اوبونتو|ubuntu
بردیم🤣.
من تقریباً بیست دقیقه آخرشو فقط دیدم اونم خداروشکر ارزششو داشت🦦✨.
توو مطب شلوغ پلوغ دکتر، با زهرا و فریده فیلم دیدیم و کمی خندیدیم.
یه جاهایی متوجه نگاههای بقیه میشدیم به احترامشون دوثانیه سکوت میکردیم و بعد باز ادامه میدادیم(◕ᴗ◕✿).
اوبونتو|ubuntu
مجدد این سوال رو ازت میپرسم. میسازی یا میبازی؟
امروز توو باشگاه داشتم به این سوال فکر میکردم. به اینکه جوابم به این سوال چیه!؟
و خوشحالم از اینکه جوابم «ساختنه»🦋☁️.
بعد از باشگاه پیاده باید میرفتم خونه ننه جون، و اینقدر امروز کلهم پر بود که اگه کل شهر رو هم قدم میزدم متوجه نمیشدم.
اوبونتو|ubuntu
یادمه دکتر میگفت «وقتی دلت گرفته بود و غم داشتی، به آسمون نگاه کن، حتی زیر آسمون شب بشین، خواهی دید که چهها میکنه.»
و آره زیر آسمون پهناور و زیبا نشستن گاهی میتونه یه تراپی باشه.
خدایا شکرت؛ خدایا شکرت؛ خدایا شکرت❤️🩹☁️.