عنوان #رژیم_موقت_صهیونیستی گل واژه سخنرانی امروز سردار سلامی در مراسم تشییع شهدای شیراز بود.
"وحید ایمانی"
@twiita
#رشتو
۱.این نقشه برنامه ۵ ساله داعش برای منطقه بود که هشت سال پیش منتشر کردند. حالا یک عده با تمسخر میگویند مگرشما نمی‌گید #داعش رو نابود کردید پس ماجرای شیراز چیه؟! فرق زندگی زیر چکمه‌های حکومت مسلح داعش را با ورود چند داعشی تروریست نمی‌فهمند.درود خدا بر روح حاج قاسم و مدافعان حرم که
۲.اگر مدافعان حرم نبودند، امروز خدا میداند چه بلایی بر سر زنان و مردان‌مان آمده بود. هدف اصلی طراحان #داعش هم ایران بود.حالا استکبار (پدر داعش) میخواهد از ایران انتقام بگیرد.دیدید برخی عواملشان در اغتشاشات با عکس و مجسمه #حاج_قاسم چه کردند،آنها پیاده نظام داعش بودند و جاده صاف کن
۳.اونهایی که فقط با منابع خارجی دلشون آرام میشه. این هم سند این نقشه در دویچه وله آلمان به نقل از روزنامه پرتیراژ دیلی میل انگلیس. تو این خبر میگه داعش معتقده، مرزها باید به قبل از جنگ جهانی اول برگرده و امپراتوری عثمانی و ... به داعش برسه و ایران سه تکه بشه.
درود بر مدافعان حرم
"محسن مقصودی"
@twiita
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیه می‌کنیم حتما این بخش از صحبت‌های رحیم پورازغدی را بشنوید
@twiita
خب الان جمعیتی که میان برای تشییع نشون دهنده‌ی چیه؟!
اینا مردم نیستن؟
فقط او اوباشی که میان توی خیابون و موتور و ماشین ملت رو آتیش می‌زنن مردم ایرانن؟!
#شهدای_شاهچراغ
"دختر برکه ی نقره ای"
@twiita
سردار سلامی در شیراز به صورت علنی گفت که قبلا به آل سعود هشدار دادم امروز قول می‌دهم از شما انتقام بگیریم
برای اولین بار سردار رسانه های فارسی زبان را مستقیم تهدید کرد که قرار نیست مردم ایران را ناراحت کنید و خودتان درآرامش باشید
خواهید دید که تهدید سردار ایرانی سریع و قاطع است
"مرد خوش خیال ساده"
@twiita
هدایت شده از با شهدا گم نمی شویم
دخترم بعد از شهادت محسن به دنیا آمد. از همان ابتدای تولدش بیمار بود.
🌹مردم می گفتند: «بس که شیر جوش خورده، دائم مریضه». بالاخره به خاطر تشنج سختی که کرد، بردیمش بیمارستان. همه کار برایش کردند. آب نخاع گرفتند. چندین بار آزمایش و معاینات مختلف، ولی حال او لحظه به لحظه بدتر میشد.
تصمیم گرفتم او را به خانه برگردانم. مسئولان بیمارستان گفتند: «با مسئولیت خودت» که من قبول کردم.
🌹در خانه او را توی ملافه ی سفیدی پیچیدم. دخترکم با مرگ فاصله ای نداشت. تحمل نداشتم جان کندنش را ببینم. به مسجد پناه بردم و با نماز و دعا کمی تسلی یافتم.
🌹به خانه برگشتم. طفلکم را رو به قبله کرده بودند. آخرین نفسهایش را می کشید. طاقت دیدن واپسین لحظات زندگی اش را نداشتم. ناگهان به طرفش خیز برداشتم. او را بغل زدم و بردم کنار عکس محسن گذاشتم و زار زدم:
🌹- هنوز داغ تو رو نتونستم به دلم هموار کنم، میدونی که برای این بچه خیلی زحمت کشیدم. از خدا بخواه اونو برام نگه داره. خدا! حاشا به کرمت
🌹آن قدر گریه کردم که خوابم برد. در خواب لحظه ای محسن را دیدم؛ بی هیچ حرفی و کلامی.
🌹وقتی چشم باز کردم، دیدم بیمار محتضرم شفا یافته است.
"شهید فرامرز(محسن)حیدری عبدل‌آبادی"
✍راوی: مادر شهید
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab