eitaa logo
عقلانیت انقلاب اسلامی
855 دنبال‌کننده
426 عکس
168 ویدیو
51 فایل
انقلاب اسلامی به زعامت امام خمینی، محصول حکمت والهیات اجتماعی متفکران انقلاب اسلامی است که نمونه‌ی آن کتاب‌های «اصول فلسفه و روش رئالیسم» علامه طباطبایی و شهید مطهری و «طرح کلی اندیشه‌ اسلامی در قرآن» اثر آیت الله خامنه‌ای است. https://eitaa.com/Taha_121
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖇آشنایی با فلسفه و روش تولید علوم انسانی اسلامی 🎤استاد سید مهدی موسوی ✅جلسه ششم 📝 اهمیت و طریق گفتمان سازی در جامعه، نقش حوزه و جامعه مذهبی 📅پنجشنبه9 دی ۱۴۰۰ 💾مرکز آموزشی _تربیتی الهادی علیه السلام https://eitaa.com/usul121
🗓 به مناسبت سالروز پیام تاریخی (ره) به گورباچوف 🔰 موضوع: تبیین پیام تاریخی امام خمینی (ره) از منظر 🔰 به کلام: حجت الاسلام والمسلمین سید مهدی موسوی 🗓 تاریخ: دوشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۰ 🕰 ساعت: ۱۵:۴۵ 📱 پخش زنده از صفحه اینستاگرام و کانال ایتا --------------------------------------- 🔰 گفتمان توحید https://eitaa.com/joinchat/3998351448C73bf29b9e1
قهرمان 🌸🌸🍀🌸
*یک هدیه جالب...!* یکی از فرماندهان روسی به حاج قاسم خیلی علاقه‌مند شده بود. هر بار سری به مقر می‌زد و می‌دید سردار سلیمانی نیست، ناراحت می‌شد. به بچه‌ها سپرده بود هر وقت ژنرال سلیمانی آمد، او را باخبر کنند یا به سردار بگویند که او سراغش را گرفته است. یک بار که حاج قاسم آمد، به سردار گفتیم، فلانی جویای احوالت بوده و اصرار داشته شما را ملاقات کند. اول حاجی چندان جدی نگرفت. اما وقتی از اصرار او برای ملاقات شنید، گفت برویم لاذقیه به دیدارش. او در لاذقیه سوریه مستقر بود. سردار سلیمانی گفت که چون سوغاتی برایش نیاوردم، نمی‌شود دست خالی برویم. از بچه‌ها پرسید که چند فرزند دارد. بعد، هدیه‌ای برای خانواده‌اش تهیه کرد؛ شامل یک گردن‌بند برای خانمش و مقداری طلا برای دخترش. جلسه فرمانده روسی با حاج قاسم برگزار شد و بعد از پایان جلسه حاج قاسم به بچه‌ها گفت که من که رفتم، شما هدیه را به او بدهید. جالب اینجا بود که افسر روسی، مسلمان نبود، اما وقتی حاج قاسم قرار بود به خانه آنها در لاذقیه برود، همه را جمع می‌کرد. حاجی که خداحافظی کرد، بچه‌ها هدیه را به افسر روسی دادند. او با دیدن هدیه خیلی متعجب شده بود. چرا که تصور نمی‌کرد حاج قاسم با آن ابهت که یک فرمانده نظامی و مقتدر است، چنین هدیه‌ای بیاورد..! خود افسر روسی تعریف می‌کرد که وقتی هدیه را به همسر و دخترم دادم، هر دو در کنار خوشحالی، متعجب شدند و گفتند: واقعا ژنرال سلیمانی چنین هدیه‌ای داده است؟ حاج قاسم با این کار، هم خود افسر روسی و هم خانواده او را تحت تأثیر قرار داد؛ تا جایی که افسر روسی حتی به نیروهای حاج قاسم در سوریه گفته بود که می‌خواهم هدیه‌ای به ژنرال سلیمانی بدهم. به نظر شما چه چیزی مناسب است و خوشحالش می‌کند؟ خلاصه اصرار می‌کند و می‌گوید که او هر چه بخواهد ما می‌دهیم. این اصرار به گوش حاج قاسم می‌رسد و سردار سلیمانی هم چون همیشه به فکر دفاع از مظلومان بود، به جای اینکه برای خودش چیزی طلب کند، برای جبهه مقاومت از افسر روسی چیزی خواست. حاج قاسم به بچه‌ها گفته بود، بگویید ۱۰۰۰ موشک کروز لازم داریم..! شما این موشک‌ها را به ما بدهید تا از شما بخریم. افسر روسی هم در جواب درخواست حاج قاسم گفته بود که ۱۴۰ تا موشک کروز داریم که ۱۰۰ تا را به شما می‌دهیم و ۴۰ تا را برای خودمان نگه می‌داریم. او این موشک‌ها را که هر کدام ۷۰ هزار دلار قیمت داشت، به حاج قاسم هدیه داد و روسیه هیچ پولی بابت این موشک‌ها دریافت نکرد. یعنی هفت میلیون دلار. با این اقدام، نیروهای مقاومت مسلح شدند و رژیم صهیونیستی دیگر جرأت جولان دادن نداشت. این افسر روسی که اکنون فرمانده هوافضای ارتش روسیه است، زمانی که حاج قاسم به شهادت رسید، در کنار همسر و فرزندش با عکسی از سردار سلیمانی عکسی انداخته و آن را فرستاده بود تا از این طریق از شهادت حاج قاسم ابراز تأسف کرده باشد؛ به طوری که در زیر عکس‌شان نوشته بود: «...ما هیچ کاری نتوانستیم انجام دهیم، اما ما را در غم خود شریک بدانید». مصاحبه با حسن رونده مشاور اسبق فرمانده نیروی قدس
📌تلنگر بسیاری از ما ایرانیان در مسائل اجتماعی و سیاسی، همواره دوست داریم به بپردازیم و در اطراف آن هزاران جلسه و همایش و میزگرد برگزار می کنیم و هزاران دلیل و راهکار و شیوه و ... را مطرح می کنیم؛ ولی همواره عالمانه و عامدانه از پرداختن به ترس و واهمه داریم؛ به بهانه وحدت و ... اما به علت: منافع جایگاه آینده ‌و ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌تأملی در ذات هنر 🔹هنر بازنمایی خلّاقانه حقیقت برای بازیابی حقیقت و باریابی به عالم حقیقت است و این مختص به انسان است و سایر مخلوقات از آن بیگانه اند. 🔸اگر هنر امر انسانی است و به انسان تعلق دارد، هویت هنر به هویت انسان گره خورده است و در شناخت هنر، باید انسان را شناخت. 🔹حقیقت انسان به معنا است. انسان موجود معنا یاب و معنا شناس است و در پس ظاهرِ اشیا و صورتِ الفاظ و جلوه سازی نقوش و رنگها و سازها، معنا را می یابد و با معنا اتصال وجودی برقرار می کند، به تعبیر بهتر، خود را در معنا می یابد و با معنا، داشته ها و رفتارهای خود را تفسير می کند و خودِ خود را می یابد. 🔸معنا، همان حقیقت و جوهره اشیا، الفاظ و نقوش است که ثبوت نفس الامری و واقعيت مستقل از آدمي دارد و همواره خود را در پس ظواهر و ماهیات (حدود عدمی اشیا) پوشیده می دارد و رخ نمی نماید. معنا همچون‌ عروسی است که در حجله گاه در پس حجاب و به انتظار محرم عاشق نشسته است و رخ از نامحرمان پوشیده داشته تا طالبِ قابلی از در درآيد و طلب عشق کند و خود را فانی در معشوق کند تا معشوق حجاب برگیرد و در او تجلی کند. 🔹بر این اساس، انسان، هنر را می آفریند تا به بواسطه آن ذهن را از غیر(ظواهر و ماهیات) تجرید کند و با گذار از آنها آماده شود تا دل را به معنا گره زند و از این طریق به معانی و حقیقت قرب و راه یابد. هنرمند اهل درد و دغدغه است و گمشده ای دارد و در پس فرم و نقوش و ریتم، در پی گمشده خود است و در عالم وجودی خود، با گمشده خود که خودِ خودِ اوست به گفتگو می نشیند و گاه از هجران و دوری اظهار عجز و مویه می کند و گاه سرمستانه به وصل معشوق می اندیشد و حضور او را در خود می یابد. پس همه آثار هنری را می توان در ذیل دو مفهوم قُرب و بُعد و یا وصل و هجران دسته بندی کرد. 🔸ذات هنر، حقیقتِ معنا است و نقش ونگار، فرم و ریتم و سایر نمادهای هنری، همگی طریقی برای قُرب به معنا و ابزاری برای نمایش معنا و یافته های هنرمندانه حقیقت است. 🔹 هنر در رسالت با عرفان و فلسفه اشتراک دارد و همه آنها در پی عبور از ظاهر به باطن و کشف معنا و حقیقت هستند، تفاوت در طریق حرکت و ابزارِ معنایابی و حیثیت معنای اکتشافی است. هنر با عرفان و فلسفه همنشینی دارد و با صنعت و علمِ جزيي و ماهیت انديش تفاوت و تمایز دارد. 🔸ذاتِ هنر نه فضل فروشی و عیان سازی خلاقیت نفسانی است و نه کالای بازاری و مبادله ای، بلکه حقیقت هنر، دریافت و شهود حقیقت و گذار از حجابِ ظواهرِ متکثرِ تحیّر آور و راه یابی به معنا و وحدت است، گذار از خود و یافتن خودِ خود است. به عبارت دیگر، هنر طریقی برای خلوت و گفتگو با خود برای یافتن معنا و حقیقت است. 🔹هنر زمانی آشکار می شود و آن خلوت نشین هنگامی شاهد بازاری می شود که هنرمند به وصال معنا رسیده باشد و تجلی حقیقت را در خود دیده باشد و انچنان از این باریابی مبتهج است که‌ می خواهد فریاد بزند، برای فریاد دوباره به همین نقش و رنگ، فرم و ریتم، سوز و آواز رجوع می کند و با رونمایی از اثر هنری، ابتهاج خود را فرياد می زند. درواقع، اثر هنری، تمام هویت هنرمند است و در متن زندگی او قرار دارد. هنرمند با هنر آغاز می کند و سیر و سلوک خود طی می کند و در پایان نیز در قالب هنر، ره آورد خود را به دیگران عرضه می کند تا هم ابتهاج خود را فرياد بزند و هم چون هدهد همگان را به وادی سیمرغ معنا فراخواند. 🔸 با توجه به شبکه مفهومی ذکر شده، در فرهنگ ایرانی و اسلامی، "هنر" مفهومی مقدس و متعالی است و "هنرمند" حامل مقدسات و نماد تعالی جامعه است و هرکسی به این وصف متعالی، متصف نمی شد و در هر عصری، تعداد محدودی را هنرمند می خواندند و آثار آنها را اثری هنری می دانستند و باقی را صنعت و امر تصنعی می دانستند. 🔹اثر هنری اگر از ذات خود جدا و از معنا بیگانه شد و به امر بازاری و کالای مبادله ای تبدیل شد از وادی هنر خارج می شود و در دایره وارد می شود؛ البته صنعت ظریف؛ در سنت گذشته ما به این گونه آثار "صنایع مستظرفه" گفته می شد. 🔸 در عصر مدرن و دوران غلبه صنعت بر معنا و هنر، عموم مردم با اثر هنری معامله صنعتِ ظریف می کنند و تلقی ابزار تزئینی و تفریحی از آن دارند و آن را در حاشیه زندگی به کار میگیرند و متعلق به اوقات فراغت میدانند. به همین دلیل، هر امر ظريف، تزئینی و تفریحی را هنر می پندارند و تولید کننده آن را هنرمند میخوانند. این اشتباهی بزرگ و خطایی فاحش است که صنایع ظریف را هنر و صنعتگر را هنرمند بدانند. نتیجه این اشتباه، چیزی جز فراموشی هنرمند، غربت هنر، غفلت از معنا ودوری ازحقیقت نیست. 🔹 سرقت عنوان "هنر" و "هنرمند" بزرگترین ظلم به فرهنگ و حقیقت است وهر ناهنرمندی راهنرمند نامیدن وناخودآگاه بدو تقدس بخشیدن، آثار جبران ناپذیر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را در پی خواهد داشت. همچنان که امروزه قابل مشاهده است. سید مهدی موسوی @usul121
📌تأملی در ذات هنر بخش دوم: 🔹ما "ذات هنر" را با "اثر هنری" می شناسیم و از مشاهده و تحلیل اثر هنری به ذات هنر پی می بریم. بدین جهت در ابتدا می پرسیم اثر هنری چیست؟ 🔸 در نگاه اولیه ، اثر هنری، اثری است که مخلوق انسان و معلول کار اوست. 🔹توضیح اینکه انسان با کار و عمل، هم خود را میسازد و هم خود را آشکار می کند. سازندگی و آشکار شدگی انسان معلول کار است و بدین واسطه در زندگی نقش آفرینی می کند. دیگران نیز انسان را به واسطه برونداد ها و نوع کارها می شناسند و بر همین اساس افراد جامعه را قشر بندی می کنند نجارها، بناها ، نانواها، معلمان، مهندسان، پزشکان و سایر اقشار. 🔹 این گونه قشربندی کردن نشان می دهد که کار معرف آدمي و نشانگر و سازنده هویت اجتماعی انسان و تعیین بخش نحوه نقش آفرینی و مشارکت و سازندگی اجتماعی اوست. با کار است که انسان ره یافته‌ای خود را نشان می دهد و دیگران را در آن سهیم می کند. پس انسان بوسیله کار ساخته می شود و سازنده می شود. 🔸 هویت کار را "هدف" و "غایت" آن مشخص می‌کند. مثلا گاه هدف اقتصادی است و گاه سیاسی؛ گاه آموزشی و گاه پژوهشی است، گاه تزئینی و گاه تفریحی است. خلاصه هدف کار، جوهره کار را تعیین می کند. 🔹 فعالیتها و کارهای انسانها را تقسیم بندی های مختلفی کرده اند تقسیم به التذاذی و تدبیری؛ مومنانه و مشرکانه؛ صالح و غیر صالح؛ فردی و اجتماعی و تقسیمات دیگر. یکی از تقسیمات هم تقسیم کار به "کارهنری" و کار غیر هنری است. 🔹 برای کار هنری نیز دو اصطلاح وجود دارد که لازم است در آنها قدری فکر کنیم تا شاید از طریق آنها بتوان راهی به "ذات هنر" یافت. 🔺اصطلاح اول: 🔸 در فرهنگ عمومی، هر کاری که از برخی ویژگی ها نظیر نظم و ترتیب، لطافت و ظرافت، ریتم و آهنگ، تنوع و چشم نوازی برخوردار باشد کار هنری خوانده می شود. همچون جنگ هنرمندانه، مدیریت هنرمندانه، نگارش هنرمندانه، ساختمان هنرمندانه. در واقع هر کدام از این مؤلفه ها نشانه ای از امر "زیبا" است. در این صورت هر کاری که نشانه ای از زیبایی در آن قابل رؤیت باشد کار هنری است. از دقت در این توضیح، مشخص می شود که این اصطلاح، استعمال عام از کار هنری است که صحیحتر این است که به جای "کار هنری" به آن "کار هنرمندانه" و یا "کار زیبا" گفته شود. کاری که موصوف به صف زیبایی و هنرمندی می شود. "کار هنرمندانه" اختصاصی به هیچ عرصه و میدان کنشگری ندارد و شامل همه کارها و فعالیت‌های انسان در همه عرصه ها و زمینه ها می شود و هرکس می تواند با رعایت دقت و ظرافت، کار زیبا و هنرمندانه انجام دهد. 🔸 به زبان فلسفی، "هنر" در این اصطلاح یک معنای حرفی و وجود نعتی و رابط دارد و هیچ استقلال و ماهیتی از خود ندارد. بدین جهت نه جوهر است و نه عرض. و چون ذات ندارد هیچ وصفی را نمی پذیرد، هر چه هست همان کار است و هنر و زیبایی، وصف آن است. 🔺اصطلاح دوم 🔹 علاوه بر معنای حرفی و وجود رابط هنر، معنای اسمی و وجود مستقل برای آن وجود دارد. در این اصطلاح هنر یک وصف برای کارها با اغراض مختلف و در میدان‌های متنوع نیست، بلکه هنر خود مقصود است و کار از آن جهت انجام می شود که هنر است و در مسیر تحقق رسالت هنر است. یعنی حقیقت و غایت کار، هنر است. از این رو کار هنری یک قسم از اقسام کار و در عرض سایر کارهاست و به این اعتبار هنر نیز دارای معنای اسمی و داری ذات و ماهیت است که از ساير امور تمایز و تشخص می یابد. 🔸 حال این پرسش مطرح می شود که کار هنری چیست و اثر هنری کدام است؟ چه چیزی موجب تمایز و شخص کار هنری و اثر هنری از ساير کارها و فعالیت‌ها و آثار انسانی می شود؟ 🔹با توجه به آنچه گفته شد، نظم و ترتیب، لطافت و ظرافت، ریتم و آهنگ، چشم و گوش نوازی و گوش اگر چه هر کدام مهم هستند و در اثر هنری یافت می شود اما وجه تمایز اثر هنری نیست چون همه کارهای انسان می تواند متصف به این امور باشد و در عین حال غرض و غایت دیگری داشته باشند که در این صورت، "هنر" بی ذات و بی اثر خواهد شد. به تعبیر دیگر، ناخواسته هنر را حذف کرده ایم و به کارهای روزمره تقلیل داده ایم. در حالی که "هنر" می تواند یک وجود مستقل و معنای اسمی و هویت متمایز داشته باشد و خود رسالت مستقل و نقشی فعال و پویا داشته باشد. از این رو باید از "چیستی اثر هنری" پرسش کرد تا شاید به "ذات هنر" راه یافت. سید مهدی موسوی @usul121
📌معلول سیاسی و علت اجتماعی 🔹امر سیاسی معلول امر اجتماعی است. 🔸توجه به امر سیاسی و غفلت از امر اجتماعی یعنی توجه به معلول و غفلت از علت. 🔹با نگاه سیاسی می توان برای بحران‌ها و عقب ماندگی مقصر پیدا کرد و افراد و گروه هایی را به عنوان مجرم و یا متهم معرفی کرد و حکم به حذف یا حصر یا تخریب آنان و یا سکوت خبری درباره آنها داد؛ و شاید هم برخی از این امور در کوتاه مدت براساس قانون و شرع لازم و ضروري و مفید باشد؛ اما در بلند مدت قطعا کارگر نیست و پس از مدتی دوباره روز از نو و بحران و مشکل و اشتباه از نو. 🔹نکته این است که تحلیل و تبیین سیاسی و یافتن مقصران حزبی، گروهی و سیاسی امری لازم لکن همه‌ی آن توجه به معلول است. علت را باید در جامعه و ساختارهای فرهنگی و تربیتی انسان ایرانی ریشه دار جستجو کرد. سیاست و قدرت نیز محصول همین ساختارها و روابط اجتماعی است. انسان ایرانی کنشگر سیاست است و او براساس شاکله و شخصيت شکل گرفته اش می اندیشد و می گراید و عمل می کند این کنشگر گاه رئیس جمهور است گاه نماینده مجلس، گاه کارمند و پلیس و گاه بغال سر کوچه. 🔸در واقع این پرسش مطرح است که چرا در ، افراد و گروه هایی می توانند بر مسند قدرت تکیه زنند و بحرانی را ایجاد کنند و به تدریج مرتکب جرائم سیاسی و اقتصادی شوند؟ حتی پس از اثبات جرم نیز از فعالیت سیاسی و اجتماعی آنان کم نشود و همواره مورد توجه برخی از اقشار جامعه باشند؟ 🔹 ما بیش از آنکه به نیاز داشته باشیم به و مردم شناسی نیازمندیم. بیش از آنکه به نیاز داریم به محتاج هستیم. در حقیقت لازم است تا براساس معارف دینی و تجریه های علمی به شناخت جامعه ایرانی بپردازیم تا درد را در جامعه ریشه یابی کنیم و با جامعه و ظرفیت فوق العاده مردم آن را درمان کنیم. به طبیبش چه حواله کنی ای آب حیات از همان جا که رسد درد همان جاست دوا
💠 غلط‌گیری از فرهاد میرزا روزی حاج ملّا محمّد صادق قمی به تهران رفت و در مجلس فرهاد میرزا شرکت کرد. معروف است که فرهاد میرزا اعلام کرده بود که هر کس از گفتار و نوشتار من، خطا و اشتباه بگیرد، من به او یک لیر طلا خواهم داد. در این حال فرهاد میرزا چیزی را نوشت و به خادمش داد و به او گفت: این را نزد حاج ملا علی کَنِی ببر و بگو آن را به خاتم خود ممهور کند. حاج ملا صادق فرمود: حضرت والا، لطفا یک لیره طلا مرحمت بفرمایید، چون "ممهور" غلط است و صحیح آن "مُهر" است. مُهر کلمه فارسی است و بر وزن اسم مفعول عربی درنمی‌آید. فرهاد میرزا گفت: شما صحیح می‌فرمایید. من چند روزی است ناخوشم و متوجه گفتار خود نبودم. الان هم که می‌آمدم خاک‌شیر خوردم. حاج ملا صادق فرمود: لطفا یک لیره دیگر مرحمت بفرمایید؛ چون "خاک‌شیر" غلط و "خاکشی" -یعنی آمیخته با خاک- صحیح است. فرهاد میرزا گفت: شما درست می‌فرمایید. آقا من از اینکه تاکنون شما را ندیده و از علم و فضل شما آگاه نبوده‌ام، احساس غَبْن می‌کنم. حاج ملا صادق فرمود: آقا! لطفا یک لیره‌ی دیگر مرحمت بفرمایید؛ چون "غَبْن" به سکون باء مختص به معاملات است، اما در ضرر علمی، باید "غَبَن" گفته شود.(رجوع کنید: لسان العرب ؛ ج ۱۳ ص ۳۰۹) فرهاد میرزا گفت: آقا! مثل اینکه شما تا لیره‌های ما را تمام نکنید، دست از سر ما برنمی‌دارید. 📚 جرعه‌ای از دریا ؛ ج ۴ ص ۴۲۴
استدعای انتشار این مطلب برای هم‌افزایی در ارسال محتواها به این نمایه‌ی کاربری: ✅ @ssm1358 https://eitaa.com/hamim1/72 @hamim1
📌تاملی در موضوع فقه هنر (هنر یا صنعت) 🔹یکی از فقه های معاصر و نو پدید، فقه هنر است. این فقه ناظر به هر آن چیزی است که امروز در جامعه و بخصوص وزارت فرهنگ و ارشاد نامیده می شود. 🔹اما نکته مهم در این زمینه دقت در موضوع شناسی هنر است، ابتدا می بایست معنای هنر و مصادف آن از منظر حکمت اسلامی روشن شود تا قلمرو هنر و مصادیق اصیل آن از مصادیق غیر اصیل و واقعی آن شناخته شود. 🔸ضرورت این بحث زمانی روشن می شود که بدانیم تاسیس فقه های جدید صرف نام گذاری نیست بلکه با تاسیس یک رشته فقهی، در واقع یک سلسله از اصول، قواعد، حدود و تکالیف فقهی با توجه به ان نیز تولید می شود که شاید در سایر ابواب بدان نیاز نباشد. به طور قطع موضوع هنر به جهت اهمیت و کارکردهای معنوی و فرهنگی آن دارای ملاحظات، حمایت ها و یانظارت هایی است که در سایر ابواب فقهی به گستردگی آن نیست. 🔹هنر یک مفهوم حقیقی نیست بلکه مفهومی اعتباری است که به مجموعه ای از کنش ها و یا محصولات انسانی اطلاق می شود که دارای ویژگی خاص و یا کارکرد ویژه ای است. 🔸حال این پرسش مطرح می شود آن ویژگی و خصوصیت چیست که برخی از کنش ها و محصولات انسانی را ذیل عنوان هنر طبقه بندی می کند؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت هر دستگاه معرفتی و نظری در بستر فرهنگ و اجتماع، پاسخ متفاوتی می دهد. 🔹در دستگاه نظری مدرن، هنر ناظر به سطح خاصی از زندگی انسان مبتنی بر انسان شناسی اومانیستی است و بسیاری از را هم هنر می نامند. 🔸اما در حکمت و معارف دینی و انسان شناسی اسلامی، هنر مفهومی والا و متعالی دارد و هر گونه کنش و محصول انسانی که دارای نظم و یا متعلق احساس زیبایی است هنر نامیده نمی شود بلکه میان و تفاوت جوهری و ماهوی وجود دارد. با مراجعه به ادبیات دینی و فرهنگ اسلامی، آنچه هنر نامیده می شود که حداقل با برخی خصوصیات همراه باشد: ۱. زیبایی و حکمت، ۲. قدسیت و تعالی، ۳. آداب و ترتیب، ۴. تعهد سازنده و مسولیت رهایی بخشی. 🔹اگر این خصوصیت ها را خصوصیت هویت ساز در عنوان هنر قرار بدهیم بخشی از آنچه به جهت سیطره فرهنگ و اعتبار مدرنیته هنر نامیده می شود از دایره فقه هنر خارج می شود و در دایره وارد می شود. 🔸به نظر می رسد که ملاحظات، حمایت ها و کنترل ها در بسیار متفاوت از خواهد بود. https://eitaa.com/hekmat121
آغاز انحراف آقای منتظری (تفسیرهای جدید از مبانی انقلاب و تغییر منطق حجیت) ⚜تبیین 🔹برخی از افراد فکر می کنند انحراف آقای منتظری پس از افشای قضایای مهدی هاشمی معدوم بود؛ اما باید دقت کنیم ریشه این انحراف را باید در نگاه های تند انقلابی او در پیش از انقلاب و حمایت از مجاهدین خلق دانست. مواضع تند و تیز آقای منتظری در سالهای اولیه انقلاب در عین همکاری با پدران مجاهدین خلق یعنی نهضت آزادی زمینه زاویه گرفتن تدریجی و غیر آشکار فکری و عملی وی را فراهم کرد. 🔹این تغییر تدریجی در مباحث وی در باب ولایت فقیه و کتاب مشهور فی ولایة الفقیه به صورت یک مبنای فکری و اجتهادی خود نمایی کرد البته وی درصد حمایت و تبیین نظری انقلاب و حاکمیت اسلامی و ارائه مبنایی جدید و مقبول از ولایت فقیه بود و به همین جهت این تفاوت مبنا، در دهه شصت چندان جدی تلقی نشد، در عین حال خیلی هم مورد اقبال انقلابیون قرار گرفت و به همین جهت این کتاب به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی شناخته شد و همگان به تعریف و تمجید آن پرداختند. 🔹 آقای منتظری در مباحث ولایت فقیه، برخلاف همه فقهای پیشین ، با هدف کارآمدی بیشتر در مناسبات و معادلات اجتماعی و سیاسی، مبنای جدیدی را اتخاذ کرد که مبتنی بر ادبیات علوم سیاسی مدرن و مبتنی بر مفهوم است. 🔹 نظریه وکالت اگر چه ادبیات جدید و نوینی برای دفاع از انقلاب و ولایت فقیه تلقی شد و همه ها و از آن استقبال کردند و آقای منتظری را نظریه پرداز محوری معرفی کردند اما به تدریج مشخص شد که مبنای جدید، چندان هم که فکر می کردند به نفع انقلاب و تبیین ولایت فقیه ختم نشد و خود آقای منتظری براساس همین مبنا و دروس، به تقابل با ولی فقیه زمان و استاد خود یعنی حضرت امام خمینی رسید و مهمترین جریان مخالفت با انقلاب اسلامی، مکتب امام خمینی و ولایت فقیه در امتداد جریانهای مجاهدین خلق و نهضت آزادی را راهبری کرد. و بسیاری از مغرضان و مخالفان پشت نظریه و تلاشی مخفی شدند که در آغاز برای دفاع از انقلاب و ولایت فقیه طراحی شده بود. ⚜ عبرت 🔹 از این جریان می توان درس گرفت که هر تلاشی برای دفاع و تبیین انقلاب اسلامی و ولایت فقیه باید مبتنی بر دستگاه فکری عالمان و حکیمان و فقیهان تراز حوزه های علمیه باشد و ریشه در حکمت اسلامی و فقه جواهری حقیقی داشته باشد و هرگونه از این ادبیات علمی و روش فقاهتی هر چند با هدف تبیین و دفاع انقلاب و ولایت فقیه و برای توسعه اجتماعی و راهبری مناسبات و معادلات اجتماعی باشد می تواند در جهت خودش مدیریت شود و به خطر بزرگی برای انقلاب و حاکمیت دینی تبدیل شود. 🔹 امروز نیز برخی از جریانهای انقلابی و فعال در حوزه و دانشگاه در تلاشند با تغییر منطق حجیت و روش استنباط در فقه و حکمت اسلامی را از اساس تغییر دهند و منطق و روش دیگری را جانشین کنند هدف این افراد نیز طراحی دستگاه فکری جدید برای تفاهم اجتماعی و کارآمدی دین در مناسبات و معادلات اجتماعی است. که به نظر می رسد این جریانها نیز است که انقلابیون دهه شصت با آن مواجه شدند. ⚜نکته 🔹این به معنای مخالفت با تکامل روش فقاهت و حکمت و جلوگیری از هر گونه نواندیشی و اجتهاد روشمند نیست. بلکه نوآوری و اجتهاد همواره امر مطلوب و ضروری است به شرط آنکه در منطق حجیت و روش استدلال و استنباطی باشد که دو طول هزار و چهارصد سال گذشته توسط فقها و حکما تحت پرتو معارف قرآن و اهل بیت(ع) تدوین و تکامل یافته است. 🔹نوآوری های امام خمینی، علامه طباطبایی، شهید مطهری و آیت الله خامنه ای نمونه عالی و کاملی از نوآوری های عمیق و بزرگی است که موجب تکامل و تفاهم اجتماعی شد و دین را وارد مدیریت اجتماعی و دخیل در مناسبات و معادلات اجتماعی کرد بدون آنکه گرفتار تغییر مبنا و تعویض منطق حجیت و روش استنباط و عدول از حکمت اسلامی و فقه جواهری شود.
🛑📸 انتشار تصاویر دیده‌نشده از رهبر انقلاب و شهید فخری‌زاده/ بمناسبت افتتاح کارخانه واکسن‌سازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
• بعد یک وقتی به مقصود رسید می گویند شما نوبتتان تمام شده الدنيا مَزرَعةُ الآخِرَةِ هر گونه خود را که ساختی درست کردی خودت را و این نشئه برای این است که ما خودمان درست بسازیم شما وقت تان به سر آمده است به سوی رهسپار هستید و دیگر ما یعنی هستیم که هستیم دیگر زوال و و و اضمحلال و بوار و نابودی و این ها راه ندارد در حریم وجود ما و بعضی تعبیرات که شایع هست عرض کردیم این طوری نباشد که نیست صورت آیات و روایات نیست که فلانی فوت کرده فوت تباه شدن است هیچ کس نمی کند وفات است اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ و توفی اخذ شئ است به تمامه مثلا یک مشت گندم این جا هست آدم دستش را باز می کند اگر تمام این دانه های را زده جمع کرده توفی کرد حالا يَتَوَفَّاكُمْ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ آن شیئیت شئ که حقیقت است آن توفی می شود همه گرفته می شود به سوی عالم دیگر آنی که اینجا مانده است انسان نیست قشری است لباسی است که این جا می گذارد قشرهای دیگر را این جا می گذارد آنی که حقیقت شماست تشخص شماست واقعیت شماست او را توفی کرد اخذ به تمام کرد بله انسان حالا دیگر ابدی هست هستیم که هستیم و هرگونه خودمان را ساختیم و شب و روز داریم خودمان را می سازیم و ما کاری مهم تر از خود سازی نداریم و ساختن ما این است که این دو تا بال علم و عمل را بپروارنیم و به صورت انسان محشور بشویم و انسان بوده باشیم.
📌عوامل تضعیف دولت‌ها قال امیرالمؤمنین (علیه السلام): 🔹يُسْتَدَلُّ عَلَى إِدْبَارِ اَلدُّوَلِ بِأَرْبَعٍ: تَضْيِيعِ اَلْأُصُولِ وَ اَلتَّمَسُّكُ بِالْفُرُوعِ وَ تَقْدِيمِ اَلْأَرْذَالِ وَ تَأْخِيرِ اَلْأَفَاضِلِ 🔸 چهار چيز منشا سقوط دولت ها به شمار مي آيد: ۱. ضايع کردن مسائل اساسي و اصولي؛ ۲. چسبيدن به مسائل جزئي و فرعي؛ ۳. مقدم ساختن افراد پست و فرومايه؛ ۴. کنار زدن و به تاخير انداختن افراد شايسته. (غررالحکم و دررالکلم جلد ۱ صفحه ۸۰۰)
تعامل متقابل فلسفه و اصول فقه از منظر شهید سید محمّدباقر صدر نویسنده: سید مهدى موسوى منبع: معرفت 1388 شماره 140  کلید واژه ها: فلسفه فلسفه زبان علم اصول اخباریگرى سید محمدباقر صدر چکیده ارتباط میان علوم و تغذیه آنها از یکدیگر در گسترش معرفت‌هاى بشرى امرى حیاتى است و در تدوین تاریخ علم و فلسفه راهگشا و اثربخش. ارتباط میان فلسفه و اصول فقه، به عنوان دو علم عقلانى و محورى در تمدن اسلامى موجب آثار و جریانات مهم فکرى و سیاسى شده است. از این‌رو، تبیین این مسئله براى آینده هر دو علم و تحلیل فلسفه آنها نکته‌اى اساسى است. این مقاله با رویکرد تحلیلى به تبیین آراء شهید سید محمّدباقر صدر از اصولیان بزرگ و فلسفه معاصر اسلامى در این موضوع مى‌پردازد. از نظرگاه شهید صدر، فلسفه نقش عمده‌اى در تحولات اخیر علم اصول و گسترش آن در دوره سوم حیات علم اصول داشته است. وى تأثیر فلسفه را در علم اصول در پیروزى اصولیان بر اخباریگرى، تأسیس مکتب وحید بهبهانى و طرح مسائل جدید در علم اصول دانسته است. از سوى دیگر، علم اصول نیز در طرح برخى مباحث فلسفى همچون معرفت‌شناسى و زبان‌شناسى بر فلسفه تقدم داشته است و در نهایت، این علم پاسخگوى برخى مسائل تحلیل زبانى است که از سوى فیلسوفان تحلیلى غرب بیان شده است. اصل مقاله تعامل متقابل فلسفه و اصول فقه از منظر شهید سید محمّدباقر صدر http://ensani.ir/fa/article/70416/%D8%AA%D8%B9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D9%85%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%A8%D9%84-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D9%88-%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D9%81%D9%82%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%91%D8%AF%D8%A8%D8%A7%D9%82%D8%B1-%D8%B5%D8%AF%D8%B1
📌پیام تسلیت رهبر انقلاب به مناسبت رحلت آیت‌الله حاج شیخ لطف‌الله صافی گلپایگانی بسم الله الرحمن الرحیم. ▪️با تاسف خبر درگذشت عالی‌مقام و مرجع بصیر، حضرت آیة الله آقای حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی رضوان الله علیه را دریافت کردم. ▪️ایشان از استوانه‌های حوزه‌ی علمیه قم و از علمی و عملی و پرسابقه‌ترین عالم دینی در آن حوزه‌ی مبارک بودند. ▪️در دوران مرحوم آیة الله بروجردی در شمار برترین تلامذه‌ی آن استاد بزرگ، در زمان مرحوم آیة الله سید محمدرضا گلپایگانی همراه و مشاور علمی و عملی ایشان، و در دوران انقلاب، امین و مورد اعتماد حضرت امام خمینی رحمة الله علیهم به شمار میرفتند. سالها در رکن اصلی آن شورا محسوب می‌شدند. ▪️و پس از آن هم همواره درباره‌ی مسائل انقلاب و کشور، دلسوزانه و مسئولانه ورود میکردند و بارها اینجانب را از و خود مطلع و بهره‌مند می‌ساختند. ▪️قریحه‌ی شعری، حافظه‌ی تاریخی، پرداختن به مسائل اجتماعی از دیگر شخصیت این عالم کهنسال و بزرگوار بود. ▪️رحلت ایشان برای جامعه‌ی علمیِ دینیِ کشور مایه‌ی است. ▪️اینجانب به خاندان مکرّم و فرزندان گرامی ایشان و نیز به مراجع معظم و علمای اعلام حوزه‌ی علمیه و مقلدان و ارادتمندان ایشان بویژه در قم و گلپایگان تسلیت عرض میکنم و رحمت و مغفرت الهی را برای ایشان مسألت مینمایم. ✍️سیّدعلی خامنه‌ای ۱۴۰۰/۱۱/۱۲
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥احوال جویی رهبر انقلاب از «محمد کاسبی» بازیگر معروف سینما 🔹رهبر معظم انقلاب از احوال آقای کاسبی جویا شدند و ضمن آرزوی سلامتی برای این هنرمند، چفیه خود را از شانه هایشان بر می‌دارند و به نشان یادبود به همراه پیغامی می‌فرستند که؛ به آقای کاسبی بگویید برایشان دعا می‌کنم. 🔻مدتی است که محمد کاسبی هنرپیشه با سابقه کشورمان به دلیل عارضه قلبی در بیمارستان بستری شده و با بیماری دست و پنجه نرم می‌کند، او به واسطه ایفای نقش‌های مختلف در اذهان عمومی محبوب و ماندگار است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 تمجید استاد مطهری از کتاب «منتخب الاثر» اثر آیت‌الله العظمی صافی(ره) و علم و فضل ایشان تمجید استاد مطهری در نیم قرن پیش (۱۳۴۹) از کتاب «منتخب الاثر» اثر آیت‌الله العظمی صافی(ره) و علم و فضل ایشان
🔺اخباری گری و نواشعری و عمل گریزی را جدی بگیریم بزرگترین خطر جامعه ماست. از آنچه فکر می کنید به شما نزدیکترند
📌برنامه آمريکاييها براي فاسد کردن دنيا استاد شهید مطهری: 🔸يکي از گناهان بسيار بزرگ که قرآن وعده «عذاب اليم» براي آنها داده است اين است که کسي يا کساني بخواهند خودِ فحشا را در ميان مردم رايج کنند. هستند کساني که عملًا مروّج فحشا هستند، حال يا به حساب پول‌‌‌‌‌پرستي و يا از روي اغراض ديگري، که غالباً در عصر ما اين اغراض، اغراض استعماري است؛ مي‌‌‌‌‌خواهند فحشا در ميان مردم زياد شود، چرا؟ براي اينکه هيچ چيزي براي سست کردن عزيمت مردانگي مردم به اندازه شيوع فحشا اثر ندارد. اگر شما بخواهيد فکر جوانان يک مملکت را از مسائل جدي که منافع استعمار را به خطر مي‌‌‌‌‌اندازد منصرف کنيد تا هيچ وقت فيلشان ياد هندوستان نکند راهش اين است که هرچه دلتان مي‌‌‌‌‌خواهد مشروب فروشي اضافه کنيد، کاباره زياد کنيد، زنانِ هرجايي زياد کنيد، وسائل تماس بيشتر دخترها و پسرهاي جوان را اضافه کنيد تا اينها دائماً دنبال سرگرميهاي عيش و نوش باشند و دنبال مسائل جدي نروند. به همان اندازه که هروئين و ترياک نيروي جسمي و روحي طبقه جوان را تباه مي‌‌‌‌‌کند، اراده را از مردم مي‌‌‌‌‌گيرد يا آن را سست مي‌‌‌‌‌کند و مردانگي و احساس کرامت و شرافت را از بين مي‌‌‌‌‌برد، به همان اندازه فحشا اين کار را مي‌‌‌‌‌کند. 🔹آمريکاييها که يک برنامه عمومي براي فاسد کردن همه دنيا دارند برنامه‌‌‌‌‌شان همين است: فحشا را زياد کنيد، ديگر خيالتان از ناحيه مردم راحت باشد. مي‌‌‌‌‌گويند مدير يکي از مجلات به نام «اين هفته» گفته است: «کاري خواهم کرد که تا ده سال ديگر يک دختر ده سال به بالاي باکره در تهران پيدا نشود.» اينها روي برنامه و حساب است. اسلام که در مسئله عفاف اين‌‌‌‌‌همه تأکيد مي‌‌‌‌‌کند براي چيست؟ يک شب درباره فلسفه عفاف صحبت کردم. يک فلسفه عفاف اين جهت است که نيروهاي انساني در وجودها ذخيره شود. شايد کسي باور نکند که نيروي اراده انساني از مجاري پايين تنه هم خارج مي‌‌‌‌‌شود؛ ولي اينچنين است. آشنایی با قرآن ج۴ ص۵۳