eitaa logo
اوبونتو|ubuntu
80 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
233 ویدیو
9 فایل
به جهان من بیا؛ [اوبونتو؟من هستم چون ما هستیم🤝🏻🧡] بهتون گوش میدم: -https://harfeto.timefriend.net/17041349678299
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ⁦˖⁠♡⁩⁦🇵🇸 درختِ هجده ساله ⁦˖
- این یه تقدیمی کوچولوعه ! از طرفِ یه درختِ هجده ساله ⁦(⁠◍⁠•⁠ᴗ⁠•⁠◍⁠)⁩ این پیام رو فور میکنی توی چنلت و زیرش تایپ شخصیتی‌ت رو مینویسی! و من با توجه به وایبی که ازت میگیرم؛ بهت یه نیک‌نیم میدم و میشینم برات قشنگترین خاطره‌ای که ازت تو ذهنم مونده رو تعریف میکنم و در انتها ، تنها عکسی که ازت دارم رو برات میفرستم :) البته این تقدیمی ظرفیت خیلی کمی داره و فقط ۱۱ چنل اولی که این پیام رو فور کنن ، تقدیمی بهشون تعلق میگیره :) ←لطفا فقط و فقط چنل‌هایی که حداقل یه آشنایی ریزی باهم داریم ، این پیام رو فور کنن♡ * حتما قبل فور کردن ، چک‌کنید! - برای تگ‌ها تون.
هدایت شده از ⁦˖⁠♡⁩⁦🇵🇸 درختِ هجده ساله ⁦˖
تقدیم به: اوبونتو
هدایت شده از ⁦˖⁠♡⁩⁦🇵🇸 درختِ هجده ساله ⁦˖
تقدیم به: اوبونتو - نیک نیم: گیلدا - اون خاطره‌ی قشنگ: گیلدای عزیزم ، وقتی به خاطره‌ی اون روزی که باهم رفتیم پیک‌نیک فکر میکنم ، چشمام برق میزنه و قلبم پر از شادی میشه‌(⁠✯⁠ᴗ⁠✯⁠)⁩🧡! از صبح رفتیم توی چمنزار پر از گلهای بابونه ، زیر درختِ سیب نشستیم و درموردِ همه‌چیز صحبت کردیم و خندیدیم و خندیدیم:))) باورکن هنوز مزه‌ی پیراشکی‌هایی که پختی و شیرکاکائو‌ی مخصوصی که درست کرده بودی ، زیرِ دندونم مونده :))) عصر که شد من حسابی خسته شده‌بودم و پیشنهاد دادم برگردیم ، و تو گفتی نه حالا وایسا! هنوز جایِ قشنگش مونده! :) من اون موقع منظورتو نمیفهمیدم ؛ تا اینکه غروب شد :)) غروب شد و خورشید دستی به سر و روی آسمون کشید و رنگِ نارنجیِ خوشرنگ و دل‌نشین‌ش رو بهش هدیه داد 🌥🧡 بهم گفتی به آسمون نگاه کن !! حالا فهمیدم منظورت چی بود 🧡! به آسمون نگاه کردم ، به ابر ها ، به رنگِ نارنجیِ آسمون ، و یهو نگام افتاد به تو گیلدا :) انگار خورشید بغل‌ت کرده بود! ترکیبِ نورنارنجی خورشید و موهای طلاییت ، لباسِ آجری رنگ‌ و گلای بابونه‌ی توی دستت وایبِ وصف‌ناشدنی داشت! خیلی خوشگل شده بودی! :) یواشکی ازت عکس گرفتم! چندلحظه بعد یهو با ذوق از جات پریدی و دستمو گرفتی و گفتی اینجوری نمیشه ! دیگه نمیتونم صبر کنم ! 🧡 بلند شدی و دستمو گرفتی و دویدی و منم پشت‌بندِ تو دویدم ! واقعاً انتظار داری حس و حال و اون لحظه ، صدای خنده های تو ، دشتِ بابونه ،ابرهای پشمکی ، نورِ خورشید ، نوازش خنکِ علف‌های دشت و او بوی طراوت رو که همه و همش رو مدیون تو بودم رو یادم بره؟ هرگز :) - پی‌نوشت: اینم از عکس یواشکی+فیلم موقع برگشتمون‌(⁠◍⁠•⁠ᴗ⁠•⁠◍⁠)
اوبونتو|ubuntu
تقدیم به: اوبونتو - نیک نیم: گیلدا - اون خاطره‌ی قشنگ: گیلدای عزیزم ، وقتی به خاطره‌ی اون روزی که با
وای یگانه، یگانههه، من الان چه‌جوری اون حسِ خوبی که از نوشته‌ات گرفتم رو بگم آخه؟🥲🤌🏻>>> این چه زیبایی‌ِ حال خوب کنی بود این‌وقت شب؟ بابا یه کم مراعات کن. یعنی چی این‌قدر قشنگ و دوست‌داشتنی و قند! مگه میشه؟ مگه داریم؟😭😂
کَلِمینی ... "با من حرف بزن".