🔴مناظره دوم: مظلومیت فرهنگ
🔶موضوع اصلی مناظره دوم نامزدهای سیزدهمین دوره ریاست جمهوری، مسائل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بود. اما بدون آنکه بخواهم به کسی جسارت کنم، به اعتقاد این بنده سخنان نامزدهای محترم نشان داد که هیچ کدام فهم درستی از این سه مقوله مهم و حیاتی ندارند!
🔶هیچ کدام از آنان نتوانستند فهم و برداشت صحیحی از فرهنگ و اجتماع و سیاست بیان کنند.
🔶در بیان هیچ کدام از آنان معلوم نشد که نقش و جایگاه «اسلام» در فهم فرهنگی و اجتماعی و سیاسی آنان چیست؟ چه تفاوتی میان «فرهنگ اسلامی» و «اجتماع اسلامی» و «سیاست اسلامی» با فرهنگ و اجتماع و سیاست «غیر اسلامی» قائلاند؟ هیچ تمایزی در سخنان هیچ کدام از نامزدهای محترم مشاهده نشد!
🔶هیچ اشارهای به نقش «فرهنگ» در اقتصاد و سیاست نکردند. گویا همگی آنها آگاهانه یا ناآگاهانه تئوری مارکسیستی زیربنا بودن اقتصاد را پیشفرض گرفته بودند!
🔶هیچکدام از آنان از بنیان اصلی فرهنگ و اجتماع یعنی بنیانهای دینی و ارزششناختی فرهنگ و اجتماع و سیاست سخن نگفت! گویا هیچ فهمی از این حقیقت نداشتند!
🔶هیچ کدام از آنان از نقش هنرهای بیکلام فرهنگساز و سیاستساز یعنی موسیقی، مد و مدل، معماری، شهرسازی و حتی اسباببازیهای کودکان و بازیهای کودکان و نوجوانان در فرهنگ و جامعه و سیاست سخنی به میان نیاورد.
🔶حقیقتاً با مشاهده مناظره دوم دلم برای مظلومیت فرهنگ سوخت.
🔶ناباورانه به همه دغدغهمندان فرهنگ و آسیبهای اجتماعی عرض میکنم هیچ امیدی به دولت آینده برای تقویت بنیانهای فرهنگی و یا کاستن از آسیبهای اجتماعی نباید داشت. خود ما باید مجاهدانه و آتش به اختیار در این زمینهها وارد شویم.
@vaezi_vazna
ناترینگ ۱۴
تولید فرهنگ
فرهنگ به عنوان یک پدیده در زندگی انسان از بدو تولد در شکل بخشی شخصیت افراد موثر است و خانواده به عنوان مهم ترین پایگاه اجتماع پذیری کودک نقش کلیدی در فرهنگ پذیری ایفا می کند تا جاییکه نظام ارزشی هر فرد در فرهنگ ، خانواده و جامعه ایی که در آن رشد کرده است شکل می گیرد همچنین شناخت شخصیت و نظام رفتاری هر فرد نیز با توجه به این عوامل امکانپذیر خواهد بود لذا فرهنگ هویت شخص و جامعه را شکل می دهد .
قدرت فرهنگ آنچنان است که حتی نیازهای اساسی انسان را تحت الشعاع قرار می دهد فردی که در فرهنگ اسلامی رشد کرده است شاید اعتقاد کافی برای روزه گرفتن نداشته باشد ولی به خاطر فرهنگ حاکم مبادرت به روزه می کند و چه بسا آموزه های فرهنگی نیاز جنسی افراد را برای حفظ پاکدامنی محدود سازند.
نسبت فرهنگ و انسان را نسبت ماهی با آب می دانند که هم در آن زندگی می کند و هم تغذیه می کند انسان بدون فرهنگ توان زندگی ندارد و خوراک فکری خود را نیز از فرهنگ جامعه ارتزاق می کند از اینرو همه مسایل اجتماعی ، اقتصاد، سیاست تحت تاثیر فرهنگ می باشند
امیل دورکیم بیان می دارد
هنگامیکه شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه دارای ثبات و استحکام باشند آرزوها و نیازهای افراد از طریق هنجارها و ضوابط و ضمانت های اجرایی آن تنظیم می گردد ولی اگر هنجارهای اجتماعی و فرهنگی دچار ضعف و سستی شوند یک وضعیت آشوب ایجاد می شود که به نارضایتی اجتماعی می انجامد
حال در جامعه در حال گذار ما که از سنتی به طرف مدرنیته در حال حرکت می باشد اگر تولیدات فرهنگی متناسب و پاسخگوی قشر جوان نداشته باشیم یقینا شاهد آشفتگی ها و نارضایتی های فرهنگی خواهیم بود و این اهمیت روزافزون فرهنگ در عصر ما می باشد لذا فرهنگ بر همه پدیده های بشری مقدم می باشد و تولید فرهنگ باید ضرورت نخست متولیان جامعه باشد
@vaezi_vazna
ناترینگ ۱۵
العلما ورثه الانبیا
ارادت مردم در سوگ علامه ذوالفنون
حسن زاده آملی حاکی از ارتباط عمیق مردم با روحانیت اصیل و عملگرا می باشد.
این واقعه نشان داد اگر روحانیت در تراز علمی جامعه خود باشد و از طرفی بر قله اخلاص و تهذیب نفس قرار بگیرد و آگاه به مسولیت خود برای رشد جامعه باشد و همراه مردم در همه مراحل زندگی باشد همچنان جزو گروههای مرجع بوده و در قلب و اندیشه و بنان جامعه جای دارد .
برخی مدعی کاهش محبوبیت روحانیت در جامعه می باشند و علت آنرا حضور روحانیت در سیاست و یا مناصب قدرت می دانند و علت محبوبیت حضرت علامه را نیز عدم مشارکت ایشان در سیاست بیان می کنند ، که البته این برداشت اشتباه می باشد زیرا کسی که اندک شناختی از زندگی علامه داشته باشد می داند که او از نظام و انقلاب و امامین انقلاب نهایت حمایت و پشتوانی را داشته است منتهی نحوه مشارکت علامه در سیاست به شکل خاصی بوده است شکلی که کمترین آسیب را متوجه نهاد روحانیت می کند.
البته مشارکت روحانیت در سیاست ممکن است آسیبهایی را برای نهاد روحانیت داشته باشد ولی به مراتب نتایج مثبت این حضور بسیار بیشتر می باشد که خود بیانی مفصل می طلبد
کاهش محبوبیت روحانیت در جامعه به علت عواملی چند می باشد
۱ .عرفی شدن جامعه
در قرن اخیر جامعه جهانی و به تبع جامعه ایرانی دست به تقدس زدایی زده است یعنی دیگر آن نگاه تقدس بخش به امور را ندارد طبق آمارها ۸۵ درصد مردم حضور روحانیت را به عنوان یک قشر در جامعه قبول دارند ولی همانند متخصصین دیگر ، یعنی دیگر نگاه تقدس برای روحانیت ندارند بلکه به عنوان یک پدیده اجتماعی به آن نگاه می کنند
و این نگاه ربطی به دخالت روحانیت در سیاست ندارد بلکه از پیامدهای مدرنیته می باشد
۲ . بازی قدرت
آمیزش روحانیت با احزاب مختلف و قرار گرفتن در بازی قدرت احزاب خودبخود در کاهش محبوبیت روحانیت نقش دارد.
۳ . کارآمدی دولت
چون نظام منتسب به روحانیت است لذا خواه نا خواه کار آمدی یا ناکارآمد ی دولتها نیز در میزان محبوبیت روحانیت موثر است
۴ . بنیادگرایی روحانیت
مقاومت برخی روحانیون در برابر مسایلی که نیازمند تحول است و در واقع تحجر و جمود روحانیت نیز باعث منزوی شدن روحانیت شده است
۵ . هجمه های ضد انقلاب
تبلیغات و هجمه هایی که دشمنان نظام و دین بر علیه روحانیت به ویژه روحانیت آگاه و انقلابی دارد به ویژه با گسترش فضای مجازی و رسانه ایی هم باعث تغییر نگاه جوانان به ویژه آنانی که ارتباط مستقیم با روحانیت ندارند و تحت تاثیر این تبلیغات شده اند نیز در کاهش محبوبیت تاثیر زیادی دارد
۶ . دنیاگروی روحانیت
دنیاگرای و زندگی اشرافی برخی روحانیون به ویژه روحانیونی که در قدرت قرار دارند تاثیر بسیار در نوع نگاه مردم گذاشته است.
ولی به رغم همه این عوامل عشق مردم به علامه حسن زاد آملی ثابت کرده است که اگر روحانیت بر مدار علم بالا و به روز ، تقوا و اخلاص، مردم گرایی و عدم فاصله بین خود و مردم باشد همچنان در قلب و محور احساسات مردم قرار دارد
طوبی له و حسن الماب
واعظی وزنا
@vaezi_vazna
بسمه تعالی
سلام
مطالبی با عنوان ناترینگ در کانال منتشر میشود را مفید میدانم واز این باب سپاس گزارم
در مطلب شماره ۱۵ با عنوان العلما ورثه انبیا به نگارش در اوردید که اینجانب با توجه به فهم خود نقد و تحلیلی را خدمت جنابعالی میرسانم که لاجرم به معنی نفی و یا تقابل با رویکرد فکری جنابتان نیست بلکه با واشکافی آن سعی در شفاف سازی و درک صحیح تر و صریح تر از موضوع را به خوانندگان بر سانم
۱)اشاره شما به ارتباط عمیق مردم با روحانیت اصیل و عمل گرا در واقع اشاره به یک نوع تقسیم بندی جامعه روحانیت داردمبنی براینکه در مقابل روحانیتی داریم ۱) غیر مردمی ۲)غیر عمل گرا اگر این روش را بپذیریم به این سوال میرسیم که چه کسی یا کسانی مسببان این نوع تقسیم بندی برای جامعه روحانیت شده اند و روحانیت اصیل در مواجهه با آن چه اقدامی نموده ، در ادامه مطلب اشاره داشتید اگر روحانیت در تراز علمی جامعه باشد و دارای شرایطی ، جامعه واکنش مثبت نشان میدهد این نشان دهنده این واقعیت است روحانیت که غالبا بعد از انقلاب ۵۷حاکمیت رادر دست دارد در کم وکاستی و نابهنجاری های جامعه در تراز علمی و شرایط لازم که اخلاص وتهذیب نفس و رعایت تقوا بوده را ند اشته که جامعه پالس منفی بروز میدهد و گواه انست که جامعه و عموم افراد برصراط مستقیم عمل می نماید و این سوای ازمعدود افرادی است که نابهنجاری دارد این نوع تفکر و اظهارات از کسی که ملبس به لباس روحانیت است نشان از آزاد اندیشی و شجاعت را به مخاطب القا میکند در عین حال مخاطب و جامعه انتظار اظهار نظر صریح تر و بی پرده تر و مقابله عینی با روحانیت غیر اصیل از طرف طیف اول میباشد که متاسفانه نشانه های آن در جامعه به وضوح دیده نمی شود
در ادامه با عنوان (برخی ها)که مدعی کاهش محبوبیت روحانیتند وبا اشاره مسئله سیاست و مناصب قدرت و همچنین نحوه سلوک حضرت علامه حسن زاده و اینکه جامعه تصور اشتباهی دارد مبنی بر اینکه حضرت علامه حضور فعالی در مسئله سیاست و مناصب قدر ت داشته ولی فعالیتشان شکل خاصی بوده و نمیتواند دلیلی بر کاهش میزان محبوبیت روحانیت باشد ب نگارش در آوردید،توضیح اینکه متاسفانه آزادی بیان در جامعه در انحصار اصحاب قدرت است و کسی جرات بررسی و پایش میزان محبوبیت روحانیت در جامعه رادر خود نمی بیند و نهاد روحانیت با مصونیت قضایی که برای خود درست کرده اقدام به پایش خویش نکرده ویا اگر بوده در مناطق خاصی از جغرافیای ایران بوده و اطلاعات آن منتشر نشده و بیان داشتید مشارکت علامه به شکل خاصی بوده که کمترین ضربه را به نهاد روحانیت زده و اقبال عموم رادر پی داشته خود گویایی این حقیقت است که مردم تا چه اندازه به حضور روحانیت در ارکان حکومت علاقمند اند ودر ادامه با اشاره به مشارکت روحانیت که ممکن است اسیب هایی داشته باشد ولی فواید و ثمرات ان بیشتر است با این پرسش مواجه میشود ۱)عدم مشارکت جدی و صریح حضرت علامه حسن زاده از نتایج مثبت ان کاسته و ایشان به کم کاری و عدم فهم موضوع متهم گشته و کسانی که مشارکت صریح تر دارند خدمت بهتر وبیشتری داشته اندکه این برای عموم افرادی که به ایشان وسبک زندگی شان اعتقاد و باور داشتند در تضاد است ۲) چرا جامعه به سبک زندگی علامه واکنش مثبت بروز داده ،جامعه دچار اشتباه شده و یا اصرار حکومت برترویج نوعی از حکمرانی که غالبا در مواردی اجبار را به همراه دارد باعث نوعی نگاه دل زده از روحانیت میشود. در مغایرت سیر و سلوک زندگی حضرت علامه در زمان حیات و بعد از رحلت با روحانیون هم عصر خویش تفاوت های فراوانی است حتی محل دفن ایشان متفاوت از علما و روحانیون برجسته می باشد این رفتار هاست که تمایزشان را میرساندو لایه های اجتماعی جامعه این مبتدیات زندگی و رفتار را فهم و ارزش گزاری مینماید .
در بیان کاهش محبوبیت روحانیت عواملی را برشمردید
۱)عرفی شدن جامعه
نگاه جامعه جهانی به روحانیت با نوع نگاه جامعه ایرانی و خصوصا حکومت به نهاد روحانیت متفاوت است در جامعه جهانی روحانیت درامر سیاست نقش بسزایی ندارد اما درجامعه ایرانی روحانیت با فرهنگ و تمدن این سرزمین تنیده شده ودر این دهه اخیر روحانیت با در دست داشتن حکومت یک خود زنی کرده که منجر به تقدس زدایی از خویش کرده اتفاقا این جامعه بوده که تقدس روحانیت را حفظ کرده و به ان حرمت داده ، اگر روحانیت را به یک باغ تشبیه کنیم جامعه انسانی حکم زمین برای ان باغ را دارد تا زمین نباشد باغ معنا ندارد
۲)بازی قدرت :اگر این ،امر پسندیدهای نیست که نیست چه کسی باید به نهاد روحانیت نهیب بزند مگر ایات عظام و حضرات امثال حسن زاده چنین نقشی برایشان تعریف نشده که عدم تذکر آن موجبات کاهش محبوبیت را فراهم میسازد مگر انکه لایه ای از روحانیت چنان قدرت داشته باشد که چنین نقدی را حتی به افرادی همانند علامه حسن زاده نمیدهد و ان را برنمی تابد حال چرا عقوبت و کم کاری و عدم همیاری به پای ملت لحاظ شود
۳) کار آمدی دولت : در ۴۲سال بعد از انقلاب اسلامی ۵۷درکمتر از دو سال اول و ۸سال دولت دکتر احمدی نژاد دولت به معنای مصتلح ان زیر نظر روحانیت اداره شده این سوای در اختیارداشتن کل حکومت توسط روحانیت میباشد اگر ناکارآمدی دولت را در کاهش محبوبیت بپذیریم باید روحانیت خودش را از دولت کنار بکشد و تا حدود زیادی در حکومت داری هم این گونه عمل نماید در حالی که روحانیت تشنه دولت و حکمرانی است و مسولیت آن را نمی پذیرد
۴)در مورد بنیادگرایی روحانیت که نیازمند تحول است متاسفانه در یک صد سال اخیر که آموزش به شکل نوین شکل گرفت و آموزش ازمکتب خانه به مدارس امروزی تعمیم یافت نهاد روحانیت به یکباره دستش را خالی دید درابتدا تلاشی در جهت تطبیق خود با علوم روز بعمل نیاورد و عملا آموزش که مختص روحانیت بود از چنگ شان خارج واز اعتبار ان کاست و از انجایی که دانشمندان علوم مختلف پرورش یافته مکتب خانه بودند و پیشرفت های علوم امروز ادامه علوم قدیم در سطح جدید رونمایی شد فشار مضاعف و یک سر در گمی به نهاد روحانیت وارد نمود و عده ای هنوز در ان عالم سیر میکنند و به نظرم تنها چاره را در پرورش افرادی در حوزه های علمیه و ملبس کردن شان دیده اند و از اصل موضوع غفلت ورزید و از قداست علما و روحانیت کاسته و بلحاظ عامیانه ملا دیگر مرجع رجوع به سوالات مردم نیست
۵)دنیا گرایی روحانیت : بزرگترین و مهمترین ضربه ای که روحانیت به خودش زده سبک زندگی ایست که در پیش گرفته به عموم مردم توصیه به تقوا و قناعت و صبر و تحمل مشکلات و مصائب مینماید ولی خودشان بهترین امکانات رادر اختیار دارند نمونه ان صحبت ایت الله شیخ محسن شبستری از علما دارای منصب در حکومت که مردم را به استفاده از خودرو ملی توصیه و خود از خودرو خارجی استفاده مینمود واز ان بدتر توجیهی ست که بعد اظهار داشت این تعارض هاست که باعث ضربه زدن به نهاد روحانیت گردید نه هجمه ضد انقلاب ،اتفاقا جامعه ایرانی هروقت نیروی بیگانه به خاک و کیان و حتی روحانیت حمله کرده بهترین و بیشترین واکنش حمایتی را نشان داده اینکه رفتار های خودمان را عادی انگاری کنیم و به ضد انقلاب نسبت دهیم کار آگاهانه ای نیست از دشمن انتظاری جز دشمنی نیست اما نفاق و منافق از دشمن خطر ناکتر است بی شک ملت دشمن را خوب می شناسد اما نفاق کلاف سردر گم است در پایان با نتیجه گیری تان موافقم انجایی که اشاره کردید اگر روحانیت برمدار علم بالا و باتقوا واخلاص و مردم گرایی پایبند باشد در قلب ملت جا دارد حال اگر حس کردیم این طور نیست ملت عوض نشده بلکه روحانیت و به نوعی شامل حکومت هم میشود به وظیفه خویش بدرستی عمل نکرده و باز گرداندن آن به اصل خویش از همین روحانیت انتظار می رود
به امید ظهور قائم ال محمد
ناترینگ ۱۶
بصیرت در فتنه ها
فتنه یکی از پدیده های جامعه اسلامی است که همواره در طول تاریخ اسلام وجود داشته است و همواره دشمن کوشیده است تا برای رسیدن به منافع سیاسی و اقتصادی خود با ایجاد فتنه جبهه حق را تنها گذارد
تاریخ مسلمانان بعد از رحلت پیامبر (ص) گواه بر وجود فتنه های متعدد در جامعه اسلامی است ، امامت علی (ع) امری بدیهی و یقینی با حضور ۱۰۰ هزار نفر مسلمان در غدیر نقش بست ولی ایجاد فتنه باعث شد که مسلمانان این امر بدیهی را نادیده بگیرند و بعد از ۲۵ سال همه متوجه اشتباه خود شده و به دامن علی (ع) برگردند ولی در ادامه با قتنه های دیگر ۳ جنگ صفین، جمل، نهروان را بر حضرت تحمیل نمود که بلاخره مانه ظهور خورشید امامت علی(ع) در جامعه و سرانجام شهادت آن حضرت را در پی داشت و نهج البلاغه پر از فریادهای حضرت از فتنه های زمان خودش می باشد ،
این فتنه ها بعد از آن در طول تاریخ و همیشه وجود داشته است و تا آخر هم وجود خواهد داشت به ویژه فتنه های آخرالزمان که ویران کننده است به طوری که ذکر شده است در آخرالزمان فرد صبح با ایمان از خانه خارج می شود و شب مرتد به خانه بر می گردد لذا کسب بصیرت برای نجات از فتنه های زمان ضرورت دارد
ابتدا عوامل فرو افتادن در فتنه ها را باید شناخت
عوامل افتادن در فتنه ها
۱ . کینه و دشمنی با حق
بسیاری از افراد با اینکه می دانستند حق با علی (ع) است ولی به خاطر کینه های قبلی حاضر به همراهی با او نشدند
احقاد بدریه و خیبریه و غیرهن
۲ . حسادت
بسیاری از کسانی که با حضرت مخالفت کردند به خاطر حسادت بود مانند عایشه
۳ .فرزند
برخی از افرادی که از حق فاصله گرفتند به خاطر تبعیت از فرزند بود مانند زبیر که دوستدار اهل بیت بود ولی با وسوسه های پسرش حق را نادیده گرفت و عاقبت به خیر نشد
۴ . حزب گرایی
برخی افراد هم چون در دستجات سیاسی قرار گرفتند قدرت تحلیل را از خود سلب کرده و هر آنچه تشکل متبوعشان بگوید عمل می کنند لذا از حق دور می شوند
۵ . قدرت طلبی
برخی هم چون در نظام اسلامی از قدرت کنار گذاشته می شوند شروع به مخالفت می کنند مانند طلحه یا احمدی نژاد
۶ . شهرت گرایی
برخی هم به خاطر مطرح شدن شروع به مخالفت با نظام حق می نمایند
۷ . ثروت گرایی
برخی هم برای رسیدن به ثروت از هر راهی اقدام می کنند ولی چون نظام اسلامی مانع می شود شروع به مخالفت و ندیدن حق می نمایند مانند اشعث
عوامل بصیرت افزا
چه کنیم در فتنه ها وقتی که حق و باطل در هم آمیخته شده است حق را تشخیص داده و گرفتار باطل نشویم
۱ .تقویت اعتقادات
باید از اعتقادات ارثی که از پدران گرفتیم به اعتقادات استدلالی برسیم مطالعه آثار استاد مطهری و علامه مصباح یزدی توصیه می شود وگرنه گرفتار شبهات می شویم
۲ . تقویت ایمان
راههای تقویت ایمان را جستجو کرده و عمل نماییم
۳ . زمان شناسی
شناخت و تحلیل زمانی که در آن به سر می بریم بسیار مهم است چه بسا علمای بزرگ که علم بالا و تقوای عالی داشتند ولی به خاطر نداشتند تحلیل سیاسی گرفتار فتنه شدند در خدمت فتنه گرها قرار گرفتند و در مقابل حضرت امام ره موضع گرفتند
۴ . دشمن شناسی
شناخت دشمن و کیدهای دشمن بسیار مهم است خوارج به خاطر نداشتن تحلیل و ندانستن حیله های دشمن ۱۲ هزار نفر در مقابل علی ع قرار گرفتند و نبرد برده شده را باختند
۵ شناختن مفاهیم دو پهلو مانند آزادی ، دموکراسی،خشونت و... و فتنه گران از آنها استفاده می کنند ولی قصدشان فریب است نه اصلاح
۶ . داشتن سواد رسانه ای و ترفندهایی که دشمن در فضای مجازی از آن استفاده می کند
۷ . شناخت منافقان ، افرادی که در جامعه اسلامی زندگی می کنند و ظاهر اسلامی دارند حرفهای ارزشی می زنند ولی در واقع پیاده نظام دشمن هستند
۸ . رهبری
بر فرض اگر نتوانستیم در شرایط فتنه حق و باطل را تشخیص دهیم وجود رهبری در جامعه برای همین می باشد یعنی در اختلافات که هر کس حرف خودش را می زند جایگاه رهبری قرار داده شده است تا از هرج و مرج و جنگ داخلی نجات پیدا کنیم لذا اگر چه در مساله ایی با رهبری هم عقیده نباشیم ولی به خار جلوگیری از فتنه های بزرگتر با از رهبری تبعیت نمود.
@vaezi_vazna
ناترینگ ۱۷
روحانیت بیدار در فتنه ها
ایجاد فتنه در جوامع اسلامی از بزرگترین حربه های استعمارگران و قدرت طلبان برای استعیلا بر مسلمانان می باشد از فتنه سقیفه تا جمل و نهروان تا کربلا همه حکایت از کاری بودن این نقشه دارند
سکوت و بیداری علما و دانشمندان نقش مهمی در تاثیر گذاری و یا خنثی سازی این فتنه ها دارد تا جاییکه علی (ع) فرمودند:
ما اخذالله علی العلما ان یغار وا علی کظه ظالم و لا سغب مظلوم
نمونه های تاریخی حکایت از آن دارد که روحانیت شیعه در طول تاریخ هم در شناخت فتنه و هم افشاگری آن سربلند بیرون آمده است که به برخی از فتنه های دویست سال اخیر و نقش روحانیت اشاره می شود.
۱ . فتنه مدرنیته
پدیده مدرنیته در دویست سال اخیر جوامع اسلامی را مورد تهدید قرار داده است که در کنار منافع بسیار ،مشکلات عدیده ای را هم در سبک زندگی امروز ما به وجود آورده است که به بحران مدرنیته نامیده شده است.
روحانیت شیعه از جمله سید جمال اسدآبادی از ابتدا متوجه این فتنه شده و تهدیدها آن را متذکر شدند ولی ناشنیده باقی ماند.
۲ . فتنه مشروطیت
پدیده مشروطیت نیز در آغاز بسیار عالی برای تحدید نمودن قدرت دیکتاتوری سلطنت ایجاد شد ولی در میانه راه به انحراف رفت . روحانیت شیعه از جمله شیخ فضلالله نوری فریادها زد تا اینکه به شهادت رسید ولی مسموع نشد ولی همه دیدند که دوباره دیکتاتوری رضاخان حاکم شد و زحمات مشروطیت به هدر رفت و تذکرات شیخ شهید حق بود.
۳ . فتنه جمهوریت
رضاخان جهت انتقال قدرت از قاجاریه به پهلوی دست به فتنه دیگری به نام جمهوریت زد . عده بسیاری فریفته شدند ولی عالم مجاهدی به نام سید حسن مدرس فریاد مخالفت بلند کرد تا اینکه به شهادت رسید و بلاخره همه دیدند که از جمهوریت رضاخانی فریبی بیش نبود
۴ . فتنه تفرقه
فتنه تفرقه که همیشه به ویژه قرون اخیر مهمتمرین دست مایه استکبار شده است تفرقه شیعه و سنی ، تفرقه اقوام ایرانی ولی این فتنه هم با روشن اند یشی مرد بزرگی به نام روح الله الموسوی خمینی خنثی شد هر چند خطر همچنان ادامه دارد.
۵ . فتنه سبز
فتنه سبز که حربه استعمار در برخی کشورهاست که بسیار هم موفق بوده است برای جمهوری اسلامی رقم خورد ولی ایستادگی و افشاگری دانشمندانی مثل خامنه ایی کبیر و علامه مصباح یزدی باعث خنثی شدن این توطئهها شد
خلاصه اینکه
روحانیت شیعه همیشه در تشخیص فتنه موفق عمل نموده است ولی نحوه پاسخگویی مردم به آن ، موجب خروج از فتنه و یا ابتلا به فتنه ها را فراهم آورده است .
@vaezi_vaznz
ناترینگ ۱۸
مهدویت در آیینه فلسفه
نگاه فلسفی به مهدویت بیشتر در فلسفه تاریخ و بیان جبر تاریخی قابلیت بررسی دارد، آنگاه که تاریخ به عنوان شیوه اندیشه ورزی مطرح می شود که بیشتر در فلسفه هگل بیان شده است.
هگل تاریخ را همچون رودخانه ایی می داند که گرچه در مسیر حرکت خود آبگیرها و گردآب های متعدد دارد ولی دارای حرکتی واحد که از جایی آغاز و به نقطه ایی پایان خواهد یافت می باشد.
تاریخ صحنه برخورد تزها و آنتی تزهای بسیاری می باشد تا سر انجام در نقطه پایانی مهدویت سنتز بین تز واقعیت و انتی تز حقیقت اتفاق خواهد افتاد
مهدویت هموار کننده جاده آنچه هست به آنچه باید باشد می باشد زیرا در دوران حکومت مهدی آنچه باید تحقق خواهد یافت و بسیاری از واقعیت های غیر ضرور در زندگی بشر رخت بر می بندد
چنانکه قران نیز صحنه تاریخ را عرصه نزاع بین حق گرایان و باطل گرایان می داند که سر انجام با پیروزی حق بر باطل به پایان خواهد رسید
و در پایان تاریخ ، بشر از سردرگمی ها و نفس طلبیها نجات می یابد و به حقیقت وجود خود خواهد رسید و در نهایت به سعادت که همان نجات از فردیت و اتصال به روح کلی باشد خواهد رسید همانی که پیامبر فرمود:
(لیثیروا لهم دفاین العقول)
پس مهدویت در فلسفه یک حادثه نیست بلکه یک حقیقت تاریخی است .
مهدویت اوج عقلانیت بشر در آینده تاریخ است که بر اثر جبر تاریخی باید اتفاق بیافتد.
@vaezi_vazna
منشور روحانیت ۱
سلام بر حماسه سازان همیشه جاوید روحانیت که رساله علمیه و عملیه خود را به دم شهادت و مرکب خون نوشته اند و بر منبر هدایت و وعظ و خطابه ناس از شمع حیاتشان گوهر شب چراغ ساخته اند.
افتخار و آفرین بر شهدای حوزه و روحانیت که در هنگامه نبرد، رشته تعلقات درس و بحث و مدرسه را بریدند و عقال تمنیات دنیا را از پای حقیقت علم برگرفتند و سبکبالان به میهمانی عرشیان رفتند و در مجمع ملکوتیان شعر حضور سروده اند
@vaezi_vazna
منشور روحانیت ۲
صدها سال است که روحانیت اسلام تکیه گاه محرومان بوده است ، همیشه مستضعفان از کوثر زلال معرفت فقهای بزرگوار سیراب شده اند . از مجاهدات علمی و فرهنگی آنان که بحق از جهاتی افضل از دمای شهیدان است که بگذریم ، آنان در هر عصری از اعصار برای دفاع از مقدسات دینی و میهنی خود مرارتها و تلخیهایی متحمل سده اند و همراه با تحمل اسارت ها و تبعیدها ،زندانها و اذیت و آزارها و زخم زبانها ، شهدای گرانقدری را به پیشگاه مقدس حق تقدیم نموده اند .
@vaezi_vazna
منشور روحانیت ۳
علمای اصیل اسلام هرگز زیر بار سرمایه داران و پول پرستان و خوانین نرفته اند و همواره این شرافت را برای خود حفظ کرده اند و این ظلم فاحشی است که کسی بگوید دست روحانیت اصیل طرفدار اسلام ناب محمدی با سرمایه داران در یک کاسه است
آنها با زهد و تقوا و ریاضت درس خواندهاند و پس از کسب مقامات علمی و معنوی نیز به همان شیوه زاهدانه و با فقر و تهیدستی و عدم تلق به تجملات دنیا زندگی کرده اند و هرگز زیر بار منت و ذلت نرفته اند.
@vaezi_vazna
منشور روحانیت ۴
مخالفت روحانیون با بعضی از مظاهر تمدن در گذشته صرفا به جهت ترس از نفوذ اجانب بوده است . احساس خطر از گسترش فرهنگ اجنبی ، خصوصا فرهنگ مبتذل غرب موجب شده بود مه آنان با اختراعات و پدیده ها برخورد احتیاط آمیز کنند علمای راستین از بس که دروغ و فریب از جهان خواران دیده بودند به هیچ چیزی اطمینان نمی کردند.
@vaezi_vazna
ناترینگ ۱۹
اقبال لاهوری و ختم پیامبری
خاتمیت دین اسلام به عنوان یکی از آموزههای اسلامی مورد کنکاش برخی روشنفکران مسلمان از جمله اقبال لاهوری قرار گرفته است.
اقبال لاهوری در تفسیر خاتمیت نکاتی چند را بیان می کند
۱ . زندگی غریزی
خداوند برای ادامه حیات موجودات زنده عنصر غریزه را در زندگی آنان قرار داد تا برای پاسخ به نیازهای خود به صورت غریزی حرکت نمایند ، و انسان هم از این قاعده مستثنی نیست.
۲ . تجارب عرفانی
غریزه خاص برای هدایت انسان در قالب تجارب عرفانی می باشد ، در واقع برای پاسخگویی به نیاز انسان به تکامل، پیامبر به وسیله تجارب عرفانی مطالب وحی را دریافت و برای بشر بیان فرمود.
۳ . خرد استقرایی
فصل ممیز جهان جدید با جهان قدیم برخورداری بشر از خرد استقرایی می باشد که بشر از کودکی وارد مرحله بلوغ می شود و دیگر به وحی تجربی نیازمند نیست.
۴ . اجتهاد
بشر در عصر جدید با توجه به خرد استقرایی توان حرکت و بروز شدن را داراست و این راز جهانی بودن و جاودانگی اسلام است
اینکه اسلام باید وارد همه فرهنگها در گستره زمین شود و برای همه زمانها پاسخگوی همه نیازهای بشر باشد با توجه به برخوردای از خرد استقرایی و نیروی اجتهاد است که اقبال با عنوان «اصل حرکت در ساختمان اسلام» از آن یاد می کند.
@vaezi_vazna
ناترینگ ۲۰
استاد مطهری و ختم پیامبری
استاد شهید مطهری نیز برای تفسیر خاتمیت دین اسلام دو گونه تفسیر ارایه می دهد
تفسیر اول
۱ . بشر قدیم توان حفظ کتاب آسمانی خود را نداشت لذا نیازمند تجدید نبوت بود ولی بشر جدید این توان را دارد.
۲ . بشر قدیم به خاطر نبود بلوغ فکری نمی توانست نقشه کلی برای مسیر خود دریافت کند ولی بشر جدید به بلوغ فکری رسیده است .
۳ . بشر قدیم توان ترویج و تبلیغ و امر به معروف و نهی از منکر را نداشت لذا اکثر پیامبران تبلیغی بوده اند ولی بشر جدید دارد.
۴ . بشر جدید با اصل اجتهاد می تواند از کلیات وحی برای شرایط مختلف مکانی و زمانی احکامی وضع نماید.
تفسیر دوم
۱. انسان موجودی ثابت نیست که قوانین ثابت دریافت کند و صد در صد متحول نیست که هیچ گونه قانون ثابت نداشته باشد بلکه هم نیاز ثابت دارد و هم نیاز متحول
۲ . اسلام برای نیاز ثابت پاسخ ثابت داده است و برای نیاز متغیر پاسخ متغیر داده است.
۳ . عنصر پاسخ گویی به نیازهای متغیر انسان اصل اجتهاد است ، وقتی مجتهد به روح اسلام آشنایی پیدا کرد می تواند فروع را به اصول برگرداند و پاسخی در خور دریافت نماید.
۴. اصل اجتهاد با استفاده از اصولی دیگر مانند قانون اهم و مهم، احکام اولی و ثانوی، عدم تحجر به شکل خاص زندگی، اختیارات حاکم شرع و ولی فقیه باعث می شود که اسلام برای همه مکانها و همه زمانها پاسخگوی نیازهای متغیر بشر باشد.
@vaezi_vazna
ناترینگ ۲۱
فرهنگ در اندیشه مارکسیسم
مارکسیسم فرهنگ را مستقل از جامعه و مردم می داند بلکه آنرا ساخته دستگاه حاکم می داند در واقع دستگاه حاکم ارزشهای فرهنگی را می سازد و خود در بین جامعه مدیریت می کند .
در اندیشه مارکسیسم حرکت جامعه بر اساس اصل تضاد می باشد که زیر بنای حرکت را اقتصاد تشکیل می دهد لذا مارکس با طرح نظریه بت وارگی کالا معتقد بود که ساختار اجتماعی بر محور نظام طبقاتی بوده که صاحبان ابزار تولید، طبقه حاکم و کارگران طبقه محکوم می باشند لذا این سرمایه داران هستند که محور حرکت جامعه می باشند و جهت استثمار بیشتر مردم ، فرهنگی که به نفع منافع خودشان باشد را در جامعه به وجود می آورند. لذا فرهنگ محصول ایدىولوژی است ، ایدىولوژی و فرهنگ در مقابل زیر بنای اقتصاد ، رو بنا محسوب می شوند لذا برای فهم فرهنگ باید منافع طبقه حاکم و نهایتا فهم راوبط تولید و زیر بنای اقتصادی را فهمید.
@vaezi_vazna
ناترینگ ۲۲
فرهنگ در اندیشه لیبرالیسم
لیبرالیسم که شعار آزادی فردی و پاسداری از حقوق فردی محور اصلی آن می باشد فرهنگ را ساخت مردم می داند ، مردمی که کم سوادتر و از جایگاه اجتماعی پایین تری بر خوردار هستند بر علیه نخبگان شورش کرده و به جای اینکه حاکمان بخواهند برای مردم تدبیر کنند خود به صحنه گردانان اصلی فرهنگ تبدیل می شوند زیرا این توده مردم هستند که از طریق تقاضا و ثبت سفارش ،تولیدات فرهنگی را در خدمت خواست خود قرار می دهند.
نقد:
این تفکر بر خلاف ظاهر فریبنده خود باز تولید فرهنگ را در خدمت صاحبان قدرت و ثروت قرار داده است.
این مردم نیستند که به تولید فرهنگ می پردازند بلکه صاحبان ثروت هستند که به واسطه تکنیک های جدید برای کسب سود در بازار مصرف کنندگان رخنه می کنند و سلایق مردم را جهت مصرف بیشتر تولیدات کارخانجات مدیریت می کنند و این رسانه ها هستند که برای ساخت سبک زندگی مردم متناسب با تجارت فرهنگ سازی می کنند لذا مفاهیمی بنیادی مانند رفاه ، فراغت ،سرگرمی،لذت جویی و ...را مطابق کسب سود بیشتر صاحبان سرمایه هدایت و مورد بهرهبرداری اقتصادی قرار می دهند
و شعار مردم و دموکراسی و .. فریبی بیش نمی باشد
@vaezi_vazna
ناترینگ۲۳
بی حجابی تهدید یا فرصت
یقینا بی حجابی ادامه آشوب های پاییز ۱۴۰۰ است در آشوب های اخیر با حضور مردم و بسیجیان عزیز دشمن نتوانست موفقیتی کسب کند ولی در ادامه با جریان بی حجابی به دنبال اهداف خود است
متاسفانه این حربه دشمن بسیار حساس و زیرکانه انتخاب شده است چه آنکه اگر نظام با آن برخورد انتظامی داشته باشد و یا نسبت به آن بی خیال باشد در هر دو صورت به نفع دشمن می باشد
لذا در مرحله خاصی از انقلاب رسیده ایم
چه باید کرد تا نظام از این مرحله سر بلند خارج گردد
متاسفانه از سوی مسولان بالادستی چاره ایی اندیشیده نمی شود و سکوتی مصلحت اندیشانه بر پیکر مسولین حاکم شده است
و مردم انقلابی که حافظین اصلی نظام و انقلاب هستند نیز در یک حیرت و سردرگمی به سر می برند
چه باید کرد؟
به نظر می رسد قدمهایی چند باید برداشته شود تا در مهار بی حجابی موفقیتی به دست آید
قدم نخست تشکیل یک اندیشکده برای رصد موقعیت ها و نحوه برخورد با پدیده بی حجابی می باشد
قدم دوم ایجاد نهضت اغناسازی در مدارس و جوامع هدف می باشد
قدم سوم فشار به مجلس برای تصویب قوانین بازدارنده متناسب امروز جامعه
قدم چهارم ایجاد محدودیتهایی برای کشف حجاب ها
قدم پنجم برخورد انتظامی با افرادی که هدفمند از سوی دشمن برای عادی سازی بی حجابی اقدام می کنند
قدم ششم برخورد با مراکز و مجامعی که قوانین حجاب و عفاف را زیر پا می گذارند
قدم هفتم ایجاد تک صدایی در بین مردم و مسولین ، هر گونه دوصدایی در بین مسولین و یا مردم انقلابی تمام اقدامات فوق را بی اثر خواهد کرد
لذا باید با درایت و خرد این موارد را عملی ساخت تا از تهدید موجود فرصت عالی به وجود آید
@vaezi_vazna
ناترینگ ۲۴
معمار اندیشه
ستودن معلم ستودن اندیشه سازانی است که با آموختن تفکر ، معماری جامعه بشری را بر عهده دارند زیرامعلم باساختن شخصیت انسان ، جامعه را می سازد و خوب و بد جامعه را باید در ادای مسئولیت معلمی دانست در مورد وظایف معلم مکتب های مختلف نظرات متعددی بیان کرده اند.
ناتورالیست ها طبیعت را بهترین معلم انسان می دانند و لذا نقش معلم را درجه دو دانسته و وظیفه معلم را فقط منطبق نمودن کودکان با عالم طبیعت نی دانند.
ایده آلیست ها به معلم نقش محوری در تعلیم و تربیت داده اند او را پیر و مراد دانسته و تا درجه خدایی او را پیش برده اند .
پراگماتیست ها معلم را در حد دوست و راهنما تلقی نموده که نباید چیزی به فراگیر تحمیل نماید بلکه باید فرصتی فراهم نماید تا فراگیر خود با تجربه خود مسیر زندگی را تشخیص و عمل نماید.
رئالیست ها نقش معلم را نزدیک نمودن فراگیر با واقعیتهای زندگی می دانند تا فرد مهارتهایی که برای زندگی در جامعه نیاز دارد بیاموزد.
اگزیستانسیالیست وظیفه معلم را اهمیت دادن به فردیت افراد و توسعه خودیت در افراد می داند، معلم باید کمک کند تا فرد بهتر خود را درک کند تا در مقابل تعارضات زندگی اضطرابها ، ترس و مرگ بدون واهمه مواجه شود
ولی در تفکر اسلامی استاد پدر معنوی انسان است که وظیفه اش ساخت شخصیت اخلاقی و کمک به انسان مسیر سیر و سلوک می باشد تا انسان با ترجیح اخلاق در زندگی دنیا و آخرت که در طول یکدیگر هستند حضوری فعال داشته باشد و این معنای یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه می باشد استاد علاوه بر اندیشه ، روح و شخصیت افراد تحت تاثیر خویش قرار می دهد لذا نسبت پدری با انسان پیدا می کند چه آنکه آفریننده روح انسان است.
@vaezi_vazna
ناترینگ ۲۵
زن کالای اقتصادی
نظام سرمایه داری در غرب قبل از آنکه در گرو تولید باشد در گرو مصرف می باشد ، به ویژه بعد از انقلاب صنعتی ، زن هم به عنوان نیروی کار ارزان و هم دارای خصلت مصرف کنندگی ، مورد توجه تام سرمایه داری قرار گرفت و از سه عامل ماشین ، محیط کار صنعتی ، نظریه فروید برای انقلاب جنسی در غرب مورد استفاده قرار گرفت و زن غربی از عصر ملکه ویکتوریا که دوران پوشیدگی زن بود وارد دوران برهنگی شد و از گروههای هیپی ، پانک و رپ برای رواج برهنگی کامل استفاده نمودند تا با ترویج برهنگی و بی بندوباری جنسی زن را به عنوان ابزاری برای رسیدن به مقاصد نظام سرمایه داری تبدیل نمایند و زنان نیز نادانسته به این قواعد شهوت سالار تن دادند.
لذا نظام سرمایه داری بقای خود را در گسترش بازارهای مصرف و تولید کاذب و القای احساس نیاز در مصرف کنندگان می دید پس مدیریت بدن به معنای دستکاری در نمای ظاهری بدن در دستور سرمایه داری قرار گرفت به تعبیر گیدنز نمای ظاهری بدن مشتمل بر همه ویژگی های سطحی پیکر ماست از جمله پوشش و آرایش که برای خود و دیگران قابل دیدن است.
امروزه لباس فقط وسیله پوشش نیست بلکه ابزاری برای آرایش تبدیل شده است
امروزه صنعت آرایش و زیبایی فقط تزیینی نیست بلکه به نیاز اصلی زنان تبدیل شده است تا در بازار و محل کار به رقابت با دیگران بپردازند.
امروزه استفاده از زنان به عنوان ابزار تبلیغاتی، بهره کشی از زنان در قالب منشی ، مدگرایی ، جراحیهای زیبایی ،صنعت آرایشی و صنعت پوریسم همه در جهت اهداف اقتصادی نظام سرمایه داری مدیریت می شود و از طریق رسانه های متنوع ،اینترنت ، ماهواره و هالیود جهت اشاعه اباحه گری ، لذت گرایی،مصرف گرایی به خدمت گرفته می شودد و از زن به ابزاری جنسی برای کسب منافع بیشتر شرکت های نساجی ، لوازم آرایشی ، صنعت فیلم ....بهره جویی می شود و میلیارد ها دلار در بخشهای مد ، آرایش ، پوشاک ، کوپ مو ، سالن های لاغری ، سالن زیبایی ، جواهرات اصلی و بدلی در دستور کار ماشین تبلیغاتی سرمایه داری قرار دارد و در این راستا زنان شرقی نیز برای پیروی از این سیاست ها مورد تهییج قرار می گیرند . لذا مفاهیم اخلاقی مانند غیرت ، حجاب ، حیا ، قناعت و عفاف به عنوان دشمن اصلی سرمایه داری قلمداد شده و آنان با تمام قوا در جهت از بین بردن این ارزشها و حذف این مفاهیم از قاموس واژگان بشری قدم برداشته اند و این همه فلسفه زن ، زندگی ، آزادی و راز حجاب زدایی از فرهنگ کشور ما در ماههای اخیر می باشد .
🆔@vaezi_vazna
ناترینگ ۲۶
فقه نظامات
علم فقه به عنوان علم به احکام شرعی و علم استنباط احکام از منابع شرع ( عقل و کتاب و سنت ) تعریف شده است و در کنار اخلاق و اعتقادات مثلث مفاهیم دینی را تشکیل می دهد
اهمیت فقه در جامعه اسلامی بعد از تحکیم دولت اسلامی به شدت افزایش یافته است تا جاییکه دو یار دیرینه آن به انزوا و گوشه رفته اند و تمام هم متصدیان حکومت دینی برپایی فقه قرار گرفته است و اخلاق و باورها در جامعه دچار ضعف و غربت قرار گرفته است.
ولی آیا فقه مدنظر بانیان حکومت دینی فقه رایج و سنتی بوده است و یا اینکه با توجه به مدیریتی بودن حکومت باید تعریفی مجدد از فقه داشت آیا قرار است با رساله عملیه حکومت را مدیریت کرد و یا اینکه فقهی که مد نظر امام و دیگر بانیان حکومت بوده است چیز دیگری بوده است . به نظر می رسد باید به سطح بالاتری از فقه تحت عنوان فقه نظامات اندیشید فقه رایج مسایل فقهی را در دوگانه حکم و موضوع صورت بندی می کند ولی فقه نظامات به استنباط نظام و مکاتب اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی می پردازد و افق بلندی که حضرت امام در حکومت دینی برای فقه گشودند همین فقه است همانطور که سعید صدر اندیشمند معاصر در کتاب فلسفتنا پیشتاز عرصه فقه نظامات بوده است با فقه نظامات است که فقه وارد صحنه عملیات و اداره جامعه می شود و می تواند به جامعه سازی و تمدن سازی بپردازد و هم اینکه کلام و اعتقادات و اخلاق هم در جایگاه خودشان پاسخگوی نیازهای اساسی بشر در عصر حاضر خواهند بود با فقه نظامات است که تعلیم و تربیت، فرهنگ ، اقتصاد و اجتماع سامان می یابد و چقدر دور از واقعیت است که بخواهیم مسایل اجتماعی و مدیریتی جامعه مانند حجاب را با فقه رایج حل نماییم .
@vaezi_vazna
ناترینگ ۲۷
تأثیر عوامل غیر معرفتی بر معرفت
معرفت شناسی به عنوان شاخه ایی از فلسفه همواره در تاریخ فلسفه مورد بحث و مناظره فیلسوفان بوده است و هنوز هم مطرح است.
منتهی یکی از مباحثی که مطرح است تاثیر عوامل غیر معرفتی بر معرفت می باشد در معرفت شناسی جدید جناب ویلیام جیمز با عنوان اراده معطوف به باور یکسره این نظریه را به عنوان مکتب فلسفی خود پذیرفته است در مکاتب دیگر نیز از عوامل روانی تحت عنوان روان شناسی معرفت و از عوامل اجتماعی بر معرفت که با عنوان روانشناسی معرفت نام برده شده است .
در فلسفه اسلامی فلسفه اشراق بیشتر به مباحث روان شناسی معرفت می پردازد و در فلسفه مشا به تاثیر عوامل اجتماعی بر معرفت می پردازد و در این میان فارابی به عنوان فیلسوف فرهنگ به هر دو عامل اشاره می کند در کتاب فصوص الحکم به عوامل روان شناسی در معرفت و در آرای اهل مدینه فاضله به عوامل اجتماعی معرفت می پردازد .
علامه طباطبایی به عنوان فیلسوفی در مکتب حکمت متعالیه نیز به عوامل درونی معرفت و بیشتر به عامل گناه بر معرفت می پردازد که ۶۳۸ آیه قران را به عنوان موید این نظریه اعلام می کند
گناه چه تاثیری در معرفت دارد؟ بر اساس آیه ختم الله علی قلوبهم مفصل این بحث را ارایه می دهد گناه یا مانع اساسی برای معرفت می شود و معرفت به دست آمده را ضایع می گرداند و یا اینکه در معرفت انسان اعوجاج و انقلاب ایجاد می کند زشت را زیبا و زیبا را زشت انعکاس می دهد و مانع دست یابی انسان به حقیقت می گردد .
منتهی نکاتی که در این بحث قابلیت پرداخت را دارد توجه به فرق بین معرفت و علم است . گناه در معرفت انسان موثر است ولی آیا در کسب علوم تجربی هم گناه اثر دارد و باعث ضعف انسان در علم آموزی می شود و یا اینکه گناه در سطح هوشی انسان اثر دارد و در کل آیا گناه در علم حصولی یا در علم حضوری انسان تاثیر گذار است؟
و این نکته ایست که نیازمند ژرف نگری بیشتر فلسفی است تا پاسخ مناسب پیدا کند.
@vaezi_vazna
ناترینگ ۲۸
تناسخ
یکی از اصول آیین های عرفانی هند اصل تناسخ است که بر طبق آن روح آدمی در یک سرگردانی مدام به سر می برد زیرا بعد از مرگ به بدن دیگر انتقال می یابد که بسته به نوع کرداری که از او سر می زند در سیر نزولی و یا صعودی قرار می گیرد گاه روح به بدن حیوان و یا گیاه و حتی جماد منتقل می شود و گاه بر عکس در سیر صعود از جسم جمادی در نهایت به بدن انسانی منتقل می شود.
فیلسوفان اسلامی با ادله متعدد چنین تفکری را باطل می دانند زیرا لازمه چنین تفکری اجتماع دو روح در یک بدن می باشد و این به لحاظ عقلی درست نیست زیرا لازمه آن این است ، روحی که از قبل در یک بدن وجود داشت و روحی که الان از انسان دیگر وارد این بدن شد با هم در یک بدن جمع شوند و چنین حالتی محال عقلی دارد.
و یا اینکه اعتقاد به تناسخ برگشت فعلیت به قوه می باشد زیرا حالت حیوانی نسبت به گیاهی فعلیت دارد و اگر روح از بدن حیوانی به گیاهی برگردد یعنی از فعلیت حرکت بر عکس انجام گرفته است و چنین چیزی نیز محال می باشد.
و یا ادله دیگری که فلاسفه مفصل در کتابهای خود به آن پرداخته اند.
البته تناسخ با آنچه که در اندیشه دینی تحت عنوان ظهور ملکات شناخته می شود تفاوت دارد زیرا در ظهور ملکات روح از بدنی به بدن دیگر منتقل نمی شود بلکه فقط باطن و واقعیت افراد ظاهر می شود چنانکه قران به عده ایی فرمود کونوا قرده خاسین باطن برخی افراد در مرحله میمونی توقف داشت و آن باطن به صورت ظاهر نمایان گشت ولی انتقالی صورت نگرفته است.
@vaezi_vazna
ناترینگ ۲۹
خدا در اندیشه بودا
بودا شاهزاده ایی که حدود شش قرن قبل میلاد در سن بیست و نه سالگی بر اثر تحول درونی ، دست به ریاضت ، تفکر و مراقبت معنوی زد و به حقیقت دست یافت و سپس چهل سال به تبلیغ اندیشه خود در هندوستان پرداخت . مکتب او بیشتر جنبه روانشناسانه و اخلاقی دارد و کمتر به باورها و عقاید پرداخته است لذا برخی بر طبق بیاناتی از بودا ، مکتب او را مکتب بی خدایی می دانند که او نه تنها به خدای قایم به ذات اعتقاد ندارد بلکه به هیچ جوهر ثابت مادی و معنوی نیز قایل نیست.
ولی واقعیت این است که او در مورد خداوند ملحد و منکر نیست بلکه بیشتر شکاک و لا ادری گر می باشد او نسبت به خداوند به عنوان یک حقیقت مطلق سکوت کرده است و فقط سعی دارد انسان را با مراقبت و ریاضت به مرتبه نیروانه و خدایی برساند.
این تفکر در طول تاریخ تحولات بسیار یافت تا اینکه در فرقه های بعدی بودا مانند مکتب مهایانه مفهوم یکتاپرستی به وجود آمد منتهی یکتایی که در درون خود سه گانه پرستی را قرار داده است
۱ . نیرومایه کایه مه جنبه انسانی خدواند است که در هشتاد سالگی درگذشت.
۲ . سم بگه کایه که آیین بودا را به بودای انسانی تعلیم داد.
۳ . درمه کایه که همان ذات خدا و مطلق است
بنابراین در اندیشه های جدید بوداییان ، خدواند سه جنبه دارد یکی فراتر از جهان و مطلق است دیگری آموزگار و تعلیم دهنده است و سومی جنبه انسانی خدواند است که در یک زمان متولد شد که به روشنی دست یافت و در پایان به نیروانه رسید ولی در نهایت یک ( درمه کایه) بودای مطلق وجود دارد و دیگر بوداها تجلیات او هستند .
@vaezi_vazna
تیر ماه سیزه شو
مردم مازندران و گیلان به ویژه مردم کوهستان شب سیزدهم تیرماه طبری را به جشن می نشستند در عصر روز دوازده تیرماه به گرمابه رفته و جامه نو به تن می کردند و در غروب گاه به گورستان و زیارتگاهها رفته و به یاد گذشتگان خیرات و صدقات می دادند و در شامگاه در جمع خانواده مهمانی برپا کرده و با انواع خوراکی و شرینی به بازی های محلی چون لا لک کا و لال زن شیش می پرداختند،
در بلندی ها ، جوانان به اشاره سالخوردگان در شامگاه ۱۳ تیرماه با گهن آتش می افروختند و به شادی می پرداختند.
از جمله رسوم این شب برای جوانای که در دوران نامزدی به سر می بردند ، خانواده داماد هدیه مفصلی برای عروس و خانواده او می بردند که شامل شیرینی ، لباس و دیگر وسایل بود.
علت جشن را ابوریحان بیرونی ، پیروزی و خونخواهی منوچهر پادشاه کیانی ایران بر توران را ذکر می کند که آرش کمانگیر در چنین شبی بر دامنه دماوند صعود آمد و تیری با تمام توان رها نمود تا محدوده ایران را ترسیم نماید خداوندگار باد را دستور داد تا تیر بر ماورای خراسان اصابت نمود و منوچهر و افراسیاب به همین حدود با هم به صلح نشستند و چنین روزی را مردم طبرستان به ویژه مردم کوهپایه برای همیشه به جشن نشستند.
منابع:
۱. ابوریحان بیرونی،آثار الباقیه ، ۲۷۸
۲ . تاریخ طبرستان ابن اسفندیار ، ۶۰
۳ . نصرالله هومند،گاهشمار باستانی طبرستان ،۶۶
@vaezi_vazna
وضعیت دینداری ایرانیان
چندی قبل گفتگویی با استاد رهدار در مورد میزان دینداری ایرانیان انجام گرفته است که آمارهایی را بر طبق گزارشات موثق جامعه شناسی ارائه نمودند که بر مبنای این گزارش میزان دینداری ایرانیان از سال ۱۳۵۳ تا ۱۴۰۲ با معیار دو عبادت نماز و روزه مورد سنجش قرار گرفت.
این گزارش با متغیرهای مختلفی انجام گرفته است که هر کدام را جداگانه بیان می کنیم.
جنسیت
نماز
خانمها ۶۱ درصد و آقایان ۴۸ درصد
روزه
خانمها ۵۹ درصد آقایان ۴۴ درصد
بر حسب سن
نماز
سن ۳۰ تا ۵۰، ۵۸ درصد
سن ۵۰ به بالا، ۸۱ درصد
روزه
سن ۳۰ تا ۵۰، ۵۳ درصد
سن ۵۰ به بالا، ۶۲ درصد
بر حسب تحصیلات
نماز
بی سواد ۸۲ درصد ، ابتدایی ۷۵ درصد ، متوسطه ۵۰ درصد ، دانشگاهی ۵۲ درصد
روزه
بی سواد ۶۸ درصد ، ابتدایی ۶۳ درصد ، متوسطه ۴۸ درصد و دانشگاهی ۵۱ درصد
محل زندگی
نماز
مرکز استان ۵۳درصد ، شهر ۵۲درصد، روستا ۶۲درصد
روزه
مرکز استان ۵۰ درصد ، شهر ۴۸ درصد، روستا ۵۷ درصد
منتهی نکته ایی که جای تامل دارد سنجش دینداری بر حسب سال می باشد
سال ۵۳
نماز ۷۹ درصد روزه ۸۳ درصد
سال ۸۲
نماز ۸۵ درصد و روزه ۶۹ درصد
سال ۱۴۰۲
نماز ۴۲ درصد و روزه ۴۵ درصد
حال مسأله این است با اینکه روند دینداری از سال ۵۳ تا سال ۸۲ روند صعودی داشته است ولی در فاصله دو دهه ۸۰ و نود روند نزولی به خود گرفته است
کدام متغیر در این دو دهه در این تغییر موثر بوده است؟
چه چیزی باعث شده است که از سال ۵۳ تا ۸۲ روند صعودی داشته باشیم و چه عاملی باعث شده تا ما از سال ۸۲ به بعد شاهد روند نزولی باشیم
پاسخ به این پرسش نیازمند پژوهشی مجزا می باشد تا بتوان با توجه به آن برای تغییر وضعیت کنونی گام برداشت.
@vaezi_vazna