eitaa logo
مجله مجازی واو
300 دنبال‌کننده
152 عکس
167 ویدیو
0 فایل
| مجله مجازی واو | پاتوقی برای اهالی خواندن و نوشتن واو حرف عطف است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻سرنوشت عجیب یک رفراندوم در انگلیس ✍️ سیده راضیه حسینی 🔹«خروج از اتحادیه اروپا یعنی چه؟» این پرتکرارترین سؤالی بود که مردم انگلیس بعد از رأی دادن به خروج از اتحادیه اروپا در یک «رفراندوم سراسری» در گوگل پرسیده بودند! موضوعی که حیرت جامعه‌شناسان و کارشناسان سیاسی را به همراه داشت. سؤالات پرتکرار بعدی هنوز عجیب‌تر بود: «اتحادیه‌ی اروپا چیست؟»، «اکنون که از اتحادیه‌ی اروپا خارج شده‌ایم، چه اتفاقی می‌افتد؟» 🔸مردم این کشور چند ماه درگیر رفراندومی برای ماندن یا نماندن کشورشان در اتحادیه‌ی اروپا بودند و یک دوقطبی شدید حول آن شکل گرفته بود؛ طرفداران دو گروه، روزها در خیابان روبروی هم صف‌آرایی کرده بودند، بیش از ۳۳ میلیون در رفراندوم شرکت کردند و در نهایت ۱۷ میلیون نفر به خروج انگلیس از اتحادیه‌ی اروپا رأی مثبت داده بودند. در پی این نتیجه، دیوید کامرون از نخست‌وزیری کنار رفته و ترزا می جای او را گرفته بود؛ و تمام این‌ها تبعات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی متعددی را به‌همراه داشت. اما حالا بعد از تصمیم‌گیری درباره‌ی یکی از حساس‌ترین موضوعات این کشور که بر روی آینده‌ی اقتصادی تأثیری شگرفت داشت، مردم تازه داشتند در موتور جست‌وجو، دنبال معنای برگزیت و اتحادیه‌ی اروپا می‌گشتند! 🔹یکی از اصلی‌ترین دلایلی که به شکل‌گرفتن یک دوقطبی هیجانی دامن زده بود، اطلاعات غلطی بود که سیاسیون با سوءاستفاده از ناآگاهی مردم، به خورد جامعه داده بودند. روزنامه‌ی فرانسوی لوفیگارو بعدتر با انتشار گزارشی، چندین نمونه‌ی بارز از انتشار گسترده‌ی اطلاعات غیرواقعی را در سال ۲۰۱۶ میلادی مطرح و ابعاد آن را بررسی كرد. بر اساس این گزارش، همه‌پرسی انگلیس برای خروج از اتحادیه اروپا به‌عنوان یكی از بزرگترین تحولات جهان در سال جاری میلادی، از انتشار گسترده‌ی اخبار غیرواقعی متأثر شده بود. 🔸فضای دوقطبی و اطلاعات غلطی که در بازه‌ی منتهی به رفراندوم در حال انتشار بود، به واکنش‌های شدید در درون خود انگلیس هم منجر شده بود. كمیته‌ی منتخب دارایی (خزانه‌داری) مجلس عوام در گزارشی طرفداران و مخالفان خروج انگلیس از اتحادیه‌ی اروپا را به مبالغه‌گویی، ارائه‌ی فرضیه‌های غیرمحتمل و گمراه كردن مردم كشور متهم كرد. این كمیته‌ی فراحزبی تصریح كرده بود كه مبالغه‌گویی و ارائه‌ی فرضیه‌های غیرواقعی سبب شده است كه رأی‌دهندگان انگلیسی در همه‌پرسی دچار گمراهی و سردرگمی شوند. 🔹روزنامه‌ی شرق که این روزها مدافع سرسخت رفراندوم در ایران است، در وصف اتفاقی که آن روزها در انگلیس روی داده بود اینطور نوشت: «آنچه در سال ۲۰۱۶ اتفاق افتاد، باعث شد بسیاری به‌ویژه «متخصصان» و «دانشمندان» به فکر بازگشت به آغوش سرد «سیاست» بیفتند؛ چیزی که به صورت سنتی خود را از آن مبرا می‌دانستند و همیشه از گفتنش طفره می‌رفتند. این دو رخداد از آن نظر برایشان تلنگری جدی بود که نمی‌فهمیدند چرا توصیه‌های علمی و کارشناسی‌شان در برهه‌های حساسی مثل رفراندوم، اثرگذاری پیشین را در سطح جامعه ندارد که اگر می‌داشت، نمی‌شد آنچه که شد. در جامعه اما حرف‌های جدیدی هم به گوششان می‌رسید؛ حرف از دورانی جدید؛ دورانی که حتی نام و عنوانش، دل آنها را به‌عنوان کسانی که خود را همیشه رسولان و محافظان «حقیقت» می‌دانستند، به‌شدت می‌لرزاند؛ «دوران پساحقیقت». 🔸این موضوع تا مدت‌ها در مرکز توجه محققان قرار گرفت و تبدیل به یکی از نمادهای اصلی دوران «پساحقیقت» (Post Truth) شد.  عصری که مهم‌ترین ویژگی آن اینطور بیان شده است: دوره‌ای در سپهر سیاسی که در آن «فکت»ها و همه‌ی آنچه ما به‌عنوان واقعیت‌های عینی می‌شناسیم (که غالبا از سوی متخصصان و دانشمندان علوم مختلف صورت‌بندی می‌شوند) تأثیر کمتری در شکل‌دادن به افکار عمومی دارند. درعوض این «احساسات» و «باورهای شخصی» هستند که به تصمیم‌گیری‌های درونی یک جامعه جهت و معنا می‌دهند. جالب اینکه ۷ سال بعد و در سال ۲۰۲۳ یک نظرسنجی توسط دپارتمان تحقیقاتی «استاتیستا» انجام شد و از مردم بریتانیا این سؤال پرسیده شده بود که خروج از اتحادیه‌ی اروپا کار درستی بود یا نه؟ و ۵۳ درصد از شرکت‌کنندگان عنوان کردند تصمیم اشتباهی بوده است! 🔹این رفراندوم به یکی از شاخص‌ترین نمونه‌ها در ادبیات سیاسی جهان بود که نشان می‌داد گویا مراجعه به آرای عمومی در موضوعات تخصصی نیاز به بازنگری جدی دارد. 🆔 @vaavmag 🔗 https://vaavmag.ir
🔹️روش عطار برای حل یک معادله سی‌ مجهولی ▫️https://vaavmag.ir/2023/04/3812/ ▫️@vaavmag
🔻روش عطار برای حل یک معادله سی‌ مجهولی ✍️ پرستو علی‌عسگرنجاد 🔸من هیچ‌وقت ریاضی را دوست نداشتم. خشک بود و سفت، مثل ترکه‌چوبی که به همت هیچ دستی و حتی سرزانویی برای منعطف‌شدن، لبیک نمی‌گوید. در ریاضی مسائل غالباً روشن، مشخص و قطعی‌اند. نهایتش چند مجهول دارند. با کمی کلنجاررفتن، پاسخ پیدا می‌شود و پاسخ همان است که هست. دو نقطه را تنها یک پاره‌خط صاف به هم وصل می‌کند. پاسخ پیدا هم نشد، نشد! معادله را رها می‌کنیم و می‌رویم. 🔹من از ریاضی به ادبیات پناه آوردم. ادبیات، دست خیال را برای رسیدن به «امکان»‌های مختلف، باز می‌گذارد. ساختار را به رسمیت می‌شناسد، قاعده را می‌پذیرد، اما امکان تعدد مسیر را فراهم می‌کند. دو نقطه ناگزیر نیستند در یک مختصات ریاضی تغییرناپذیر، محکم سر جای خودشان بمانند. در ادبیات، کلمات، انعطاف را می‌فهمند. کلمات سیال‌اند. می‌توانند به هم نزدیک شوند. می‌توانند مختصات یکدیگر را، می‌توانند احوال هم را بفهمند. 🔸من از دریچۀ ادبیات به فرهنگ نگاه می‌کنم. به گمانم فرهنگ، ریاضی نیست، که اگر ریاضی باشد، مثل یک بی‌نهایت مبهم، روی دست ریاضی‌دان‌ها می‌ماند. مسائل فرهنگی، معادلات چندمجهولی‌اند، چندی که تا صد می‌رود. نمی‌شود دست روی یک مختصات فرهنگی گذاشت و گفت: «جواب، همین است که هست!» همیشه می‌شود دور مسئله‌ها چرخید و از دریچه‌ای نو، تماشایشان کرد و با این بازنگری، به پاسخی تازه رسید. ادبیات می‌گوید برای رسیدن دو نقطۀ فرهنگی به هم، ناگزیر از یک خط صاف همگانی نیستیم. ادبیات، هدهد خردمند دستۀ پرندگان است که پی راه می‌گردند. به همه سمت بال می‌زند. امکان‌ها را می‌سنجد. اگر کمی سمت نقطۀ روبه‌رو سرک بکشیم، مسیر دیگری برای رسیدن به هم، پیدا خواهیم کرد؟ ادبیات می‌گوید وحدت تنها با یک پاره‌خط صاف حاصل نخواهد شد. سینما هم وام‌دار همین ادبیات است که اعلام می‌کند: «راه‌های رسیدن به خدا، به عدد آدم‌های دنیاست» و در عین حال، «صراط مستقیم» را شانه‌به‌شانۀ دین، به رسمیت می‌شناسد. ذات ادبیات، همین متناقض‌نمای شیرینی‌ست که اهالی‌اش آن را عمیق و دقیق، درک می‌کنند. 🔹حالا روی صفحۀ شطرنجی روزگار، مسئلۀ «حجاب» رسم شده. ریاضی‌دان‌ها، ادبیاتی‌ها، فرهنگی‌ها، سینمایی‌ها و دین‌شناس‌ها، همه روی این صفحه خم شده‌اند و این مسئلۀ بغرنج را تماشا می‌کنند. پیر فرزانه‌ای، چندی پیش، پنجره‌ای نو سمت این مسئله باز کرد و «حجاب سیاسی» را به بقیه نشان داد. حالا، وزن مسئله با این نگاه نو، بیشتر هم شده. شمار مجهول‌هایش از حساب خارج است. چه‌کسی داوطلب می‌شود؟ چه‌کسی پای تخته می‌آید و بر این باور است که برای این معادلۀ صدهامجهولی، پاسخی یگانه دارد؟ 🔸من پای پنجرۀ ادبیات و فرهنگ، به تماشا ایستاده‌ام. هرگز ادعا نمی‌کنم پاسخ را می‌دانم، اما از این زاویه که به صفحۀ شطرنجی نگاه می‌کنم، یک چیز را می‌فهمم. انعطاف. انعطاف دربرابر تعصب. ریاضیات باید به دامن ادبیات بیاویزد تا برایش چراغ بگیراند. اگر بنا باشد در این معادله، نقطه‌ها، قرص و محکم، بی‌اعتنا به هم، سر جایشان بمانند، در بهترین حالت، تنها یک پاره‌خط مستقیم شاید آن‌ها را به هم برساند. از کجا معلوم که راهی جز این نباشد؟ برای معادله‌ای که صدها باعث و بانی دارد، مگر می‌شود یک پاسخ قطعی داد و به هیچ پنجرۀ دیگری قانع نشد؟ 🔹تعصب، نکتۀ انحرافی این معادله‌ست. تا وقتی نقاط دو سر نمودار، پا در یک کفش کنند و به هیچ زبان مشترکی نرسند، به جای پاسخ، تنها به یک گزارۀ قطعی می‌رسیم: دوقطبی. شکاف عمیقی وسط صفحه خواهد افتاد. جمعیت نقاط، متفرق خواهد شد. آن‌وقت، هیچ خط صاف و هیچ منحنی منعطفی نمی‌تواند از بریدگی کاغذ بگذرد و نقطه‌ها را به‌هم‌برساند. حقیقت، استوار و نستوه، سر جای خودش ایستاده. جایی‌ست در میانۀ این هزارتوی مغلق، شاید نزدیک‌تر به نقطه‌ای و دورتر از نقطه‌ای دیگر. برای برون‌رفت از این هزارتو، شرط اول قدم آن است که تعصب را کنار بگذاریم. 🔸پذیرش، همدلی، احترام متقابل و گفت‌وگوی سازنده، همه مولود همین تصمیم خواهند بود. آن‌وقت، اگر چنان که ادبیات به ما آموخته، با هم کلمه مبادله کنیم، اگر با کلمات روشن به استقبال هم برویم، شاید پاسخ، از میان دستان درهم‌گره‌خوردۀ ما جوانه بزند. شاید پیچک منعطفی دور دستان ما بپیچد و به یادمان بیاورد می‌توان از مسیرهای متعدد، به یکدیگر رسید. آن‌وقت، آینه‌ای اگر برابر ما باشد، از میان شاخ و برگ این پیچک سرسبز، تصویر باشکوهی را خواهیم دید. آن‌ها که منطق‌الطیر عطار را خوانده‌اند، خوب می‌دانند چه می‌گویم. چه خواهیم دید؟ شکوه بلندای قاف و سی مرغ که با همۀ تفاوت‌ها و کم‌وکاستی‌هایشان، کنار هم تا قاف بال زده‌اند و سیمرغ شده‌اند. 🆔 @vaavmag 🔗 https://vaavmag.ir
🔹️زیبا کردن چیزهای نازیبا! ▫️https://vaavmag.ir/2023/04/3813/ ▫️@vaavmag
🔻زیبا کردن چیزهای نازیبا! ✍️ جعفر علیان‌نژادی 🔹زیبایی نقاشی‌گونه، معادل واژه‌ای است که در زیبایی‌شناسی با عنوان پیکچرسک یا پیتورسک از او یاد می‌شود. در حین مطالعه‌ی معنای دقیق این واژه و کاربست آن، متوجه موضوعی شدم که این روزها به نحوی با آن درگیریم. خوبی بسیاری از این مفهوم‌سازی‌ها و واژه‌یابی‌ها، کمکی است که آنها به درک ما از گیروگرفتاری‌های نوپدید و مسائل مستحدثه می‌کند. 🔸برای روشن شدن بیشتر معنای پیتورسک باید بدانیم‌ می‌توان در یک تقسیم بندی کلی، از سه نوع امر هنری حرف زد: امر والا، امر زیبا و امر پیتورسک. در این یادداشت تعریف امر والا و امر زیبا مدنظر نیست. اما امر پیتورسک در معنای عام خود به هر آن چیزی گفته می‌شود که شایسته‌ی بازنمایی (به‌تصویرکشیدن یا نقاشی‌کردن) است و تنها هنرمند صلاحیت انتخاب آن را دارد. در طول تطور‌ تاریخ هنر، تشخیص شایستگی بازنمایی اشیاء جهان خارج از ما توسط هنرمند، به تدریج مورد سؤال واقع شد و به نوعی این ملاک به ضد خود تبدیل شد. اگر در زمانی این تنها هنرمند بود که به بازنمایی نقاشی‌گونه‌ی جهان می‌پرداخت، با گذشت زمان هرچیزی توسط همه‌کس شایسته بازنمایی دانسته شد. به نوعی در خصوص هنر بودن یا نبودن بازنمایی همه‌چیز، سؤالاتی جدی در زیبایی‌شناسی مطرح شد. 🔹اگر قرار باشد همه‌چیز شایسته‌ی بازنمایی زیبا باشد، پس هنر به عنوان یک امکان خلق معنا و زیبایی، چه کارکردی برای هنردوستان خواهد داشت؟ این هنر چگونه می‌تواند منجر به فراروی و تأمل مخاطب شود؟ اصلا زیبایی این اثر چگونه به مخاطب منتقل شود؟ به هر حال سوالاتی از این دست، اساسا هنر بودن امر پیتورسک را زیر سؤال برد. با این توضیحات، هنرسازی از چیزهای غیرشایسته رایج شد. مثلا از امر پیتورسک در کمک به زیباسازی کاذب (اغواگری) کالاهای نظام‌ سرمایه‌داری استفاده شد. در صنعت تبلیغات نیز بهره‌برداری و به بیان بهتر سوءاستفاده از پیتورسک شایع شد. 🔸برخی فیلسوفان هنر نیز اساسا مدل بازنمایی اینستاگرام را نیز هنر پیتورسک می‌دانند. اینکه هر چیزی شایسته بازنمایی هست یا نیست، ارتباطی با زیبایی آن چیز ندارد، بلکه با منطق تجارت، شهرت، ابتذال و... مرتبط است. زیبا کردن چیزهای نازیبا منطق بازنمایی در اینستاگرام است. در هنگام مواجهه با صفحات این شبکه اجتماعی فراگیر وقتی چیزی توجه ما را جلب می‌کند، باید بدانیم که آیا در تله‌ی پیتورسک افتاده‌ایم، یا خیر. سؤال خودآگاهانه‌ای که می‌تواند این یادداشت پیش‌روی ما بگذارد آن است که بدانیم آیا این بازنمایی و زیباسازی واقعی است یا مرتبط با نیات دیگر است؟ به نوعی با فهم منطق هنر پیتورسک می‌توانیم خود را از شر هژمونی زیبایی و جذابیت کاذب، خلاص کنیم. در نهایت آنکه بدانیم پشت این تکنولوژی ارتباطی چه نیات پنهان دیگری خوابیده است. 🔹بگذارید مثال دیگری در رابطه با کاربرد هنر پیتورسک بزنیم. پیتورسک در حوزه‌ی سیاسی نیز می‌توان کارکرد داشته باشد.‌ امروز بنیان تمام نظام‌های مدعی دموکراسی بر سازوکار «نمایندگی» است. بدون واسطه‌ی نماینده، اساسا تحقق حکومت مردمی ممکن نیست. این مسأله در برخی موارد تبدیل به معضل می‌شود، خصوصا اگر پای هنر پیتروسک به‌ میان بیاید. این تنها نماینده‌ی شایسته است که می‌تواند به خوبی مطالبات و خواسته‌های مردم را نمایندگی کند. اما پیدایش نمایندگان مردم‌فریب، ملاک شایستگی نمایندگی را تغییر داده است. نماینده هر چقدر گنده‌گو و پروعده‌تر، پرطرفدارتر. پیتورسک ملاک شایستگی نمایندگی را عوض می‌کند. مثال دیگر کاربرد امر پیتورسک، ویترین برخی مغازه‌ها است. برای همه‌ی ما پیش آمده که برای خرید چیزی به بازار رفته‌ایم اما چیز دیگری توجهمان را جلب می‌کند. این تغییر توجه از چیز مورد نیاز به چیز جذاب، تاثیر پیتورسک ویترین و رنگ و لعاب بازار است. در خصوص پیتورسک مثال‌های دیگری هم می‌توان زد. کشف مثال‌های جدید، به معنای درک مفهوم پیتورسک و خودآگاهی از گرفتار نشدن به چنین تله‌هایی است. کافی است کمی با دقت مفهومی به‌ اطراف خود نگاه کنیم، تله‌های پیتورسک قابل شناسایی خواهد شد. 🆔 @vaavmag 🔗 https://vaavmag.ir
🔻این خطای شناختی را فراموش نکنید! ✍️ راحله صالحی 🔸آن روزها که شعار زن، زندگی، آزادی تازه میهمان سفره‌ی کلام بعضی‌ها شده بود؛ با یک عزیز پشت ترافیکی سنگین، ثانیه‌ها را دنبال می‌کردیم. ماشین‌های دوروبر، برخی موسیقی گوش می‌دادند و برخی رادیو. عده‌ای مثل ما با یکدیگر صحبت می‌کردند و گروهی سکوت بودند و تماشا. از کنار ماشینی رد شدیم که خواننده‌اش می‌خواند: «برای توی کوچه رقصیدن، برای ترسیدن به وقت بوسیدن، برای خواهرم خواهرت خواهرامون، برای...» تا چندصد متر جلوتر آهنگ باسماجت خودش را چسبانده بود به پرده‌ی گوش‌مان: «برای این همه شعارهای توخالی...». وقتی بالأخره موزیک تمام شد، یک سواری مثل برق و باد، از خط ویژه‌ی بغل‌دست‌مان رد شد و تنها صدای درون ماشینش را برای‌مان به یادگار گذاشت. «برای دختری که آرزو داشت پسر بود، برای زن زندگی آزادی... » 🔹بغل‌دستی‌ام گفت: «همه دارن به این آهنگه گوش می‌دن‌ ها!» ابروهایم را بالا انداختم و پرسیدم: «از چندتا ماشین صدای این آهنگ اومد؟» جواب داد دوتا. دوباره سؤال کردم: «الان چندتا ماشین توی ترافیکه؟» لب‌ها را به هم فشار داد، از پنجره بیرون را از نظر گذراند و گفت: «حدود دویست‌تا». چهره‌اش شبیه کودکان نادمی شده بود که سهوا سطل ماست را روی فرش تازه شسته‌ شده چپه کرده‌اند. موج خنده داشت روی لب‌هایم فرود می‌آمد که سر بزنگاه، درسته قورتش دادم تا فکر نکند مسخره‌اش می‌کنم. «دوتا از دویست‌تا، یعنی همه؟» بغل‌دستی‌ام رفت در افق محو شود و من رجوع کردم به آن‌چه از درس‌ها در ذهنم باقی مانده بود: 🔸«خطای شناختی»ای که در مکالمه‌ی میان من و دوستم رخ داده بوده بود، «تعمیم افراطی» نام داشت. روان‌شناسان می‌گویند «وقتی شما صرفا براساس یک رویداد خاص، یک الگوی کلی و فراگیر منفی را استنباط می‌کنید» مبتلا به این خطای شناختی شده‌اید. این دسته از افراد گرایش دارند که هر حادثه‌ی منفی و ناکامی را شکستی تمام‌عیار و تمام‌نشدنی تلقی کنند. استفاده از کلماتی مثل هرگز و همیشه زیاد در صحبت‌های آن‌ها دیده می‌شود. 🔹«خطای شناختی» یکی از شایع‌ترین ویروس‌های فکری است و مانند کووید-۱۹ انواع گوناگون دارد. ذهن‌خوانی، پیش‌گویی، فاجعه‌سازی، برچسب زدن، دست کم گرفتن جنبه‌های مثبت، فیلتر منفی، استدلال هیجانی، مقایسه‌های غیرمنصفانه، تفکر دوقطبی، و تعمیم افراطی فقط بخشی از سویه‌های مختلف این ویروس خطرناک هستند. البته خطاهای شناختی نوعی بیماری مخفی هستند که یافتن‌شان به دقت و آگاهی نیاز دارد. از طرفی به علت شیوع بالایی که دارند، حضورشان میان مردم عادی شده؛ آن‌قدر عادی که گاهی اگر نباشند فکر می‌کنیم یک جای کار می‌لنگد. 🔸بعضی وقت‌ها افکار منفی از ذهن ما عبور می‌کنند، اما سالم و به‌جا هستند. در چنین زمان‌هایی نیاز هست که برخورد واقع‌بینانه‌ و کارآمدی با افکار منفی و موقعیت‌های مرتبط با آن داشته باشیم. اما حقیقت این است که اکثر اوقات نگرش‌های منفی اغراق‌شده و دارای انحراف‌اند و به حالتی غیرواقع‌بینانه، مخدوش و ناشی از خطاهای شناختی می‌باشند. می‌دانید مشکل از چه زمانی شروع می‌شود؟ از هنگامی که ما این باورها و گمان‌های اغراق‌شده و انحراف‌یافته از واقعیت را عین واقعیت می‌پنداریم و فکر می‌کنیم وحی مُنزل هستند. فاجعه زمانی رخ می‌دهد که ما بر مبنای درست پنداشتن آن‌ها، دست به تنظیم رفتارهایمان می‌زنیم؛ و شما تصور کنید رفتاری که سرچشمه‌اش یک باور غلط باشد، چه آثار ویرانگری می‌تواند برای فرد و جامعه به جا بگذارد؟ 🆔 @vaavmag 🔗 https://vaavmag.ir
🔹️این خطای شناختی را فراموش نکنید! ▫️https://vaavmag.ir/2023/04/3814/ ▫️@vaavmag
🔹️راز های مهم رابطه مادر و فرزند ▪️تحقیقات جدید عصب شناسی پرده از راز مهمی درباره جایگاه « مادری » برداشت ▫️https://vaavmag.ir/2023/04/3815/ ▫️@vaavmag
🔻رازهای مهم رابطه‌ مادر و فرزند ▪️تحقیقات جدید عصب‌شناسی، پرده از راز مهمی درباره جایگاه «مادری» برداشت ✍️ سیده راضیه حسینی 🔸یک موقعیت پرتنش در فضای عمومی را در نظر بگیرید؛ مثلا به‌سختی جای پارک پیدا کرده‌اید، دیرتان شده و یکی به‌ناحق آن را تصاحب کند. چه واکنشی نشان می‌دهید؟ 🔹در چنین موقعیتی معمولا آدم‌ها یکی از این چند واکنش را انتخاب می‌کنند: یا به سرعت شروع می‌کنند به داد و فریاد و دعوا؛ یا برای اجتناب از درگیرشدن، قید آن جای پارک را می‌زنند و دوباره شروع می‌کنند به گشتن؛ یا از دیدن آن موقعیت شوکه‌ می‌شوند و می‌مانند چه واکنشی نشان دهند. بعضی‌ها هم پیاده می‌شوند و سعی می‌کنند محترمانه و قاطع از حق خود دفاع کنند. 🔸تحقیقات علمی جالبی در این خصوص وجود دارد که نشان می‌دهد واکنش فرد را «سیم‌کشی‌» مغزش تعیین می‌کند؛ یک مشخصه‌ی مغزی که در کودکی شکل می‌گیرد و ریشه در نوع ارتباط مادر با فرزندش دارد. (این ارتباط در غیاب مادر، توسط مراقب نوزاد شکل می‌گیرد.) این تحقیقات در حوزه «عصب‌شناسی بین‌فردی» (Interpersonal Neurobiology) انجام گرفته‌است؛ در این شاخه‌ی علمی که از تلفیق ۱۳ رشته ایجاد شده، نحوه‌ی رشد مغز و تأثیر ارتباطات‌ فردی بر روی آن مورد مطالعه قرار می‌گیرد. همچنین محل دقیق فعالیت‌های مختلف در مغز مشخص شده و ثابت شده اگر این قسمت‌ها در دوران نوزادی و کودکی به درستی شکل نگیرد،  مشکلات عمده در زندگی افراد ایجاد می‌شود. طبق تحقیقات صورت گرفته در این حوزه، مغز دو بخش تحتانی و فوقانی دارد: 🔹بخش تحتانی که با حیوانات مشترک هستیم را بخش Fight Flight Freeze (بجنگ؛ فرار کن؛ در جا خشک شو) می‌نامند. این بخش واکنشی و کاملا غریزی هست و تعقل در آن جایی ندارد. این قسمت از مغز زمانی‌که فعال می‌شود به شکل ناخودآگاه فرد را در تعاملات با سایرین به یکی از این سه واکنش سوق می‌دهد: پرخاش، طفره ‌رفتن و ترک تعامل و یا ستم‌پذیری. - بخش بالایی که حیوانات یا ندارند و یا خیلی کوچک است بخش تعقل است که امور مربوط به تفکر و استدلال منطقی و بطور کلی برخورد عاقلانه با موضوعات مختلف در این قسمت مدیریت می‌شود. 🔸بخش عمده‌ی ساختار مغز انسان و از جمله این دو قسمت در دوران کودکی و در «تعامل مادر با فرزند» شکل می‌گیرد. کودکی که در سال‌های ابتدایی زندگی، نیازهای عاطفی و مراقبتی وی بواسطه‌ی حضور محبت‌‌آمیز و مداوم مادر یا یک مراقب امن تأمین نمی‌شود، یک دلبستگی ایمن در وی شکل نمی‌گیرد و بخش تحتانی مغز او فعال‌تر می‌شود. این فرد به تدریج که رشد می‌کند، بخش حیوانی مغز او غالب می شود و نتیجه آنکه در برخورد با موضوعات مختلف به جای برخوردی عاقلانه و مبتنی بر منطق، واکنش‌هایی نظیر پرخاش، طفره رفتن از موضوع و یا سکوت و ستم‌پذیری در وی شکل می‌گیرد؛ رفتارهایی که در جامعه به کرات دیده می‌شود. به عنوان نمونه می‌توان به برخورد پرخاشگرانه‌ی بین افراد به کوچک‌ترین بهانه اشاره كرد؛ چه در ترافیک و تصادفات و... و چه در روابط کاری و تجاری. 🔹بنابراین از نظر فیزیولوژیک، در صورت شکل‌گیری یک دلبستگی عاطفی سالم در اثر حضور محبت‌آمیز مادر در کنار فرزند، فردی با توانایی بالای مغزی جهت تعاملات منطقی و بهره‌مند از قدرت استدلال وارد جامعه می‌شود و در اثر عدم شكل‌گيری دلبستگی ايمن در دوران كودكی و در تعامل با مادر، فردی پای به جامعه می‌گذارد که قدرت تعقل پایینی دارد و برخوردهای غریزی در تعاملات وی غالب می‌شود. نکته‌ی مهم اینجاست که اگر به هر دلیلی مادر در کنار فرزند حضور ندارد، فردی که به‌عنوان مراقب در کنار نوزاد حضور دارد، باید با مهر و عاطفه، همان احساسِ امنیت حضور مادر را به او منتقل کند. 🔸اين موضوع يكی ديگر از شواهد بی‌شماری است كه ثابت می‌كند نقش مادری، كليدی‌ترين و اساسی‌ترين نقش در جامعه است كه هيچ نقش دیگری نمی‌تواند در شكل‌دهی به يک جامعه‌ی متمدن و اخلاق‌مدار بر آن پيشی بگيرد. 🆔 @vaavmag 🔗 https://vaavmag.ir
27.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻مستند طنطوره 🔻 💠 به روایت محسن اردستانی 💠
🔹️سه نکته درباره جدیدترین کتاب تقریظی رهبر انقلاب ▫️https://vaavmag.ir/2023/04/3816/ ▫️@vaavmag
🔻سه نکته درباره جدیدترین کتاب تقریظی رهبر انقلاب ✍️ محمد سلیمی 🔹خاتون و قوماندان نام کتابی است که امشب تقریظ رهبرانقلاب بر آن رونمایی شد. این کتاب شرح‌حال ام‌البنین حسینی، همسر شهید مدافع‌حرم علی‌رضا توسلی، فرمانده‌ی تیپ فاطمیون است. 🔹در سال‌های اخیر، این چندمین کتابی است که سوژه‌ی اصلی آن یک «زن» است و با تقریظ رهبرانقلاب همراه می‌شود. پیش از این نیز، تنها گریه‌ کن، مهاجر سرزمین آفتاب، دختر شینا از جمله کتب شرح‌حال بودند که داستان زندگی یک زن را روایت می‌کردند. اما چرا در بین آثار متعدد در حوزه‌ی دفاع مقدس و دفاع از حرم، شرح‌حال‌های زنانه بیشتر مورد توجه و تقریظ قرار گرفته است؟ 1⃣ دوگانه‌ی زن موحد- زن مادی‌گرا به نظر می‌رسد رهبرانقلاب به دنبال معرفی و شناساندن الگوهای قابل دستیابی از یک زن موحد هستند. الگویی که پیش‌تر از آن به‌عنوان «الگوی سوم  زن» نام برده بودند. در واقع تقریظ بر این نوع کتب می‌خواهد بگوید وقتی از الگوی سوم زن و نفی الگوی غرب و شرق حرف می‌زنیم، از چه چیز حرف می‌زنیم؟ وقتی این کتاب‌ها را می‌خوانیم با زنانی مواجه می‌شویم که در هر موقعیتی وظیفه‌ی خود را درست شناسایی کردند. آن‌جا که باید مادری کردند، آن‌جا که باید غمخوار همسر شدند، آن‌جا که باید از این محله به آن محله رفتند تا برچسب «همسران شما برای پول رفتند» را از چهره‌ی شوهرانشان پاک کنند، آن‌جا که باید نان‌آور خانه شدند و آن‌جا که باید، اسباب زندگی دختران نیازمند را تهیه کردند. آن‌ها هیچ وقت در دوگانه‌های نادرست قابل جا دادن نیستند و این تقریظ نشان داد که شاید دوگانه اصلی، زن موحد- زن غیرموحد بوده و باقی دوگانه‌ها تعاریف نادقیق است. 2⃣ چون در زمانه جنگ نرم قرار داریم اگر پذیرفتیم که نبرد امروز، نبرد نرم است پس جامعه نیاز به الگوهایی دارد که بیشتر قابل انطباق با شرایط امروز باشند. به همین دلیل است که می‌بینیم در سال‌های گذشته شرح‌حال خود رزمندگان بیشتر مورد توجه قرار می‌گرفت و امروز شرح‌حال همسران یا مادران شهدا. چون در این نبرد نرم، زنان، هم در جایگاه جنسیتی خود و هم در نقش‌هایی که برعهده دارند نظیر نقش مادری، وزنه سنگین‌تری نسبت به مردان دارند. 3⃣ حمایت از نویسندگان و شاعران زن به نظر می‌رسد یکی از اهداف نوشتن تقریظ بر این کتب، حمایت از زنان نویسنده است. نویسنده‌ی اکثر کتب تقریظی در سال‌های اخیر زنان بودند. آیت‌الله خامنه‌ای با هوشمندی تمام با نوشتن این تقریظ‌ها یا با دادن میدان برای شعرخوانی زنان در دیدار شاعران، دو هدف مهم را دنبال می‌کنند: اول حمایت از رشد و تعالی زنان در عرصه‌ی ادبیات و دوم تلاش برای حفظ زبان فارسی و هویت ملی به واسطه‌ی تولیدات ادبی آنان. 🆔 @vaavmag 🔗 https://vaavmag.ir
34.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸راوی: جعفر حسن‌خانی 🔻راه حل وضعیت امروز ایران چیست؟ ▪️آشوب، مداخله خارجی و مشکلات نهاد دولت، این هر سه با هم از چالش‌های ایران امروز است. اما ایران برای اولین بار نیست که با این شکل از چالش‌ها مواجه شده است. در تاریخ معاصر ایران چنین چالش‌هایی قبلا نیز وجود داشته است. راه‌حل چیست و چه باید کرد؟ در این ویدئو درباره‌ی آن صحبت کرده‌ایم.
🔹️پیشنهاد ها و ضد پیشنهاد های نمایشگاه کتاب ▫️https://vaavmag.ir/2023/05/3817/ ▫️@vaavmag
🔻پیشنهادها و ضد پیشنهادهای نمایشگاه کتاب ✍️ محمدصادق علیزاده 🔸یک. هرزه‌گردی نکنید! به بیان مؤدبانه‌تر، بدون برنامه راهی نمایشگاه نشوید. چرا؟! توی یک چاه ویل می‌افتید که ته ندارد. خودتان هم فکر می‌کنید خیلی بهره برده‌‍اید درحالی‌که صرفا چند ساعت وقت تلف کرده‌اید و خستگی مضاعفی برای خودتان به جان خریده‌اید که تا یک هفته باید پماد ویکس به پاهاتان بمالید! 🔹دو. نمی‌گویم ریز دقیق کتاب‌های مورد علاقه‌تان را فهرست کنید؛ نه! شما حتما بعضی حوزه‌های مطالعاتی دارید که به‌دلیل شغلی، علاقه‌ی شخصی، مهارتی یا حتی تحصیلی آنها را دنبال می‌کنید. لاجرم پیش از رفتن به نمایشگاه ناشرانی که توی این حوزه‌ها فعالیت دارند را شناسایی کنید و در مرحله‌ی اول فقط سراغ آنها بروید. تأکید می‌کنیم توی این مرحله فقط و فقط سراغ همین‌ها بروید. در مراحل بعدی اگر جانی ماند و البته چیزی توی کارت بانکی‌تان، شروع کنید به هرزه‌گردی. 🔸سه. خب حالا سؤال اصلی رخ می‌نماید که چطور ناشران و علایقمان را شناسایی کنیم. در زمینه‌ی علایق مطالعاتی‌تان بهترین کسی که می‌تواند بهتان کمک کند خودتان هستید. اینها را لیست کنید. در مرحله‌ی بعد بروید سراغ کسی که توی فضای نشر شناخت دارند؛ از خبرنگاران و روزنامه‌نگاران گرفته تا خوره‌ی کتاب‌ها تا دوستان و آشنایان و حتی بلاگرهای آدم‌حسابی حوزه‌ی کتاب. معمولا این افراد توی شبکه‌های اجتماعی، توی شبکه‌های بهم متصل، بهم وصلند. کافی‌ست صفحه‌ی اینستاگرام یکی از اینها را پیدا کنید و بروید توی لیست فالویینگ‌هایش تا همین‌جور به‌صورت گلوله‌برفی تعدادی از این افراد را شکار کنید. 🔹چهار. ترجیحا به‌صورت تیم‌های سه چهار نفره‌ی دوستانه به نمایشگاه بروید. البته تیم‌هایی که اعضایشان مثل شما مقدمات بندهای قبل را طی کرده باشند. اینجوری یک گروه کوچک هستید با علایق متنوع و متعدد که همدیگر را از نظر معرفی کتاب‌های خوب پوشش می‌دهند، هم اینکه گذران زمان را کمتر را متوجه می‌شوید. دقت کنید بیشتر از چهار نفر نشوید. تعداد که بیشتر بشود نه تنها مفید نیست بلکه اثر عکس هم دارد. 🔸پنج. اگر راجع به خرید بعضی از عناوین تردید دارید قبل از رفتن به نمایشگاه با دوستان و آشنایان کتابشناس مشورت کنید یا سری به شبکه‌ی اجتماعی کتابخوان‌ها (هم گودریدز هم به‌خوان) بزنید و عنوان مورد نظر را جستجو و مطالبی را که دیگران درباره‌اش نوشته‌اند بخوانید. توی اینستاگرام هم هشتگ آن عنوان کتاب را جستجو کنید و مطالب را بخوانید. 🔹شش. اگر به نیت خرید به نمایشگاه می‌روید یک چرخ‌دستی خرید خانگی با خودتان ببرید. از همان‌ها که بعضی‌ها توی راهپیمایی اربعین هم می‌‎برند. خرید هم کردید محموله‌ را بگذارید توی چرخ دستی. اینجوری از خرکش کردن انواع و اقسام نایلون‌های تا خرخره پر از کتاب هم راحت می‌شوید. 🆔 @vaavmag 🔗 https://vaavmag.ir
🔹️در شبکه یک سیما چه خبر است ؟ ▫️https://vaavmag.ir/2023/05/3818/ ▫️@vaavmag
🔻در شبکه یک سیما چه خبر است؟! ✍️ امین علوی‌زاده 🔹در روزهایی که تلویزیون وضعیت نگران‌کننده‌ای را از حیث مخاطب پشت سر می‌گذارد، با نگاهی گذرا به آنتن برخی از شبکه‌ها که اتفاقا خاستگاه تحولی سازمان به حساب می‌آیند، نگرانی پیرامون این نهاد مهم انقلاب اسلامی بیشتر گردیده است. به‌طور مثال فقط به این آمار گذرا از شبکه‌ی یک سیما توجه کنید: - برنامه‌ی «ورزش و مردم» که جزو قدیمی‌ترین برندهای تلویزیونی سیما به حساب می‌آید پس از ۴۲ سال (از سال ۱۳۶۰) تولیدش متوقف شده است. - برنامه‌ی «سیمای خانواده» که مهم‌ترین برنامه‌ی خانوادگی سیما در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ به حساب می‌آید، پس از ۲۹ سال چراغش خاموش شده است. - برنامه‌ی «صبح بخیر ایران» که تا همین پارسال طبق نظرسنجی‌های اعلامی صداوسیما پرمخاطب‌ترین برنامه‌ی صبحگاهی سیما به حساب می‌آمد پس از ۳۰ سال دیگر در تلویزیون دیده نمی‌شود. - فرمول یک، آفتاب شرقی، مسابقه‌ی ایران، نگاه یک و... هم طی یک سال گذشته تعطیل شده‌اند. 🔸آنهایی که تلویزیونی هستند و خاک صحنه خورده‌اند می‌دانند که برای خلق یک برند رسانه‌ای چه تعداد منابع انسانی کار کرده‌اند، چه پول‌های درشتی خرج شده است و چه میزان صبر و اعتماد با آزمون و خطا همراه شده که مخاطبین بنشینند پای چنین برنامه‌هایی. می‌دانند که چهره شدن امثال هرمز شجاعی‌مهر، ندا ملکی، علی ضیاء و... چقدر هزینه‌بردار بوده است و برای هنگامه‌ی به ثمر رسیدن‌شان چند نفر ساعت خودشان را خرج کرده‌اند. 🔹به نظر می‌رسد بزرگ‌ترین مشکل کنونی شبکه‌ی یک، ساختار مدیریتی آن است. رئیس محترم و جدید شبکه که از معاونت استان‌های حوزه‌ی هنری (که اتفاقا در آنجا خیلی موفق بوده) به ناگاه با رزومه‌ی صرفا مستندسازی، به ریاست ملی‌ترین شبکه‌ی سیما منصوب می‌شود و دومینوی فقدان تیم رسانه‌ای، کنار گذاشتن تهیه‌کننده‌های کارآمد به اسم انقلابی‌گری، خلاء استراتژی در مدیریت صف و ستاد، و حضور پررنگ طیف مشهد حوزه‌ی هنری در لایه‌های مدیران میانی شبکه، همه و همه دست به دست هم می‌دهد تا نهادی که تا چند سال پیش گوی سبقت پرمخاطب‌ترین شبکه را از شبکه‌ی سه گرفته بود، امروز بی‌یال و کوپال و بدون هیچ طراحی مشخصی هزینه‌های هنگفتی را برای تولیدات خود خرج کند و خروجی‌اش بشود برنامه‌های بی‌کیفیت و دود آن هم بیشتر از همه، به چشم مخاطب بینوا برود. 🆔 @vaavmag 🔗 https://vaavmag.ir
🔹️انتخاب کنید: شما جزو کدام یک از دسته ها هستید ؟ ▫️https://vaavmag.ir/2023/05/3819/ ▫️@vaavmag
🔻انتخاب کنید: شما جزو کدام یک از دسته‌ها هستید؟ ✍️ فاطمه‌سادات امامی 🔸تابه‌حال با این سؤال مواجه شده‌اید که ما در چه سطحی از معنای زندگی هستیم؟ اگر زندگی روزانه و سالانه‌ی ما را چارلی چاپلین‌وار و صامت روی دور تند بگذارند روزمرگی‌های ما چه هدف نهایی را در خودش دنبال می‌کند؟ آدم‌ها چطور می‌فهمند هدف دیگران در زندگی‌شان چیست؟ دیوید بروکس در کتاب کوه دوم، تحلیلی از دو سطح متفاوت زندگی و هدف‌گذاری‌های ما دارد: 🔹در دسته‌ی اول آدم‌ها می‌خواهند یک پلیس، پزشک، کارآفرین یا چیزی مثل این‌ها باشند و برای آن تلاش می‌کنند. می‌خواهند هویتی برای خود تشکیل دهند و سعی کنند نشانی از خود در جهان بر جای بگذارند. خانواده تشکیل می‌دهند و از والدین خود مستقل می‌شوند. به عقیدهی دیوید بروکس این آدم‌ها در مسیر رسیدن به قله‌ی نخستین کوه هستند که شمال آرزوها و هدف‌هایی‌ است که فرهنگ عمومی آن‌ها را تأیید می‌کند؛ مثل رسیدن به موفقیت، شهرت مناسب، دعوت شدن به اجتماع، تجربه‌ی کامیابی‌های شخصی و تمام چیزهای معمولی مثل خانه‌ی خوب، خانواده‌ی خوب، غذای خوب، دوستان خوب... 🔸اما به عقیده‌ی دیوید بعد از رسیدن به قله‌ی کوه اول یک اتفاق می‌افتد یک سؤال بزرگ پیش روی همه قرار می‌گیرد: «همه‌اش همین بود؟!» در این نقطه در سراشیبی کوه اول به سمت پایین سقوط می‌کنند. یعنی بعد از چشیدن طعم موفقیت‌های کوه اول احساس رضایت کامل ندارند. تعجب می‌کنند. احساس می‌کنند باید سفری عمیق‌تر وجود داشته باشد. البته بعضی‌ها هم نه با این سؤل بلکه با تجربه‌ی یک شکست از بالای آن قله به پایین می‌افتند. این نقطه دقیقاً جایی است که «شکست خوردن در زندگی می‌تواند شما را متوجه هدفی کند که بهتر از خوشبختی است». بعد از این درک و در این مرحله شما در آستانه‌ی صعود به قله‌ی کوه دوم قرار می‌گیرید به قول دیوید بروک این درک و این فصل‌های رنج، راهی برای افشای عمیق‌ترین بخش‌های خودمان هستند اگر در این سراشیبی سقوط باقی بمانیم و راکد باشیم، می‌شویم آن آدم سال‌خورده‌ای که در درون خودش از شکایت‌ها و رنجش‌های ابدی پرستاری و مراقبت می‌کند و زندگی خود را مثل یک سرخوردگی بی‌پایان می‌بیند که تا روزهای آخر عمر با او همراه خواهد بود. 🔹اما برای عده‌ای این فصل از سرخوردگی‌ها در حکم توقفی است در جریان سطحی زندگی روزمره‌ی ما. با این وقف می‌توانند بخش عمیق‌تری از خودشان را ببینند. جریانی که در آن یک تمایل به فراتر رفتن از خود و مراقبت از دیگران وجود دارد. چیزهای آشنا را این‌بار با چشم‌های جدیدی می‌بینند. دیگر علاقه‌مند به چیزی نیستند که دیگران به آن‌ها القا می‌کنند. دیگر صرفاً به‌دنبال منفعت شخصی نیستند. به‌دنبال پول، قدرت و شهرت نیستند بلکه می‌خواهند به چیزی برسند که واقعاً ارزشمند است. دیوید بروکس این خواسته را کوه دوم زندگی اخلاقی می‌داند که تلاش برای رسیدن به آن از دره‌ی رنج‌ها شروع می‌شود و در متن رنج، انگیزهی حرکت به سوی آن شکل می‌گیرد. آنها در سیری قرار می‌گیرند که اگر جهان به آن‌ها بگوید خواهان استقلال باشند آن‌ها وابستگی متقابل می‌خواهند. 🔸دنیا به آن‌ها می‌گوید به‌دنبال آزادی فردی باشند اما آن‌ها به‌دنبال صمیمیت، مسئولیت و تعهد هستند. مجلات روی دکه‌ها از آن‌ها می‌خواهند که از خود بپرسند: «چه کاری می‌توانم انجام دهم تا خودم را خوشحال کنم؟» اما آن‌ها به چیزی بزرگ‌تر از کامیابی شخصی چشم دوخته‌اند. این آدم‌ها از طریق رنج‌هایشان ساخته‌وپرداخته شدند. در این نقطه آدم‌ها متوجه می‌شوند که بله بعد از همه‌ی این رنج‌های سپری شده، کوه اول، کوه من نبوده است. یک کوه بزرگ‌تر هم وجود دارد که در تضاد با کوه اول نیست و باید به سمت آن حرکت کرد. این سفر دوره‌ی جدیدی از حس رضایتمندی عمیق برای آن‌هاست. 🆔 @vaavmag 🔗 https://vaavmag.ir
🔹️لطفاً سوت پایان را بزنید ! ▫️https://vaavmag.ir/2023/05/3820/ ▫️@vaavmag
🔻 لطفا سوت پایان را بزنید! ✍️ صغری عاشوری 🔹پول زیاد درآوردن و خوب خرج کردن، عمل ناپسندی نیست مشروط به رعایت تعادل! وقتی تعادل رعایت نشود این رفتار آفتی می‌شود که گریبان آدمی را سفت می‌چسبد و روزگارش را تیره می‌سازد. امروز کسی که ثروت زیاد دارد و زندگی لاکچری برای خود رقم می‌زند مورد شماتت قرار می‌گیرد یا حسادت؟ به نظر می‌رسد کسی چنین فردی را شماتت نمی‌کند که هیچ، بلکه بسیاری به داشته‌های او غبطه هم می‌خورند! آدم‌ها مصرف‌زده شده‌اند و از آن لذت می‌برند! مسابقه‌ای که هیچ‌ خط پایانی ندارد!‌ 🔸اما از چه زمانی به جای دست رد زدن به مصرف‌زدگی انسان‌ها تشنه‌ترش هم شدند؟ پاسخ این است از وقتی که شادکامی و خوشبختی با امکان راحت و زیاد خرج کردن معنا شدند. برای این کار رسانه‌، بازیگران، تبلیغات مد، ورزشکاران و حتی سیاستمداران وارد میدان شدند. آن‌ها زندگی‌های ثروتمندانه خود را با تصاویری جذاب به مردم مخابره می‌کردند و خود را شادکام و خوشبخت، مقبول و محبوب در میان مردم معرفی می‌کردند.‌ 🔹این تصویرسازی آنقدر قدرتمند بود که حتی پس از خودکشی افراد سرشناسی چون مرلین مونرو یا ویرجینیا وولف که درمجلات نمادی از «مصرف‌گرایی، خوبشختی است» بودند، کسی از خود سوال نکرد این‌ها که رفاه زیادی داشتند پس چرا دست به خودکشی زدند؟ ‌ 🔸وقتی مصرف‌زدگی در نگاه مردم تبدیل به یک چیز خوب و باارزش شد، آنان که ثروتی نداشتند هم به سوی تظاهر به ثروتمند بودن سوق پیدا می‌کردند. آن‌جا بود که فیک‌ها شروع به رشد کردند. از طلای بدلی بگیرید تا محصولاتی فیکی که برند و نشان شرکت‌های معروف را کپی کرده و روی محصول خودشان می‌چسبانند. البته اسمش را هم به جای فیک گذاشتند «های کپی‌» تا مصرف کننده در باطن خودش کمتر دچار عذاب وجدان شود! ‌ 🔹مصرف گرایی برای انسان عاقبت گزافی دارد اما عاقبت آن برای زنان گزاف‌تر است. زنان در کنار تمام جنبه‌های مصرف‌زدگی که با مردان مشترک است یک گرفتاری مضاعف هم دارند و آن سپردن جسم به انواع جراحی‌ها و تزریق‌هاست چرا که مصرف‌زدگی جسم را هم به مثابه کالا می‌بیند.آن‌ها مجبورند برای چشیدن طعم خوشبختی که دنبالش هستند با تمام جسم و جان‌ خود به دنیای مصرف‌گرایی وارد شوند. 🔸مصرف‌گرایی به مثابه سرابی می‌ماند که انسان را به طمع سیراب شدن به سمت خود می‌کشاند اما در نهایت برهوت بی‌آبی را نصیبش می‌کند. این درحالی است که دین می‌گوید راه اینکه شما حس کنید خوشبختیت این همه سخت گرفتن به جسم و روان و جیبتان نیست، شادکامی در دیدن کاستی‌ها حاصل نمی‌شود بلکه با شکر داشته‌ها پدیدار می‌شود. 🆔 @vaavmag 🔗 https://vaavmag.ir
38.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸راوی : محمد پورغلامی 🔻چرا و چگونه ما انسان‌ها خشمگین می‌شویم؟ 🔹 اگر در جامعه‌‌ای «خشم» بازتولید شود، چه افقی در انتظار آن است؟. جامعه‌ی خشمگین چگونه جامعه‌‌ای است؟ چه کسانی خشم را در جامعه به وجود می‌آورند؟ در این ویدئو درباره‌ی این موضوع صحبت کرده‌ایم.
🔹️بمب ها فرقی بین خون ها نمی‌گذارند ▫️https://vaavmag.ir/2023/05/3821/ ▫️@vaavmag
🔻بمب‌ها فرقی بین خون‌ها نمی‌گذارند ✍️ عبدالله حسنی 🔸سال ۱۳۶۴ به ایران مهاجرت کردیم، روزهایی که ایران درگیر جنگ با رژیم بعث بود. وقتی صدای آژیر بلند می‌شد با همسایه‌ها همگی سمت پناهگاه می‌دویدیم، آن لحظات ایرانی و افغانستانی معنا نداشت. برای بمبی که به سمت ما شلیک شده بود ملیت‌ها و خون‌ها فرقی نداشت. جنگ باعث شد ما فقط همسایه نباشیم، وقتی بزرگترهایمان کنار ایرانی‌ها به جنگ با صدام رفتند، هم‌خون هم شدیم. حتی در صف نفت و کوپن خواربار هم با هم بودیم! 🔹یکبار در مدرسه، مدیرمان سرصف نام من را خواند تا جایزه‌ای به من بدهد، او رو به همه‌ی بچه‌ها گفت: «عبدالله و هموطنان او قهرمان هستند، آنها ارتش سرخ شوروی را شکست دادند». همگی الله اکبر گفتند. بعد از جنگ وقتی اسرای ایرانی آزاد شدند و به میهن بازگشتند من هم می‌رفتم تماشا، با دیدن آزاده‌های ایرانی از ته دل شاد می‌شدم. 🔸ما یک گروه جهادی داریم که با هدف کمک به مهاجرین افغانستانی تأسیس شده اما بارها به کمک برادران ایرانی هم شتافته‌ایم. مثلا وقتی سیل گلستان آمد و آن خسارت‌ها را زد، ما هم گروهمان را برداشتیم و رفتیم گلستان. در این گروه جهادی‌مان یک پزشک ایرانی از اهالی میانه حضور داشت که هر جمعه صبح داوطلبانه خودش به خانه‌ی مهاجرین افغانستانی می‌رفت و بیمارانشان را ویزیت می‌کرد. 🔹اوایل دهه‌ی نود در سوریه فتنه‌ای بزرگ اتفاق افتاد و فصل دوم «خون‌شریکی» به تعبیر مرحوم محمد سرور رجایی شروع شد. ایرانی و افغانی کنار هم زیر یک پرچم جان دادند. آن‌جا برادری ما خیلی بیشتر شد. آن چیزی که ما را باهم برادر کرده بود نه همسایگی خاک‌ها، که یکی بودن عقید‌ه‌ها بود. 🔸ایران و افغانستان در هم تنیده است. یادم هست یکی از آشنایان، زن ایرانی از تبریز گرفته بود، همیشه طعم کوفته‌های تبریزی‌اش را با لذت به یاد می آورم.یا دوستان دیگری دارم که دختر به خانواده ایرانی داده‌اند. دلم می‌خواهد حداقل در این متن، مرزهای دست‌ساز بشری را بردارم و آنقدر ایرانی و افغانی نگویم وقتی این همه در هم تنیده‌ایم، وقتی دیگر شمار دوستان ایرانی‌ام از دستم در رفته، مثل صادق، مثل ذبیح‌الله...من با دوستان ایرانی‌ام ساعت‌ها بحث کرده‌ام باهم گفته‌ایم و خندیده‌ایم و خیلی‌جاها غم یکدیگر را خورده‌ایم. 🔹شاید عجیب باشد، تنها جایی که یادم می‌اندازند من یک افغانستانی هستم و نه ایرانی و یکهو تمام این خط کشی‌های انسانی و دست‌ساز پررنگ می‌شود، موقع تمدید اقامت است. این‌ها را نوشتم تا یادآوری‌ای باشد که ما خیلی سال است دیگر فقط همسایه نیستیم، خیلی وقت است که هم‌جانیم، و خون‌شریک. 🆔 @vaavmag 🔗 https://vaavmag.ir
44.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻در چه خبر است؟ بعد از فرار آمریکایی‌ها از چه اتفاقی افتاد؟ چگونه حکومت می‌کنند؟ محسن اردستانی، در این روایت، مستند جدیدی دراین‌باره معرفی می‌کند.