eitaa logo
️کانال دکتر واعظی
46 دنبال‌کننده
1 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسمه تعالی خلاصه درس جلسه دوم اندیشه ۲ رابطه علم و دین چگونه است؟ مجموعا سه دیدگاه کلی راجع به ارتباط بین علوم تجربی و دین وجود دارد . ۱.دیدگاه تعارض در این دیدگاه علم و دین دو مقوله کاملا جدا از هم بوده و انسان بین علوم و دین باید یکی را انتخاب نماید. این دیدگاه در غرب بعد از رنسانس و بعد از پیدایش تعارض یافته های علمی مانند خورشید محوری گالیله که با دیدگاه کلیسا که زمین را محور می دانست و یا نظریه داروین که انسان را از نسل میمون می‌دانست و دین که انسان را از نسل آدم و حوا می دانست به وجود آمد. ۲.دیدگاه دوم تمایز در این دیدگاه علم و دین کاملا دو چیز جدا از هم می باشند که هیچ ربطی به همدیگر ندارند علم با تجربه حسی و دین مربوط به دل می باشد مانند بازی والیبال و فوتبال که هر کدام قواعد خاص خود را دارند شما با قواعد یکی نمی توانید دیگری را داوری کنید ۳ . دیدگاه سوم مکمل دین و علم مکمل هم هستند گاهی دین به کمک علم می آید و گاهی علم به کمک دین می آید برهان نظم را دین از علم می گیرد و مبانی نظری علم را ،علم از دین می گیرد لذا دایما در ارتباط با همدیگر هستند پاسخ قرآن پر از مسایل علمی است که علم جدیدا کشف نموده است مانند جاذبه زمین،زوجیت گیاهان و.... مادامی که علم در دست مسلمانان بود تمدن اسلامی در قرنهای ۴،۵،۶،۷ این مسیله مطرح نبود زیرا بزرگترین دانشمندان علوم تجربی ما بزرگترین دانشمندان علوم دینی هم بودند مانند خواجه نصیر،ابن سینا و... ولی در غرب چون کتاب مقدس تحریف شده بود لذا کشفیات علمی با دین تحریف شده تعارض داشت لذا چون هم علم و هم دین از طرف خداوند می باشند لذا هیچ تعارض با هم نباید داشته باشند و اگر در مسیه خاصی تعارض دیده شد یا علم دچار اشتباه شده است و یا برداشت ما از دین اشتباه می باشد دیدگاه دوم نیز درست نیست پس بهترین دیدگاه سومی می باشد که علم و دین مکمل همدیگر می باشند @vaezi_vazna
فطرت یکی از راههای خدایابی و در واقع بهترین و جامع ترین راههای اثبات وجود خداوند فطرت است . منظور از فطرت یک سری شناخت هاست که خداوند همگام با خلقت بشر در نهاد او گذاشته است و یکی از این شناخت ها، فطرت خدایابی می باشد. تقریبا همه فیلسوفان اعم از مسلمان و مسیحی از این برهان استفاده نموده اند دکارت یک سری مفاهیم را تحت عنوان مفاهیم فطری ذکر می کند که از جمله آن مفاهیم ، مفهوم خدا می باشد یا پل ادوارد نیز از این برهان تحت عنوان برهان اجماع عام یاد کرده است . در میان مسلمانان هم معمول فلاسفه ما از آن یاد کرده اند منتهی تفاوت بین این دو دسته از فیلسوفان این است که غربی‌ها آنرا شناخت فطری ولی مسلمانان و به تبع قرآن از گرایش فطری یاد کرده اند. منتهی یک پرسش: اگر شناخت خداوند فطری است پس چرا برخی از انسانها ملحد هستند آیا آنها فطرت ندارند؟ در پاسخ باید گفت که بله شناخت فطری مشترک بین همه انسانها می باشد ولی گاهی وقتها برخی از شناختهای فطری بر اثر جهل یا تربیت نادرست و یا فرهنگ جامعه دچار رخوت شده و همه اینها پرده آیی خواهند شد که روی فطرت را می پوشانند مانند فطرت محبت به فرزند که یک امر فطری می باشد ولی برخی از انسانها در گذشته فرزند خود را زنده به گور می کردند یا بسیاری امروز فرزند خود را می کشند(سقط جنین) آیا اینان فطرت ندارند ؟ چرا ولی جهل و ..روی فطرت را گرفته است . خداوند هم برای همه انسانها فطری است ولی اگر عده آیی او را انکار می کنند به خاطر جهل و...می باشد لذا همین انسانها اگر در مشکلات سخت قرار بگیرند فطرت خداجویی آنان بیدار شده و خداوند را از درون قلب صدا می زنند نذر ، دعا و.. انجام می دهند ولی وقتی به حالت عادی برگشتند دوباره از خداوند غافل می شوند . لذا فطرت خداجویی در همه انسانها قرار دارد و بالای ۹۰درصد مردم دنیا دیندار می باشند هر چند در مصداق خداوند اختلافات بسیار وجود دارد . @vaezi_vazna
علی واعظی وزنا: پیامبر(ص) و تجربیات عارفانه آیا پیامبر(ص) عارف بوده است و وحی نتیجه شهودات عارفانه پیامبر بوده است؟ وجود تفاوتهایی چند بین عرفان و وحی آن‌ دو را کاملا متمایز از همدیگر قرار می دهد اگر چه پیامبر خاتم (ص) سر سلسله اصحاب معرفت بوده و عرفا از وجود آن حضرت به نور نخست و حضرت محمدیه یاد کرده اند ولی وحی و مکاشفات عارفانه هرگز از یک سنخ نمی باشند زیرا در کشفیات عارفانه عرفا بر اثر ریاضت ،نفس سرکش خود را لجام زده و بر اثر آن حقایقی پنهان از درون جان آنان عیان می گردد ولی پیامبر وحی را از بیرون و توسط فرشته وحی دریافت می کند لذا تفاوتهایی چند بین پیامبر و عرفان وجود دارد . ۱.پیامبر در لحظه دریافت وحی مشاعر خود را از دست نمی دهد ولی عارف در حالت شهود از خود بی خبر می شود. ۲.معرفت وحیانی قابل انتقال به غیر می باشد و پیامبر آنچه دریافت می کند بدون دخل و تصرفی همه را به مردم انتقال می دهد استفاده بیش از ۳۰۰ مرتبه واژه قل در قرآن مبین این نکته است ، ولی تجربیات عارف شخصی بوده و قابل انتقال به غیر نمی باشد و عارف تنها گزارشاتی از آن را بیان می کند. ۳.وحی از لوح محفوظ توسط جبرییل بر قلب پیامبر می نشیند ولی تجربه عرفانی از درون شخص عارف سر چشمه می گیرد «از خود بطلب ، هر آنچه خواهی که تویی» ۴.زبان وحی یک زبان عادی و معمولی و همه فهم می باشد ولی زبان عرفان زبان اشاره ای و رمزی بوده و فقط با خواص اهل معرفت قابل تفاهم می باشد. لذا پیامبری انتخاب خداوند بوده و او هر کس را که بخواهد بر می گزیند ولی تجربه عرفانی برای هر فرد انسانی که در مسیر معرفت قرار بگیرد امکان پذیر خواهد بود و بین این دو تفاوت بسیار است . @vaezi_vazna
کدام دین ؟ داستان چند نفر در مثنوی ذکر شده است که تا به حال فیل ندیده بودند و اصلا نمی دانستند فیل چیست و برای فهم آن ، آنان را وارد اتاق تاریکی که فیل در آنجا بود نمودند و آنان به خاطر تاریکی اتاق فقط با حس لامسه باید فیل را درک می نمودند ، یکی دستانش به پاهای قبل برخورد کرد دومی گوشها‌ی فیل و سومی خرطوم فیل را لمس کردند و لذا هر یک برداشت خاصی از فیل در ذهن‌شان تداعی شد یکی گفت فیل یعنی یک ستون دومی گفت بادبزن بزرگ و سومی یک لوله ، جناب جان هیک باتوجه به این داستان نتیجه می گیرد داستان دین‌های مختلف نیز این چنین است هر یک از ادیان برداشتی از دین دارند و برداشت همه هم ناقص است لذا دین حقی وجود ندارد و شما هر دینی را بپذیرید درست است (پلورالیسم = کثرت گرایی) و فرقی بین ادیان مختلف وجود ندارد . ولی جناب جان هیک به ادامه داستان توجه نکردند. در کف هر یک اگر شمعی بدی اختلاف از گفتمان بیرون شدی اگر در آن اتاق شمعی روشن بود همه به حقیقت پی برده و دچار اشتباه نمی شدند و آن چراغ عقل است اگر با عقل ادیان مختلف را مطالعه کنید به دین حق و کامل که همان اسلام باشد رهنمون خواهید شد که البته این به معنای خالی بودن دین‌های دیگر از حقانیت نیست بلکه هر دینی درصدی از کمال را داشته ولی دین اسلام به عنوان دین خاتم و تحریف نیافته بیشترین بهره را از کمال دارد و کسی که آنرا بپذیرد تمام خوبی‌های ادیان دیگر در آن جمع آمده است چون که صد آمد نود هم پیش ماست . @vaezi_vazna
علی واعظی وزنا: ارزیابی ادیان چگونه می توان دین‌های مختلف را مورد ارزیابی قرار داد ؟ تفاوت و برتری ادیان مختلف به چیست؟ دین شناسان به ویژه جامعه شناسان دین روشهای مختلفی را برای ارزیابی و پژوهش در انتخاب دین برتر پیشنهاد داده اند . نینان اسمارت از روش هشت شاخه آیی اخللاق،مناسک،اسطوره ،تجربه دینی، نهادها و جامعه دینی ، عقیده و هنر برای سنجش بین ادیان استفاده نموده است ولی دکتر شریعتی بدون توجه به روش اسمارت از روش دیگری که البته عمده آن تیپولوژی باشد برای سنجش بین ادیان ارایه داده است علاوه بر آن او پنج بعد دیگررا نیز پیشنهاد می دهد . ۱.شناخت خدای هر دین ۲.شناخت پیامبر هر دین ۳.شناخت متن مقدس هر دین ۴.کیفیت ظهور پیامبر آن دین ۵.شناخت دست پروردگان طراز اول آن دین ،علی (ع)،ابوذر،سلمان «تیپولوژی» ۶ . توجه به جامعه دینی اولیه آن دین . با توجه به این ، شریعتی به تک تک این موارد می پردازد و به عنوان یک فیلسوف دین ، برتری دین اسلام را نتیجه می گیرد . او در شناخت جامعه اولیه اسلامی بیان می کند که پیامبر(ص)در جامعه بربر ظهور پیدا می کند ، جامعه ایی قبیله نشین ،بیابان گرد و به دور از مدنیت ولی بعد از ۱۰ سال حاکمیت او در مدینه، این جامعه تبدیل به جامعه ایی متمدن شده است تا جاییکه دو ابرقدرت زمان (ایران و روم ) را در خود هضم می نماید و خود تبدیل به قدرت اول دنیای آنروز می گردد و جامعه شناسان برای تکامل جامعه بربری به جامعه شهرنشینی ۳۰۰ سال زمان را لازم می دانند ولی پیامبر(ص) در عرض ۱۰ سال این موفقیت را کسب نموده است .همینطور شریعتی با بهره گیری از روشهای دیگر جامعه شناختی به برتری اسلام و تشیع نسبت به دیگر ادیان و مذاهب اشاره می کند . و این روش ابداعی ، شریعتی را در جمع دین شناسان بزرگ دنیا قرار می دهد . @vaezi_vazna
ناترینگ ۶ مثلث فرهنگ ، سیاست ، اقتصاد جامعه انسانی از اجزا و عناصر مختلف شکل یافته است که رشد هماهنک این عناصر موجب رشد و ترقی جامعه خواهد شد . عناصر اصلی جامعه عبارتند از ارتباطات «مجموعه قوانین،رابطه ها،مدیریت و سازماندهی» ارتکازات «شخصیت انسانی که بیشتر تحت تاثیر امور روحی و نظری او بوده و در واقع تمایلات و اطلاعات جامعه را شکل می دهد» امکانات «مقدورات طبیعی و مصنوعی جامعه » از این سه عنصر به عناصر هماهنگی،انسانی،فیزیکی نیز می توان یاد کرد تغییر و رشد هر یک از عناصر فوق موجب تغییر و رشد جامعه خواهد شد توان هماهنگی جامعه یا ارتباطات را به سیاست و توان انسانی یا ارتکازات را فرهنگ و توان فیزیکی یا امکانات را اقتصاد نامیده اند . میزان موفقیت در هر یک از عناصر فوق در دیگری تاثیر گذاشته و تغییرات متناسب و هماهنگ آن سر انجام رشد و ترقی را برای آینده جامعه در برخواهد داشت. مدیریت جامعه در بکارگیری متناسب هر یک از عناصر فوق می باشد که زمینه ساز رشد و توسعه اجتماعی می باشد وگرنه توجه افراطی به هر یک از عوامل یاد شده موفقیتی را در بر نخواهد داشت @vaezi_vazna
علی واعظی وزنا: به سرخی خون شهیدان است اگر امانی در این سامان است دلم برای آخرین وداع خون است بهایش چیست آنکه فخر ایران است @vaezi_vazna
علی واعظی وزنا: ناترینگ ۷ مهندسی فرهنگی فرهنگ برای هر جامعه بسان هوای سالم برای زندگی می باشد . همانگونه که برای تامین هوای سالم نیازمند برنامه ریزی های بسیار است تامین فرهنگ مناسب نیز نیازمند مدیریت و برنامه ریزی می باشد نکته ایی که در مدیریت فرهنگی ما دیده نمی شود . آمار بالای طلاق ، پرونده های حقوقی و مراجعه به روان درمانها و دیگر ناهنجاریها حکایت از بیماریهای مزمن در جامعه می باشد که درمان آن وابسته به برنامه ریزی و مدیریت گسترده در بخش فرهنگ دارد به ویژه وجود هجمه فرهنگی دشمن و ویژگی خزنده بودن آن اهمیت مدیریت فرهنگی را مضاعف می کند که از آن به مهندسی فرهنگی تعبیر می شود نکته ایی که مسولان فرهنگی کشور با آن بیگانه هستند و مراکز فرهنگی نیز یا به صورت موازی و یا کشکولی بدون پیوست هرگونه محصول فرهنگی به کار خود مشغولند لذا نتیجه خاصی نیز دریافت نمی کنند. نیاز به یک مدل برنامه ریزی فرهنگی که دارای ویژگیهای آینده نگری ، فعال ، مستمر ، ارزش مدار ، خلاق و زمان مندی شده باشد نیاز نخست کشور می باشد تا با حرکت به طرف سبک زندگی دینی ، جامعه را از هجمه فرهنگی غرب نجات داده و بسیاری از انحطاطات و معظلات فرهنگی و اجتماعی کاسته شود و این همان مهندسی فرهنگی می باشد . @vaezi_vazna
برنامه ‏ویژه در امتداد گام دوم انقلاب بصورت لایو و زنده از شبکه های اجتماعی پرمخاطب در راستای عملیات حاج قاسم سلیمانی و بمناسبت ایام فاطمیه س در محل اداره تبلیغات اسلامی آمل ⌛️9دی 1399 ✅ با ما همراه شوید... 🔴 کانال ایتا | تبیان مازندران https://eitaa.com/tebyanmazand
ناترینگ ۸ سبک زندگی دینی سبک زندگی یعنی روش و الگویی که هر کس و یا هر ملتی برای زندگی خود انتخاب می کند لذا سبکهای بسیاری برای زندگی وجود دارد که در یک نگاه سه به سه سبک کلی قابل تقسیم می باشد: ۱.سبک زندگی سنتی ۲ . سبک زندگی دینی ۳ . سبک زندگی مدرن که هر کدام از اصول خاصی برای زندگی برخوردار می باشند ، سبک زندگی سنتی و دینی معمولا با یکدیگر همخوانی دارند مانند حجاب که هم در زندگی سنتی و هم در سبک زندگی دینی ارزش می باشد ولی سبک زندگی مدرن دارای ارزشهایی است که با دو نوع دیگر دچار تعارض می باشد. ارزشهای سبک زندگی مدرن عبارتند از اومانیسم ، نسبی گرایی ، لذت گرایی،مصرف زدگی و اباحی گری. که همه اینها با ارزشهای سبک زندگی سنتی و دینی تقابل دارند . آسیب های اساسی سبک زندگی مدرن عبارتند از : ۱ . غفلت از نیازهای متعالی انسان ، از آنجایی که مدرنیسم بر مبنای اومانیسم قرار دارد لذا نیازهای اساسی بشر مانند نیاز به معنویت و اخلاق و ارزشهای والای انسانی در آن نادیده گرفته شده است . ۲ . انسان در خدمت سرمایه داری در سبک زندگی مدرن انسان در حد ماشین برای انباشت سرمایه نظام سرمایه تقلیل پیدا می کند که فیلم عصر جدید چارلی چاپین گویای این مسله است . در نهایت ایندو آسیب زندگی انسان را دچار بحران معنی کرده است ، مراجعه به روان درمانها، عدم رضایت از زندگی، بدبینی به زندگی و دهها نمونه دیگر از اثرات سبک زندگی مدرن می باشد لذا در سالهای اخیر یک نوع برگشت به سنت در معمول جوامع دیده می شود مانند برگشت به طب سنتی و برگشت عطاریها در جامعه و یا برگشت به غذای و لبنیات سنتی که همه نشان از اعراض مردم از مدرنیته می باشد. ولی در مراکز علمی نیز ،فیلسوفان برای مشکل بی معنایی زندگی راه حلهای را چاره کرده‌اند افرادی مانند ویکتور امیل فرانکل که یکی از روانکاوان بزرگ معاصر می باشد ضمن ارج نهادن به نظریه ضمیر ناهوشیار فروید ، از جهت دیگراو را نقد می نماید و به جای غریزه ،ضمیر ناهوشیار روحانی را مطرح می کند و خداوند را به عنوان گمشده اصلی بشر ذکر می کند که غفلت از آن سر آغاز همه مشکلات روحی بشر می باشد در ضمن متذکر می شود که اعتقاد به خداوند صرف یک اعتقاد نیست بلکه در همه اجزای زندگی بشر نقش دارد لذا سبک زندگی دینی را پیشنهاد می دهد لذا گرایش به دین و سبک زندگی دینی راه حل بسیاری از فیلسوفان و اندیشمندان امروز دنیا می باشد . @vaezi_vazna
ناترینگ ۹ فمنیسم جنبش سیاسی و اجتماعی در غرب که جهت دستیابی به حقوق اجتماعی و سیاسی زنان مانند حق رای،حق کار،حق مالکیت انجام گرفت را فمنیسم گویند که در قرن بیستم روی داده و مراحل مختلف را پشت سر گذاشته است . موج اول : غالبا جهت سیاسی داشته است مانند حق رای ، حق مالکیت و... جان استوارت میل در کتاب مقهوریت زنان در سال ۱۸۶۹ می نویسد: زنان سزاوار حقوق مساوی با مردانند و باید عهده دار مناصب عمومی شوند کار کنند مالک شوند و رای دهند ولی وقتی ازدواج کردند آنها باید اداره خانه و تربیت خانواده را به عنوان اولویت در تلاش خود انتخاب نمایند مگر زنان مسن که برای صرف انرژی خود می توانند به مجلس راه یابند . موج دوم : غالبا به نابرابری ها در حقوق خانوادگی می پردازد مانند نابرابری در خانواده و مسایل مربوط به بارداری و بچه داری سیمون دوبوار در کتاب جنس دوم به سال ۱۹۴۹ می نویسد: زنان در همه جوانب زندگیشان تحت سلطه اند لذا از حقوق اجتماعی باید فراتر روند یعنی نقش همسری و مادری را رها کنند و با کارکردن با مردان رقابت نمایند تا تصور از زنان تغییر یابد و زنان با مردان یکسان نگریسته شوند موج سوم : بیشتر به گسترش این تفکر فارغ از قومیت و رنگ و دین می پردازد که البته دو رویکرد دارد الف . برگشت به ارزشهای زنانه مانند حجاب و خانواده ب . افراط در فمنیسم و تخریب تمام قواعد مرد سالارانه و حتی حذف مردان در جهت برگشت از فمنیسم خانم وندی شلیت متولد ۱۹۷۵ در کتابی تحت عنوان بازگشت به عفاف در نقد فمنیسم می نویسد : در عصر آزادی زن می تواند همه چیز باشد قاضی،پزشک،عضو ارتش و حتی حق سقط جنین خود را دارد ولی فقط نمی تواند زن باشد لذا منقدین فمنیسم عنوان «زن بودن ممنوع» را مطرح نمودند که زن امروز ارزش اجتماعی خود را از دست داده است زیرا امروزه دختری که بخواهد پاک بماند هیچ حامی و پشتیبانی ندارد اذیتهای جنسی افزایش یافته است کودکان نامشروع نیز در حال گسترش یافتن هستند و بی شرمی اینکه قانونی به سال ۱۹۹۳ در آمریکا به تصویب و به امضای کلینتون ریس جمهور آمریکا رسید که خرید و فروش اعضای بدن این کودکان را مجاز اعلام می کند و این نهایت سقوط اخلاق و انسانیت است لذا بهترین را برگشت به کرامت زن که غالبا در ادیان بیان شده است می باشد @vaezi_vazna
ناترینگ ۱۰ فمنیسم اسلامی بسیاری از پدیده های فرهنگی که امروز برای بشر ارزشمند هستند در تعالیم اسلامی به نحو احسن وجود داشته است بدون اینکه اولیای دین بخواهند روی آن توجه ویژه ایی نشان دهند. مانند آزادی و آزادی بیان که در سیره پیامبر گرامی (ص) و علی (ع) به نحو عالی وجود داشت ، خوارج به عنوان گروهی منتقد رادیکالترین رفتار را با علی (ع) داشتند بدون اینکه حضرت مانع بیان آنها شود و تنها جاییکه امنیت جانی مردم به خطر افتاد ناچارا با آنها برخورد شد. حقوق اجتماعی و سیاسی زن نیز از جمله مسایلی است که به نحو احسن در حقوق اسلامی مورد توجه قرار گرفته است آنچنان که حتی از آنچه که امروزه تحت عنوان فمنیسم خوانده می شود وسعت بیشتری دارد حقوقی مانند حق مالکیت،حق رای و مشارکت سیاسی حتی حقوق خانوادگی مانند عدم تکلیف در هیچ یک از امور خانواده این مسله برخی از زنان مسلمان را به طرف فمنیسم اسلامی سوق داد تا جاییکه این تکلیف گریزی بسیاری از خانواده های مذهبی را دچار آسیب نموده است . ولی واقعا آیا می شود اساس خانواده را بر مبنای حقوق پایه ریزی کرد و زن و شوهر هر یک مدام به دنبال حقوق خود در خانه باشند یا اصل در تعامل متقابل زن و شوهر باید اخلاق باشد و حقوق برای موارد خاص بنیاد نهاده شده است و آیا در سیره زندگی اهل بیت (ع) حق طلبی و تکلیف گریزی وجود دارد ، و آیا حضرت زهرا(س) به عنوان بزرگترین الگوی زن مسلمان در زندگی خانوادگی خود حقوق یا اخلاق کدام را تقدم بخشید . واقعیت این است که آن حضرت با ایثار و محبت کانون خانواده قرانی خود را روشن نگه داشته است و این سبک زندگیست که مورد تجلیل قران قرار گرفته است و چندین سوره قران در شان آن حضرت نازل شده است و درمان بسیاری از آسیب های خانوادگی امروز مراجعه به این سبک زندگیست . @vaezi_vazna
ناترینگ ۱۱ کتک زدن زن در قران آیه ۳۴ سوره نسا در مورد روابط زن و شوهر می باشد. در یک مورد می فرماید واللاتی تخافون نشوزهن فعظوهن و اهجروهن فی المضاجع و اضربوهن در صورتی که زن ناشزه (نافرمان ) باشد چه باید کرد؟ قران چند مرحله را به ترتیب ذکر می کند ۱. صحبت و نصیحت ۲. ترک بستر مرحله سوم می فرماید واضربوهن معمول مفسرین واژه واضربوهن را به کتک زدن زن تفسیر نمودند که با چوب مسواک به حدی که اثری روی پوست نداشته باشد انجام گیرد ولی با کمی دقت ، این تفسیر درست به نظر نمی رسد زیرا ۱. واژه ضرب ۵۷ مرتبه در قران بکار رفته است که ۳۱ مرتبه به معنای ضرب المثل ۱۴ مرتبه به معنای رفتن ۱۱ مرتبه به معنای کتک زدن و یک مرتبه مطلق بکار رفته است که همین مورد می باشد. لذا اگر منظور خداوند از ضرب در این آیه کتک زدن بود چرا مثل ۱۱ مورد دیگر با صراحت صحبت نکرده است و مصداق آنرا روشن نساخته است بلکه مطلق بیان شد برداشت معنای زدن با سیاق آیه سازگار نیست زیرا آیه برای تنبیه زن سه مرحله از آسان به سختتر شدن را بیان می کند اول نصیحت بعد ترک بستر مرحله سوم ضرب ، آیا زدن با چوب مسواک بازدارندگی ایجاد می کند یا بیشتر شبیه شوخی است سوم اینکه در سیره پیامبر و ایمه معصومین با اینکه دارای همسران نا فرمان بوده اند هیچگاه کتک زدن دیده نمی شود. چهارم قران در صورت خلاف بزرگتر زن یعنی عمل خلاف عفت لعان را به عنوان راهکار ذکر می کند نه کتک زدن را در نتیجه منظور از ضرب در آیه فوق یکی از معنای مجازی ضرب یعنی رویگردانی کامل می باشد که با قراین و سیاق آیه نیز سازگار است @vaezi_vazna
علی واعظی وزنا: یک قرن دگر گشت و یار پیدا نیست تلخترین سال گذشت و یار پیدا نیست ماییم و صبح تماشایی فردا آنگاه که ز در درآیی و دیار پیدا نیست @vaezi_vazna
و انسان به حکم اینکه آزاد است هر لحظه می تواند آغاز کند آغاز قرن جدید و سال جدید و زندگی جدید بر مبنای پاکیها و اصلاح خود و جامعه به امید ظهور حقیقت انسان در فراسوی زمان و چقدر نزدیک است واعظی وزنا @vaezi_vazna
فرمانده فرهنگی کشور نیاز جامعه به فرهنگ را به نیاز انسان به هوا تشبیه کرده اند ، نبود فرهنگ مرگ جامعه را به همراه دارد . مشکلات امروز قبل از اینکه اقتصادی باشند به ضعف و تغییر فرهنگ بر می گردند ، تغییر سبک زندگی و مصرف گرایی و تضعیف نهاد خانواده باعث تشدید مشکلات اقتصادی شده است ، لذا قبل از هر چیز باید به اصلاح و تقویت فرهنگ جامعه همت گماشت . شورای عالی انقلاب فرهنگی جهت اصلاح فرهنگ و ایران در افق ۱۴۰۴ ، نقشه مهندسی فرهنگی کشور را طی ۱۵۰ جلسه و با مشارکت ۳۰۰ نفر به صورت مستقیم و ۲۰۰۰ نفر به صورت غیر مستقیم در سال ۱۳۹۳ تدوین نمود و نقشه ده ساله تحول فرهنگی کشور تصویب و برای اجرا تقدیم نمود . و الان‌ حدود ۶ سال از طراحی آن می گذرد و تنها ۴سال به پایان زمان اجرای آن باقی مانده است ولی دریغا حتی یک بند از آن اجرا نشده است . در نتیجه مشکلات و آسیب های اجتماعی هر روز در حال افزایش است . مشکل عدم اجرای نقشه فرهنگی کشور چیست؟ نیاز به فرماندهی واحد نیاز اول برای اجرای این طرح می باشد ، نبود فرماندهی واحد باعث شده است تا ۳۵ نهاد به موازی هم در امر فرهنگی داشته باشیم و در این بلبشوی فرهنگی هر کدام به سمت ذوق و سلیقه ایی خاص خود حرکت کنند تا جاییکه کار فرهنگی در جمهوری اسلامی حالت رفع تکلیف پیدا کند مسله ایی که در شورای فرهنگی شهرستان به خوبی نمایان است. فرماندهی فرهنگی برعهده کیست؟ طبق بیان رهبری حکیم انقلاب ، شورای عالی انقلاب فرهنگی اتاق فرمان فرهنگی کشور است که وظیفه اش سیاستگذاری، هدایت دستگاهها و تعیین راهبرد مناسب آنان به طرف وضع مطلوب ایران در افق ۱۴۰۴ می باشد و مدیریت و فرماندهی شورا نیز بر عهده شخص ریس جمهور می باشد . حالا این فرمانده محترم چقدر در برگذاری جلسات شورا همت به خرج می دهد و چقدر در این جلسات شرکت می کند و چقدر پیگیر اجرای سند تحول فرهنگی کشور ، مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی می باشد ما نمی دانیم ولی فقط می دانیم نهاد خانواده ،سبک زندگی،اخلاق و بقیه نهادهای فرهنگی نیاز به جراحی عمیق دارند . @vaezi_vazna
ناترینگ ۱۳ جامعه دیندار سنجش میزان دینداری جامعه یکی از موضوعاتیست که هر از گاهی به نیات مختلف از سوی برخی افراد و موسسات گزارش داده می شود که گاه بسیار متناقض نیز می باشد . ولی آیا میزان دین افراد و جوامع قابل سنجش می باشد؟ پاسخ کمی سخت به نظر می رسد زیرا بیشتر ابعاد دینداری، درونی می باشند و با این روشهای مرسوم سنجش مانند پرسشنامه ها قابل سنجش نمی باشد زیرا ابعاد دینداری عبارتند از ۱ . اعتقادات. ۲ . ایمان. ۳ . اخلاقیات. ۴ . عبادات. ۵ ، شرعیات اعتقادات و ایمان از مسایل درونی و کیفی می باشند که وسیله ایی برای سنجش آن وجود ندارد و سه قسم دیگر نیز با توجه به تاکیدات دین در خلوص نیت و همچنین تواضع و راز داری متدینان امکان سنجش دقیق وجود ندارد و لذا آنچه که گاه میزان دینداری جامعه را از راه تعداد نماز جماعت و یا مشارکت افراد در مراسمات مذهبی و انجام نذور و یا حتی داشتن ظاهر دینی بیان می نمایند بسیار ناقص می باشد ، در واقع اگر وسیله ایی داشتیم که ۱ .بینش و جهانبینی افراد جامعه را با توجه به اعتقادات ۲ .میزان آرامش و عدم افسردگی جامعه با توجه به درصد ایمان ۳ . میزان مراعات مسایل اخلاقی در جامعه ۴ . در نهایت میزان تعبد افراد به عبادات و قوانین شرعی را اندازه و بررسی می نمود آنگاه می توانستیم به میزان دینداری جامعه دست یابیم که امری بسیار مشکل می نماید . @vaezi_vazna
🔴مناظره دوم: مظلومیت فرهنگ 🔶موضوع اصلی مناظره دوم نامزدهای سیزدهمین دوره ریاست جمهوری، مسائل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بود. اما بدون آنکه بخواهم به کسی جسارت کنم، به اعتقاد این بنده سخنان نامزدهای محترم نشان داد که هیچ کدام فهم درستی از این سه مقوله مهم و حیاتی ندارند! 🔶هیچ کدام از آنان نتوانستند فهم و برداشت صحیحی از فرهنگ و اجتماع و سیاست بیان کنند. 🔶در بیان هیچ کدام از آنان معلوم نشد که نقش و جایگاه «اسلام» در فهم فرهنگی و اجتماعی و سیاسی آنان چیست؟ چه تفاوتی میان «فرهنگ اسلامی» و «اجتماع اسلامی» و «سیاست اسلامی» با فرهنگ و اجتماع و سیاست «غیر اسلامی» قائل‌اند؟ هیچ تمایزی در سخنان هیچ کدام از نامزدهای محترم مشاهده نشد! 🔶هیچ اشاره‌ای به نقش «فرهنگ» در اقتصاد و سیاست نکردند. گویا همگی آنها آگاهانه یا ناآگاهانه تئوری مارکسیستی زیربنا بودن اقتصاد را پیش‌فرض گرفته بودند! 🔶هیچ‌کدام از آنان از بنیان اصلی فرهنگ و اجتماع یعنی بنیان‌های دینی و ارزش‌شناختی فرهنگ و اجتماع و سیاست سخن نگفت! گویا هیچ فهمی از این حقیقت نداشتند! 🔶هیچ کدام از آنان از نقش هنرهای بی‌کلام فرهنگ‌ساز و سیاست‌ساز یعنی موسیقی، مد و مدل، معماری، شهرسازی و حتی اسباب‌بازی‌های کودکان و بازی‌های کودکان و نوجوانان در فرهنگ و جامعه و سیاست سخنی به میان نیاورد. 🔶حقیقتاً با مشاهده مناظره دوم دلم برای مظلومیت فرهنگ سوخت. 🔶ناباورانه به همه دغدغه‌مندان فرهنگ و آسیب‌های اجتماعی عرض می‌کنم هیچ امیدی به دولت آینده برای تقویت بنیان‌های فرهنگی و یا کاستن از آسیب‌های اجتماعی نباید داشت. خود ما باید مجاهدانه و آتش به اختیار در این زمینه‌ها وارد شویم. @vaezi_vazna
ناترینگ ۱۴ تولید فرهنگ فرهنگ به عنوان یک پدیده در زندگی انسان از بدو تولد در شکل بخشی شخصیت افراد موثر است و خانواده به عنوان مهم ترین پایگاه اجتماع پذیری کودک نقش کلیدی در فرهنگ پذیری ایفا می کند تا جاییکه نظام ارزشی هر فرد در فرهنگ ، خانواده و جامعه ایی که در آن رشد کرده است شکل می گیرد همچنین شناخت شخصیت و نظام رفتاری هر فرد نیز با توجه به این عوامل امکان‌پذیر خواهد بود لذا فرهنگ هویت شخص و جامعه را شکل می دهد . قدرت فرهنگ آنچنان است که حتی نیازهای اساسی انسان را تحت الشعاع قرار می دهد فردی که در فرهنگ اسلامی رشد کرده است شاید اعتقاد کافی برای روزه گرفتن نداشته باشد ولی به خاطر فرهنگ حاکم مبادرت به روزه می کند و چه بسا آموزه های فرهنگی نیاز جنسی افراد را برای حفظ پاکدامنی محدود سازند. نسبت فرهنگ و انسان را نسبت ماهی با آب می دانند که هم در آن زندگی می کند و هم تغذیه می کند انسان بدون فرهنگ توان زندگی ندارد و خوراک فکری خود را نیز از فرهنگ جامعه ارتزاق می کند از اینرو همه مسایل اجتماعی ، اقتصاد، سیاست تحت تاثیر فرهنگ می باشند امیل دورکیم بیان می دارد هنگامیکه شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه دارای ثبات و استحکام باشند آرزوها و نیازهای افراد از طریق هنجارها و ضوابط و ضمانت های اجرایی آن تنظیم می گردد ولی اگر هنجارهای اجتماعی و فرهنگی دچار ضعف و سستی شوند یک وضعیت آشوب ایجاد می شود که به نارضایتی اجتماعی می انجامد حال در جامعه در حال گذار ما که از سنتی به طرف مدرنیته در حال حرکت می باشد اگر تولیدات فرهنگی متناسب و پاسخگوی قشر جوان نداشته باشیم یقینا شاهد آشفتگی ها و نارضایتی های فرهنگی خواهیم بود و این اهمیت روزافزون فرهنگ در عصر ما می باشد لذا فرهنگ بر همه پدیده های بشری مقدم می باشد و تولید فرهنگ باید ضرورت نخست متولیان جامعه باشد @vaezi_vazna
ناترینگ ۱۵ العلما ورثه الانبیا ارادت مردم در سوگ علامه ذوالفنون حسن زاده آملی حاکی از ارتباط عمیق مردم با روحانیت اصیل و عملگرا می باشد. این واقعه نشان داد اگر روحانیت در تراز علمی جامعه خود باشد و از طرفی بر قله اخلاص و تهذیب نفس قرار بگیرد و آگاه به مسولیت خود برای رشد جامعه باشد و همراه مردم در همه مراحل زندگی باشد همچنان جزو گروههای مرجع بوده و در قلب و اندیشه و بنان جامعه جای دارد . برخی مدعی کاهش محبوبیت روحانیت در جامعه می باشند و علت آنرا حضور روحانیت در سیاست و یا مناصب قدرت می دانند و علت محبوبیت حضرت علامه را نیز عدم مشارکت ایشان در سیاست بیان می کنند ، که البته این برداشت اشتباه می باشد زیرا کسی که اندک شناختی از زندگی علامه داشته باشد می داند که او از نظام و انقلاب و امامین انقلاب نهایت حمایت و پشتوانی را داشته است منتهی نحوه مشارکت علامه در سیاست به شکل خاصی بوده است شکلی که کمترین آسیب را متوجه نهاد روحانیت می کند. البته مشارکت روحانیت در سیاست ممکن است آسیبهایی را برای نهاد روحانیت داشته باشد ولی به مراتب نتایج مثبت این حضور بسیار بیشتر می باشد که خود بیانی مفصل می طلبد کاهش محبوبیت روحانیت در جامعه به علت عواملی چند می باشد ۱ .عرفی شدن جامعه در قرن اخیر جامعه جهانی و به تبع جامعه ایرانی دست به تقدس زدایی زده است یعنی دیگر آن نگاه تقدس بخش به امور را ندارد طبق آمارها ۸۵ درصد مردم حضور روحانیت را به عنوان یک قشر در جامعه قبول دارند ولی همانند متخصصین دیگر ، یعنی دیگر نگاه تقدس برای روحانیت ندارند بلکه به عنوان یک پدیده اجتماعی به آن نگاه می کنند و این نگاه ربطی به دخالت روحانیت در سیاست ندارد بلکه از پیامدهای مدرنیته می باشد ۲ . بازی قدرت آمیزش روحانیت با احزاب مختلف و قرار گرفتن در بازی قدرت احزاب خودبخود در کاهش محبوبیت روحانیت نقش دارد. ۳ . کارآمدی دولت چون نظام منتسب به روحانیت است لذا خواه نا خواه کار آمدی یا ناکارآمد ی دولتها نیز در میزان محبوبیت روحانیت موثر است ۴ . بنیادگرایی روحانیت مقاومت برخی روحانیون در برابر مسایلی که نیازمند تحول است و در واقع تحجر و جمود روحانیت نیز باعث منزوی شدن روحانیت شده است ۵ . هجمه های ضد انقلاب تبلیغات و هجمه هایی که دشمنان نظام و دین بر علیه روحانیت به ویژه روحانیت آگاه و انقلابی دارد به ویژه با گسترش فضای مجازی و رسانه ایی هم باعث تغییر نگاه جوانان به ویژه آنانی که ارتباط مستقیم با روحانیت ندارند و تحت تاثیر این تبلیغات شده اند نیز در کاهش محبوبیت تاثیر زیادی دارد ۶ . دنیاگروی روحانیت دنیاگرای و زندگی اشرافی برخی روحانیون به ویژه روحانیونی که در قدرت قرار دارند تاثیر بسیار در نوع نگاه مردم گذاشته است. ولی به رغم همه این عوامل عشق مردم به علامه حسن زاد آملی ثابت کرده است که اگر روحانیت بر مدار علم بالا و به روز ، تقوا و اخلاص، مردم گرایی و عدم فاصله بین خود و مردم باشد همچنان در قلب و محور احساسات مردم قرار دارد طوبی له و حسن الماب واعظی وزنا @vaezi_vazna
بسمه تعالی سلام‌ مطالبی با عنوان ناترینگ در کانال منتشر میشود را مفید میدانم واز این باب سپاس گزارم در مطلب شماره ۱۵ با عنوان العلما ورثه انبیا به نگارش در اوردید که اینجانب با توجه به فهم خود نقد و تحلیلی را خدمت جنابعالی میرسانم که لاجرم به معنی نفی و یا تقابل با رویکرد فکری جنابتان نیست بلکه با واشکافی آن سعی در شفاف سازی و درک صحیح تر و صریح تر از موضوع را به خوانندگان بر سانم ۱)اشاره شما به ارتباط عمیق مردم با روحانیت اصیل و عمل گرا در واقع اشاره به یک نوع تقسیم بندی جامعه روحانیت داردمبنی براینکه در مقابل روحانیتی داریم ۱) غیر مردمی ۲)غیر عمل گرا اگر این روش را بپذیریم به این سوال میرسیم که چه کسی یا کسانی مسببان این نوع تقسیم بندی برای جامعه روحانیت شده اند و روحانیت اصیل در مواجهه با آن چه اقدامی نموده ، در ادامه مطلب اشاره داشتید اگر روحانیت در تراز علمی جامعه باشد و دارای شرایطی ، جامعه واکنش مثبت نشان میدهد این نشان دهنده این واقعیت است روحانیت که غالبا بعد از انقلاب ۵۷حاکمیت رادر دست دارد در کم وکاستی و نابهنجاری های جامعه در تراز علمی و شرایط لازم که اخلاص وتهذیب نفس و رعایت تقوا بوده را ند اشته که جامعه پالس منفی بروز میدهد و گواه انست که جامعه و عموم افراد برصراط مستقیم عمل می نماید و این سوای ازمعدود افرادی است که نابهنجاری دارد این نوع تفکر و اظهارات از کسی که ملبس به لباس روحانیت است نشان از آزاد اندیشی و شجاعت را به مخاطب القا میکند در عین حال مخاطب و جامعه انتظار اظهار نظر صریح تر و بی پرده تر و مقابله عینی با روحانیت غیر اصیل از طرف طیف اول میباشد که متاسفانه نشانه های آن در جامعه به وضوح دیده نمی شود در ادامه با عنوان (برخی ها)که مدعی کاهش محبوبیت روحانیتند وبا اشاره مسئله سیاست و مناصب قدرت و همچنین نحوه سلوک حضرت علامه حسن زاده و اینکه جامعه تصور اشتباهی دارد مبنی بر اینکه حضرت علامه حضور فعالی در مسئله سیاست و مناصب قدر ت داشته ولی فعالیتشان شکل خاصی بوده و نمیتواند دلیلی بر کاهش میزان محبوبیت روحانیت باشد ب نگارش در آوردید،توضیح اینکه متاسفانه آزادی بیان در جامعه در انحصار اصحاب قدرت است و کسی جرات بررسی و پایش میزان محبوبیت روحانیت در جامعه رادر خود نمی بیند و نهاد روحانیت با مصونیت قضایی که برای خود درست کرده اقدام به پایش خویش نکرده ویا اگر بوده در مناطق خاصی از جغرافیای ایران بوده و اطلاعات آن منتشر نشده و بیان داشتید مشارکت علامه به شکل خاصی بوده که کمترین ضربه را به نهاد روحانیت زده و اقبال عموم رادر پی داشته خود گویایی این حقیقت است که مردم تا چه اندازه به حضور روحانیت در ارکان حکومت علاقمند اند ودر ادامه با اشاره به مشارکت روحانیت که ممکن است اسیب هایی داشته باشد ولی فواید و ثمرات ان بیشتر است با این پرسش مواجه میشود ۱)عدم مشارکت جدی و صریح حضرت علامه حسن زاده از نتایج مثبت ان کاسته و ایشان به کم کاری و عدم فهم موضوع متهم گشته و کسانی که مشارکت صریح تر دارند خدمت بهتر وبیشتری داشته اندکه این برای عموم افرادی که به ایشان وسبک زندگی شان اعتقاد و باور داشتند در تضاد است ۲) چرا جامعه به سبک زندگی علامه واکنش مثبت بروز داده ،جامعه دچار اشتباه شده و یا اصرار حکومت برترویج نوعی از حکمرانی که غالبا در مواردی اجبار را به همراه دارد باعث نوعی نگاه دل زده از روحانیت میشود. در مغایرت سیر و سلوک زندگی حضرت علامه در زمان حیات و بعد از رحلت با روحانیون هم عصر خویش تفاوت های فراوانی است حتی محل دفن ایشان متفاوت از علما و روحانیون برجسته می باشد این رفتار هاست که تمایزشان را میرساندو لایه های اجتماعی جامعه این مبتدیات زندگی و رفتار را فهم و ارزش گزاری مینماید . در بیان کاهش محبوبیت روحانیت عواملی را برشمردید ۱)عرفی شدن جامعه نگاه جامعه جهانی به روحانیت با نوع نگاه جامعه ایرانی و خصوصا حکومت به نهاد روحانیت متفاوت است در جامعه جهانی روحانیت درامر سیاست نقش بسزایی ندارد اما درجامعه ایرانی روحانیت با فرهنگ و تمدن این سرزمین تنیده شده ودر این دهه اخیر روحانیت با در دست داشتن حکومت یک خود زنی کرده که منجر به تقدس زدایی از خویش کرده اتفاقا این جامعه بوده که تقدس روحانیت را حفظ کرده و به ان حرمت داده ، اگر روحانیت را به یک باغ تشبیه کنیم جامعه انسانی حکم زمین برای ان باغ را دارد تا زمین نباشد باغ معنا ندارد ۲)بازی قدرت :اگر این ،امر پسندیدهای نیست که نیست چه کسی باید به نهاد روحانیت نهیب بزند مگر ایات عظام و حضرات امثال حسن زاده چنین نقشی برایشان تعریف نشده که عدم تذکر آن موجبات کاهش محبوبیت را فراهم می‌سازد ‌مگر انکه لایه ای از روحانیت چنان قدرت داشته باشد که چنین نقدی را حتی به افرادی همانند علامه حسن زاده نمیدهد و ان را برنمی تابد حال چرا عقوبت و کم کاری و عدم همیاری به پای ملت لحاظ شود
۳) کار آمدی دولت : در ۴۲سال بعد از انقلاب اسلامی ۵۷درکمتر از دو سال اول و ۸سال دولت دکتر احمدی نژاد دولت به معنای مصتلح ان زیر نظر روحانیت اداره شده این سوای در اختیارداشتن کل حکومت توسط روحانیت میباشد اگر ناکارآمدی دولت را در کاهش محبوبیت بپذیریم باید روحانیت خودش را از دولت کنار بکشد و تا حدود زیادی در حکومت داری هم این گونه عمل نماید در حالی که روحانیت تشنه دولت و حکمرانی است و مسولیت آن را نمی پذیرد ۴)در مورد بنیادگرایی روحانیت که نیازمند تحول است متاسفانه در یک صد سال اخیر که آموزش به شکل نوین شکل گرفت و آموزش ازمکتب خانه به مدارس امروزی تعمیم یافت‌ نهاد روحانیت به یکباره دستش را خالی دید درابتدا تلاشی در جهت تطبیق خود با علوم روز بعمل نیاورد و عملا آموزش که مختص روحانیت بود از چنگ شان خارج واز اعتبار ان کاست و از انجایی که دانشمندان علوم مختلف پرورش یافته مکتب خانه بودند و پیشرفت های علوم امروز ادامه علوم قدیم در سطح جدید رونمایی شد فشار مضاعف و یک سر در گمی به نهاد روحانیت وارد نمود و عده ای هنوز در ان عالم سیر میکنند و به نظرم تنها چاره را در پرورش افرادی در حوزه های علمیه و ملبس کردن شان دیده اند و از اصل موضوع غفلت ورزید و از قداست علما و روحانیت کاسته و بلحاظ عامیانه ملا دیگر مرجع رجوع به سوالات مردم نیست ۵)دنیا گرایی روحانیت : بزرگترین و مهمترین ضربه ای که روحانیت به خودش زده سبک زندگی ایست که در پیش گرفته به عموم مردم توصیه به تقوا و قناعت و صبر و تحمل مشکلات و مصائب مینماید ولی خودشان بهترین امکانات رادر اختیار دارند نمونه ان صحبت ایت الله شیخ محسن شبستری از علما دارای منصب در حکومت که مردم را به استفاده از خودرو ملی توصیه و خود از خودرو خارجی استفاده مینمود واز ان بدتر توجیهی ست که بعد اظهار داشت این تعارض هاست که باعث ضربه زدن به نهاد روحانیت گردید نه هجمه ضد انقلاب ،اتفاقا جامعه ایرانی هروقت نیروی بیگانه به خاک و کیان و حتی روحانیت حمله کرده بهترین و بیشترین واکنش حمایتی را نشان داده اینکه رفتار های خودمان را عادی انگاری کنیم و به ضد انقلاب نسبت دهیم کار آگاهانه ای نیست از دشمن انتظاری جز دشمنی نیست اما نفاق و منافق از دشمن خطر ناکتر است بی شک ملت دشمن را خوب می شناسد اما نفاق کلاف سردر گم است در پایان با نتیجه گیری تان موافقم انجایی که اشاره کردید اگر روحانیت برمدار علم بالا و باتقوا واخلاص و مردم گرایی پایبند باشد در قلب ملت جا دارد حال اگر حس کردیم این طور نیست ملت عوض نشده بلکه روحانیت و به نوعی شامل حکومت هم میشود به وظیفه خویش بدرستی عمل نکرده و باز گرداندن آن به اصل خویش از همین روحانیت انتظار می رود به امید ظهور قائم ال محمد
ناترینگ ۱۶ بصیرت در فتنه ها فتنه یکی از پدیده های جامعه اسلامی است که همواره در طول تاریخ اسلام وجود داشته است و همواره دشمن کوشیده است تا برای رسیدن به منافع سیاسی و اقتصادی خود با ایجاد فتنه جبهه حق را تنها گذارد تاریخ مسلمانان بعد از رحلت پیامبر (ص) گواه بر وجود فتنه های متعدد در جامعه اسلامی است ، امامت علی (ع) امری بدیهی و یقینی با حضور ۱۰۰ هزار نفر مسلمان در غدیر نقش بست ولی ایجاد فتنه باعث شد که مسلمانان این امر بدیهی را نادیده بگیرند و بعد از ۲۵ سال همه متوجه اشتباه خود شده و به دامن علی (ع) برگردند ولی در ادامه با قتنه های دیگر ۳ جنگ صفین، جمل، نهروان را بر حضرت تحمیل نمود که بلاخره مانه ظهور خورشید امامت علی(ع) در جامعه و سرانجام شهادت آن حضرت را در پی داشت و نهج البلاغه پر از فریادهای حضرت از فتنه های زمان خودش می باشد ، این فتنه ها بعد از آن در طول تاریخ و همیشه وجود داشته است و تا آخر هم وجود خواهد داشت به ویژه فتنه های آخرالزمان که ویران کننده است به طوری که ذکر شده است در آخرالزمان فرد صبح با ایمان از خانه خارج می شود و شب مرتد به خانه بر می گردد لذا کسب بصیرت برای نجات از فتنه های زمان ضرورت دارد ابتدا عوامل فرو افتادن در فتنه ها را باید شناخت عوامل افتادن در فتنه ها ۱ . کینه و دشمنی با حق بسیاری از افراد با اینکه می دانستند حق با علی (ع) است ولی به خاطر کینه های قبلی حاضر به همراهی با او نشدند احقاد بدریه و خیبریه و غیرهن ۲ . حسادت بسیاری از کسانی که با حضرت مخالفت کردند به خاطر حسادت بود مانند عایشه ۳ .فرزند برخی از افرادی که از حق فاصله گرفتند به خاطر تبعیت از فرزند بود مانند زبیر که دوستدار اهل بیت بود ولی با وسوسه های پسرش حق را نادیده گرفت و عاقبت به خیر نشد ۴ . حزب گرایی برخی افراد هم چون در دستجات سیاسی قرار گرفتند قدرت تحلیل را از خود سلب کرده و هر آنچه تشکل متبوعشان بگوید عمل می کنند لذا از حق دور می شوند ۵ . قدرت طلبی برخی هم چون در نظام اسلامی از قدرت کنار گذاشته می شوند شروع به مخالفت می کنند مانند طلحه یا احمدی نژاد ۶ . شهرت گرایی برخی هم به خاطر مطرح شدن شروع به مخالفت با نظام حق می نمایند ۷ . ثروت گرایی برخی هم برای رسیدن به ثروت از هر راهی اقدام می کنند ولی چون نظام اسلامی مانع می شود شروع به مخالفت و ندیدن حق می نمایند مانند اشعث عوامل بصیرت افزا چه کنیم در فتنه ها وقتی که حق و باطل در هم آمیخته شده است حق را تشخیص داده و گرفتار باطل نشویم ۱ .تقویت اعتقادات باید از اعتقادات ارثی که از پدران گرفتیم به اعتقادات استدلالی برسیم مطالعه آثار استاد مطهری و علامه مصباح یزدی توصیه می شود وگرنه گرفتار شبهات می شویم ۲ . تقویت ایمان راههای تقویت ایمان را جستجو کرده و عمل نماییم ۳ . زمان شناسی شناخت و تحلیل زمانی که در آن به سر می بریم بسیار مهم است چه بسا علمای بزرگ که علم بالا و تقوای عالی داشتند ولی به خاطر نداشتند تحلیل سیاسی گرفتار فتنه شدند در خدمت فتنه گرها قرار گرفتند و در مقابل حضرت امام ره موضع گرفتند ۴ . دشمن شناسی شناخت دشمن و کیدهای دشمن بسیار مهم است خوارج به خاطر نداشتن تحلیل و ندانستن حیله های دشمن ۱۲ هزار نفر در مقابل علی ع قرار گرفتند و نبرد برده شده را باختند ۵ ‌ شناختن مفاهیم دو پهلو مانند آزادی ، دموکراسی،خشونت و... و فتنه گران از آنها استفاده می کنند ولی قصدشان فریب است نه اصلاح ۶ . داشتن سواد رسانه ای و ترفندهایی که دشمن در فضای مجازی از آن استفاده می کند ۷ . شناخت منافقان ، افرادی که در جامعه اسلامی زندگی می کنند و ظاهر اسلامی دارند حرفهای ارزشی می زنند ولی در واقع پیاده نظام دشمن هستند ۸ . رهبری بر فرض اگر نتوانستیم در شرایط فتنه حق و باطل را تشخیص دهیم وجود رهبری در جامعه برای همین می باشد یعنی در اختلافات که هر کس حرف خودش را می زند جایگاه رهبری قرار داده شده است تا از هرج و مرج و جنگ داخلی نجات پیدا کنیم لذا اگر چه در مساله ایی با رهبری هم عقیده نباشیم ولی به خار جلوگیری از فتنه های بزرگتر با از رهبری تبعیت نمود. @vaezi_vazna
ناترینگ ۱۷ روحانیت بیدار در فتنه ها ایجاد فتنه در جوامع اسلامی از بزرگترین حربه های استعمارگران و قدرت طلبان برای استعیلا بر مسلمانان می باشد از فتنه سقیفه تا جمل و نهروان تا کربلا همه حکایت از کاری بودن این نقشه دارند سکوت و بیداری علما و دانشمندان نقش مهمی در تاثیر گذاری و یا خنثی سازی این فتنه ها دارد تا جاییکه علی (ع) فرمودند: ما اخذالله علی العلما ان یغار وا علی کظه ظالم و لا سغب مظلوم نمونه های تاریخی حکایت از آن دارد که روحانیت شیعه در طول تاریخ هم در شناخت فتنه و هم افشاگری آن سربلند بیرون آمده است که به برخی از فتنه های دویست سال اخیر و نقش روحانیت اشاره می شود. ۱ . فتنه مدرنیته پدیده مدرنیته در دویست سال اخیر جوامع اسلامی را مورد تهدید قرار داده است که در کنار منافع بسیار ،مشکلات عدیده ای را هم در سبک زندگی امروز ما به وجود آورده است که به بحران مدرنیته نامیده شده است. روحانیت شیعه از جمله سید جمال اسدآبادی از ابتدا متوجه این فتنه شده و تهدیدها آن را متذکر شدند ولی ناشنیده باقی ماند. ۲ . فتنه مشروطیت پدیده مشروطیت نیز در آغاز بسیار عالی برای تحدید نمودن قدرت دیکتاتوری سلطنت ایجاد شد ولی در میانه راه به انحراف رفت . روحانیت شیعه از جمله شیخ فضل‌الله نوری فریادها زد تا اینکه به شهادت رسید ولی مسموع نشد ولی همه دیدند که دوباره دیکتاتوری رضاخان حاکم شد و زحمات مشروطیت به هدر رفت و تذکرات شیخ شهید حق بود. ۳ . فتنه جمهوریت رضاخان جهت انتقال قدرت از قاجاریه به پهلوی دست به فتنه دیگری به نام جمهوریت زد . عده بسیاری فریفته شدند ولی عالم مجاهدی به نام سید حسن مدرس فریاد مخالفت بلند کرد تا اینکه به شهادت رسید و بلاخره همه دیدند که از جمهوریت رضاخانی فریبی بیش نبود ۴ . فتنه تفرقه فتنه تفرقه که همیشه به ویژه قرون اخیر مهمتمرین دست مایه استکبار شده است تفرقه شیعه و سنی ، تفرقه اقوام ایرانی ولی این فتنه هم با روشن اند یشی مرد بزرگی به نام روح الله الموسوی خمینی خنثی شد هر چند خطر همچنان ادامه دارد. ۵ . فتنه سبز فتنه سبز که حربه استعمار در برخی کشورهاست که بسیار هم موفق بوده است برای جمهوری اسلامی رقم خورد ولی ایستادگی و افشاگری دانشمندانی مثل خامنه ایی کبیر و علامه مصباح یزدی باعث خنثی شدن این توطئه‌ها شد خلاصه اینکه روحانیت شیعه همیشه در تشخیص فتنه موفق عمل نموده است ولی نحوه پاسخگویی مردم به آن ، موجب خروج از فتنه و یا ابتلا به فتنه ها را فراهم آورده است . @vaezi_vaznz