هدایت شده از حبیب یوسفی
شفاعت حضرت زهرا در قیامت
جابر ابن عبدالله می گوید امام باقر علیه السلام به من فرمودند: اجدادم از رسول خدا نقل کردند كه ايشان فرمود:
هنگامى كه روز قيامت فرا می رسد منبرهايى از نور براى پيامبران بر پا خواهد شد، در آن روز منبر من از منبر همه انبيا بالاتر خواهد بود، پس خداى متعال خواهد فرمود:
اى محمّد! برخيز و سخنرانى كن، من در آن روز خطبه اى ايراد خواهم نمود كه هيچ يك از پيامبران شبيه آن را نشنيده باشند.
سپس منبرهايى از نور براى اوصياى انبيا نصب خواهد شد كه منبر وصىّ من على بن ابى طالب در وسط آنها و بالاتر از همه خواهد بود، آنگاه خداوند مى فرمايد: اى على! خطبه اى بخوان، و على عليه السّلام خطبه اى ايراد خواهد نمود كه تا آن زمان كسى از اوصيا شبيه آن را نشنيده باشند. سپس منبرهايى از نور براى فرزندان انبيا بر پا خواهند كرد پس دو منبر براى حسن و حسين بر پا مى شود و سپس به آنها گفته مى شود كه برخيزند و خطبه ايراد نمايند و از آن دو خطبه اى صادر مى شود كه هيچ يك از فرزندان انبيا و مرسلين مثل آن را نشنيده اند.
سپس جبرئيل ندا مى دهد: فاطمه دختر محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم كجاست؟ خديجه كجاست؟ مريم كجاست؟ آسيه كجاست؟ امّ كلثوم مادر يحيى بن زكريا كجاست؟ وقتى آنها همه برخاستند خداوند متعال مى فرمايد: اى اهل محشر! در اين روز كرامت از آن كيست؟
محمّد، على، حسن و حسين مى گويند: كرامت مخصوص خداوندى است كه يگانه و قهّار است. پس خداوند مى فرمايد: اى اهل محشر! من عزّت و كرامت را براى محمّد، على، حسن و حسين و فاطمه قرار دادم، پس سر خود را فرود آوريد و چشم خود را ببنديد تا فاطمه به سوى بهشت برود.
در اين هنگام جبرئيل ناقه اى از بهشت، براى حضرت فاطمه آماده مى كند و دو پهلوى آن را با بهترين پارچه ها و زینتهاى بهشتى پوشانيده و آن را مى نشاند و فاطمه بر آن سوار مى شود.
آنگاه در حالى كه اطراف شتر را صدها هزار فرشته پر كرده اند، حضرت فاطمه عليها السّلام به سوى بهشت مى رود ولى هنگامى كه بر در بهشت مى رسد می ایستد و پشت سرش را مى نگرد، در اين حال خطاب مى رسد: اى دختر حبيب من! براى چه توقف كرده و پشت سرت را مى نگرى در حالى كه من فرمان دادم تا داخل بهشت شوى؟
فاطمه مى گويد: پروردگارا! دوست دارم در چنين روزى قدر و منزلت من شناخته شود.
خداوند مى فرمايد: اى دختر حبيب من! بازگرد و در ميان اهل محشر بنگر، و هر كسى كه محبت تو يا يكى از فرزندان تو را در دل دارد دست او را بگير و داخل بهشت نما.
امام باقر عليه السّلام فرمودند: اى جابر! به خداوند سوگند كه فاطمه در آن روز شيعيان خود را از ميان اهل محشر جدا مى كند و نجات مى دهد، همانند پرنده ای که دانه هاى نيكو را از ميان دانه هاى بى ارزش جدا مى كند.
هنگامى كه فاطمه با شيعيانش بر در بهشت مى رسند خداوند در دل شيعيان فاطمه القا مى كند كه بايستند، پس آنان مى ايستند و پشت سر خود را مى نگرند، خداوند عزيز و بزرگ مى فرمايد: اى دوستان من! براى چه پشت سر خود را مى نگريد در حالى كه من شفاعت
فاطمه را در باره شما پذيرفته ام.
شيعيان جواب مى دهند: پروردگارا! ما دوست داريم كه در اين چنين روزى قدر و منزلت ما شناخته شود.
خدا مى فرمايد: پس بازگرديد و هر كسى را كه شما را براى دوستى فاطمه دوست مى داشته، و هر كسى را كه براى محبت فاطمه شما را اطعام كرده و يا پوشانيده، و يا جرعه اى آب به شما داده، و يا در غياب شما از شما دفاع و حمايت كرده، دست آنان را بگيريد و داخل بهشت نماييد.
امام باقر عليه السّلام مى فرمايد: به خداوند سوگند كه در محشر، از ميان مردمان كسى باقى نمى ماند مگر اشخاص شكّاك، كافر و منافق.
پس وقتى اين سه گروه مى بينند كه چگونه مؤمنان به شفاعت فاطمه و شيعيان نجات مى يابند مى گويند: «ما شفيع و دوست مهربانى نداريم، اى كاش چارهاى مى داشتيم و از مؤمنين محسوب مى شديم».
زندگانى حضرت زهرا عليها السلام ( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار) ترجمه روحانى، ص:۳۴۱
هدایت شده از حبیب یوسفی
شفاعت حضرت زهرا در قیامت
جابر ابن عبدالله می گوید امام باقر علیه السلام به من فرمودند: اجدادم از رسول خدا نقل کردند كه ايشان فرمود:
هنگامى كه روز قيامت فرا می رسد منبرهايى از نور براى پيامبران بر پا خواهد شد، در آن روز منبر من از منبر همه انبيا بالاتر خواهد بود، پس خداى متعال خواهد فرمود:
اى محمّد! برخيز و سخنرانى كن، من در آن روز خطبه اى ايراد خواهم نمود كه هيچ يك از پيامبران شبيه آن را نشنيده باشند.
سپس منبرهايى از نور براى اوصياى انبيا نصب خواهد شد كه منبر وصىّ من على بن ابى طالب در وسط آنها و بالاتر از همه خواهد بود، آنگاه خداوند مى فرمايد: اى على! خطبه اى بخوان، و على عليه السّلام خطبه اى ايراد خواهد نمود كه تا آن زمان كسى از اوصيا شبيه آن را نشنيده باشند. سپس منبرهايى از نور براى فرزندان انبيا بر پا خواهند كرد پس دو منبر براى حسن و حسين بر پا مى شود و سپس به آنها گفته مى شود كه برخيزند و خطبه ايراد نمايند و از آن دو خطبه اى صادر مى شود كه هيچ يك از فرزندان انبيا و مرسلين مثل آن را نشنيده اند.
سپس جبرئيل ندا مى دهد: فاطمه دختر محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم كجاست؟ خديجه كجاست؟ مريم كجاست؟ آسيه كجاست؟ امّ كلثوم مادر يحيى بن زكريا كجاست؟ وقتى آنها همه برخاستند خداوند متعال مى فرمايد: اى اهل محشر! در اين روز كرامت از آن كيست؟
محمّد، على، حسن و حسين مى گويند: كرامت مخصوص خداوندى است كه يگانه و قهّار است. پس خداوند مى فرمايد: اى اهل محشر! من عزّت و كرامت را براى محمّد، على، حسن و حسين و فاطمه قرار دادم، پس سر خود را فرود آوريد و چشم خود را ببنديد تا فاطمه به سوى بهشت برود.
در اين هنگام جبرئيل ناقه اى از بهشت، براى حضرت فاطمه آماده مى كند و دو پهلوى آن را با بهترين پارچه ها و زینتهاى بهشتى پوشانيده و آن را مى نشاند و فاطمه بر آن سوار مى شود.
آنگاه در حالى كه اطراف شتر را صدها هزار فرشته پر كرده اند، حضرت فاطمه عليها السّلام به سوى بهشت مى رود ولى هنگامى كه بر در بهشت مى رسد می ایستد و پشت سرش را مى نگرد، در اين حال خطاب مى رسد: اى دختر حبيب من! براى چه توقف كرده و پشت سرت را مى نگرى در حالى كه من فرمان دادم تا داخل بهشت شوى؟
فاطمه مى گويد: پروردگارا! دوست دارم در چنين روزى قدر و منزلت من شناخته شود.
خداوند مى فرمايد: اى دختر حبيب من! بازگرد و در ميان اهل محشر بنگر، و هر كسى كه محبت تو يا يكى از فرزندان تو را در دل دارد دست او را بگير و داخل بهشت نما.
امام باقر عليه السّلام فرمودند: اى جابر! به خداوند سوگند كه فاطمه در آن روز شيعيان خود را از ميان اهل محشر جدا مى كند و نجات مى دهد، همانند پرنده ای که دانه هاى نيكو را از ميان دانه هاى بى ارزش جدا مى كند.
هنگامى كه فاطمه با شيعيانش بر در بهشت مى رسند خداوند در دل شيعيان فاطمه القا مى كند كه بايستند، پس آنان مى ايستند و پشت سر خود را مى نگرند، خداوند عزيز و بزرگ مى فرمايد: اى دوستان من! براى چه پشت سر خود را مى نگريد در حالى كه من شفاعت
فاطمه را در باره شما پذيرفته ام.
شيعيان جواب مى دهند: پروردگارا! ما دوست داريم كه در اين چنين روزى قدر و منزلت ما شناخته شود.
خدا مى فرمايد: پس بازگرديد و هر كسى را كه شما را براى دوستى فاطمه دوست مى داشته، و هر كسى را كه براى محبت فاطمه شما را اطعام كرده و يا پوشانيده، و يا جرعه اى آب به شما داده، و يا در غياب شما از شما دفاع و حمايت كرده، دست آنان را بگيريد و داخل بهشت نماييد.
امام باقر عليه السّلام مى فرمايد: به خداوند سوگند كه در محشر، از ميان مردمان كسى باقى نمى ماند مگر اشخاص شكّاك، كافر و منافق.
پس وقتى اين سه گروه مى بينند كه چگونه مؤمنان به شفاعت فاطمه و شيعيان نجات مى يابند مى گويند: «ما شفيع و دوست مهربانى نداريم، اى كاش چارهاى مى داشتيم و از مؤمنين محسوب مى شديم».
زندگانى حضرت زهرا عليها السلام ( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار) ترجمه روحانى، ص:۳۴۱
هدایت شده از حبیب یوسفی
تفاوت دوربین خدا با دوربین های ما.
آیا می دانید قرآن چگونه دوربین های خدا را معرفی میکند ؟!
به آیه ۱۴ سوره العلق و آیه ۷ سوره عادیات توجه بفرمایید!!
أَلَمْ يَعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ
انسانی که اعتقاد به آخرت ندارد،
« ﻣﮕﺮ ﻧمی داند ﻛﻪ ﻗﻄﻌﺎً ﺧﺪﺍ [ ﻫﻤﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎﻳﺶ ﺭﺍ ] ﻣﻰ ﺑﻴﻨﺪ ؟!!»
« وَإِنَّهُ عَلَىٰ ذَٰلِكَ لَشَهِيدٌ
ﻭ ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺧﻮﺩ ﺍﻭ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﻧﺎﺳﭙﺎﺳﻲ ﮔﻮﺍﻩ ﺍﺳﺖ.»
امروزه دوربین های مختلفی برای کنترل رفتار انسان ها ساخته و نصب می شود مثل دربین های کنترل سرقت و یا کنترل سرعت در جاده ها و ...
اما دوربین های خدا با این دوربین های بشری تفاوت های لطیفی دارد. مثلاً این دوربینها شکل و ظاهر افراد یا وسایل را فیلم برداری می کند و در وقت لازم نشان می دهد اما دوربین خدا اضافه بر ظاهر باطن و نیت افراد را هم نشان می دهد به این آیات توجه کنید!!
« يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ
[ ﺍﻭ ] ﭼﺸﻢ ﻫﺎﻳﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﻴﺎﻧﺖ [ ﺑﻪ ﻧﺎﻣﺤﺮﻣﺎﻥ ]ﻣﻰ ﻧﮕﺮﺩ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺳﻴﻨﻪ ﻫﺎ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﻧﺪ ، ﻣﻰ ﺩﺍﻧﺪ . سوره مبارکه غافر آیه (١٩)
« لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ »
ﭼﺸﻢ ﻫﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻤﻰ ﻳﺎﺑﻨﺪ، ﻭﻟﻲ ﺍﻭ ﭼﺸﻢ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭﻣﻰ ﻳﺎﺑﺪ، ﻭ ﺍﻭ ﻟﻄﻴﻒ ﻭ ﺁﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ. انعام آیه (١٠٣)
تفاوت دیگر این است که برای دیدن فیلم این دوربینها باید به اندازه زمان فیلم برداری وقت گذاشت تا اطلاعات لازم را دید اما در فیلم های دوربین خدا انسان با یک نگاه و در یک لحظه نکات مهم خوب یا بد عملکرد خود را در آن می بیند. به این آیه توجه بفرمایید!
يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِّيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ
ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻣﺮﺩم [ ﭘﺲ ﺍﺯ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺣﺴﺎﺏ ] ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﺎﻱ ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ [ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﻣﻨﺰﻝ ﻫﺎﻱ ﺍﺑﺪﻱ ﺧﻮﺩ ﺑﻬﺸﺖ ﻳﺎ ﺩﻭﺯﺥ ] ﺑﺎﺯ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﻧﺪ ، ﺗﺎ ﺍﻋﻤﺎﻟﺸﺎﻥ ﺭﺍ [ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺗﺠﺴﻢ ﻳﺎﻓﺘﻪ ] ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﻨﺪ . زلزال آیه (٦)
تفاوت سوم این است که دوربین های ما قابل دیدن است و ما با دیدن دوربین تخلف نمی کنیم اما دوربین های خدا کاملآ مخفی است و با چشم سر دیده نمی شود.
بنابراین بیایید در برابر دوربین های شبانه روزی که در خلوت و جلوت از سوی خدا برای اتمام حجت به ما نصب شده نیز تخلف و گناه نکنیم.
۱۴۰۳/۹/۳
حبیب یوسفی
هدایت شده از حبیب یوسفی
اگر می خواهید بدانید خدا چقدر شهدا را دوست دارد به این واقعه توجه بفرمایید.
در سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۴ که مسئولیت بنیاد شهید کاشان را به عهده داشتم .
وقتی در عملیات ثامنالائمه حصر آبادان شکست جنازه هایی از جمله پیکر پاک شهید اکبر زاهدی پیدا شد که حدود چهار ماه در بیابان مانده و خوشگ شده بودند.
وقتی جنازه ایشان را آوردند ما چند شهید دیگر هم داشتیم که بنا بود روز بعد تشییع شوند پدر شهید زاهدی آمد در محل بنیاد شهید وصیتنامه او را برای بنده آورد که در آن وصیت کرده بود اگر شهید شدم حاضر نیستم فلانی که مسئول یکی از نهادهای انقلابی و نظامی بود و اطرافیانش در تشییع جنازه من شرکت کنند. پدر شهید از من درخواست میکرد که شما به آنان تذکر دهید که در تشییع جنازه شرکت نکنند من به ایشان عرض کردم طرح این وصیت در این زمان که ما در جنگ هستیم، موجب تضعیف یک نهاد انقلابی و نظامی و ارزشمند است که در جنگ نقش بزرگی دارد و اصلأ مصلحت نیست اگر خود شهید حاضر بود من با رفاقتی که با ایشان داشتم او را راضی میکردم که از این خواسته دست بردارد و حالا شما هم اصرار بر این وصیت نداشته باشید زیرا اتفاقی که بین شهید و آن شخص افتاده بود بنده کاملاً در جریان بودم و به ایشان گفتم اشتباه و تقصیر یک نفر را نمیشود به پای یک نهاد انقلابی حساب کرد.
در پرانتز بد نیست به آن اتفاق هم اشاره کنم ( شهید اکبر زاهدی از نیروهای فعال دوران انقلاب و بعد از انقلاب بود که با ما همکاری جدی داشت بعد از پیروزی انقلاب با روابطی خوبی که با نهادهای فرهنگی تهران داشت برای ما فیلمهایی میآورد و برای جوانان ارائه میکرد.
هنگامی که بسیج به دستور مرحوم امام تشکیل شد از دوستان بسیجی تهران دو قبضه اسلحه گرفته بود و در منزل خودشون که در میدانگاه آقا بود جوانان انقلابی را آموزش اسلحه میداد تا بتوانند در جبههها خدمت کنند.
در این مورد وقتی فرمانده اون نهاد انقلابی متوجه این کار شده بود دستور داده بود آمده بودند منزل ایشان اون دو قبضه اسلحه رو گرفته بودند و ایشان و اخوی بزرگوارشان را یک شب بازداشت کرده بودند ظاهرا آن فرمانده یک سیلی هم به ایشان زده بود فردای اون روز با تماسی که مرحوم آیت الله یثربی با اون نهاد برقرار کردن ایشان را آزاد نمودند اما ایشان خیلی از آن نهاد ناراحت و ناراضی بود و به همین جهت وصیت کرده بود که اگر شهید شد آنان به تشییع جنازه او حاضر نشوند.)
خلاصه بنده پدر بزرگوار ایشان را راضی کردم که از اجرای این وصیتنامه صرف نظر کند ایشان هم بزرگوارانه فرمودند پس من دیگر مسئولیتی در این رابطه ندارم؟
گفتم مطمئن باشید که خود شهید هم از این تصمیم شما خوشحال خواهد بود این ماجرا گذشت تشییع جنازه شهید اکبر و چند شهید دیگر روز بعد با عظمت انجام شد. بعد از شش روز از تشییع جنازه و دفن این بزرگواران یک شب حوالی ساعت ۹ شب یکی از دوستان تعاون سپاه به بنده زنگ زدند و گفتند که از تبریز جنازهای را آوردهاند و میگویند این جنازه شهید زاهدی است که با جنازه شهید ما اشتباه شده و ما بعد از تشییع هنگام دفن متوجه شدهایم که این جنازه از ما نیست لذا آن را به ستاد شهدا در دزفول بردیم و آنجا به ما گفتند: این جنازه مربوط به شهید زاهدی در کاشان است و هنگامی که درب جنازه ها را میبستهاند با جنازه شما اشتباه شده است لذا آمدهایم تا این جنازه را بگذاریم و جنازه شهید خودمان را ببریم در قم هم به دفتر آیت الله گلپایگانی رفته بودند و از آن بزرگوار اجازه ای مبنی بر نبش قبر گرفته بودند. من گفتم می شود جنازه رو باز کنیم ببینیم من شهید زاهدی را میشناسم.
تابوت را از ماشینی که با اون آورده بودند پایین گذاشتند و وقتی پلاستیک آن رو باز کردیم کاملاً شناخته میشد من گفتم درسته این جنازه شهید زاهدی است.
بعد من از همونجا با منزل شهید زاهدی تماس گرفتم شوهر همشیره ایشون آقای موسوی حسنا رودی گوشی رو بر داشتن ایشان از دوستان قدیمی بنده هستند به ایشان گفتم خوب است که شما هم تشریف دارید و جریان جابجایی و اشتباه جنازهها را مطرح کردم و به ایشان گفتم که شما خانواده شهید رو به دارالسلام بیاورید و ما هم جنازه شهید رو میآوریم تا شبانه جنازهها را جابجا کنیم این عزیزان هم عجله دارند که جنازه خودشون رو بردارند و به طرف تبریز برگردند و بعد به سنگ کارمون که ایشان هم بعداً به جبهه رفتند و شهید شدند (مرحوم شهید باغمیرانی) زنگ زدم و گفتم هرچه زودتر بیایند دارالسلام تا بتونیم این جنازهها رو جابجا کنیم.
ما به دارالسلام رفتیم خانواده شهید هم آمدند شهید رو شناسایی کردند با اون عکس گرفتند و آقای باغمیرانی هم قبر را باز کردند جنازهها را جابجا کردیم آن عزیزان هم جنازه خودشان را شناسایی کردند و گفتند درسته و اون جنازه رو داخل تابوت گذاشتند و به طرف تبریز رفتند بعد از اینکه کار تمام شد و حرکت کردیم برای رفتن به منزل.
من یاد وصیت شهید افتادم و به پدر شهید گفتم حاج محمود! دیدی خداوند چقدر این شهدا را دوست دارد؟ ما نتوانستیم وصیت شهید را عملی کنیم اما خداوند خودش کاری کرد که وصیت او عملی شود. جنازه این عزیز در تبریز با عظمت تشییع میشود و جنازه دیگری در کاشان به جای او تشییع میشود تا وصیت او عملی گردد. ایشان هم خوشحال شد و گفت بله همه کارها بدست خود اوست.روز بعد که آیت الله یثربی امام جمعه کاشان از این واقعه خبردار شدند در نماز جمعه فرمودند: دیشب در کاشان پیکر شهیدی مانند حضرت زهرا «س » شبانه بخاک سپرده شد.
البته یادآوری کنم که بعد از دو سال برادر دیگر این شهید یعنی شهید احمد زاهدی و سر انجام سه سال بعد خود حاج محمود زاهدی هم به جبهه رفته و شهید شدند و اخیرأ نوه دختری ایشان بنام ثارالله موسوی هم در زاهدان در دفاع از مرزهای کشور به شهادت رسیدند و این خانواده چهار شهید دارند. خداوند این عزیزان و همه شهداء را در جوار رحمت واسعه خود قرار دهد و توفیق شهادت در راه خودش را به ما هم عنایت بفرماید انشاءالله.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️ این فیلم از آیت الله کورانی در سال ۲۰۱۹ ضبط شده است.
ایشان ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ از دنیا رفتند، و شاهد وقایع روزهای اخیر نبودند.
وضعیت سوریه و یمن قبل از ظهور، از زبان آیت الله کورانی👆
✍🏻فقط اطاعت امر ولیامر.
🔊 رادیو #انقلابیون ✌️✌️
@radioenghelabion
حضرت علی (ع) بعدازدرگذشت ابوذر غفاری نزد اصحاب خود فرمودند:
من دلم خیلی بحال ابوذر می سوزد خدا رحمتش کند.
اصحاب پرسیدند چطور ؟
مولا فرمودند:
آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند.
ابوذرخشمگین شدوبه مامورین گفت:
شمادوتوهین به من کردید;اول آنکه فکرکردیدمن علی فروشم وآمدید من را بخرید'
دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟
شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من علی فروش شوم؟
تمام ثروت های دنیا را که جمع کنید و به من بدهیدبایک تار موی علی عوض نمی کنم.
آنهارا بیرون کردو درب را محکم بست.
مولا گریه کردند و فرمودند:
به خدایی که جان علی در دست اوست قسم ،آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمان محکم بست سه شبانه روز بود او و خانواده اش هیچ نخورده بودند.
مواظب باشیم برای دو لقمه بیشتر؛ در این زمان علی فروش نشویم!!!
هدایت شده از حبیب یوسفی
پیغمبر خدا الگوی مردان است و دختر آن حضرت باید الگوی زنان باشد.
لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا
ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ [ ﺭﻭﺵ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ] ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪﺍ ﺍﻟﮕﻮﻱ ﻧﻴﻜﻮﻳﻲ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺍﻣﻴﺪ ﺩﺍﺭﺩ ; ﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻳﺎﺩ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ . الاحزاب(٢١) .
همانطوری که خدا پیغمبر اسلام (ص) را بهترین نمونه و الگو برای مردان مسلمان معرفی فرموده است حضرت زهرا (س) نیز بهترین الگوی زندگی برای زنان و دختران مسلمان می باشد.
زهرا (س) در بعد حیا و حجاب، خود از مرد نابینا هم می پوشاند و می فرماید: اگر او من را نمی بیند من که او را می بینم.
و یا هنگامی که می خواهد از منزل خارج شود و برای تبیین دین و احقاق حقوق خود و اتمام حجت به مسجد برود، حجاب بر سر می گیرد و جلباب بر صورت می اندازد و در مسجد از پشت پرده، با مردان سخن می گوید.
آن حضرت در بعد عبادت آنقدر به نماز می ایستد که پاهای مبارکش ورم می کند و یا برای شفای فرزندانش نذر روزه می کند.
در بعد سیاست و دفاع از حقوق پیامبر (ص) و أمیر المومنین علیه السلام به مسجد می آید و خطبه فدکیه را بیان می فرماید. در این خطبه نورانی آنچنان بحث و استدلال می فرماید، که غاصبان خلافت در برابر اتمام حجت آن حضرت کوچکترین جوابی ندارند.
و اما در بعد خانواده و تربیت فرزند با اینکه دروران کوتاهی زندگی مشترک با أمیر المومنین علیه السلام را پشت سر گذاشت و در سن جوانی از دنیا رفت، اما در مدت نه سال صاحب ۵ فرزند شد و شخصیت هایی همچون امام مجتبی و ابا عبدالله علیهماالسلام و زینب و ام کلثوم را تربیت نمود.
دوران زندگی حضرت زهرا (س) اگر چه کوتاه و پر مشقت بود اما در ابعاد مختلف می تواند بهترین الگوی زندگی یک زن مسلمان باشد.
میلاد سعادت آفرین حضرت ام الاءمه حضرت زهرای اطهر سلام الله علیها را به خدمت شما عزیزان و همه محبان اهل و بیت علیهم السلام تبریک عرض می کنم.
۱۴۰۳/۹/۳۰
حبیب یوسفی
هدایت شده از حبیب یوسفی
جملاتی از خطبه فدکیه حضرت زهرا سلام الله علیها.
خداوند موجودات جهان هستی را ابداع فرمود، بی آنکه چیزی پیش از آنها وجود داشته باشد و آنها را منظم و حساب شده در کنار هم قرار داد، بی آنکه الگو و مثالی قبل از آن موجود باشد، همه چیز را زیبا و مفید آفرید بی آنکه نیاری به آنها داشته باشد.
بلکه می خواست از این طریق قدرت و حکمتش را آشکار ساخته و مردم را به اطاعت خود دعوت کند تا از راه مستقیم الهی به بهشت ابدی برسند.
اضافه بر این خلقت عظیم، پیامبران خود را فرستاد تا با کمک عقل، بشر را راهنمایی نموده و به سعادت برسانند.
سپس برای اطاعت حق پاداشها مقرر فرموده و برای معصیت کیفرها معین فرمود تا بدینوسیله بندگان را از خشم و عذاب جهنم رهایی بخشیده و به سوی باغ های بهشت سوق دهد.
ترجمه و محتوای قسمتی از خطبه فدکیه حضرت زهرا سلام الله علیها
میلاد سعادت آفرین ام الایمه را به محضر وجود مقدس امام زمان علیه السلام و همه محبان اهل بیت علیهم السلام بویژه حضرتعالی تبریک عرض می کنم.
۱۴۰۳/۱۰/۱
هدایت شده از حبیب یوسفی
به نظر شما کدام درست است؟! بیگانه مداری و تکیه بر دشمن؟! یا تکیه بر خدا و دشمن ستیزی؟!
بیگانه مداری به معنای خود کم بینی و تکیه بر قدرتهای زورگو و استعمارگر است که می خواهند در امور سیاسی - اقتصادی - اجتماعی - فرهنگی و غیر همه را تسلیم خود کنند. دشمنان با ابزار تبلیغ و تهدید، سعی دارند ملت ما را به اطاعت و فرمانبرداری خود وادار کنند.
بیگانه مداری مظهر خود تحقیری و نادیده گرفتن ارزشهای خودی و بزرگ بینی بیگانگان و مدح و تعریف از آنان است.
این باورهای غلط، موجب از بین رفتن آزادی - استقلال - پیشرفت و باعث تقلید ناروا و تسلیم بیگانه شدن است.
اما دشمن شناسی و بیگانه ستیزی بمعنی خود باوری - اعتماد به نفس - تکیه بر خدا و قدرت مردم مسلمان است که موجب اقتدار - آزادی و آزادگی - شجاعت و استقلال - قدرشناسی نسبت به فرهنگ - مردم و منابع خودی و باعث پیشرفت در امور مختلف است.
کشور عزیز ما، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی دهها سال تحت سیطره مستشاران اروپایی و آمریکایی و جاسوسان انگلیسی و آمریکایی قرار داشته است به طوری که رژیم ستمشاهی به عنوان نوکر حلقه به گوش آنان، کاملاً مطیع زورگویان آن زمان بوده تا جایی که تفکر بیگانه مداری در مجلس ایران آن زمان، قانون کاپیتولاسیون را تصویب کرد. به این معنا که بیگانگان هر جرمی در این کشور انجام دهند در محاکم قضایی ایران محاکمه نشوند.
اما مرحوم امام خمینی رحمت الله علیه بر سر مجلس آن زمان فریاد زد و قانون کاپیتولاسیون را موجب خفت و خاری مردم ایران معرفی فرمود و از همان جا پایههای انقلاب در کشور را پی ریزی نمود تا اینکه در بهمن ۵۷ انقلاب اسلامی به ثمر رسید و بیشک انقلاب ملت عزیز ایران نمادی از بیگانه ستیزی بود که با نفی بیگانه مداری و اخراج مستشاران خارجی استقلال و آزادی و اقتدار ملی را برای ملت ایران به ارمغان آورد.
مرحوم امام خمینی رحمت الله علیه در وصیتنامه سیاسی الهی خود به مردم ایران هشدار میدهند که یکی از توطئههای شوم دشمنان تهی کردن ملتها از هویت و فرهنگ و آداب و صنعت و ابتکار و پیشرفتهای خودی است تا بتواند بر آنان سلطه پیدا کنند.
بنابراین از نسل جوان عزیز ایران خواهشمندم در امور سیاسی و دشمن شناسی و ارزشهای خودی بیشتر مطالعه کنند تا فریب بیگانه مداری بعضی از افراد مغرض یا احمق را نخورند.
۱۴۰۳/۱۰/۴
دلسوز و دوستار شما. حبیب یوسفی
هدایت شده از حبیب یوسفی
۹دی روز بصیرت
در مورد اینکه چرا سالروز ۹ دی ۱۳۸۸ روز بصیرت و بیعت با ولایت نام گرفته است؟ نکاتی را به عرض دوستان میرسانم.
ریشه این حرکت مردمی و سرنوشت ساز بر می گردد به برگزاری انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری که بد نیست اشاره ای به آن اتفاقات بکنم.
یکی از مسائل مهمی که برای طیف های مختلف سیاسی ایران قابل توجه است چالشهایی است که دشمنان نظام از این چالشها سوء استفاده نموده و اقدام به ایجاد شکاف و دو دستگی در بین مردم ما میکنند تا به اهداف شوم خود برسند. یعنی همان سیاست غلط انگلیسی «اختلاف بیانداز و حکومت کن»
انتخابات ریاست جمهوری یکی از این چالشها است که دشمن برای ایجاد شکاف از آن استفاده میکند.
در انتخابات خرداد ۱۳۸۸ آمریکا و اسرائیل و انگلیس که از دشمنان سرسخت نظام ما هستند برای ایجاد شکاف، مزدوران خود را وارد صحنه انتخابات نموده و موجب ایجاد شکاف بین مردم و مسوولین کشور شدند.
به عنوان نمونه قبل از برگزاری انتخابات بحث کمیته صیانت از آراء که امری غیرقانونی و در مقابله با نظارت شورای نگهبان بود را مطرح کردند و در تبلیغات انتخاباتی دروغها و اتهاماتی را براه انداختند که موجب تنشها و حساسیت های زیادی بین طرفداران احمدینژاد و میرحسین موسوی شد.
پس از برگزاری انتخابات و اعلام تعداد آرا که احمدی نژاد حدود ۲۴ میلیون و اندی و آقای موسوی ۱۳ میلیون و خرده ای رای آورده بودند بلافاصله بحث تقلب در انتخابات را مطرح و به دنبال آن اعتراضات و تظاهراتی در بعضی از شهرها به ویژه در تهران به راه انداختند.
در آن روزها طرفداران موسوی که با پارچههای سبز و با نام جنبش سبز به دنبال نوعی انقلاب مخملی بودند اعتراضات خود را با تظاهرات و آوردن جمعی از جوانان به خیابانها، اقدام به ناامنی و اغتشاشات میکردند.
در برابر این اقدامات غلط یک روز احمدی نژاد نیز از مردم برای حضور در یک اجتماع مردمی دعوت کرد و در میدان ولی عصر در بین جمعیت زیادی که شرکت کرده بودند سخنرانی مغرورانه ای را بیان کرد و می رفت که مردم را در خیابانها به جان هم بیاندازد.
به دنبال این عمل رییس جمهور، مقام معظم رهبری دو طرف دعوا را از دسته کشی در خیابان و اختلال در نظم جامعه منع فرموده و دستور دادند طبق قانون اعتراضات دقیقاً بررسی و در همه حوزههای انتخابیه با حضور نمایندگان دو طرف آراء مردم دقیقاً بازشماری شود.
بازشماری آرا در سراسر کشور با حضور نماینده معترضین و فیلمبرداری و مستندسازی انجام شد اما هیچ تغییر قابل ملاحظه ای در عدد آرا و سرنوشت انتخابات پیش نیامد.
در عین حال از اواخر خرداد ۸۸ تا اوایل دی ماه ۸۸ در هر مناسبت و فرصتی بعضی از افراد مزدور در بین جنبش سبز، سعی در اعتراض و اغتشاش میکردند و گاهی به دولت و مسئولین و مخصوصاً به اصل ولایت فقیه و امام و رهبری توهین میکردند.
مثلاً در روز قدس آن سال عکسهای مرحوم امام را پاره نموده و به مقام معظم رهبری و جایگاه ولایت توهین کردند.
اما اوج این اعتراضات و برخوردها روز تاسوعا و عاشورای سال ۸۸ بود که حتی به دسته های عزاداری و پرچمهای حضرت زهرا و امام حسین نیز توهین شد و بعضی از خیمه های عزاداری را آتش زدند.
بعد از این وقایع بود که بالاخره صبر انقلابی مردم به پایان رسیده و در راهپیمایی ۹ دی که چند روز بعد از عاشورا بود حدود ۴۰ میلیون نفر در شهرها و روستاهای مختلف به راهپیمایی و حمایت از رهبری و ولایت فقیه پرداخته و اغتشاشات عده قلیلی فریب خورده دشمنان را محکوم نمودند.
این حماسه مردمی به اندازهای قوی و شدید بود که دشمنان نظام را ناامید نموده و پرونده اغتشاشگران را در هم پیچید.
در راهپیماییهای مختلف آن روز شعارهایی از قبیل« آشوبگر بیغیرت !! خجالت خجالت! خواص بی بصیرت! خجالت خجالت! خامنهای رهبر است! دشمن او ابتر است! سبز فقط سبز علی! ننگ به سبز مخملی! مزدور آمریکایی ما اومدیم کجایی! و...سر داده می شد لذا روز ۹دی را روز بصیرت و بیعت با ولایت نامگذاری کرده اند و هرساله مردم فهیم ایران با راه پیمایی، این حماسه بزرگ را قدردانی و یادآوری می کنند.
۱۴۰۳/۱۰/۸
حبیب یوسفی