش بودند. هرچه می خواست می کرد و دارایی و ثروت بسیار اندوخت. مگر به جهتی پادشاه بر او خشم گرفت، وی را از درگاه راند، اما اموالش را مصادره نکرد. دو ماه پس از این حادثه فراش باشی معزول بر اثر زیاده روی در خرج کردن نقدینه اش را از دست داد و ناگزیر به وامخواهی شد.
از جمله خصایص عالیه ایرانیان دوستداری و مردمی و مهربانی آنان نسبت به افراد خارجی است. پذیرایی و حمایتی که از بیگانگان می کنند، میهمان نوازی ای که بی تفاوت نسبت به افراد هر مملکت به عمل می آورند و مراعاتی که حتی درباره کسانی که پیرو مذهب باطلی هستند به جا می آورند به راستی اعجاب انگیز و درخور تحسین و آفرین است. مردم ایران درباره مذاهب دیگر بسیار آسانگیر و اهل تسامح و تساهل اند. حتی اگر کسی به دین ایشان گرویده باشد و پس از مدتی بخواهد به مذهب اول خود برگردد، بر وی سخت نمی گیرند و حتی صدر یا پیشوای دین برای اطمینان خاطرش سندی که دال بر معاودت وی به دین اولیه اش است به دستش می دهد و در آن اشاره به الحاد وی می کند زیرا از دین برگشتگان را ملحد یا مرتد می گویند و نسبت دادن ارتداد به کسی به زعم ایرانیان بدترین توهین و بی حرمتی است.
- منبع: شاردن، ژان (۱۳۷۴). سفرنامه شاردن، متن کامل. پنج جلد. ترجمه اقبال یغمایی. تهران: توس.
هدایت شده از تا انتهای افق
نظم. نظم. نظم
گمان نکنم حتی یک نفر پیدا شود که بگوید نظم در سرعت گرفتن پیشرفت انسان و جامعه نقش ندارد.
نظم، همان داشتن برنامه و مدیریت زمان برای انجام کارهاست.
هرچقدر کارها با نظم بیشتری انجام شود، طبیعتا عملکرد افزایش پیدا می کند و کارهای بیشتری به شکل سریعتر انجام میشود و اینگونه میشود که پیشرفت شکل میگیرد.
آنچه هم در #فرانسه هم در #هلند به شکل جدی تجربه کردم نظم در انجام امور بود.
تمام کارهای اداری با وقت قبلی انجام میشود. و شما رأس ساعت تعیین شده باید به مرکزی که برای شما وقت تعیین کردهاند برسید تا کارتان انجام شود. ازدحام و صف رخ نمیدهد و عموما اتلاف وقتی پیش نمیآید و در یک زمان مشخص کار انجام میشود.
بارها از این نظم لذت بردم، درس گرفتم و آثارش را دیدهام. در زندگی بکاربستهام و از آن بهره بردهام.
در #کشورم_ایران این نکته بیاندازه ضروری است. کشوری که افق #تمدن_نوین_اسلامی دارد باید در گام اول اولین وصیت امام خود - اوصیکم به تقوالله و نظم امرکم - را در جای جای کشور خود اجرایی کند.
تک تک افراد، چه در برنامه زمانی فردی خود، چه اجتماعی باید با دقت و وسواس، متعهد به حفظ نظم تا تحقق این آرمان بلند بشوند.
اینکه تعیین وقت قبلی در عموم کارهای اداری معنی نداشته باشد. تراکم جمعیت و اتلاف وقت زیاد شود. مجموعه ای سر ساعت باز نشود. مجموعه دیگری که باز شده، مسئول اصلی مهر و امضاء اش نیامده باشد و وقتی بپرسیم بگویند نمیدانیم کی میآید... اینها همه سرعت پیشرفت کشورم را کند میکند.
برای حل این مسأله، هم به تعهد شخصی نیاز است هم به آموزش، هم امر به این معروف مهم و هم نهی همگانی از عدم رعایت این ضرورت پر اهمیت.
🌱 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه و هلند
@ninfrance
🔴 آلودگی هوا، چهارمین علت مهم مرگ زودرس در دنیا
🔹آلودگی هوا سالانه عامل مرگ میلیونها نفر در جهان است. در این بین غلظت ذرات معلق کمتر از ۲.۵ میکرون - که از خطرناکترین آلایندههای هوا است - سبب آسیب رسیدن به دستگاه قلبی -عروقی بدن، حملات قلبی و بروز سکته میشود.
🔹آلودگی هوا امروزه بهعنوان بزرگترین مخاطره زیست محیطی برای سلامت جوامع معرفی شده است همچنین در یک تخمین کلی آلودگی هوا عامل سالانه بیش از ۷ میلیون مرگ زودرس در جهان است و آن را بهعنوان چهارمین علت مهم مرگ زودرس در دنیا میشناسند.