eitaa logo
وحدت وجود
350 دنبال‌کننده
479 عکس
275 ویدیو
162 فایل
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅༼﷽༽༅࿇༅࿐ྀུ༅𖠇 برخیز و به نزد آن #نکونام درآی در صحبت آن یار دلارام درآی زین دام بُرون جه و درآن دام درآی از در اگرت براند از بام درآی ─༅࿇༅࿐ྀུ༅𖠇✨𖠇༅࿐ྀུ༅࿇༅─
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5960697609302573112.pdf
517K
📜دستورالعمل های سلوکی آیه الحق سید علی در ماههای رجب،شعبان و رمضان المبارک
💐🌺✨🌸✨🌺💐 میلاد با سعادت شکافنده علوم الهی، حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام را به محضر مبارک حضرت حجةابن‌الحسن عجل الله تعالی فرجه، شیعیان و محبّین آل الله تبریک و تهنیت عرض می‌کنیم. 💐🌺✨
tohid005.mp3
6.77M
🔊صوتی استاد وحید واحدجوان  ج۵ در این صوت ها مباحث خداشناسی و توحید عرفانی و وحدت وجود مطرح شده است.   🆔@vahdatevojoodbezabanesade
واحدیت بر مرتبه ای از مراتب وحدت وجود خداوند اطلاق می شود که در آن ابتدا اسمای حسنای خداوند ظهور می کند و سپس به طفیلی آن اسمای حسنی صورت علمی مخلوقات هم پدیدار می شود. @vahdatevojoodbezabanesade
خداوند با فیض اقدس اسماء و صفات خود را در مرتبه واحدیت ظهور می دهد و در همان مرتبه واحدیت تحت اشراف آن اسماء و صفات، صورت های علمی مخلوقات را هم خلق می کند. هرچند هویت غیبیه وجود عین علم و هشیاری است ولی اگر بخواهیم علم خداوند به خودش را به عنوان یک تعین لحاظ کنیم در مرتبه احدیت ذاتی، علمِ وجود به خودش به صورت یک تعین لایتناهی ظهور می کند و سپس در مرتبه واحدیت علم ذاتی خداوند به کمالات خودش یعنی اسمای حسنی ظهور کند و همچنین از طریق آن اسمای حسنی علم او به مخلوقاتش هم ظهور می کند که این علم همان علم ذاتی خداوند به مخلوقات نامیده می شود که به صورت ماهیاتی که تحت اشراف اسمای حسنی هستند، ظهور می کند؛ پس به دلیل اینکه ذات احدیت با تجلی در اسمای حسنی صورت علمی مخلوقات را در مرتبه واحدیت متجلی می کند پس به تمام آنها قبل از ظهور در عالم خارجی علم دارد. همچنین خداوند در مرتبه بعد از واحدیت یعنی وقتی که نوبت به عالم آفرینش می رسد با ظهور دادن فیض مقدس در کالبد صورت های علمی مخلوقات، آنها را از علم خداوند در عالم خارجی هم متجلی می کند و با آفریده شدن مخلوقات در عالم خارجی آنها برای خودشان و نیز برای دیگران شناخته می شوند پس عالم خارجی مندک در مرتبه واحدیت است چون سایه و تجلی همان مرتبه است و البته خودِ مرتبه واحدیت هم مندک در مرتبه احدیت می شود و در نهایت همان مرتبه  نیز در هویت غیبیه وجود متلاشی و فانی می گردد.
پس دانستیم که فیض اقدس در مرتبه واحدیت دو کار می کند؛ یکی اینکه اسماء و صفات را بروز و ظهور می دهد و دیگری اینکه از طریق همان اسماء و صفات صورت علمی مخلوقات را هم متجلی می کند. اما پس از فیض اقدس که در مرتبه واحدیت متجلی می شود، در مراتب بعدی وجود نوبت به فیض مقدس می رسد که همان مخلوقاتی را که در علم خداوند بوده اند این بار در عالم خارجی هم متجلی می کند. البته همین عالم خارجی نیز خودش به مراتبی تقسیم می شود که به طور خلاصه از آنها با عناوین جبروت و ملکوت و ناسوت یاد می شود که هر کدام ویژگی های خاص خودش را دارد. امام خمینی (ره)اشاره می فرمایند فیض اقدس در مرتبه واحدیت که همه اسماء را با هم به نحو تعادل دربرگرفته است اولین کثرتی را که در حیطه وجود لایتناهی رخ می دهد، متجلی می کند و آن کثرت همین اسماء و صفات حق تعالی است. چرا که اگر به قبل از مرتبه واحدیت یعنی احدیت ذاتی برگردیم هیچ کثرتی در کار نیست چون آن مرتبه یک وجود صرف و بسیط است که هیچ اسم و صفتی در آن ظهور نکرده است و مولا علی(ع) در نهج البلاغه از آن مرتبه با عبارت “کمال الاخلاص له نفی الصفات عنه” یاد می کنند؛ به بیان دیگر احدیت ذاتی یک تعین نامحدود است که هیچ تعینی در قلمرو آن جلوه گر نشده است. البته درباره هویت غیبیه باید بگوییم که به طور کل هیچ تعینی ندارد چون حقیقت وجود است و اصلا به عنوان یک مرتبه از مراتب وجودی به شمار نمی آید.
سپس امام راحل(قدس سره)به این حقیقت اشاره می فرمایند که هر کدام از این اسماء و صفاتی که در مرتبه واحدیت هستند، یک وجه به سمت خودشان دارند و از این نگاه چون خصوصیات و تعین آنها مورد لحاظ قرار می گیرد کثرت و تعدد ظهورات خداوند پیش می آید و از طرف دیگر همین اسماء و صفات یک وجه به سمت احدیت و ذات حق تعالی دارند که از آن لحاظ تعین و ویژگی آنها مورد لحاظ قرار نمی گیرد چون همگی آن اسمای حسنی که در مرتبه واحدیت ظهور کرده اند در ذات احدیتِ وجود لایتناهی مندک و فانی می گردند و ویژگی و خصوصیتی ممتاز و جدای از وجود صرف و بسیط برای آنان باقی نمی ماند. امام سجاد(ع)در زبور آل محمد(ص)یعنی صحیفه سجادیه با مد نظر قرار دادن نگرش دوم که فنای مرتبه واحدیت در احدیت را بیان می کند، خطاب به حق تعالی می فرمایند: ضلت فیک الصفات و تفسخت دونک النعوت همه صفات در تو گم و متلاشی می گردند و تمام ویژگی ها در تو فانی و مندک می شوند. از آنجاییکه در مرتبه احدیت خداوند هنوز هیچ اسم و صفتی ظهور نکرده است و به تعبیر امام علی(ع)در نهج البلاغه ((نفی الصفات عنه))می باشد،نتیجه می گیریم که بیان زیبای امام سید الساجدین و زین العابدین سجاد(ع) در عبارت فوق مبنی بر گم گشتن و مندک شدن و فانی گشتن صفات وجود، درباره فانی شدن مرتبه واحدیت در مرتبه احدیت خداوند می باشد که هیچ اسم و صفتی در آن نیست و به بیان دیگر حضرت امام سجاد(ع)ربط بین مرتبه اسماء و صفات(=واحدیت) با مرتبه نفی اسماء و صفات(=احدیت) را به این شکل بیان می کنند که مرتبه واحدیت در مرتبه احدیت فانی و مندک می گردد بدین صورت که اسماء و صفات مرتبه واحدیت در مرتبه احدیت متلاشی می گردند و هیچ ظهوری از آنها باقی نمی ماند و البته همان مرتبه احدیت هم در هویت غیبیه وجود متلاشی و مندک می گردد.
به بیان دیگر ربط واحدیت و احدیت را می توان اینگونه توضیح داد که مرتبه واحدیت با همه اسماء و صفاتش در مرتبه احدیت مندک و مستهلک می گردد و یا به بیان دیگر می توان گفت که مرتبه احدیت اگر بخواهد جلوه کند و کمالات نهفته خودش را بروز و ظهور دهد، به صورت اسماء و صفاتی متجلی می شود که نام مجموع آنها را مرتبه واحدیت می گذاریم.   البته دانستیم که در مرتبه واحدیت دو چیز رخ می دهد: یکی ظهور اسماء و صفات وجود لایتناهی و دیگری ظهور سایه و تجلی آن اسماء و صفات که همان صورت علمی مخلوقات است؛ همچنین بیان شد که هرچند هویت غیبیه سراسر علم و ادراک است ولی اگر علم خداوند نسبت به خودش را در یک تعین نامحدود لحاظ کنیم چون بحث تعین پیش آمده است دیگر درباره هویت غیبیه حرف نمی زنیم بلکه علم ذاتی خداوند به خودش در تعینی نامحدود به نام احدیت ذاتی جلوه می کند و نیز اگر علم ذاتی خداوند نسبت به کمالاتش را لحاظ کنیم اسمای حسنی ظهور می کند و نیز اگر علم ذاتی او به مخلوقاتش را لحاظ کنیم این علم ذاتی به مخلوقات به صورت ماهیاتی تحت اشراف اسمای حسنی ظهور می کند که هم اسمای حسنای خداوند و هم ماهیاتی که تحت اشراف آنها هستند همگی در مرتبه واحدیت متجلی می شوند پس ذات احدیت با ظهور در اسمای حسنی، صورت علمی ماهیات را که سایه همان اسمای حسناست در علم ذاتی خداوند ظهور می دهد. البته در مراتب بعدی وجود علم فعلی خداوند هم در عالم خارجی ظهور می کند که این علم فعلی دقیقا مطابق علم ذاتی رقم می خورد چون علم فعلی خداوند در واقع تجلی همان علم ذاتی اوست چون همان ماهیاتی که در مرتبه واحدیت بوده اند به صورت مخلوقات در عالم خارجی منعکس می شوند. پس در واقع هنگامی که به عالم آفرینش نگاه می کنیم علم فعلی خداوند را شهود می کنیم که اگر با کنار زدن حجاب مخلوقات به باطن آنها ورود پیدا کنیم آنها را به صورت ماهیاتی در مرتبه علم خداوند شهود خواهیم کرد که همان مرتبه واحدیت نام دارد اما از آنجاییکه بیشتر ما در حجاب کثرات و حدیث نفس گرفتار هستیم فقط سایه مرتبه واحدیت یعنی همین مخلوقات پیش رویمان را شهود می کنیم در حالی که اگر به بطن مخلوقات پیش رویمان که همان علم فعلی خداوند هستند نفوذ کنیم آنها را به صورت ماهیاتی در علم ذاتی خداوند شهود خواهیم کرد که خودمان نیز به عنوان یکی از آنها غرقه در آن مرتبه هستیم.
محیی الدین بن عربی(قدس سره) با شهود این حقیقت، در فتوحات مکیه می فرمایند که مخلوقات هنوز هم در علم خداوند هستند؛ در نتیجه اینکه ما آنها را دارای وجودی جدای از خداوند در قلمرو آسمانها و زمین در نظر می گیریم به دلیل حجاب های فراوانی می باشد که ما را از شهود مرتبه واحدیت محروم کرده است و در نتیجه هشیاری ما فقط به سایه آن مرتبه یعنی مخلوقاتِ عالم خارجی تعلق می گیرد که در واقع مندک در مرتبه قبلی که همان مرتبه علم خداوند است، می باشند و خودِ ما هم از نگرش دقیق عرفانی گرچه مانند سایر مخلوقات هنوز در همان مرتبه علم خداوند هستیم ولی بر اثر توجه بیش از اندازه به کثرات و فرو رفتن در حجاب های نفسانی فقط به سایه خودمان و دیگر مخلوقات علم داریم که نام آن سایه ها را عالم آفرینش می گذاریم و توجهی به حقیقت خودمان و دیگر مخلوقات در مرتبه علم خداوند نداریم.]]]]> ]]>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
tohid006k.mp3
18.79M
🔊صوتی استاد وحید واحدجوان  ج۶ در این صوت ها مباحث خداشناسی و توحید عرفانی و وحدت وجود مطرح شده است.   🆔@vahdatevojoodbezabanesade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضور خدا در همه مراتب وحدت وجود از نگرش عرفانی چگونه تحلیل می شود؟ پاسخ این پرسش را در نوشتار زیر تبیین می کنیم و در ضمن توضیحاتمان از نصوص دینی کمک خواهیم گرفت. در این مصباح توضیح داده می شود که هر مرتبه از وجود احکام خاص خودش را دارد و خداوند با اینکه در تمام مراتب حاضر است ولی از صفات و احکام آن مراتب منزه و مبراست‌. پس حضور خدا به هیچ وجه به معنای محدود شدن او در چیزی که در آن حاضر است، نمی باشد. @vahdatevojoodbezabanesade
☘تبیین حضور خدا در هویت غیبیه و احدیت ذاتی:☘ درباره مبحث حضور خدا در همه عوالم وجودی ابتدا یادآور می شویم که هرگاه در نصوص دینی و احادیث معصومین(ع) دیدیم که خداوند از داشتن صفات و موصوف شدن به ویژگی ها مبرا و منزه دانسته شده است،باید بدانیم که یا مربوط به مرتبه هویت غیبیه وجود است که از تمام مراتب وجودی فراتر است و یا مربوط به اولین مرتبه از وجود یعنی احدیت ذاتی است که هنوز هیچ اسم و صفتی در آن ظهور نکرده است و صرفا یک تعین وجودی صرف و بسیط و یک دست و لایتناهی و خالی از هرگونه شکن و وصفی را در نظر گرفته ایم؛ پس حضور خدا در هویت غیبیه عین همان وجود اوست در واقع چون هویت غیبیه همان حقیقت وجود است ، حقیقت حضور هم می باشد اما وقتی این حضور به صورت یک تعین برای وجود لحاظ شود یعنی وجود لایتناهی را با تعین نامحدودی به نام حضور برای خودش لحاظ کنیم احدیت ذاتی پیش می آید که نخستین مرتبه وجودی می باشد؛ پس در هویت غیبیه هم هرچند خود وجود عین حضور است ولی حضور وجود برای خودش را لحاظ نمی کردیم اما در احدیت ذاتی حضور وجود را برای خودش در نظر گرفتیم که به صورت یک تعین لایتناهی می باشد که نزد خودش حاضر است اما در این تعین لایتناهی که همان احدیت ذاتی می باشد هنوز هیچ شکنی ظهور نکرده است که خداوند در آن حاضر باشد پس حضور او فقط برای خودش می باشد.امام رضا(ع)در کتاب عیون اخبار الرضا از مرتبه احدیت ذاتی اینگونه یاد می فرمایند: نظام التوحید نفی الصفات عنه یعنی قاعده و اساس شکل گیری توحید خداوند نفی هر گونه صفت از آن ذات مقدس می باشد.پس چون هیچ صفت و شکنی در آن مرتبه از وجود ظاهر نشده است حضور خدا فقط برای خودش می باشد که همان حضور ذات برای ذات است.مولای عارفان امام علی(ع)نیز در کتاب شریف نهج البلاغه مرتبه احدیت ذاتی وجود را با این عبارت  معرفی می کنند: کمال الاخلاص له نفی الصفات عنه نکته مهم اینجاست که حضور خدا در هویت غیبیه وجود در واقع همان وجود است، به بیان دیگر وجود همان حضور می باشد ولی هنگامی که این حضور بخواهد در یک مصداق جلوه گر شود یعنی حضور وجود برای خودش را در نظر بگیریم در یک تعین نامحدود به نام احدیت ذاتی نمود پیدا می کند که در قلمرو این تعین نامحدود هیچ تعین دیگری نیست؛ این در حالی است که هویت غیبیه همین تعین را هم نداشت و چون هیچ تعینی ندارد با تعینات و مراتب وجودی هیچ نسبتی ندارد و تمام شکن های وجودی نسبت به هویت غیبیه معدوم می گردند اما احدیت ذاتی به عنوان نخستین مرتبه از مراتب وجود به عنوان سرچشمه حضور شناخته می شود چون در قلمرو تمامی مراتب پایین تر از خودش حاضر است و آنها را غرقه در خود کرده است.
☘تبیین حضور خدا در مرتبه واحدیت:☘ اما هر گاه در قرآن و نصوص دینی و روایات اهل بیت(ع) مشاهده کردیم که خداوند به اوصاف و ویژگی هایی یاد شده است و دارای اسمای حسنایی می باشد مربوط به مرتبه واحدیت وجود حق تعالی می باشد که صفات و اسماء در آن مرتبه ظهور می کنند. طبق قاعده حضور خدا در همه جا ، در مرتبه واحدیت یا همان مرتبه اسماء و صفات، احدیت ذاتی حق تعالی در بین تمامی اسمای حسنی و صفات علیا حضور دارد و از درون و بیرون تمامی اسمای حسنی را فرا گرفته و به همه آنها احاطه قیومی دارد پس تمامی اسمای حسنی مندک در حضور احدیت ذاتی می باشند و از ظهورات آن حقیقت نورانی هستند و غرقه در او شده اند پس احدیت خداوند در تمامی اسمای حسنایش حاضر است هرچند در هر کدام از اسمای حسنی فقط تعداد محدودی از صفات نهفته خودش را ظهور می دهد و آشکار می سازد. در انتهای بسیاری از آیات قرآن کریم که عباراتی مثل “غفور رحیم”و”علیم حکیم”و…ذکر می شود تماما مربوط به مرتبه واحدیت است چون اسمای حسنی در همین مرتبه از وجود لایتناهی ظهور می کند اما عبارات “هو الغفور الرحیم” و “هو العلیم الحکیم” بیان می کند که اسمای حسنای خداوند مثل غفور و رحیم و علیم و حکیم همگی در مرتبه بالاتر از واحدیت یعنی احدیت که سرچشمه حضور است، فانی می شوند و نهایتا در هویت غیبیه وجود که همان حقیقت حضور است و در عبارات قرآنی ذکر شده از آن با واژه”هو” یاد شده بود مندک و متلاشی می گردند؛ اما از آنجاییکه هویت غیبیه نسبتی با مراتب وجودی ندارد حضور خدا در تک تک اسمای حسنایش از سرچشمه حضور یعنی احدیت ذاتی نشئت می گیرد(نه از هویت غیبیه). نکته بعد اینکه صورت علمی مخلوقات نیز تحت اشراف اسمای حسنی در همان مرتبه واحدیت ظهور می کند پس صورت علمی مخلوقات نزد اسمای حسنی حاضر است و از آنجاییکه اسمای حسنی نیز در سرچشمه حضور یعنی احدیت ذاتی فانی می باشد صورت علمی مخلوقات هم در احدیت خداوند فانی می شوند و این یعنی حضور خدا در صورت علمی مخلوقات هم مسلم و قطعی می باشد. اجمال مطالبی که تا اینجا درباره حضور خدا گفته شد بدین صورت شد که هویت غیبیه همان حقیقت حضور و حقیقت وجود است اما در احدیت ذاتی این حضور را برای خود وجود در نظر می گیریم که به صورت یک تعین لایتناهی و نامحدود جلوه می کند که هیچ تعینی در قلمرو خودِ او نیست و نام آن را حضور ذات برای ذات می گذاریم،سپس در مرتبه واحدیت اسمای حسنی و صورت علمی مخلوقات ظهور می کند که از آنجاییکه همه آنها فانی در احدیت ذاتی می باشند نام این مرتبه را حضور ذات در اسمای حسنی و نیز حضور ذات در صورت های علمی مخلوقات می گذاریم.
☘تبیین حضور خدا در عالم خلقت:☘ پس از واحدیت در مراتب پهناور و نامحدودِ تحت اشراف احدیت ذاتی نوبت به ظهور مخلوقات و اشیایی می رسد که در عالم خارجی مشاهده می کنیم.روشن است که مخلوقات دارای اسمای حسنی نیستند بلکه اسمای غیر حسنی مخصوص آنهاست که سراپا نقص است مثل عاجز که به قدرت پروردگار خود محتاجند و مثل فقیر که به غنای خداوند محتاجند و در یک کلام تمام ماهیات برای حضور در عالم خارجی به وجود نیاز دارند پس حضور خدا که همان وجود لایتناهی است در تک تک مخلوقات عالم خارجی هم اثبات می شود. در واقع حضور مخلوقات در پهنه آفرینش به طفیلی حضور خدا رخ می دهد چون جدای از حقیقت وجود همه شکن ها و مخلوقات معدوم می شوند. نکته اینجاست که همان اسمای غیر حسنای مخلوقات که سراسر عجز و فقر و نقائص عدمی است به طفیلی تجلی اسمای حسنی و کمالات وجودی خداوند در کالبد ماهیات ظهور می کند لذا در دعای کمیل می خوانیم که اسمای حسنای خدا سراسر مخلوقات را پر کرده است پس اگر اسمای حسنی و کمالات وجودی در مخلوقات تجلی نکنند حتی همان نقص ها و اسم های غیر حسنای ماهیات نیز برای ما نمودی نمی کند و در یک کلام هیچ مخلوقی در عالم خارجی ظهور نمی کند پس حضور خدا سبب حضور مخلوقات در عالم خارجی می شود و خداوند با تمام اسمای حسنایش در تک تک مخلوقاتش حضور دارد هرچند فقط برخی از اسمای حسنای خود را در یک مخلوق به نمایش می گذارد: و باسمائک التی ملات ارکان کل شیء پس نقص هایی که در مخلوقات می بینیم هرچند به طفیلی وجود برایمان ظاهر می شود ولی مربوط به وجود نیست بلکه مربوط به ماهیت خود آنهاست اما هر کمالی را که در مخلوقات مشاهده می کنیم مربوط به وجود و اسمای حسنای آن است چرا که هیچ مخلوقی از خود هیچ کمالی ندارد. پس باز هم طبق قاعده حضور خدا در همه جا ، حق تعالی در سرتاسر کالبد مخلوقاتش حاضر و ناظر است و از خود آنها به آنها نزدیکتر است و شاهد و مراقب آنهاست چون همه مخلوقات مندک در آن وجود قیومی هستند و اوست که دم به دم آنها را ظهور می دهد. در واقع حضور خدا از درون و بیرون تمام ماهیات و مخلوقات را فرا گرفته است و همه آنها غرقه در وجود مقدس خداوند هستند، البته بیشتر انسان ها به دلیل گرفتار شدن در حجاب های نفسانی و مشغول شدن به حدیث نفس متوجه حضور خدا نیستند و چه بسا برخی از آنها حتی حضور خدا را انکار هم بکنند در حالی که آن حقیقت مقدس تمام کائنات را فرا گرفته است و از خودِ ما به ما نزدیکتر است.
نکته قابل ذکر این است که در همین مرتبه مخلوقات مشاهده می شود که گاهی خداوند حتی خودش را به همین اسمای غیر حسنی که مخصوص مخلوقات است نیز وصف می کند مثل قرض گرفتن و یاری خواستن خداوند از بندگان که در قرآن به آن اشاره شده است که اینها همه از شدت حضور خدا در سرتاسر کالبد مخلوقات نشئت می گیرد که در برخی موارد صفات نقص آنها را به نحو مجازی به خودش نسبت می دهد. روشن است که خداوند در مرتبه ذات احدیت خود هیچ کدام از این صفات نقص را ندارد و پس از ذات احدیت یعنی در مرتبه واحدیت نیز ابتدا کمالات وجودی یعنی اسمای حسنی ظهور می کنند اما وقتی نوبت به مراتب بعدی یعنی ظهور مخلوقات در عالم خارجی می رسد تمامی اشیای عالم مثل مراتب قبلی مندک در حضور خدا در مرتبه قبل از خودشان می باشند و از خود و برای خود هیچ ندارند و در واقع این خداوند است که وجود و صفات و کمالاتش را در آنها به نمایش می گذارد و مخلوقات سر تا پا غرقه در حضور آن وجود مقدس می باشند پس حضور خدا سرتاپای مخلوقاتش را پر کرده است و بر اثر شدت این حضور گاهی حتی صفات نقص مخلوقاتش را هم به نحو مجازی به خودش نسبت می دهد چون بر اساس قاعده حضور خدا ، وجود حق تعالی سرتاپای تمام ماهیات را پر کرده است و همه مخلوقات مندک و فانی در او می باشند. پس اینها همه از حقیقت حضور خدا در همه جا نشئت می گیرد چون حقیقت لایتناهی وجود آنقدر گسترده است که تمام مراتبی را که ما در عالم امکان می بینیم و نیز چیزهایی که فراتر از آن می باشد و ما علمی به آنها نداریم، همه و همه را در برگرفته است و با این حال به هیچ کدام از آنها محدود نمی شود و باز از تمامی آنها هم فراتر است. البته با توضیحاتی که در بالا بیان شد دانستیم که منظورمان از عبارت “حضور خدا در همه جا” فقط این نیست که خداوند فقط همه مکان ها را پر کرده است بلکه منظور این است که خداوند همه مراتب وجودی را هم پر کرده است به بیان دیگر وجود لایتناهی حق تعالی از هویت غیبیه که همان حقیقت حضور است و ذات احدیت که همان سرچشمه حضور است تا مرتبه واحدیت و نیز تمامی مراتب عالم خلقت را پر کرده است و هیچ جا از وجود او خالی نیست بلکه تمامی چیزها به طفیلی حضورِ وجود او سرپا هستند وگرنه هیچ اسم و صفتی و نیز هیچ مخلوقی ظهور نمی کرد چون همه اینها از تجلیات او هستند و قیام شان به خداوند است و در حضور او غرقه می باشند. در دعای عرشی جوشن کبیر می خوانیم: یا من کل شیء قائم به یعنی ای کسی که هر چیزی با تکیه بر او ایستاده است که این عبارت از دعا نشان می دهد که حضور و قیام مخلوقات در عالم امکان به طفیلی حضور خدا رخ می دهد و نیز در سوره فاطر می خوانیم که فقط خداوند است که آسمانها و زمین را سرپا نگه داشته است و غیر او هیچ کسی نمی تواند این کار را انجام دهد:
  إِنَّ اللَّـهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَا ۚ وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ ۚ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا ﴿٤١﴾ همانا خدا آسمانها و زمين را نگاه مى‌دارد تا نيفتند، و اگر بيفتند بعد از او هيچ كس آنها را نگاه نمى‌دارد؛ اوست بردبار آمرزنده. (۴۱)
پس حضور خدا در عالم آفرینش سبب حضور مخلوقات و کائنات در جای جای عالم خلقت می باشد چرا که اگر جایی را از حضورِ وجود خالی فرض کنیم دیگر هیچ ماهیتی در آنجا ظهور نخواهد کرد. پس حضور خدا در همه جا باعث ظهور مخلوقات است در نتیجه هر جا مخلوقی باشد حضور خدا هم هست و به بیان دقیق تر هر جا شکنی باشد حضور خدا هم هست چون واژه”شکن” هم شامل مخلوقات و ماهیات می شود و هم اسمای حسنی را شامل می شود و البته از آنجاییکه تمام مراتب پایینی وجود به طفیلی حضور مرتبه بالاتر از خودشان ظهور می کنند و نهایتا تمام مراتب وجودی به طفیلی حضور خدا برای خودش در مرتبه احدیت ذاتی ظهور می کنند پس حضور خدا در کنار ما مخلوقات نهایتا در حضور خدا برای خودش در احدیت ذاتی فانی می شود پس نتیجه می گیریم که احدیت ذاتی سرچشمه حضور در مراتب پایین تر است،البته از آنجاییکه احدیت ذاتی نیز در حقیقت حضور یعنی هویت غیبیه مستهلک و متلاشی می گردد قرآن کریم حضور خدا در کنار ما مخلوقات را با واژه”هو” به هویت غیبیه یعنی همان حقیقت حضور هم نسبت می دهد: و هو معکم اینما کنتم البته ناگفته نماند که هر چند به دلیل مندک شدن همه مخلوقات و تمام شکن های وجودی در هویت غیبیه طبق عبارت قرآنی ذکر شده هویت غیبیه در کنار همه ما حاضر است ولی ما در کنار او حاضر نیستیم چون حضور حقیقت وجود را فقط در مراتب وجودی یا شکن های درون آن مراتب شهود می کنیم پس به حقیقت هویت غیبیه هیچ راهی نداریم و در نتیجه هیچ گاه حضور آن را هم ادراک نخواهیم کرد اما وقتی پس از هویت غیبیه، حضور خدا برای خودش در مرتبه احدیت ذاتی به صورت یک تعین نامحدود جلوه می کند و سپس حضور خدا در کمالات وجودی و معلومات خودش در مرتبه واحدیت به صورت اسمای حسنی و صورت علمی مخلوقات تبلور می یابد در مراتب بعدی وقتی نوبت به ظهور مخلوقات در عالم خارجی می رسد ما حضور وجود را در کائنات و ماهیات شهود می کنیم پس در همین مرتبه خلقت است که ما حضور خدا را در می یابیم.
البته در همین عالم خلقت هم هر کسی فقط به اندازه گستره جانش حضور خدا را شهود می کند و نه بیشتر. نکته آخر اینکه حضور خدا در جای جای خلقت سبب می شود که او قدرت خودش را در مخلوقات که همان تجلیات او هستند به نمایش بگذارد و نیز به تمام رخدادهای عالم آفرینش علم حضوری داشته باشد؛ به آیه زیر از سوره انعام توجه بفرمایید:
وَهُوَ اللَّـهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَفِي الْأَرْضِ ۖ يَعْلَمُ سِرَّكُمْ وَجَهْرَكُمْ وَيَعْلَمُ مَا تَكْسِبُونَ ﴿٣﴾ انعام و او در آسمانها و زمين خداست. نهان و آشكار شما را مى‌داند، و آنچه را به دست مى‌آوريد [نيز] مى‌داند. (۳)
آیه فوق حضور خدا را ابتدا با واژه”هو” توضیح می دهد چرا که دانستیم حضور خدا در تمام مراتب وجودی نهایتا در هویت غیبیه که همان حقیقت حضور و ثبات است فانی می شود اما پس از گذر از اولین مرتبه وجودی که تحت اشراف هویت غیبیه به نام احدیت ذاتی جلوه می کند نوبت به عالم اسمای حسنی می رسد که نخستین اسمی که در این عالم متجلی می شود اسم اعظم”الله” است؛ از آنجاییکه اسم اعظم”الله” بقیه اسمای حسنی را در قلمرو خودش ظهور می دهد پس در تمام اسمای حسنی حضور دارد و نیز از آنجاییکه عوالم آفرینش و مخلوقات هم تحت اشراف همان اسمای حسنی پدیدار می شوند پس اسم”الله” در تمامی مخلوقات مثل آسمانها و زمین حاضر است کمااینکه آیه ذکر شده از سوره انعام به حضور خدا در بین مخلوقات اشاره می کند. در واقع مخلوقات مندک در خداوند هستند پس به طفیلی حضور اسم اعظم”الله” در عالم حضور می یابند و از نتایج حضور خدا در سرتاپای مخلوقات این است که خداوند علاوه بر اعمال آشکار آنها تمام پنهان کاری های آنها را نیز با علم حضوری می داند چون همه کارها در قلمرو حضور خداوند و به طفیلی حضور خدا انجام می گیرد که این نکته مهم نیز در ادامه آیه ذکر شده از سوره انعام بیان شده است. حضور خدا آنچنان همه جا را پر کرده است و آنچنان مخلوقات در حضور خدا فانی می باشند که خداوند متعال به خطورات ذهنی ما بهتر و بیشتر از خودِ ما علم دارد. در واقع علم ما به جان خودمان به طفیلی غرقه بودن در علم خداوند صورت می گیرد. پس حضور خدا در بین مخلوقات نه تنها منجر به علم حضوری او نسبت ما می شود بلکه سبب می شود که خودِ ما نیز به خودمان علم حضوری پیدا کنیم.
امام صادق(ع) در کتاب تحف العقول این نکته را بدین صورت بیان می فرمایند: و تعرف نفسک به و لاتعرف نفسک بنفسک من نفسک مولانا امام جعفر صادق(ع) در عبارت فوق تصریح می فرمایند که ما حتی جان خودمان را به طفیلی حضور خدا می شناسیم و به وسیله خودمان و از طریق خودمان نمی شناسیم. در واقع اگر مخلوقات را از حضور خدا جدا فرض کنیم نه تنها به خودشان علم و آگاهی پیدا نمی کنند بلکه معدوم می شوند چون ظهور تمام ماهیات در پهنه خلقت به طفیلی حضور وجود لایتناهی رخ می دهد و هیچ کس در هیچ کاری به اندازه سر سوزنی مستقل از خداوند نیست و چه بداند یا نداند همیشه در ذات و صفات و افعالش محتاج خداوند است. نکته آخر اینکه از نگرش دقیق قرآنی و عرفانی چون مخلوقات و اشیاء غرقه در حضور خدا هستند پس حضور آنها در گستره عالم آفرینش عینا همان حضور حق تعالی می باشد که دائما در مخلوقات متجلی می شود؛ به بیان دیگر یک حضور واحد و لایتناهی به نام خداوند، به صورت حضورهای کثیری به نام مخلوقات جلوه می کند کمااینکه در عالم اسمای حسنی نیز یک حضور واحد به صورت حضور کمالات خودش یعنی اسمای حسنی ظهور می کند. پس حاضرین در پیشگاه خداوند جدای از حضور خودِ خداوند نیستند بلکه مندک در حضور خدا هستند و اینطور نیست که مثل ما انسانها که نزد شخصی دیگر حاضر می شویم و یک واقعیت جدای از آن شخص هستیم حضور مخلوقات نزد خداوند نیز اینگونه باشد بلکه طبق قاعده وضع الفاظ برای ارواح معانی هرچند حضور ما مخلوقات سایه حضور خداوند است ولی در مبحث حضور خدا بایستی خداوند را از نقص های حضور خودمان در کنار کسی دیگر تنزیه کنیم چرا که هرچند ممکن است ما نزد شخصی دیگر حضور یابیم ولی این حضور یک حضور اعتباری است چون ذات نزد جان آن شخص حضور ندارد و صرفا جسم ما در مکانی نزدیک به او قرار گرفته است در حالی که حضور خدا در عالم خلقت یک حضور تکوینی(و نه اعتباری) می باشد و بر پایه احاطه حقیقی شکل می گیرد. از حضور خدا و همراهی او با مخلوقات در علم عرفان نظری با عبارت “معیت قیومیه” یاد می شود که در شرح همین کتاب مصباح الهدایه در بخشی با همین عنوان توضیح داده شد. معیت قیومیه یعنی حضور خدا در عالم خلقت سبب می شود که ماهیات و مخلوقات هم سراپا بمانند و قیام داشته باشند چون بدون حضور خدا همه چیز از بین خواهد رفت. در واقع همان طور که حضور واحد خداوند به صورت حضور مخلوقات کثیر تجلی می کند، قیام واحد خداوند هم به صورت قیام و ایستادگی مخلوقات کثیر جلوه می کند. پس هنگامی که عالم خلقت را تماشا می کنیم در واقع حضور حق تعالی و قیام او در مرتبه عالم خارجی را شهود می کنیم که دم به دم به صورت مخلوقات پیش رویمان منعکس می شود.]]]]> ]]>@vahdatevojoodbezabanesade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اشتراک لفظی و معنوی چیست؟ آیا صفات مخلوقات با صفات خداوند اشتراک لفظی دارد یا اشتراک معنوی در میان است؟ این مطلب را بر اساس نگرش وحدت وجود تحلیل می کنیم. امام خوبی ها روح الله موسوی خمینی(اعلی الله مقامه)در این مصباح اشتراک لفظی و معنوی صفات خداوند با مخلوقات را واکاوی می کنند. ایشان ابتدا از گفتار قاضی سعید قمی اظهار تعجب می کنند چرا که او می گوید صفات مخلوقات با صفات خالقشان فقط اشتراک لفظی دارد. همچنین امام خمینی(قدس سره)دلیل این برداشت قاضی سعید قمی را عدم توانایی ایشان در جمع کردن روایات و نصوص دینی حدس می زنند. اما با توضیح معنای اشتراک لفظی و معنوی به سراغ آیات و روایات می رویم تا ببینیم صفات مخلوقات با صفات خالق کدام یک از این دو نوع اشتراک را دارند: اشتراک لفظی به این معناست که دو چیز فقط در لفظ شبیه هم باشند و در حقیقت و معنا با هم فرق کنند مثل لفظ شیر که هم برای یک نوشیدنی خاص به کار می رود و هم برای حیوانی در جنگل. اشتراک معنوی هم به این معناست که دو چیز در حقیقت و مغز مطلب با هم سنخیت داشته باشند. @vahdatevojoodbezabanesade
☘اشتراک لفظی و معنوی وجود :☘ ابتدا مبحث اشتراک لفظی و معنوی را درباره حقیقت وجود که همان خداوند است با وجودی که در ماهیات متجلی شده است بررسی می کنیم؛ می دانیم که ماهیات به طفیلی تجلی وجودی خداوند از علم حق تعالی در عالم خارجی به صورت مخلوقات پیش رویمان منعکس می شوند پس وجودی را که در آنها مشاهده می کنیم در واقع برای خداوندی است که همواره از رگ گردن به آنها نزدیکتر است. به بیان دیگر یک وجود واحد در ماهیات کثیر متجلی شده است پس در مبحث اشتراک لفظی و معنوی درباره اصل وجود بدین نکته پی می بریم که وجود حاضر در کالبد مخلوقات با وجود خداوند اشتراک معنوی دارد چون همان وجود خداوند است که در مخلوقات متجلی می شود. نکته فوق درباره وجودی بود که در ماهیات متجلی می شود اما اگر خود ماهیات و مخلوقات را در نظر بگیریم چون از خودشان هیچ وجودی ندارند و به طفیلی وجود خداوند در عالم امکان ظاهر می شوند پس وجودِ ماهیات مجازی است ولی وجود خداوند حقیقی است چرا که ذاتی اوست، با این نگرش اگر به بحث اشتراک لفظی و معنوی وجود بنگریم وجودِ ماهیات با وجودِ خداوند فقط اشتراک لفظی دارد. پس اشتراک لفظی و معنوی وجود را به دو صورت تحلیل کردیم که در نگرش اول وجود خداوند را با تجلی وجود او در ماهیات مقایسه کردیم و چون تجلیات او از خود او جدا نیست پس اشتراک معنوی در کار است؛ اما در نگرش دوم وجود را با تجلی وجود در ماهیات را مقایسه نکردیم بلکه وجود را برای خودِ آن ماهیات در نظر گرفتیم و از آنجاییکه ماهیت ها از خودشان وجودی ندارند و به نحو مستمر و پی در پی وجود را از خداوند دریافت می کنند ولی خداوند ذاتا همان وجود است پس اشتراک لفظی در کار است. تاکید میکنیم که در تبیین اشتراک لفظی و معنوی وجود یک بار خودِ وجود را با تجلیاتش در نظر گرفتیم و بار دیگر اصلِ وجود را جدا فرض کردیم و برای هر کدام از ماهیت ها یک وجود خاص در نظر گرفتیم که بنا بر نگرش نخست به اشتراک معنوی رسیدیم و با نگرش دوم به اشتراک لفظی رسیدیم. بنا بر قواعد عرفانی و تکوینیِ عالم آفرینش، نگرش اول دقیق تر می باشد و در نگرش دوم نوعی مسامحه به کار رفته است که البته واکاوی عمیق در نگرش دوم سبب می شود که نهایتا به همان نگرش اول برسیم.
☘اشتراک لفظی و معنوی صفات خالق و مخلوق:☘ پس از بررسی اصل وجود اکنون به بررسی اشتراک لفظی و معنوی صفات و اسمای حسنی و کمالات وجودی در خالق و مخلوقات می پردازیم. اسمایی که در قرآن و روایات بر خداوند متعال اطلاق شده است با اسم هایی که با همان الفاظ ولی بر مخلوقات خداوند اطلاق می کنیم از یک جهت تفاوت دارد و از جهتی دیگر سنخیت دارد. در مبحث اشتراک لفظی و معنوی صفات خالق و مخلوق ابتدا این نکته را ذکر می کنیم که همه ما به همان معنی که بر همدیگر واژه سمیع و بصیر و علیم را اطلاق می کنیم، به همان معنا هم این واژگان را درباره خداوند به کار می بریم.ما حتی واژه وجود را همانطوری که بر خداوند حمل می کنیم برای خودمان هم به همان معنی به کار می بریم.نتیجه ای که می گیریم این است که ما در بین خودمان فقط درباره یک سمیع بودن و یک نوع بصیر و علیم بودن و حتی فقط یک نوع وجود صحبت می کنیم که گاهی آن الفاظ را برای خداوند استفاده می کنیم و گاهی برای خودمان. نکته ای در بحث اشتراک لفظی و معنوی صفات خالق با مخلوقات باید در نظر داشته باشیم این است که مخلوقات اسمای غیر حسنی دارند ولی خداوند اسمای حسنی دارد. پس عدم و تمام صفات نقصی که به عدم بازمی گردد(اسمای غیر حسنی) از آن مخلوقات است و وجود و همه کمالاتی که از آن سرچشمه می گیرد(اسمای حسنی) برای خداوند است. در مبحث”خلق”از زیرمجموعه اصطلاحات توضیح دادیم که خداوند در خلقت ،صفات خودش را در مخلوقات به نمایش می گذارد و متجلی می کند.نتیجه ای که از این قاعده در بحث اشتراک لفظی و معنوی صفات خالق با مخلوقات می گیریم این است که تمام صفات کمالی را که در مخلوقات مشاهده می کنیم همگی برای خداوند است که آنها را در آینه ماهیات و مخلوقات متجلی کرده است.طبق “توحید مالکیت”که در زیرمجموعه انواع توحید در قرآن بحث شد، مخلوقات حتی مالک ذات خودشان هم نیستند پس همان اصل وجودی را هم که در آنها می بینیم برای خداوند است که در آنها متجلی شده است. با این نگرش اگر به مبحث اشتراک لفظی و معنوی صفات خالق با مخلوقات بنگریم، نتیجه می گیریم که در حقیقت یک وجود بیشتر نیست و بقیه وجود نما هستند و آیات و نشانه های آن وجود می باشند که آن وجود را در خودشان نمایش می دهند و منعکس می کنند؛ همین طور یک سمیع و بصیر حقیقی بیشتر نیست و اگر در دیگران سمیع بودن و بصیر بودن را مشاهده می کنیم برای همان وجود حقیقی می باشند پس دیگران آیات سمیع و بصیر بودن اویند.(در این زمینه خوب است به”توحید اسمای حسنی”از زیر شاخه انواع وحدت وجود در قرآن رجوع شود).
اگر با توجه به مطالب فوق به واژه ها و اوصاف کمالی که خداوند در قرآن برای خود و یا سایر مخلوقات به کار برده است،نگاه کنیم در می یابیم که آن صفات اصالتا و به نحوه حقیقت برای حق تعالی هستند و مجازا و به نحوه آیه بودن برای مخلوقات به کار می روند.(پس مخلوقات چه در اصل ذاتشان و چه در صفات ذاتشان عین فقر به خداوند می باشند و از خود و برای خود هیچ ندارند).در نتیجه بین اشتراک لفظی و معنوی بایستی معتقد به اشتراک معنوی شویم. پس اگر با نگرش فوق یعنی همان اصالت وجود در همه کمالات و تابع بودن و آینه بودن ماهیات در نشان دادن کمالات او، به بحث اشتراک لفظی و معنوی صفات خالق و مخلوقات نگاه کنیم از آنجاییکه مخلوقات از خود هیچ صفتی ندارند و سراپا صفات خالقشان که از رگ گردن به آنها نزدیکتر است را منعکس می کنند، پس صفات خالق با صفاتی که در مخلوقات می بینیم، اشتراک معنوی دارند چرا که در واقع دو چیز نیستند بلکه همه، کمالات خداوند است که در خلق او هم ظهور کرده است. به تعبیر امام علی(ع)در نهج البلاغه: الحمد لله المتجلی لخلقه بخلقه در واقع چون هیچ کسی به ذات وجود راهی نداشته و نخواهد داشت، پس ما همیشه چه در دنیا و چه در آخرت تجلی وجود و صفات او را در مخلوقاتش شهود می کنیم ولی باید متوجه این حقیقت باشیم که هیچ مخلوقی از خودش هیچ کمالی ندارد و کمالاتی را که در آنها می بینیم در واقع برای خداوند است که ما حتما باید آنها را در مخلوقات و تجلیات و آیات او ببینیم چون همانطور که گفتیم کسی به ذات وجود راه ندارد پس باید انعکاس او را در ماهیات شهود کنیم بر همین روال به صفات وجود هم راهی نداریم پس باید انعکاس صفات او را در مخلوقات مشاهده می کنیم بنا بر این در بحث اشتراک لفظی و معنوی صفات خالق با مخلوقات به اشتراک معنوی معتقد می شویم. به تعبیر امام باقر(ع)در اصول کافی: موصوف بالآیات یعنی آیات او صفات او را برای ما وصف می کنند و دلیلش هم این است که او صفات خود را در مخلوقاتش برای ما متجلی کرده است. با نگرش فوق متوجه می شویم که در سرای هستی دو نوع صفت و دو نوع وجود نیست بلکه یک وجود بیشتر نیست که همه صفات کمالی برای خودِ اوست،منتها چون ما به ذات آن وجود راهی نداریم او صفات خود را در مخلوقاتش برای ما به نمایش می گذارد.پس با این دید اگر به بحث اشتراک لفظی و معنوی صفات خالق با مخلوقات بنگریم باید گفت که صفات مخلوقات غیر از صفات خالقشان نیست و در نتیجه اشتراک معنوی بین آنهاست.