دانستیم که هر کدام از اعمال ما نیز چون در نگاه دقیق عرفانی یک شیء می باشد پس بایستی در دل اعمال دیگر حضور داشته باشد و روی همین حساب خداوند در سوره فرقان می فرمایند:
إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَـٰئِكَ يُبَدِّلُ اللَّـهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ ۗ وَكَانَ اللَّـهُ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴿٧٠﴾
مگر كسى كه توبه كند و ايمان آورد و كار شايسته كند. پس خداوند بديهايشان را به نيكيها تبديل مىكند، و خدا همواره آمرزنده مهربان است. (۷۰)
در واقع چون حقیقت اشیا و حقیقت اعمال انسان ها به اسمای حسنی باز می گردد وقتی که ظهور اسمای غضبیه خداوند طبق انتهای آیه به ظهور اسمای غفور و رحیم که اسمای جمالیه است بیانجامد در اعمال انسان ها نیز که سایه همان اسمای حسنی است تمام اعمال دیگر حضور دارد پس اگر در عالم اسمای حسنی که همان حقیقت اشیا و حقیقت اعمال می باشد اسمی از دل اسم دیگر ظهور کند در عالم دنیا هم سایه این فرآیند متجلی می شود. در آیه ذکر شده وقتی از دل اسمای جلالیه و غضبیه خداوند ، اسمای جمالیه و مهربانی او ظهور می کند اعمال بد انسان ها تبدیل به اعمال خوب می شود. البته گفتیم که حضور همه اسماء در یکدیگر و نیز حضور همه اشیاء و اعمال در یکدیگر فقط بر اساس حکمت خاص الهی به ظهور می انجامد و بی حساب و کتاب نیست؛ در آیه ذکر شده از سوره از سوره فرقان هم حکمت این کار به توبه و ایمان و عمل صالح شخص بر می گردد پس ظهور اشیاء و اعمال در یکدیگر به هیچ وجه به هرج و مرج در عالم خلقت منجر نمی شود چون وجود لایتناهی حکیم است و بر اساس مصلحتی خاص کارهایش را انجام می دهد.
خب بر اساس مطلب گفته شده پیرامون حقیقت اشیا که طبق آن مخلوقات عالم آفرینش نیز همان ظهور اسمای حسنای حق تعالی می باشند همین قاعده ای که درباره اسمای حسنی ذکر شد در بین مخلوقات نیز جریان یافت یعنی به دلیل حاضر بودن وجود در سرتاپای همه ماهیات، تمامی مخلوقات نیز در یکدیگر حضور دارند هر چند ظهوری ندارند و این به دلیل آن است که وجودی که همه مخلوقات دیگر را ظهور می دهد در تک تک مخلوقات حاضر است پس هر زمان که اراده کند می تواند یکی از تجلیاتش را به خفا برده و تجلی دیگری را جایگزین آن کند. طبق نص قرآن کریم وجود حق تعالی همه کائنات را فراگرفته است و سر سوزنی از مخلوقات از قلمرو آن وجود مقدس بیرون نیست. پس ما همه در قبضه قدرت او هستیم و مندک و فانی در او می باشیم(چه بدانیم و چه ندانیم).
در این رابطه به یکی از آیات قرآنی سوره حج اشاره می کنیم:
لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ وَإِنَّ اللَّـهَ لَهُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ﴿٦٤﴾
آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آنِ اوست، و در حقيقت، اين خداست كه خود بىنياز ستوده[صفات] است. (۶۴)
اما مثال دیگری که شاگرد مکتب علوی یعنی امام روح الله خمینی (قدس سره) برای تبیین قاعده حضور کل شیء فی کل شیء ذکر می کنند همان جمله معروفی است که همه از قول مولا علی (ع) شنیده ایم:
ما رأیت شیئا إلا و رأیت الله قبله و بعده و معه او فیه
امام علی (ع) در این حدیث که مشابه آن از قول امام صادق (ع) هم ذکر شده است می فرمایند که درباره همه چیز قبل از آنکه آن چیز را ببینند خدا را دیده اند و بعد از آن و همراه آن و در خود آن هم خدا را دیده اند. این بدین دلیل است که مولا(ع) حقیقت اشیا را شهود می کرده اند که به همان مرتبه اسمای حسنی باز می گردد و تمام اسمای حسنی نیز غرقه در اسم”الله” است پس امام علی(ع) همانطور که اسم”الله” را در تمامی اسمای حسنی شهود می کرده اند اشیاء را نیز در یکدیگر می دیده اند.
در واقع نکته فوق نیز مبتنی بر همان قاعده ای است که ذکر شد.چون مولا علی (ع) تاکید می کنند که”الله”را در تمام مظاهر او و مخلوقاتش دیده اند و می دانیم که “الله” جامع تمامی اسم های دیگر وجود می باشد پس تمامی اسم ها را در همه مخلوقات دیده اند و چون گفتیم که اسمای حسنی همان حقیقت اشیاء می باشند و مخلوقات هم مظاهر همان اسمای حسنی هستند طبق قاعده حضور اسمای حسنی در یکدیگر ، نتیجه می گیریم که مولا (ع) همه مخلوقات را هم در یکدیگر می دیده اند. البته این حقیقت برای ما انسانهایی که در حجابیم، عجیب می نماید ولی یک واقعیت تکوینی و عرفانی است که اهل معنا می توانند آن را شهود کنند و سرّ این قاعده این است که چون حقیقت هر مرتبه از وجود به مرتبه قبلی باز می گردد پس حقیقت اشیا و مخلوقات نیز به مرتبه قبلی یعنی اسمای حسنی باز می گردد و چون مرتبه قبلی در مرتبه بعد از خودش تجلی می کند، حضور اسمای حسنی در یکدیگر به صورت حضور اشیاء در یکدیگر جلوه می کند.
نکته بعدی اینکه وجود در هویت غیبیه اش یک حقیقت بسیط است که هیچ اسم و صفتی ندارد. آن حقیقت مقدس ابتدا احدیت ذاتی را ظهور می دهد که حقیقت اسمای حسنی می باشد و سپس در اسمای حسنای خود ظهور می کند که این اسمای حسنی حقیقت اشیا و مخلوقات می باشد، سپس با آن اسمای حسنی در مخلوقاتش هم متجلی می شود پس او با بساطت خودش در همه جا و در همه زمان ها و در همه مراتب وجودی حضور دارد و تنگناهای زمانی و مکانی فقط نسبت به ما مخلوقات رخ می دهد وگرنه خود او می تواند به صرف اراده و مشیت مطلقه خودش در همه اسماء و مخلوقاتش تصرف کند و یکی را پنهان کند و دیگری را ظهور دهد که صد البته این کارها بر اساس حکمت بی نظیر او صورت می گیرد و بی حساب و کتاب نیست.
پس قاعده حضور کل شیء فی کل شیء سایه و تجلی قاعده حضور اسمای حسنی در یکدیگر است و حضور اسمای حسنی در یکدیگر نیز سایه و تجلی بساطت وجود در مرتبه احدیت ذاتی است که همان احدیت ذاتی هم در هویت غیبیه مندک و متلاشی می گردد. البته هرچند قاعده ” حضور کل شیء فی کل شیء “یک حقیقت خارجی است ولی ” ظهور کل شیء فی کل شیء ” هیچ وقت اتفاق نخواهد افتاد بلکه بر اساس حکمت وجود لایتناهی فقط در موارد خاصی رخ می دهد؛ حکمت او نیز از مرتبه باطنی وجود در مرتبه ظاهری آن متجلی می شود یعنی همان حکمتی که قادر است در مرتبه اسمای حسنی که همان حقیقت اشیا می باشد یک اسم را به جای اسم دیگر ظاهر سازد وقتی در عالم خلقت متجلی شود به صورت حکمتی جلوه می کند که قادر است که یک مخلوق را به جای مخلوق دیگر ظاهر سازد و البته همین ظاهر بودن و باطن بودن نیز فقط نسبت به مخلوقات است که پیش می آید وگرنه ذات وجود یک حقیقت بسیط و صرف و یک دست و لایتناهی است که هیچ ظهور و بطونی برای خودِ او در هویت غیبیه اش فرض ندارد. نکته مهم این است که وقتی ما می خواهیم وجود لایتناهی و مراتب و تعینات آن حقیقت مقدس که نسبت به ما مخلوقات رخ می دهد را تحلیل کنیم بایستی همه صفات وجود را با هم در نظر بگیریم مثلا در همین قاعده حضور کل شیء فی کل شیء که بر پایه صفت بسیط بودن وجود لایتناهی می باشد و ریشه آن به مرتبه اسمای حسنی که همان حقیقت اشیا است باز می گردد اگر صفت حکیم بودن وجود لایتناهی را لحاظ نکنیم به غلط دچار این برداشت می شویم که اگر همه چیز در همه چیز حضور دارد پس باید ظهور هم بکند ولی اگر صفت حکمت وجود لایتناهی را هم لحاظ کنیم ضمن تصدیق قاعده حضور کل شیء فی کل شیء میدانیم که ظهور یک چیز در چیز دیگر فقط بر اساس حکمت حق تعالی رخ می دهد.
نکته آخر اینکه در تحلیل آیات و روایات همواره باید مد نظر داشته باشیم که حقیقت هر مرتبه از وجود به مرتبه قبلی باز می گردد و البته هر کدام از مرتبه ها را می توان به مراتبی که درون خودِ آن مرتبه می باشد تقسیم بندی کرد؛ مثلا در عالم خارجی می توانیم آفرینش را به سه مرتبه جبروت و ملکوت و ناسوت دسته بندی کنیم که حقیقت اشیا و اعمال مخلوقات در مرتبه ناسوت به ملکوت باز می گردد و حقیقت اشیا در عالم ملکوت نیز به جبروت باز می گردد و اگر از مرتبه خلقت فراتر رویم و بخواهیم مرتبه واحدیت را هم دسته بندی کنیم آن را به دو مرتبه تقسیم می کنیم که یکی صورت علمی اشیاء و مخلوقات است و دیگری اسمای حسنای خداوند که بر آن صورت های علمی سیطره و اشراف دارند. با نگرش فوق اینطور می گوییم که حقیقت اشیا و مخلوقات در علم خداوند به اسمای حسنی باز می گردد و وقتی وارد مرتبه بعدی یعنی عالم خلقت شویم حقیقت جبروت به مرتبه قبلی یعنی علم خداوند باز می گردد و حقیقت ملکوت به مرتبه قبل از خودش یعنی جبروت بر می گردد و حقیقت اشیاء و مخلوقات عالم ناسوت نیز به عالم ملکوت باز می گردد. حال وقتی در عالم اسمای حسنی که در واقع همان حقیقت اشیا و مخلوقات است به دلیل بساطت وجود اسمی از دل اسم دیگر ظهور می کند این فرآیند در تمام عوالم پایین تر هم منعکس می شود یعنی همین روند در صورت علمی مخلوقات و نیز در عالم جبروت و ملکوت و ناسوت هم متجلی می شود که البته در هر عالمی مطابق آینه همان عالم انعکاس می یابد. پس اگر در قرآن کریم و روایات ظهور پدیده ای را از دل پدیده دیگر مشاهده کردیم ابتدا بایستی بدانیم که این روند در کدام یک از مراتب وجودی رخ داده است هرچند حقیقت اعمال و حقیقت اشیا نهایتا به همان مرتبه اسمای حسنی می رسد.
برای مثال به آیه زیر از سوره نساء توجه بفرمایید:
إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَىٰ ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا ۖ وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا ﴿١٠﴾
در حقيقت، كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مىخورند، جز اين نيست كه آتشى در شكم خود فرو مىبرند، و به زودى در آتشى فروزان درآيند. (۱۰)
آیه فوق طبق قاعده حقیقت اشیا و حقیقت اعمال که به مراتب قبلی وجود باز می گرد، بیان می کند که خوردن مال یتیم به ناحق و به طور ظالمانه در واقع فقط خوردن آتش است. واژه “انما” در آیه نشان دهنده این است که شخص مورد اشاره فقط آتش می خورد و نه هیچ چیز دیگر؛ این در حالی است که پیش چشم ما در این دنیا او آتش نمی خورد بلکه مال یتیم را به ناحق می خورد پس نتیجه می گیریم که این آیه مربوط به عالم ملکوت و صورت برزخی اعمال می باشد نه عالم دنیا؛ البته اگر یک انسان کامل اراده کند ، می تواند حقیقت اشیا و حقیقت اعمال را از عوالم بالاتر در همین دنیا هم برای دیگران آشکار سازد. اما در عمیق ترین نگرش قرآنی نهایتا حقیقت اشیا و حقیقت اعمال مخلوقات به همان اسمای حسنی باز می گردد که در عوالم پایین تر وجودی منعکس می گردد.
بر اساس نکات گفته شده در این نوشتار عرفای بزرگ اسلامی هر مرتبه پایینی از وجود را نسبت به مرتبه بالایی آن در حکم خواب و خیال می دانند چون حقیقت اشیا و اعمالی که در مرتبه پایینی مشاهده می کنیم به مرتبه بالاتر باز می گردد. بر اساس همین قاعده تکوینی، فخر کائنات حضرت محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:
الناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا
مردم خوابند پس هنگامی که بمیرند بیدار می شوند.
با مرگ طبیعی از خواب عالم دنیا بیدار می شویم و با ورود به بیداری عالم برزخ یا ملکوت حقیقت اشیا و اعمال را در آن مرتبه شهود می کنیم باز همان مرتبه برزخ یا ملکوت هم نسبت به عوالم بالاتر از خودش در حکم یک خواب می باشد که حقیقت آن را باید در مراتب بالاتر یافت.
عرفای بزرگ اسلامی همین نگرش عرفانی را علاوه بر هر مرتبه وجودی نسبت به مراتب بالاتر، به کل مراتب وجودی نسبت به حقیقت خودِ وجود هم تعمیم می دهند و نتیجه می گیرند که تمام عوالم وجودی نسبت به خودِ خداوند که حقیقتِ وجود است در حکم خواب و خیال می باشد. امام خمینی(قدس سره) این سخن را گفتار احرار و آزادگان می دانند که از کثرات و شکن ها رها شده اند و فقط حقیقت را تماشا می کنند. عرفا این قاعده تکوینی را اینگونه بیان می کنند:
العالم کله خیال فی خیال
تمام عوالم وجودی خیال در خیال است.
قرآن کریم در سوره حج این قاعده تکوینی را بدین صورت بیان می فرماید:
ذَٰلِكَ بِأَنَّ اللَّـهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّـهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ ﴿٦٢﴾
[آرى،] اين بدان سبب است كه خدا خود حق است و آنچه به جاى او مىخوانند آن باطل است، و اين خداست كه والا و بزرگ است. (۶۲)
آیه فوق با عبارتی که نشانگر حصر است فقط و فقط خداوند را به عنوان حقیقت معرفی می کند و با عبارت “من دونه” تمام چیزهایی را که جدای از خداوند لحاظ کنیم همه را باطل و پوچ می داند چون جدای از حقیقت وجود همه چیز معدوم می شود.
با توجه به نکات فوق دانستیم که حقیقت اشیا و اعمال مخلوقات پیوسته به مرتبه بالایی وجود بر می گردد تا اینکه به اسمای حسنی برسد اما در نگرش کلی حقیقت تمام عوالم وجودی به خودِ وجود بر می گردد چون بدون وجود هیچ مرتبه وجودی ظهور نمی کند و صد البته وقتی مراتب وجودی نباشد هیچ شیء و رخدادی هم متجلی نمی شود.
اجمال مطالب گفته شده در این نوشتار بدین صورت شد که حقیقت اشیا و اعمال مخلوقات پیوسته به مرتبه بالاتر وجود باز می گردد تا اینکه به اسمای حسنی برسد و همچنین حقیقت تمام مراتب وجودی هم به خودِ وجود باز می گردد پس نتیجه می گیریم که تمام مراتب وجودی و تمام شکن های درون آن مراتب و تمام فعل و انفعالات عوالم امکان همه و همه به طفیلی وجود رخ می دهد و این نگرش بر مبنای رکن رکین و اصل اصیل وحدت وجود می باشد که معرفت صحیح به این قاعده تکوینی راه ورود به بطن آیات و روایات می باشد.
البته وحدت وجود حق تعالی همان حقیقت صرف و بسیط و یک دست است که هیچ شکن و مرتبه ای ندارد و تمام تحلیل هایی را که پیرامون مراتب وجودی و شکن های حاضر در آن مرتبه ها بیان می کنیم مربوط به ظهورات وجود لایتناهی است وگرنه حقیقت وجود همچنان صرف و بسیط است و هیچ شکنی ندارد و ترکیب و مرتبه بندی نیز در آن راه ندارد.]]]]>
]]>
4_5960697609302573112.pdf
517K
📜دستورالعمل های سلوکی
آیه الحق سید علی #قاضی
در ماههای رجب،شعبان و رمضان المبارک
tohid005.mp3
6.77M
🔊صوتی #توحید_در_عرف_عرفان
استاد وحید واحدجوان
ج۵
در این صوت ها مباحث خداشناسی و توحید عرفانی و وحدت وجود مطرح شده است.
🆔@vahdatevojoodbezabanesade
#واحدیت
واحدیت بر مرتبه ای از مراتب وحدت وجود خداوند اطلاق می شود که در آن ابتدا اسمای حسنای خداوند ظهور می کند و سپس به طفیلی آن اسمای حسنی صورت علمی مخلوقات هم پدیدار می شود.
@vahdatevojoodbezabanesade
خداوند با فیض اقدس اسماء و صفات خود را در مرتبه واحدیت ظهور می دهد و در همان مرتبه واحدیت تحت اشراف آن اسماء و صفات، صورت های علمی مخلوقات را هم خلق می کند. هرچند هویت غیبیه وجود عین علم و هشیاری است ولی اگر بخواهیم علم خداوند به خودش را به عنوان یک تعین لحاظ کنیم در مرتبه احدیت ذاتی، علمِ وجود به خودش به صورت یک تعین لایتناهی ظهور می کند و سپس در مرتبه واحدیت علم ذاتی خداوند به کمالات خودش یعنی اسمای حسنی ظهور کند و همچنین از طریق آن اسمای حسنی علم او به مخلوقاتش هم ظهور می کند که این علم همان علم ذاتی خداوند به مخلوقات نامیده می شود که به صورت ماهیاتی که تحت اشراف اسمای حسنی هستند، ظهور می کند؛ پس به دلیل اینکه ذات احدیت با تجلی در اسمای حسنی صورت علمی مخلوقات را در مرتبه واحدیت متجلی می کند پس به تمام آنها قبل از ظهور در عالم خارجی علم دارد.
همچنین خداوند در مرتبه بعد از واحدیت یعنی وقتی که نوبت به عالم آفرینش می رسد با ظهور دادن فیض مقدس در کالبد صورت های علمی مخلوقات، آنها را از علم خداوند در عالم خارجی هم متجلی می کند و با آفریده شدن مخلوقات در عالم خارجی آنها برای خودشان و نیز برای دیگران شناخته می شوند پس عالم خارجی مندک در مرتبه واحدیت است چون سایه و تجلی همان مرتبه است و البته خودِ مرتبه واحدیت هم مندک در مرتبه احدیت می شود و در نهایت همان مرتبه #احدیت نیز در هویت غیبیه وجود متلاشی و فانی می گردد.
پس دانستیم که فیض اقدس در مرتبه واحدیت دو کار می کند؛ یکی اینکه اسماء و صفات را بروز و ظهور می دهد و دیگری اینکه از طریق همان اسماء و صفات صورت علمی مخلوقات را هم متجلی می کند. اما پس از فیض اقدس که در مرتبه واحدیت متجلی می شود، در مراتب بعدی وجود نوبت به فیض مقدس می رسد که همان مخلوقاتی را که در علم خداوند بوده اند این بار در عالم خارجی هم متجلی می کند. البته همین عالم خارجی نیز خودش به مراتبی تقسیم می شود که به طور خلاصه از آنها با عناوین جبروت و ملکوت و ناسوت یاد می شود که هر کدام ویژگی های خاص خودش را دارد.
امام خمینی (ره)اشاره می فرمایند فیض اقدس در مرتبه واحدیت که همه اسماء را با هم به نحو تعادل دربرگرفته است اولین کثرتی را که در حیطه وجود لایتناهی رخ می دهد، متجلی می کند و آن کثرت همین اسماء و صفات حق تعالی است. چرا که اگر به قبل از مرتبه واحدیت یعنی احدیت ذاتی برگردیم هیچ کثرتی در کار نیست چون آن مرتبه یک وجود صرف و بسیط است که هیچ اسم و صفتی در آن ظهور نکرده است و مولا علی(ع) در نهج البلاغه از آن مرتبه با عبارت “کمال الاخلاص له نفی الصفات عنه” یاد می کنند؛ به بیان دیگر احدیت ذاتی یک تعین نامحدود است که هیچ تعینی در قلمرو آن جلوه گر نشده است.
البته درباره هویت غیبیه باید بگوییم که به طور کل هیچ تعینی ندارد چون حقیقت وجود است و اصلا به عنوان یک مرتبه از مراتب وجودی به شمار نمی آید.
سپس امام راحل(قدس سره)به این حقیقت اشاره می فرمایند که هر کدام از این اسماء و صفاتی که در مرتبه واحدیت هستند، یک وجه به سمت خودشان دارند و از این نگاه چون خصوصیات و تعین آنها مورد لحاظ قرار می گیرد کثرت و تعدد ظهورات خداوند پیش می آید و از طرف دیگر همین اسماء و صفات یک وجه به سمت احدیت و ذات حق تعالی دارند که از آن لحاظ تعین و ویژگی آنها مورد لحاظ قرار نمی گیرد چون همگی آن اسمای حسنی که در مرتبه واحدیت ظهور کرده اند در ذات احدیتِ وجود لایتناهی مندک و فانی می گردند و ویژگی و خصوصیتی ممتاز و جدای از وجود صرف و بسیط برای آنان باقی نمی ماند.
امام سجاد(ع)در زبور آل محمد(ص)یعنی صحیفه سجادیه با مد نظر قرار دادن نگرش دوم که فنای مرتبه واحدیت در احدیت را بیان می کند، خطاب به حق تعالی می فرمایند:
ضلت فیک الصفات و تفسخت دونک النعوت
همه صفات در تو گم و متلاشی می گردند و تمام ویژگی ها در تو فانی و مندک می شوند.
از آنجاییکه در مرتبه احدیت خداوند هنوز هیچ اسم و صفتی ظهور نکرده است و به تعبیر امام علی(ع)در نهج البلاغه ((نفی الصفات عنه))می باشد،نتیجه می گیریم که بیان زیبای امام سید الساجدین و زین العابدین سجاد(ع) در عبارت فوق مبنی بر گم گشتن و مندک شدن و فانی گشتن صفات وجود، درباره فانی شدن مرتبه واحدیت در مرتبه احدیت خداوند می باشد که هیچ اسم و صفتی در آن نیست و به بیان دیگر حضرت امام سجاد(ع)ربط بین مرتبه اسماء و صفات(=واحدیت) با مرتبه نفی اسماء و صفات(=احدیت) را به این شکل بیان می کنند که مرتبه واحدیت در مرتبه احدیت فانی و مندک می گردد بدین صورت که اسماء و صفات مرتبه واحدیت در مرتبه احدیت متلاشی می گردند و هیچ ظهوری از آنها باقی نمی ماند و البته همان مرتبه احدیت هم در هویت غیبیه وجود متلاشی و مندک می گردد.
به بیان دیگر ربط واحدیت و احدیت را می توان اینگونه توضیح داد که مرتبه واحدیت با همه اسماء و صفاتش در مرتبه احدیت مندک و مستهلک می گردد و یا به بیان دیگر می توان گفت که مرتبه احدیت اگر بخواهد جلوه کند و کمالات نهفته خودش را بروز و ظهور دهد، به صورت اسماء و صفاتی متجلی می شود که نام مجموع آنها را مرتبه واحدیت می گذاریم.
البته دانستیم که در مرتبه واحدیت دو چیز رخ می دهد: یکی ظهور اسماء و صفات وجود لایتناهی و دیگری ظهور سایه و تجلی آن اسماء و صفات که همان صورت علمی مخلوقات است؛ همچنین بیان شد که هرچند هویت غیبیه سراسر علم و ادراک است ولی اگر علم خداوند نسبت به خودش را در یک تعین نامحدود لحاظ کنیم چون بحث تعین پیش آمده است دیگر درباره هویت غیبیه حرف نمی زنیم بلکه علم ذاتی خداوند به خودش در تعینی نامحدود به نام احدیت ذاتی جلوه می کند و نیز اگر علم ذاتی خداوند نسبت به کمالاتش را لحاظ کنیم اسمای حسنی ظهور می کند و نیز اگر علم ذاتی او به مخلوقاتش را لحاظ کنیم این علم ذاتی به مخلوقات به صورت ماهیاتی تحت اشراف اسمای حسنی ظهور می کند که هم اسمای حسنای خداوند و هم ماهیاتی که تحت اشراف آنها هستند همگی در مرتبه واحدیت متجلی می شوند پس ذات احدیت با ظهور در اسمای حسنی، صورت علمی ماهیات را که سایه همان اسمای حسناست در علم ذاتی خداوند ظهور می دهد.
البته در مراتب بعدی وجود علم فعلی خداوند هم در عالم خارجی ظهور می کند که این علم فعلی دقیقا مطابق علم ذاتی رقم می خورد چون علم فعلی خداوند در واقع تجلی همان علم ذاتی اوست چون همان ماهیاتی که در مرتبه واحدیت بوده اند به صورت مخلوقات در عالم خارجی منعکس می شوند. پس در واقع هنگامی که به عالم آفرینش نگاه می کنیم علم فعلی خداوند را شهود می کنیم که اگر با کنار زدن حجاب مخلوقات به باطن آنها ورود پیدا کنیم آنها را به صورت ماهیاتی در مرتبه علم خداوند شهود خواهیم کرد که همان مرتبه واحدیت نام دارد اما از آنجاییکه بیشتر ما در حجاب کثرات و حدیث نفس گرفتار هستیم فقط سایه مرتبه واحدیت یعنی همین مخلوقات پیش رویمان را شهود می کنیم در حالی که اگر به بطن مخلوقات پیش رویمان که همان علم فعلی خداوند هستند نفوذ کنیم آنها را به صورت ماهیاتی در علم ذاتی خداوند شهود خواهیم کرد که خودمان نیز به عنوان یکی از آنها غرقه در آن مرتبه هستیم.
محیی الدین بن عربی(قدس سره) با شهود این حقیقت، در فتوحات مکیه می فرمایند که مخلوقات هنوز هم در علم خداوند هستند؛ در نتیجه اینکه ما آنها را دارای وجودی جدای از خداوند در قلمرو آسمانها و زمین در نظر می گیریم به دلیل حجاب های فراوانی می باشد که ما را از شهود مرتبه واحدیت محروم کرده است و در نتیجه هشیاری ما فقط به سایه آن مرتبه یعنی مخلوقاتِ عالم خارجی تعلق می گیرد که در واقع مندک در مرتبه قبلی که همان مرتبه علم خداوند است، می باشند و خودِ ما هم از نگرش دقیق عرفانی گرچه مانند سایر مخلوقات هنوز در همان مرتبه علم خداوند هستیم ولی بر اثر توجه بیش از اندازه به کثرات و فرو رفتن در حجاب های نفسانی فقط به سایه خودمان و دیگر مخلوقات علم داریم که نام آن سایه ها را عالم آفرینش می گذاریم و توجهی به حقیقت خودمان و دیگر مخلوقات در مرتبه علم خداوند نداریم.]]]]>
]]>
tohid006k.mp3
18.79M
🔊صوتی #توحید_در_عرف_عرفان
استاد وحید واحدجوان
ج۶
در این صوت ها مباحث خداشناسی و توحید عرفانی و وحدت وجود مطرح شده است.
🆔@vahdatevojoodbezabanesade
#حضور_خدا
حضور خدا در همه مراتب وحدت وجود از نگرش عرفانی چگونه تحلیل می شود؟ پاسخ این پرسش را در نوشتار زیر تبیین می کنیم و در ضمن توضیحاتمان از نصوص دینی کمک خواهیم گرفت.
در این مصباح توضیح داده می شود که هر مرتبه از وجود احکام خاص خودش را دارد و خداوند با اینکه در تمام مراتب حاضر است ولی از صفات و احکام آن مراتب منزه و مبراست. پس حضور خدا به هیچ وجه به معنای محدود شدن او در چیزی که در آن حاضر است، نمی باشد.
@vahdatevojoodbezabanesade