4_5936256840206647844.mp3
4.16M
🏴🏴🏴🏴
🎤مداح: #حاج_محمدرضا_بذری
| انگاری همین دیروز بود، جاش بغلم بوده |
❖ #زمینه حضرت علی اصغر علیه السلام ❖
■ #ویژه_ماه_محرم ■
➯ @vaezin_com
➯ www.vaezin.com
◆ #متن_سخنرانی حاج آقا علوی ◆
◼️ شفای دختر مسیحی ◼️
میر لشکرم سقّای حرم اباالفضل
فکری کن برااشک دخترم اباالفضل
درشب عاشورا امام حسین علیه السلام به یارانش فرمودند : فردا همگی کشته خواهیم شد بنابراین؛ بروید با عیال و بچه های خود وداع کنید. و بعد از این که همه رفتند و امام حسین علیه السلام تنها ماند ؛ درحال جستجو در اطراف متوجه صدای گریه ای شدند.
و به طرف صدای گریه آمدند ؛ دیدند که ماه بنی هاشم شمشیر را بر زمین نهاده و زانوی غم به بغل گرفته است و دارد به آسمان نگاه می کند . ناله آرام عباس ابن علی به گوشَش رسید. و در همین حین ؛ حضرت ابولفضل متوجه امام حسین علیه السلام شد و خیلی سریع بلند شد و اشک های خود را پاک نمود. بعد امام حسین علیه السلام با تعجب گفت!! عباس تو اینجا نشسته ای؟ من به همه گفتم برید با خانواده خود وداع کنید ، توچرا نرفتی؟ حضرت عباس فرمود: قاسم رفته پیش خواهرانش ؛ علی اکبر رفته پیش مادر وخواهرانش ؛ خوب من کسی رو ندارم! کجا بروم؟ حضرت امام حسین علیه السلام فرمودند : مگر زینب خواهرت نیست؟ بیا برو پیش زینب منتظرت است...
حضرت اباالفضل، نهایت ادب بودند. بچه های اهل حرم با او بسیار مانوس مشهور بودند. ببینید خدا چه مقام و منزلتی به حضرت اباالفضل داده؛ همین بس که: وقتی به زیارت امام حسین علیه السلام می روید ؛ می گویید: «سلام بر تو ای اباعبدلله» زمانی که به حرم حضرت علی علیه السلام می روید ،می گوید «السلام علیک َ یا اباالحسن یا امیرالمومنین» در حرم امام رضا علیه السلام می گویید: «السلام علیک َ یا اباالحسن الرضا» ولی وقتی تو حرم اباالفضل العباس علیه السلام وارد می شوید می گویید: « و سلام خدا و سلام ملائکه ی خدا نثار و ایثار تو ای پسر امیرالمومنین»
زمانی که ضریح حضرت اباالفضل رو برای کارهای اداری به تهران آوردند تا از آنجا به عراق ببرند؛ مردم تقاضا کردند که ضریح رو بگذارید تا ما با او وداع کنیم و بعد ضریح را مقابل اداره ی اوقاف گذاشتن؛ در این حین، فردی مسیحی که یکی از تاجران بزرگ تهران بود؛ تک دخترش بیمار بود و دکترها جوابش کرده بودند، آن شب بیرون می آید از منزل تا شاهد مرگ دخترش نباشد و بعد از اینکه به خانه برمی گردد کار تمام شده باشد ، در همین زمان که خیابان رو دور می زد؛ ناگاه صدایی به گوشش می رسید که مردم در کنار ضریح داشتند وداع می کردند:
ای با وفا اباالفضل اباالفضل
مشکل گشا اباالفضل اباالفضل
گفتی بی هوا ادرک یا اخا اباالفضل
بی تابی نکن پا نشو از جا اباالفضل
پهلوان ِ من نَبینَمَت شکستی
چشمانت را چرا به سَمتِ خیمه بستی؟
فدای سرت چرا شرمنده هستی
بازو می زنی ؛ ولی نمانده دستی
افتادم زپا آخ کمرم اباالفضل
مادر آمده با قد خمم اباالفضل
ای نازنین برادرم تنها امید لشکرمم
ای نازنین برادرم تنها امید لشکرممم.
✨🌹✨
■ #ویژه_ماه_محرم ■
➯ @vaezin_com
➯ www.vaezin.com
shab9.karimi.mp3
4.43M
🏴🏴🏴🏴
🎤مداح: #حاج_محمود_کریمی
| مشکم صد پاره شده، قلبم آواره شده |
❖ #زمینه حضرت ابالفضل العباس (ع) ❖
■ #ویژه_ماه_محرم ■
➯ @vaezin_com
➯ www.vaezin.com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 #فایل_تصویری ۴۴ 📺
🎙واعظ: حاج آقا #سعیدی
○ موضوع: 【 چرا اشک نداریم؟】
➯ @vaezin_com
➯ www.vaezin.com
◆ #متن_سخنرانی حاج آقا رفیعی ◆
🔷 وظیفه ما در برابر سخن چین 🔷
شهید ثانی می فرماید، اگر کسی پیش شما سخن چینی کرد، شما پنج وظیفه دارید:
❶ اولین وظیفه این است که حرف هایش را نپذیرید. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا» - اى كسانى كه ايمان آورده ايد، اگر فاسقى برايتان خبرى آورد، نيك وارسى كنيد.«الحجرات۶»
❷ وظیفه دوم ، او را نهی کنید. چرا؟ چون قرآن می فرماید: «یَنهَوْنَ عَنِ المُنکَرِ» از بدی ها نهی می کنند.
❸ وظیفه سوم، سوءظن نسبت به کسی که پشت سرش صحبت کرده پیدا نکنید. چون قرآن می فرماید: «اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا.. » از بسيارى از گمانها بپرهيزيد كه پاره اى از گمانها گناه است و جاسوسى مكنيد.
❹ چهارمین وظیفه، در مورد صحبتش تجسس نکنید. چون قرآن می فرماید: «لَا تَجَسَّسُوا...»
❺ پنجمین وظیفه، حرف هایش را نقل نکنید. چون قرآن می فرماید: «اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا» متّقی و خدا ترس باشید و همیشه به حقّ و صواب سخن گویید.
اگر کسی واقعا در مقابل چنین شخصی به این صورت بایستد، ( دیگر در مقابلتان سخن چینی نمی کند.)
✨🌹✨
➯ @vaezin_com
➯ www.vaezin.com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 #فایل_تصویری ۴۵ 📺
🎙واعظ: حاج آقا #دانشمند
○ موضوع: 【 حساسیت خدا به چند چیز 】
➯ @vaezin_com
➯ www.vaezin.com
◆ #متن_سخنرانی حاج آقا محرابیان ◆
🌷 ثواب عجیب زائر امام حسین علیه السلام🌷
یکی آمد پیش امام صادق علیه السلام گفت میخوام برم کربلا آقا فقط یه ناراحتی دادم، آقا فرمود چیه؟ آقا هوا گرم است ، میترسم برا گرما ناراحتم چیزیم بشه، غذا چطور میشه، امام صادق فرمود(ع) کربلا میری؟ گفت بله.
آقا گفت؛ بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی کسی تصمیم می گیرد کربلا برود پیامبر شروع میکنه به دعا کردن، خدایا به منِ پیغمبر زائر فرزندم حسین را ببخش، اگر قبلا گناهی کرده اون رو پاک به سمت حسینم بیار، وقتی از منزل خارج می شود، خدا دستور می دهد ششصد فرشته به سراغش بروند، از درب منزل تا کربلا این ششصد فرشته با او می آیند و برای هر قدمی که طی میکنه، خدا هزار خوبی براش می نویسد و هزار گناه پاک میکند، (یعنی هیچ کس نگوید رفتم کربلا نجس بودم گناه کار بودم، آقا! رسیدی کربلا پاکت کردن تحویلت گرفتن انگار این مسیر برزخه حسین قیامت ماست).
اگر از گرمای زیاد عرق کردی خداوند به هر قطره عرقت ۷۰ هزار فرشته خلق می کند و اینها تا قیامت برایت دعا می کنند و ذکر می گویند. و بعد جدم امیرالمومنین نگاه می کند به زائر امام حسین که راه افتاده است به سمت کربلا و می گوید: «خدایا من ضمانت میکنم زائر حسینم دست خالی برنگردد».
فرمود وقتی نزدیک کربلا می شوید، ملائک کربلا همه به استقبالتان می آیند، مرحبا به زائر حسین، و بعد اتفاقی که می افتد آن است، حضرت سیدالشهدا مستقیم به زائرش نگاه می کند، و بعد وقتی امام حسین به شما نگاه میکند، منادی صدا میزند گواریت باد بهشت خدا، حرام شد بر تو جهنم! سپس امام صادق علیه السلام فرمود؛ اما در روز قیامت در آن عرصه قیامت و گرمای قیامت آمد،ملکی با صدای بلند می گوید اَیْنَ زُوارَ الحُسَیْن" کجاهستند زوار حسین" جمعیتی بلند میشوند نَحْنُ زُوارَ الحُسَیْن " ما هستیم زوار حسین" چیکارمان دارید، می فرماید یک سوال خدا فرموده از شما بپرسم، چرا رفتین زیارت حسین ما؟ همه یک صدا می گویند دوستش داشتیم... پس ببینید همه نگاه می کنند، امام سیدالشهدا وارد می شود. می فرمایند: آقای شما که دوستش دارید آمد، زوار امام حسین! بروید پیش آقایتان، ما باشما کاری نداریم....
✨🌹✨
➯ @vaezin_com
➯ www.vaezin.com
◆ #متن_سخنرانی حاج آقا پناهیان ◆
🍃 تـوجـه به عیـوب خـود 🍃
هیچ وقت آدم نصیحت اخلاقی می شنود به عیب اطرافیانش نگاه نمی کند، بلکه به عیب خودش نگاه می کند. اگر این عیب را نداری، الحمدلله. نگو «هِی به خانمم به شوهرم میگم ها! ببین! این هم روایتش» شما به عیب دیگری کاری نداشته باش. خوشبحال کسی که به عیوب خودش میپردازد و به عیوب دیگران نمی پردازد. حتی به عیوب اهل و عیالش.
بعضی ها می روند به جلسات اخلاقی، کینه آنها به همسرشان به پدر و مادرشان به بچه هایشان بیشتر می شود. راه نشستن در محفل اخلاقی این است که آدم به خودشان بگیرد نه دیگران...
✨🌹✨
➯ @vaezin_com
➯ www.vaezin.com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 #فایل_تصویری ۴۷ 📺
🎙واعظ: حاج آقا #محرابیان
○ موضوع: 【 با خدا بودن 】
➯ @vaezin_com
➯ www.vaezin.com
◆ #متن_سخنرانی حاج آقا دانشمند ◆
🌸 تـوبه مصطفـی دیوونه 🌸
تو تهران شخصی به نام «مصطفی دیوونه» بود، در زمان خودش تو چاقو کشی نمونه نداشت، جگر شیر داشت، میگفتند بابا این دیوونه است! رفته تو دل ۱۰۰نفر که می خواهند او را بزنند، این قدر شجاع بود ،تهِ ته دلش حسین علیه السلام را هم دوست داشت. یه صفت تو وجودش بود محرم که می شد دست از همه بدی ها بر می داشت، ادب می کرد. همین دستش را گرفت (شما یک ذره خوبی داشته باشی همون یه ذره خوبی نقطه عطف است برای وصل به ابی عبدلله ) یکسال یهو تصمیم گرفت دهه ی اول محرم رو روضه بخواند، نوچه هاشو جمع کرد گفت: می خوام دهه ی اول محرم رو روضه بخوانم، گفتن آقا دهه ی اول؟ گفت آره اشکال نداره(کی جرئت داشت بگه نه)
گفت: بهترین منبری تهران کیه؟ گفتن آقا شیخ احمد صاحب نفس است. گفت: برید به آقا شیخ احمد صاحب نفس بگید دهه ی اول محرم باید بیای خونه ما منبر بروی. آمدن پیش آشیخ احمد، آشیخ احمد یک خنده ای کرد گفت: سلام مارو به آقا مصطفی برسونید بگویید خوشحال شدیم که تو هم بانی روضه امام حسین شده ای، اما آقا مصطفی آخر ذی الحجه است، ده روز دیگه محرم شروع می شود بابا من قول دادم، گفتندگ آقای آشیخ احمد مصطفی دیوونه است، با او کسی جرئت ندارد در بیفتد، گفت آقا مصطفی جرئت داره با امام حسین در بیفتد؟ رفتن به او گفتند، مصطفی خودش آمد گفت: آشیخ من میخوام روضه بخوانم دلمم میخواد تو بیای چه کنیم؟گفت زوری نمیشه که روضه بخوانی من بانی هام این ها هستند، برو به بانی های من بگو اگر آنها راضی باشند من یکی از وقت هارو که میخوای اونجا نمیرم میام اینجا برا من فرقی نداره،
آدرس رو گرفت رفت سراغ بانی ها، همه مردم ازش می ترسیدن اون موقع کلانتری و ژاندارمری هم ازش میترسیدن، بانی دید مصطفی دیوانه با خدم و حشمش آمده، گفت: بفرما! ( بیچاره مثل بید میلرزید) گفت چه خبره آقا؟ گفت: ما آشیخ احمد و میخوایم. گفت: همش مال شما (ما غلط بکنیم بگیم نه.) آمد گفت آقا راضی شدن گفت خب باشه میام.
آشیخ احمد رفت منبر و از ترسش فقط به پاهاش نگاه میکرد و حرف میزد، اینا هم گوش می کردن روضه هم می خوند، اینا خیلی آقای می کردن سرشو نو می نداختن پایین. شب اول گذشت تا.....شب آخر شد.
مصطفی وقتی آشیخ اومد گفت آشیخ بنشین این گوشه یه چای بخور، نٌه شب خونه ما رفتی منبر، هنوز بلد نشدی حرف بزنی! بابا اینا لاتن زبون خودشونو میخوان زبون آخوندی که فایده نداره آشیخ گفت: من بلد نیستم. مصطفی گفت: من ده دقیقه قبل از شما میخواهم برم منبر فقط دعا کن حضرت زهرا تاثیر بگذارد گفت یاعلی...
گفت مصطفی آمد نشست رو پله اول منبر و(حالا همه زیر مجموعه اینن تمام لات هاب تهران میگن گنده ما مصطفی است) مصطفی گفت: همه مودب دو زانو بشینید، همه مودب نشستن گفت: اگر من یک روز از همه بیشتر زندان رفتم قبول دارید؟ همه گفتن بله. گفت اگه یک دعوا بیشتر از همه کردم قبول دارید، همه گفتن بله. اگه یک چاقو زده باشم بیشتر از همتون، گفتن بله. اگه یه چهار لیتری بیشتر عرق خوردم باشم، گفتن بله. اگه یه رختخواب گناه بیشتر پهن کرده باشم، گفتن بله. (همه ی اینا بله شما تاج سر مایی)گفت: پس من از همه ی شما گناه کار تر و خفن ترم از همتون سابقه دار ترم، گفتن بله.
گفت پس سرتون رو بندازین پایین امشب شب ختم مجلس ماست من از آخوندا شنیدم امشب مادر حسین تو مجلس میاد، امشب زهرا تو خونه ی منه، سرها پایین ناموس علی آمده، همه سرا رو انداختن پایین، گفت: آی رفقا من میخوام محضر فاطمه زهرا یه اقرار کنم فقط گوش کنید، سرهاتون رو پایین بندازین همه سرها پایین، گفت رفقا به سید الشهدا قسم به زهرا مرضیه مهمان امشب خانه من، جلو مادرش زهرا میگم من تو عمرم آقا تر از حسین ندیدم، حسین خیلی آقاست خیلی با معرفته، آی رفقا شما مهربان تر از امام حسین نمی بینی، نمیدانی حسین کیه... من امشب میخوام جلوی مادرش زهرا بگم زهراجان من دیگه دست به گناه نمیزنم. حالا که لیاقت نوکری بهم دادین دیگه نمیرم، همه زدن زیر گریه.
گفت آی رفقا اونای که اومدن کربلا حسین رو کشتن لات نبودن. برای اینکه ما لاتا سیلی به دختر بچه نمیزنیم، کسانی که دستشان به خون امام حسین علیه السلام آغشته شده بود؛ لات نبودند. چون لات ها با زن جماعت کاری ندارند. لات نبودند چون اگه ما با کسی دشمنی داشته باشیم یا به خون او تشنه باشیم ؛ اگر با زن و بچه ببینیمش کاری با او نداریم، و آخرین حرف مصطفی؛ این بودکه : اگر ما نمک کسی را بخوریمـ نمکدانش را نمی شکنیم. آخه نامردها! امام حسین علیه السلام رو زدید ؛ دیگه چه دلیلی داشت که لباس هایش را دربیاورید؟
مصطفی دیوانه؛ دونوع بود (۱-قبل از روضه ؛که دیوانه ی گناه ودعوا بود). (۲بعد از روضه ؛دیوانه ی امام حسین علیه الاسلام بود). اگر می خواهید دیوانه بشید ؛ دیوانه ی امام حسین علیه السلام بشید
✨🌹✨
➯ @vaezin_com
➯ www.vaezin.com