مجله مجازی واو
📝 داستان «تحول» از کجا و چگونه شروع شد؟
✍️ جعفر علیاننژادی
🔶 به جرأت میتوان گفت یکی از مهمترین آرمانها و اهداف نظامهای سیاسی، ایجاد یا داشتن سوژههای پیشرو و «تحولخواه» است که در هنگام مواجههی یک سیستم با بنبستها، بتوانند در نقش نوعی ناجی و افقگشا، مسیرهای جدیدی را پیش پای آن کشور قرار دهد. عموماً در اکثر نظامهای سیاسی چنین سوژههای ارادهمند و گرهگشا، ماهیت فردی و سوپرقهرمان مییابند. اما آیا ممکن است ارادهی یک نظام سیاسی، از همان بدو تأسیس، مبتنی بر نوعی سوژگی «جمعی و عمومی» بوده و در تجربهی استواری خود، چنین ارادهی تحولخواهی را عمومی سازد؟
🔷 به بیان دیگر سوژههای انقلابی یا انقلابیون او، همین مردم معمولی کوچه و بازار که دارای یک زندگی عادی هستند باشد، نه چریکهای میدان نبردهای سخت و سهمگین، یا سلحشوران پیروز این کارزارهای، یا حتی یک طبقهی خاص اقتصادی-اجتماعی. اگر چنین نظامی باشد که بیتفاوت به ایدههای چپ و راست نظام سرمایهداری، موفق به تولید چنین عزم جمعی شده باشد، آن نظام حرف نو و بیسابقهای را عرضه کرده است.
🔶 چنین نظامی با این ویژگی متفاوت، منطقا باید راه متفاوتی نیز در ایجاد این سوژههای تحولخواه طی کرده باشد. شاید چارهی کار این بوده که چنین تحولی ابتدا باید در باطن مردم واقع شود که در آنها عزم و اعتماد به نفس تغییر عمومی را حاصل کند. شاید چارهی کار این بوده که بجای خیرهکردن چشمهای مردم به قهرمانان فردی و مسحورساختنشان، همین مردم معمولی ابتدا باید میفهمیدهاند که درون خودشان لازم بوده به دنبال چنین تغییری باشند. تغییری از وضعیت تحقیر و عقبنگاهداشته شدن به موقعیت تکریم، سروری و عزتمندی. یک «جمهوری» واقعی که هم مردمش در آن نقش سوژهی تحولخواه و انقلابی را بازی کنند و هم ریلگذاریاش متناسب با چنین سوژههایی تنظیم شده باشد. منطقا باید دین یا مرام و مسلکی ضامن تداوم چنین تحول مداومی باشد. دینی که عزت نفس فردی و اعتماد به نفس جمعی حاصل کند، دینیدمثل اسلام. پس جمهوری باید بوجود بیاید که «اسلامی» هم باشد.
🔷 آنوقت است که این جمهوری اسلامی حرف نویی زده است. جمهوری اسلامیای که هم حافظ وجوه انقلابی و تحولخواه درونی مردم باشد، هم احساس عزت و اعتمادبهنفس ملی را درون آنها واقعی سازد. و این فلسفهی تأسیس چنین نظامی است، نظامی که بنیانش مبتنی بر تحول درون و بیرون انسان ایرانی بوده و هست. همان که آن روح خدایی گفت: «جمهوری اسلامی»، نه یک کلمه کم نه یک کلمه بیش.
🆔 @vaavmag
🔗 https://vaavmag.ir
🔻جزیرهای که مردان اجازه ورود ندارند
✍️ سیده راضیه حسینی
https://vaavmag.ir/2023/04/3803/
🔻جزیرهای که مردان اجازه ورود ندارند
✍️ سیده راضیه حسینی
🔸سال ۲۰۱۷ بود که تأسیس یک جزیرهی اختصاصی برای زنان به یکی از اخبار جذاب و متفاوت تبدیل شد؛ آن هم در فرهنگ و جامعهای که یکی از اصلیترین ارکان تفریح و سرگرمیاش، فضاهای مختلط و آزادی جنسی زن و مرد بود، یعنی آمریکا.
🔹 «ما ضد مرد نیستیم اما این واقعیتی است که زنان در ساحل نمیتوانند در حضور مردان غریبه احساس آرامش کنند»؛ این جملهی کریستیانا روت مؤسس این جزیره بود؛ یک زن کارآفرین آمریکایی که تا پیش از این ایده یک شرکت مشاورهی تجاری داشت و جزو کسبوکارهایی بود که سریعترین سرعت پیشرفت را در آمریکا به خودش اختصاص داده بود. روت شرکتش را فروخت تا جزیرهی «سوپرشی» را بسازد.
🔸 ایدهی جزیرهی اختصاصی زنان بعد از گذراندن چندین تعطیلات در دو منطقه تفریحی آمریکا در ذهن روت شکل گرفت. او میگوید در این تجربیات متوجه این حقیقت شد که آرامش زنان در محیطی که مردان غریبه حضور دارند، مختل میشود چرا که هم تمرکز زنان و هم مردان به جلب نظر جنس مخالف و تحریک جنسی معطوف میشود. روت برای اینکه تأکید کند این نگرش به استراحت زنان، معنایش ضدّ مرد بودن نیست، از برنامهاش برای اختصاص یک فضای اختصاصی برای مردان در جزیره نیز خبر داد.
🔹 اما این تنها حرکت برای ایجاد فضاهای اختصاصی زنان بهمنظور حفظ امنیت و آرامش آنها نبود؛ یک نمونهی مشهور دیگر به کشور سوئد اختصاص داشت. هر سال یک فستیوال موسیقی ویژه در پایتخت این کشور برگزار میشد که چند هزار نفر در آن شرکت میکردند. اما در هر بار برگزاری، گزارشات متعددی از آزار جنسی و تجاوز به زنان در طی برگزاری این فستیوال منتشر میشد. این آزار و تجاوزها در سال ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ آنقدر زیاد شد که این کشور اعلام کرد دیگر فستیوال را برگزار نمیکند. اما یک هنرمند دستبهکار شد و پیشنهاد داد جشنواره را مخصوص زنان برگزار کنند و هیچ مردی حق ورود به آن را نداشته باشد. هزینهی برگزاری آن را نیز خود مردم تأمین کردند و ۴۷هزار یورو با مشارکت آنان تأمین شد؛ یعنی یک همراهی و همافزایی در بافت جامعه برای این موضوع شکل گرفت.
🔸 در این برنامه حتی تدارکات و نیروهای امنیتی هم زن بودند. جشنواره به همین شکل طی سه روز برگزار شد و بهعنوان بزرگترین جشنواره موسیقی مختص زنان در دنیا، در مرکز توجه رسانهها قرار گرفت. جشنوارهای که هدف از آن ایجاد یک فضای امن برای زنان اعلام شد. بعد از برگزاری اولین فستیوال موسیقی کاملا زنانه در این سوئیس، بازخورد شرکتکنندگان خیلی جالب بود؛ ایندیپندنت به نقل از یکی از زنان موزیسین حاضر در آنجا نوشت: «این مکان مانند یک محدودهی امن بنظر میرسد که زنان میتوانند با هم باشند، خوش بگذرانند و جشن بگیرند… مخصوصا در شرایطی که در سایر جشنوارهها آزار و اذیتهای زیادی به وقوع میپیوندد».
🔹 آزار جنسی و عدم امنیت زنان در محیطها و مراسمهای عمومی به یک معضل جدی در جوامع غربی تبدیل شده است. رویکردی که در اغلب موارد در قبال آن در پیش گرفته شده، ایجاد فضاهای اختصاصی برای زنان است؛ کلاسهای ورزشی ویژهی زنان، تاکسیهای اختصاصی زنان و کلوپهای اجتماعی زنانه فضاهای اختصاصی دیگری هستند که در کشورهای اروپایی و آمریکا در حال گسترش هستند به گونهای که وبسایت گلوبال نیوز در تحلیل آن نوشته: «با اطمینان میتوان گفت گرایش جدیدی به فضاهای اختصاصی زنان وجود دارد.»
🆔 @vaavmag
🔗 https://vaavmag.ir
🔹 طعم غذا، هویت شما را لو میدهد!
▫️https://vaavmag.ir/2023/04/3804
▫️@vaavmag
🔻طعم غذا، هویت شما را لو میدهد!
✍️ فاطمه رامشک
🔹 تابهحال فکر کردهاید که غذاها درمورد ما چه میگویند؟ نکتهی جالبی که وجود دارد این است که غذاها میتوانند از قول ما حرف بزنند. اینکه اهل کجا هستیم، چه تفکری داریم و زندگی را چطور میبینیم. به عبارت بهتر، پازل هویت ما، بدون غذا یک قطعه کم دارد و ناقص است. توضیح میدهم:
🔸نقشهی ایران را در ذهنتان تصور و بعد روی استان گیلان زوم کنید. محال است که حس بویایی شما، متوجه بوی سیر نشود و یاد ترکیب طعم گردو و رب انار نیفتید. حالا دوباره از حالت زوم خارج شوید و بیایید یک سر برویم سمت رشتهکوه زاگرس و استانهایی که همجوارش هستند؛ مثل کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال بختیاری. بخش زیادی از مردم این منطقه لرها هستند و با دانستن این موضوع، حتما بوی کباب شما را به گرسنگی میاندازد. کباب، غذای مورد علاقهی اهالی این منطقه است اما حقیقتهای غذایی دیگری درمورد این بخش جغرافیایی وجود دارد. بهخاطر وجود کوهستان و نوع محصولات کشاورزی، تنوع غذایی در شمال کشور را، طبیعتا اینجا نمیتوانیم ببینیم. انواع آش در این شهرها محبوب هستند که میتواند بهخاطر منابع آب نسبتا کافی و سرمای هوا در نیمهی دوم سال باشد. بلوط، یک خوراکی حیاتی در این منطقه است و تهیه آرد آن و گرفتن تلخیاش، صبر و حوصلهی زیادی میخواهد. معلوم است که کوهستان، درس صبر و سعی و تحمل را خیلی خوب به مردمش آموخته. حالا اگر بخواهیم به کویر برویم و سر بزنیم به سمنان و گرمسار و شاهرود، میبینیم که انواع و اقسام تهچینها در این شهرها طبخ میشوند. اینکه غذاهای خورشتی کمتر و تهچینها بیشتر محبوباند، احتمالا یک دلیلش از کمآبی این استانها ناشی شده است.
🔹از طرفی دیگر غذاها هویت مذهبی ما را هم فاش میکنند. ستایش فرجی، پژوهشگر غذا و خوراک دراینباره میگوید: «در عمل، خوراک بهعنوان یک کنش فرهنگی معنادار بر روابط اجتماعی و انتقال فرهنگ تأکید دارد و از طریق آن نه تنها هویت فردی، بلکه لایههای مختلف ساختارهای جامعهی اطراف نیز آشکار میشود. از این رو بسیاری از پژوهشهای مربوط به غذا به درک بهتر فرهنگ، شناختن اقلیم، نوع زندگی اجتماعی، آدابورسوم، اعتقادات و باورها و در نهایت، به فرهنگ خوراک آن خطه منتهی میشود.»
🔸باتوجه به ظرفیت شگفت و تنوع کمنظیر غذایی کشورمان، باید نگاه ویژهای به گردشگری غذا داشته باشیم و از این طریق، داستان شهرها و غذاهایشان را به گوش توریستهای داخلی و خارجی برسانیم. رستورانها، میتوانند با اضافه کردن غذاهای محلی مختلف به منو، سهم بسزایی در افزایش ظرفیت گردشگری غذا داشته باشند. آشنایی با یک منطقه و شهر و کشور، بدون چشیدن غذاهایش ممکن نیست.
🆔 @vaavmag
🔗 https://vaavmag.ir
🔹️شما درون حباب فیلتر زندانی شدهاید!
▫️https://vaavmag.ir/2023/04/3805/
▫️@vaavmag
🔻شما درون حباب فیلتر زندانی شدهاید!
✍️ مترجم: فاطمه ترابی
🔹آیا ما در دنیای «پساحقیقت» زندگی میکنیم؟ جایی که «حقایق تحریفشده» جایگزین حقایق واقعی شده و احساسات، با ارزشتر از شواهد عینی میشوند؟ ما چگونه به اینجا رسیدیم؟ «لی مک اینتایر» در مجموعهی «دانش ضروری مطبوعات»، بیان کرده که پساحقیقت علم را انکار میکند و با ظهور اخبار جعلی توسعه مییابد. تمایلات ذهنیای که در نقاط کور روانشناختی کاربران نهفته است و روی آوردن آنها به منابعِ اطلاعاتیِ نادرست، به این پدیده دامن میزند. در این شرایط دروازهبانان خبر تلاش میکنند افراد را وادار کنند تا بدون توجه به شواهدعینی، تنها دادههای آنان را باور کنند.
🔸مدل کسبوکار رسانههای اجتماعی مبتنی بر الگوریتمهایی است که موضوعات و محتواهای هیجانانگیزی را ترویج میکند و قویترین واکنشها را بر میانگیزد. (اغلب در تضاد با جزئیات و حقیقت) اینجاست که «حبابهای فیلتر» ظهور کرده و دسترسی مردم به دیدگاههای مخالف را محدود میکنند. حباب فیلتر نوعی انزوای فکری است. به این معنا که الگوریتمهای شخصیسازی در فضای اینترنت باعث میشوند تا کاربران صرفاً اطلاعات و محتواهای خاصی که موردپسندشان هست را مشاهده کنند و در یک فضای اطلاعاتی محدود محصور شوند. وضعیتی که در آن فرد تنها اخبار و اطلاعاتی را میشنود یا میبیند که اعتقاد دارد و میپسندد.
🔹حباب فیلتر در واقع سبب میشود کاربران در حصار عقاید خود گرفتار شده و فرض کنند که همه مثل آنها فکر میکنند و دیدگاههای مخالفی نیز وجود ندارد. بنابراین برای تحلیل یک موضوع تکسویه نگاه میکنند و درگیر اشتباهات زیادی خواهند شد. در نتیجه دروغهای گاهبهگاه، توسط بخشهایی از مردم به عنوان حقیقت پذیرفته شده و دستیابی به اجماع سیاسی غیرممکن میشود.
🔸رسانه میتواند با ساختن گفتمان حقیقت به پساحقیقت واکنش نشان دهد. در واقع برای بازآفرینی درک مشترک از حقایق و احیای مجدد حقیقت برای حل مشکلات جامعه از این ابزار باید استفاده کرد. برای این منظور باید تلاشهای جدیدی برای ایجاد تعاملات گفتمانی منظم که خرد جمعی و تخصص جامعه علمی را گرد هم میآورد صورت گیرد. این امر بهطور بالقوه راه را برای بحثهای معنادار باز میکند. مزیت چنین گفتمانی این است که میتواند به دور کردن افراد از سیلوهای اطلاعات و دادههای نادرست کمک کند. برای این منظور، جوامع متخصص میتوانند کارکرد روشنگری عمومی را به عهده بگیرند و با کمک دانشمندان علوم اجتماعی و ارتباطات برای ایجاد طیف وسیعی از انجمنهای عمومی تلاش کنند.
🆔 @vaavmag
🔗 https://vaavmag.ir
🔻امید تقلبی را دور بریزید
✍️ آسیه طاهری
🔹تا به حال در شرایطی بودهاید که کسی دست روی شانهتان بگذارد و با صدای نرم و آرامی بگوید: «فقط امیدت به خدا باشه، خودش درست میشه.» یا «دل به اميد زنده است.» من بارها این اتفاق کلیشهای را تجربه کردهام و بارها آن را دیده و خواندهام. هر بار هم بیآنکه این چهار، پنج کلمه را بالا و پایین کنم، از این صحنه میگذرم و دنبال راه چاره هستم تا از مشکلی که تویش دستوپا میزنم، بیرون بیایم. به آخرش کار ندارم که دست به دامان خدا میشوم و او هم گره از کارم باز میکند. اما این را پذیرفتهام که از تو حرکت و از خدا برکت. همین یک جمله را کِش دادهام تا همهی زندگیام را در خودش جا بدهد. چرا که معتقدم امید تقلبی بزرگترین دشمن آدمهاست. ارنست بلوخ در کتاب اصل امید آورده که: «امید تقلبی یکی از بزرگترین بدخواهان و حتی نابودکنندگان بشریت است و امید اصیل متعهدترین خیرخواه آدمی است.»
🔸امید، مولد احساسات و موتور متحرک و مبنای بسیاری از اتفاقات بزرگ در زندگی است؛ پادزهری است که زندگی را برخلاف تمام سختیهایش قابل تحمل میکند. هیچ کدام از ما نمیتواند قدرت و رشد دهندگی امید را نادیده بگیرد، زیرا تنها چیزی است که در تاریکی مثل یک نقطهی نور در ذهن هرکسی میدرخشد و توان تازهای برای ادامهی حیات به او میدهد. اما امید دقیقا چه چیزی نیست؟ امید این باور نیست که هر چیزی خودبهخود روبهراه بوده، هست و خواهد شد. بلکه احساسی است که میگوید شاید جایی دری وجود داشته باشد و راهی برای خروج از مشکلات؛ حتی پیش از آنکه راه را بیابیم یا دنبال کنیم.
🔹ربکا سولنیت در کتاب امید در تاریکی میگوید: «امید به معنی انکار واقعیت نیست! بلکه به معنای مواجه شدن با تمامی موانع و مصمم بودن برای رفع آنهاست» این کلمهی چهار حرفی رابطهی مستقیم با احساس ما دربارهی امکانپذیری یا عدم امکانپذیری امور دارد. هر چقدر آن چیز به نظر ما ممکنتر باشد، میزان امیدمان بالاتر میرود و هر اندازه میزان درک ما از این امکانات بیشتر و مشخصتر باشد امیدمان قویتر میشود. در مقابل هرچقدر بیشتر حس کنیم که چیزی غیرممکن است و نمیتوانیم به آن برسیم، مأیوستر میشویم. مثل دو دستهی خوشبینها و بدبینها. همانطور که خوشبینها گمان میکنند همهچیز بدون مداخلهی آنها روبهراه خواهد شد، بدبینها نیز فکر میکنند هیچ راه اصلاحی وجود نخواهد داشت. هر دو گروه بیعملی خود را توجیه میکنند و میکوشند که شما را وحشتزده، ازخود بیگانه و منزوی کنند.
🔸حالا شرایط جامعهای را تصور کنید که شبانهروز از تمام رسانهها این پیام را دریافت میکند: «شما در کشوری زندگی میکنید که که هیچ رشد و پیشرفتی را نخواهد دید، برخلاف تمام دنیا که با سرعت نور در حال حرکت به سوی رشد و ترقی است.» از مسائل پیشپاافتاده مثل سرعت اینترنت بگیرید تا مسائل کلان اقتصادی و سیاسی. آیا مردمانشان با مخابرهی روزانهی این حجم عقبماندگی و ناامیدی محض، میتوانند قدمی بردارند و رشدی بیافرینند؟ شاید زمانش رسیده باشد که معنای درست امید را به یکدیگر یادآوری کنیم و اجازه ندهیم حرکت را از ما بگیرند. چرا که اگر یکدیگر را دوست داریم باید برای هم امیدآفرینی کنیم.
🆔 @vaavmag
🔗 https://vaavmag.ir
🔹️در خدمت و خیانت عادل فردوسی پور
▫️https://vaavmag.ir/2023/04/3807/
▫️@vaavmag
🔻در خدمت و خیانت عادل فردوسیپور
✍️ محمد پورغلامی
🔹شاید آن روز که اوائل دههی هفتاد، جوانی قدبلند و سیهچرده، در جواب سؤال مرحوم منوچهر نوذری، به جای آنکه بگوید «پله»، جواب داد «ادسون آرانتس دو ناسیمنتو»، کمتر کسی فکر میکرد که چندین سال بعد، او تبدیل به یکی از جنجالیترین مجریهای ورزشی کشور خواهد شد. اما چنین شد و «عادل فردوسیپور»، سال ۷۸ طرح اولیهی برنامهی ۹۰ را به گروه ورزش شبکهی سه داد و جالب آنکه در کمتر از ۲۰ روز، شروع به اجرای آن کرد و ۲۳ مرداد ۱۳۷۸ اولین قسمت برنامهی ۹۰ را روی آنتن برد. برنامهای که هر هفته، دوشنبهشبها پخش میشد، آن هم چیزی بین ۲۰۰ تا ۲۵۰ دقیقه.
🔸نود اما شاید اولین برنامهی ورزشی تلویزیونی بود که به جای آنکه صرفا بازپخش صحنههای ورزشی باشد، چند قدم فراسوتر رفت و برنامهای ترکیبی و مهیج، و البته متهورانه تولید کرد. این برنامه صحنههایی از بازیهای لیگ برتر فوتبال ایران، جام حذفی، گزیدههایی از لیگ دسته اول فوتبال ایران را پخش میکرد و در کنار آن، به تحلیل مسائل مربوط به داوری بازیها با حضور کارشناسان داوری و بررسی حواشی فوتبال ایران میپرداخت که مستقیم و غیرمستقیم در ارتقاء سطح فوتبال کشور، و داوری و کارشناسیهای مربوط به آن تأثیر بهسزایی داشت.
🔹نزدیک به بیست سال، آنتن زندهی پرمخاطبترین شبکهی سیما در اختیار فردوسیپور بود. اما عادل هرچه جلوتر رفت، دایرهی ورود خود به موضوعات را هم گستردهتر کرد. انگار دوست داشت نقش خود را فراتر از «مجری-کارشناس» تعریف کرده و تبدیل به یک عنصر جریانساز، نه تنها در حوزهی فوتبال، که در سپهر سیاسی- اجتماعی کشور شود. برای همین، برنامهی نود، روز به روز، از اهداف اولیهی خودش فاصله گرفت و عادل هرچقدر که جلوتر میرفت، بیشتر گرفتار حواشی میشد. از دخالت در انتخاب رئیس فدراسیون فوتبال گرفته تا انتقاد به فرآیند سیاستگذاری و تصمیمگیریهای کلان ورزشی کشور، موضوعاتی بود که فردوسیپور به آنها ورود میکرد. بعدتر حتی پا را از این هم فراتر گذاشت و به بهانههای مختلف، با سیاسیونی چون سیدحسن خمینی و محمدجواد ظریف هم مصاحبه کرد. این روزها هم که فیلم بازجویی سیاسی او با جهانبخش، مجددا حاشیهساز شده است.
🔸شاید اگر عادل قدر خودش را بیشتر میدانست و مزیت نسبی خودش (یعنی مجری-کارشناس فوتبال) را فراموش نمیکرد و بلندپروازیهای بیجا انجام نمیداد، هم به نفع خودش بود هم فوتبال کشور. اما امان از «آنتن» که عجیب خاصیت جوزدگی دارد اگر انسان حواسش نباشد...
🆔 @vaavmag
🔗 https://vaavmag.ir