eitaa logo
احمدیاسر وافی یزدی
1.2هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
3.1هزار ویدیو
53 فایل
@ahmadyaservafiyazdi شماره ایتا و واتساپ: ۰۹۱۲۷۴۶۳۱۴۴
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5904302992194016768.mp3
8.75M
۷ ویژگی های امام حسین علیه السلام https://eitaa.com/vafivafi
4_5904302992194016771.mp3
9.35M
۱۰ امام رضایت و رأفت و آگاه از اندرون ما https://eitaa.com/vafivafi
دوباره از امشب دعوای ربیع و محسنیّه شروع می شه 😔😔😔 رهبری توی توئیتر آغاز ماه ربیع را تبریک می گن هیئتی ها هم‌ شروع می کنند به سیاه پوشی عزاداری و تسلیت گفتن 😭😭😭 بابا کاری به کار هم نداشته باشید هر کی می خواد تا عصر هشتم سیاه بپوشه هر کس هم‌ می خواد از امشب سفید بپوشه به خدا خود حضرت محسنِ شهید لعن الله قاتله، راضی به این دعواها بین شیعیان نیستند من هم از بس از این دعواها بیزارم، تا غروب هفتم ( شب شهادت ) سکوت می کنم و فقط مطالب استاد اخوان را در کانال می گذارم
حاج آقا فقط نظر رهبری برای ما محترم است ما باید با بقیه مخالفت کنیم چون ولی فقیه تشخیصش از همه بهتر است
حاج آقا موافقان و مخالفان دهه محسنیه و ربیعیه و... را لطفا اجازه بدهید در کانال صحبت کنند ببینیم ادله هر طرف چیه؟ حرف حسابشون چیه؟ شاید رستگار شدیم
هدایت شده از ‌‌
دهه محسنیه هیچ اصلی ندارد . و افرادی هم که دنبال این چیزها میوفتند تهی مغز و نادین‌فهم هستند . والسلام
هدایت شده از مسعود
ایام محسنیه بدعت یا سنت؟ چند سالی است که گروهی از شیعیان با پایان ماه صفر چند روز بیشتر عزاداری را با عنوان ایام محسنیه ادامه می دهند در مقابل گروهی این کار را بدعت دانسته و تخطئه می کنند براستی بر این کار چه عنوانی باید داد آیا این کار بدعت است یا سنت؟ معیار بدعت یا سنت بودن یک مراسم چیست؟ بدیهی است معیار نمی‌تواند بودن یا نبودن در زمان معصومین باشد مثلا در زمان معصومین سیستم‌های صوتی امروزین نبود آیا این کار بدعت است؟ روشن ترین معیاری که در این مورد می توان ارائه کرد این است که اگر مراسمی با اصول کلی اعتقادی هماهنگ باشد سنت است و اگر منافات داشت بدعت است اصل مهمی که در بسیاری از زیارات و ادعیه و روایات به آن اشاره شده این است که شعیان، یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا حال ایام محسنیه طبق این قاعده در کجا قرار می گیرد؟ نخستین روزهای ربیع سالگرد هجوم به خانه صدیقه طاهره و آتش زدن آن و مجروح کردن شدید ایشان که منتهی به شهادت آن بانو شد غصب خلافت و... چه کسی می‌تواند این مناسبات را حزن آور برای معصومین نداند؟ آیا می‌توان گفت معصومین از هجوم به خانه ام الائمه محزون نیستند؟! پس این عزاداری در این ایام هرگز بدعت نیست بلکه عین سنت است حالا اسم این ایام محسنیه باشد یا نام دیگری داشته باشد.
 وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّه رَؤُفٌ بِالْعِبادِ. (بقره/٢٠٧) قصيده اى علوى درباره ليلة المبيت (شب اول ربيع الاول) تا در اوصاف امیرالمؤمنین آید به کار نه قلم را اقتدار و نه زبان را اختیار مظهر حق شیر حق مرآت حق میزان حق کشور حق را مدیر و لشكر حق را مدار گو که بنویسند جّن و انس وصفش را مدام نیست ممکن وصف مولا را یکی از صد هزار قصّهء جانبازی آن جان شیرین رسول جان شیرین می دهد بر تن برادر گوش دار کافران دادند با هم دست از هر طایفه بهر قتل خواجۀ لولاک در یک شام تار گفت پیغمبر به شیر حق امیرالمؤمنین کای نبی را جان شیرین ای ولیّ کردگار کافران بر قتل من با یکدگر بستند عهد باید امشب جای من در بسترم گیری قرار گفت حیدر: ای دو صد جان علی قربان تو این تو، این جان علی، این تیغ خصم نابکار جان پاک تو سلامت جان من بادا فدات گو ببارد تیغ و تیرم از یمین و از یسار خفت آن شب مرتضی در بستر ختم رسل گشت پیغمبر دل شب در بیابان رهسپار ناگهان بوبکر آمد بر سر راه نبی در درون آن شب تاریک، دور از انتظار چشم پیغمبر چو بر وی در سر راه اوفتاد برد همره تا نگردد راز پنهان آشکار نفس خود را جای خود در بستر خود جای داد خصم خود را ناگزیر آورد سوی کوهسار آنکه جای مصطفی خوابید، باشد جانشین وآنکه یار غار او شد، به که بنشیند به غار با نبی در غار بودن کی کرامت می شود جان به راه یار دادن عزّت است و افتخار این تعصّب نیست انصاف است لختی گوش کن فرق بسیار است بین یار غار و یار یار او به "لا تحزن" ز فعل خویشتن گردید منع این به "مرضات اللّه"ش گوید ثنا پروردگار او ز بیم جان فراری بود از میدان جنگ این به دور مصطفی گردید روز کارزار او "اقیلونی" سرود این بر "سلونی" لب گشود او سراپا عجز بود این پای تا سر اقتدار او ز خیبر شد فراری این در از خیبر گرفت فرق دارد فرق، مرد جنگ با مرد فرار هر نفس در بستر ختم رسل بهر علی بود بیش از طاعت کونین اجرش در شمار ذات حق آن شب به جبراییل و میکاییل گفت کی کند جان از شما در راه یکدیگر نثار؟ هر دو ماندند از جواب و سر به زیر انداختند هر دو ساکت هر دو گردیدند از حقّ شرمسار پس خطاب آمد که بگشایید چشمی بر زمین بذل جان شیر حق بینید در این شام تار خفته بهر بذل جان در بستر ختم رسل گشته محو این همه ایثار چشم روزگار ای وجودت شمع جمع آفرینش یا علی وی خزان زندگی را نام دلجویت بهار با سر انگشت تو مهر و مه کند در چرخ سیر بر تماشای تو می گردند این لیل و نهار گو برد حقّ تو را صد تن به جای آن سه تن آنچه زآن تو است، آن تو است ای جان را قرار چه شوی مسند نشین و چه شوی خانه نشین تو امامیّ و امامت از تو دارد اعتبار بانگ جبریل از اُحد آید به گوش جان که گفت لافتی الاّ علی لا سیف الاّ ذوالفقار لب نمی بندد ز اوصاف تو «میثم» یا علی گر فتد در زیر تیغ و گر رود بر اوج دار https://eitaa.com/revayatbaghiesfahani