🔴 خصوصی سازی آموزش: امکانات و تبعات
🔻 اصرار بر گسترش مدارس غیردولتی در ایران جالب توجه است. در حالی که جمعیت #آمریکا به عنوان پرچم دار #لیبرال_دموکراسی و #اقتصاد_رقابتی تقریبا 4 برابر ایران است اما تعداد مدارس غیردولتی اش تنها 2 برابر #ایران یعنی حدود 33000 واحد است.
🔻 از سوی دیگر در ایران درباره #صلاحیت های تاسیس مدرسه غیردولتی کمتر سخن به میان رفته و داشتن حداقل های #اقتصادی و #فرهنگی برای کسب مجوز تاسیس مدرسه غیردولتی کفایت می کند، در حالی که در آمریکا مدارس غیردولتی نیز غالبا در اختیار گروه های دینی و مذهبی است و این نشان می دهد واگذاری مدارس به بخش خصوصی ملاک های #دینی و #اخلاقی و ارزشی در اولویت بالایی قرار دارد.
🔻 اما آیا با این همه، خصوصی سازی آموزشی موفقیت آمیز بوده است؟ قضاوت های گوناگونی در این رابطه طرح شده و اجماعی وجود ندارد. در حالی که طرفداران #بازار_آزاد از افزایش انتخاب های والدین و افزایش #کیفیت_آموزشی را به عنوان مهمترین دستاوردهای خصوصی سازی می گویند اما مخالفان به صورت همزمان با زیر سوال بردن این دستاوردها، گسترش #نابرابری های آموزشی و رشد #خطرات_اخلاقی را گوشزد می کنند.
🔻 آنها خصوصی شدن مستقیم و غیر مستقیم آموزش را باعث #کالایی_شدن_آموزش و حضور ارزش های سودگرا و مبادله محور به جای ارزش های ذاتی یا اهداف اجتماعی آموزش و تربیت قلمداد می کنند که در آن نه تنها دانش آموزان وارد چرخه رقابت های کمّی می شوند بلکه معلمان نیز گرفتار ارزش های رقابتی می گردند و اغلب باید بین نیازها و منافع دانش آموزان با منافع مدرسه یکی را انتخاب کند.
🔻 برخی از محققان پیامدهای خصوصیسازی آموزش و پرورش را این گونه بر می شمارند:
1. دو دستهشدن مدرسهها؛ مدرسههای خوب و مدرسههای عقب مانده. مدرسههای خوب با متقاضی زیاد میتوانند به گزینش دانشآموز دست بزنند، اما مدرسههای عقب مانده، بدون ورشکست شدن در شرایط امکانات مالی ضعیف به کار ادامه خواهند داد. در حقیقت برخلاف هواداران خصوصیسازی، این سیاست به ایجاد رقابت و از دور خارج شدن مدرسه های ضعیف نمیانجامد.
2. خصوصیسازی پای رابطههای تازهای را به درون آموزش و پرورش باز میکند که به سپهر اخلاقی آموزش آسیب می زنند: مشتری، مصرفکننده، رقیب، مدیریتکننده، مدیریتشونده، پیمانکار، ارزیاب، بازرس، کنترلگر. خصوصیسازی نقشها، وابستگیها و پیوندهایی را به حاشیه میراند که پایه های اعتماد را می ریختند.
3. خصوصیسازی اخلاق رقابت را جایگزین اخلاق خدمت میسازد؛ همان روندی که ریچارد سننت «فرسایش منش» نامید.
4. آموزگار به یک تکنيسین تبدیل میشود. در فضای رقابت، اجتماعیبودن زندگی مدرسهای، افت مینماید و روابط حرفهای فردی میشوند، چرا که فرصتها برای همبستگیها و گفتمان حرفهای کاهش مییابد.
5. خصوصیسازی به گسترش بازارهای محلی بر اساس ارزش مادی دانشآموزان میانجامد.
♦️ از این رو به نظر می رسد سیاست #خصوصی_سازی_آموزش_و_پرورش اگرچه منافعی برای افزایش کیفیت آموزشی یا کم کردن بار اقتصادی دولت دارد اما بواسطه تبعات سنگین اجتماعی و فرهنگی نیازمند بازنگری و تامل جدی است.
✍ میثم مهدیار
🔴 عدالتخواهان دانشگاه تهران
🔴 @ut_edalatkhahi